نوشتهی: جودی گلیکمن / ترجمهی: علی نعمتی شهاب
یاد گرفتن چگونگی درخواست کمک از دیگران ـ و اینکه چطور آن را به شکل درست انجام دهیم ـ برای انجام درست کارهایمان و فراهم آوردن زمینه موفقیت شخصیمان ضروری است. شما ممکن است از اینکه احمق به نظر بیایید بترسید، اما ترسیدن از درخواست کمک از دیگران و نگرفتن کمکی که به آن نیاز دارید نابخشودنی است؛ بهویژه وقتی ریسک خیلی بالایی وجود داشته باشد. درخواست کمک در محل کار چیز خوبی است. در واقع درخواست کمک از دیگران از راه درست آن میتواند نشان دهد شما چقدر باهوش هستید! این کار نشان میدهد که شما قضاوت خوبی دارید و همچنین نشان میدهد که شما میدانید که چه چیزی را میدانید و چه چیزی را نمیدانید. علاوه بر آن کمک گرفتن، از هدر رفتن زمان، انرژی و منابع بسیار زیادی جلوگیری میکند.
البته مسئله تنها درخواست کمک نیست؛ بلکه انجام این کار از روش درست آن است. اخیرا من مرد جوانی را ـ که در حوزه مسکن مشغول به کار است ـ تعلیم میدادم. او میخواست یک مذاکره قدم به قدم با رئیساش در مورد آغاز کردن یک پروژه محلی برای دلالان شرکتی که در آن کار میکرد، داشته باشد. مرد جوان چندین بار از من پرسید: “من چطور باید این کار را انجام دهم؟” یا “من چگونه باید در این مورد فکر کنم؟” من هر بار به او تعارف کردم که اختیار دارید؛ خودتان بهتر میدانید!
به جای این کار برای دست یافتن به بهترین پاسخ در مورد استراتژی که در این مقاله مطرح میشود بیاندیشید ـ و نشان دهید چقدر باهوش هستید. دفعه بعدی که کمک نیاز داشتید:
- سؤالتان را با آن چیزی که میدانید شروع کنید. اول مشق شبتان را انجام دهید! اطلاعات کافی را در مورد مسئله یا مشکلتان در آن زمینه خاصی که با آن مواجه هستید، جمعآوری کنید. به طرف مقابل ایدهای در مورد اینکه تا این لحظه چه کاری را تمام کردهاید و چه چیزهایی را میدانید بدهید و سپس صحبتتان را با گفتن اینکه چه چیزی در مورد این مسئله یا مشکل برجسته است، شما در کجا یا در مورد چه چیزی درگیری دارید یا در مورد چه چیزی به کمک نیاز دارید، ادامه دهید.
- سپس جهتگیری را که نیاز دارید بیان کنید و از طرف مقابل برای بازخور یا ایده دادن در مورد آن یا شفافسازی موضوع کمک بخواهید. در مورد اینکه فکر میکنید پاسخ باید چه باشد اظهارنظر کنید. تنها این را نپرسید که: “من چگونه باید به دلالان کمک کنم؟” به جای آن یک مجموعه اقدامات را پیشنهاد کنید و از رئیستان بازخور بگیرید: “من در مورد فرستادن یک حجم انبوه از ایمیل برای دلالان فکر میکنم؛ اما در مورد اینکه آیا این کار اثربخشترین شکل ممکن کمک به آنها است مطمئن نیستم … نظر شما در مورد این روش کار چیست؟”
- اگر جهتگیری لازم برای حل مسئله را نمیدانید، راهنماییهای ملموس بخواهید. بهجای پرسیدن اینکه “چه کار باید بکنم؟” به صورت خاص در مورد ابزارهایی که برای اینکه خودتان آن تصمیم را بگیرید سؤال کنید؛ مثلا یک تحلیل مشابه که اخیرا انجام شده یا یک الگو (Template) برای یک کار مشخص. یک راه دیگر این است که از طرف مقابل بخواهید شما را به فردی که قبلا روی یک پروژه یا اقدام مشابه کار ارجاع بدهد.
در اغلب موارد با پرسیدن سؤالات دشوار به شکل هوشمندانه در کارتان پیشرفت خواهید کرد.
چگونه هوشمندانه بپرسیم؟
http://wiki.ubuntu-ir.org/SmartQuestions
درست میفرمایید؛ مخصوصا بخش دوم فرمایشتان!
متشکرم. خوشحالم که برای شما مفید بوده.
سلام
من دنبال مطالبی در مورد یک رزومه خوب می گشتم که با وبلاگ شما آشنا شدم
مطالبتون خیلی جالبه و واز خووندنشون لذت می برم
ممنون
به نظر من قبل اینها طرف باید یاد بگیره که غرورش رو کنار بگذاره
یه عامل دیگه هم وجود داره و اون اینه که در ایران، ما فکر می کنیم باید آچار فرانسه باشیم و همه چیز دان و کمک گرفتن چیز خیلی بدیه