در ادامهی پست قبل:
جماعی در راه گورستان بود
کسی پرسید:
چه کنیم تا نمیریم؟
گفتم:
سؤال کنید
همیشه سؤال کنید …
هیوا مسیح
پ.ن. رابطهی سؤال کردن و فکر کردن رابطهی جالبی است. در پست بعدی به این موضوع خواهم پرداخت.
در ادامهی پست قبل:
جماعی در راه گورستان بود
کسی پرسید:
چه کنیم تا نمیریم؟
گفتم:
سؤال کنید
همیشه سؤال کنید …
هیوا مسیح
پ.ن. رابطهی سؤال کردن و فکر کردن رابطهی جالبی است. در پست بعدی به این موضوع خواهم پرداخت.
باز میخواهم تو را پیدا کنم با تو شاید خویش را معنا کنم من کیام؟ گر خودشناسی داشتم کی ز خود بودن هراسی […]
“تفاوت بین پیروزی و شکست در چنین دیداری میتواند یک اشتباه کوچک یا یک لحظه از دست دادن تمرکز باشد. این برای […]
پیش از شروع: میتوانید فید وبسایت گزارهها و همچنین فید لینکدونی گزارهها (که مطالب این پست از میان آنها انتخاب میشوند) را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم […]
ای دل همه رفتند و تو ماندی در راه کارت همه ناله بود و بارت همه آه کوتاه کنم قصه که این […]