سوزان کرام یکی از جدیترین نویسندهگان و متفکران دنیای مدیریت IT است که وبلاگ معروف او روی سایت مجلهی هاروارد بیزینس یکی ریویو یکی از مفیدترین و جدیترین پیشنهادات ممکن برای علاقهمندان به موضوعات مربوط به کاربردهای IT در حوزهی کسب و کار است.
هفتهی پیش سایت مجلهی هاروارد بیزینس ریویو با خانم کرام مصاحبهی ویدئویی مفصلی داشت در مورد آیندهی صنعت IT و به عبارت بهتر، نقش IT در دنیای آینده در حوزهی کسب و کار. این مصاحبه را میتوانید همراه با اسلایدهایاش در اینجا به صورت آنلاین ببینید.
با توجه به سرعت بسیار بالای (!) اینترنت در ایران، دیدن این مصاحبهی حدودا یک ساعته به صورت آنلاین مشکل است. بنابراین دو تا کار کردم تا بشود از این مصاحبهی بسیار عالی بهره برد. یکی اینکه با یک روش محیرالعقول (!) فیلم مصاحبه را دانلود کردم (باور کنید الان خودم هم یاد نمیآید چی کار کردم!) فایل مصاحبه را اینجا آپلود کردم تا اگر کسی تمایل داشت مصاحبه را بتواند به صورت آفلاین و کامل مشاهده کند (حجم فایل حدود ۸۰ مگابایت است.)
دومین کار هم ترجمهی سرفصلهای خلاصهی این مصاحبه در قالب همین پست بود (متن انگلیسی این خلاصه را میتوانید از اینجا به صورت فایل PDF دانلود کنید.) با این مقدمه میرویم سراغ تعهد IT برای آینده از دیدگاه خانم سوزان کرام؛ یعنی کمک به کسب و کارها برای کمک به خودشان:
- هر چقدر دنیای کسب و کار تغییرات شگرفی به خود دیده است، اما شیوهی استفاده از IT در سازمانها به همان روش ۳۰ سال پیش است. بنابراین IT باید منابع خودش را برای تمرکز بر چیزهایی که امروز برای آن دارای اهمیت هستند ـ یعنی دسترسی (Access)، کاربردها (Applications)، امنیت (Security) و نوآوری (Innovation) ـ آزاد سازد. در حقیقت در آینده IT باید به سمتی برود که کارهای امروز خود را به خود واحدهای سازمانی و افراد واگذار کند و این تفکر را در سازمان نهادینه سازد: IT یک سازمان نیست؛ یک دارایی است!
- هدف از کاربرد IT در کسب و کار به صورت تاریخی فراهم کردن زیرساخت تکنولوژیک مورد نیاز سازمان برای رهبری در بازار بوده است (چیزی که حدود ۷۰ درصد حجم فعالیتهای امروزی IT را در بر میگیرد)؛ چیزی که در عمل نیازهای امروز سازمان به IT برای افزایش بهرهوری کارکنان، مشارکت در دستیابی به اهداف سازمانی و بهکار گرفتن تکنولوژیهای جدید برای اتصال دستگاهها، منابع داده و انسانها را تأمین نمیکند.
- در عمل مدیران کسب و کاری هم نتوانستهاند IT را برای دستیابی به این اهداف پاسخگو نگاه دارند و هم خودشان در برابر یاد گرفتن کسب و بهکارگیری تکنولوژی جدید مقاومت کردهاند!
- برای اینکه IT دوباره با کسب و کار مرتبط شود باید چند کار انجام شود:
- تمرکز بر چیزهایی که مهم است (افراد از چه نرمافزارهایی استفاده میکنند؟ آیا سطوح دسترسی درست تعریف شده؟ آیا کنترل نسخهها درست انجام میشود؟ و …)
- مدیریت IT بهعنوان دارایی (IT صرفا یک واحد سازمانی نیست؛ بلکه دارایی است که میتواند برای سازمان قابلیت ایجاد کند.)
- واگذاری کارها به خود افراد (اجازه بدهید افراد تجهیزاتشان را خودشان تأمین و پشتیبانی کنند؛ اما یک پلتفرم زیرساختی را هم طراحی کنید که از طریق چیزی شبیه یک دسکتاپ مجازی بتواند این هدف را تأمین کند.)
- خوب این تغییر نقش IT در سازمان یعنی چه؟ این یعنی چه را در شکل زیر در قالب تفاوت وضعیت نرمال قدیم و وضعیت نرمال جدید مشاهده میکنید:
- باز هم یک سؤل دیگر: سازمانهای هوشمند در زمینهی IT چه ویژگیهایی دارند؟ به عقیدهی خانم کرام در یک محیط هوشمند نسبت به IT، سه نقش حیاتی برای IT وجود دارد:
- قابل اعتماد بودن IT از طریق: تدوین استراتژیها و سیاستهای تکنولوژی اثربخش، پایش عملکردها، توسعه و نوآوری (R&D)، معماری سازمانی، هماهنگی با الزامات قانونی، مدیریت ریسک و تأمین امنیت دادهها.
- فراهم کردن صرفهی مقیاس: IT باید دسترسی سازمان را به سرویسهای تجاری ارزان قیمت و به صرفه (مانند: ایمیل، شبکهها، آرشیوهای فنی و مستندات و تلهکنفرانسها) فراهم کند.
- فراهم کردن خود ـ سرویسدهی: IT باید خود ـ سرویسدهی را در سطح سازمان با مربیگری (Coaching ـ سلام امیر!)، تأمین جعبهابزارها (Toolkits)، واسطهگری در تجارت منابع داخلی بین واحدها (brokering resources) و مدیریت روابط بین واحدهای سازمانی فراهم کند.
- خوب حالا چه بکنیم که به نقطهی مطلوب برسیم؟ این کار دو بخش دارد: بخشی برعهدهی واحد IT است و بخشی برعهدهی رهبران کسب و کار.
- واحد IT باید سه کار انجام دهد: تهیهی یک Business Case برای وضعیت جدید (برای مشخص کردن اینکه IT باید انجام چه کاری را متوقف کند و سایرین انجام چه کارهایی را شروع کنند)، افزایش میزان هوشمندی نسبت به IT در سازمان (ارزیابی سطح بلوغ IT در سازمان ـ براساس بهعنوان مثال مدل مؤسسهی گارتنر ـ و میزان آمادگی برای تغییر) و سرانجام توقف کارهایی که دیگران میتوانند برای خودشان انجام دهند (واحدهای کسب و کاری باید دارای مهارتهای زیر باشند که باید واحد IT به آنها بیاموزد: تعریف نیازمندیها ـ Requirements ـ، مدلسازی و تحلیل فرایندهای کسب و کار، تست، مستندسازی و آموزش، مدیریت تغییر، مدیریت پروژه و استخراج دادهها برای گزارشدهی و تحلیل.)
- همزمان رهبران کسب و کار هم باید سه کار انجام دهند: سطح انتظارات خود را بالا ببرند (در واقع از تلاشهای واحد IT برای ایجاد قابلیت خود ـ سرویسدهی در واحدشان حمایت کنند)، افراد را پاسخگو نگاه دارند (با استفاده از ابزارهای تکنولوژیک و مبتنی بر دادههای واقعی) و این اطمینان را ایجاد کنند که افرادی که از این به بعد استخدام میشوند، تکنولوژی را بفهمند!
- در وضعیت جدید واحدهای کسب و کاری در مورد وضعیت IT خودشان نیز همانند عملکرد مالی و منابع انسانیشان پاسخگو خواهند بود. بر این اساس در سال ۲۰۱۲ تعداد افراد IT ـ کار سازمان در واحد IT کمتر از سایر واحدها خواهد بود!
نکات بسیار جالبی در این مصاحبه مطرح شد که حسابی باید روی آنها فکر کرد. خانم کرام قبلا هم یک پست در وبلاگشان در مورد آیندهی IT در سازمانها نوشتهاند که ظرف همین هفته یا هفتهی آینده آن را هم ترجمه خواهم کرد.
مرسی علی. بسیار عالی!!!