رفتن به محتوا
  • صفحه‌ی اصلی
  • داستان گزاره‌ها
  • درباره‌ی نویسنده‌ی گزاره‌ها
  • کتابخانه‌ی گزاره‌ها
  • تماس

دریچه‌ی آسمان …

عمومی

این آفتاب بر سرِ ما سایبان کم است بر مرغ جان زمین و زمان آشیان کم است پر هست و اشتیاق پریدن در این هوا افسوس، بر دریچه‌ی ما آسمان کم است … سیاوش کسرایی

21 آبان 1389 / ۱ دیدگاه
بیشتر بخوانید

فرصت‌ِ گریستن برای جای خالی آقای شاعر

عمومی

فرصت برای حرف زیاد است اما اما اگر گریسته باشی … پ.ن. فردا هشتم آبان ناباورانه و سوگ‌مندانه، سومین سال‌گرد درگذشت شاعر آینه‌ها و عاشقانه‌ها و مهربانی‌ها، شاعر سبزی و پاکی و گذشت، قیصر امین‌پور است. به قول خودش: این روزها خیلی برای گریه دلم تنگ است! روح‌اش شاد و یادش گرامی …

7 آبان 1389 / ۰ دیدگاه
بیشتر بخوانید

با تو حکایتی دگر!

عمومی

شکایت و گله‌ای نیست قرار من با تو برای نوبت بعد ولی روایتِ دیدارِ بعدی من و تو از آن حکایت‌ها است! سهیل محمودی

27 مهر 1389 / ۰ دیدگاه
بیشتر بخوانید

جاده‌ی چشم به راه

عمومی

من و یک جاده‌ی چشم به راه جاده‌ای از شب، تا خلوت ماه آخرین خانه‌ی این جاده تویی اتفاقی که نیفتاده تویی … سهیل محمودی پ.ن. و اضافه می‌کنم اتفاقی که نخواهد افتاد هم، خودِ تویی! 🙁

16 مهر 1389 / ۳ دیدگاه‌ها
بیشتر بخوانید

حال من ای آه!

عمومی

به گرد چشمه‌ی آب حیات خضری نیست که حیرت است در این ره دلیل بی‌خبری اگر چه ناله‌ی شب چاه عشق‌بازان است و لیک چشمه‌ی عشق است گریه‌ی سحری ا گر هر آینه پرسی ز حال من ای آه دعا به جان شما می‌کنم ز بی‌اثری … احمدعزیزی

7 مهر 1389 / ۰ دیدگاه
بیشتر بخوانید

از دوزخ من تا بهشت تو

عمومی

هر چند غیر از عشق دیگر به چیزیمْ اعتقادی نیست؛ اما بهشتی هم اگر باشد حتما همان فردای بی‌اندوهگینِ توست مفهومِ دوزخ نیز شاید همین امروزِ بی‌لبخندِ من باشد که در او جای شادی نیست. با این همه گویا میان این دو هم چندان تضادی نیست؛ زیرا: تا دست‌های‌ام را میان دست‌های خویش می‌گیری حس […]

31 مرداد 1389 / ۰ دیدگاه
بیشتر بخوانید

نداشتن!

عمومی

کسی به آلاچیقم آمد گفت چه داری که چنین آرامی و آسوده؟ گفتم: نداشتن! هیوا مسیح

22 مرداد 1389 / ۰ دیدگاه
بیشتر بخوانید

چند سطر از کافکا در کرانه

عمومی

دارم کافکا در کرانه ی هاروکی موراکامی را می خوانم و لذت می برم. فضای غریب قصه و تفسیرهای نفس‌گیر موراکامی از زندگی، واقعا جذاب است. چند سطری را از میان این کتاب تا این‌جا که حدود یک سوم این کتاب ۶۰۰ صفحه‌ای را خوانده‌ام، برگزیده‌ام که این‌جا می‌نویسم: ـ مسئولیت ما از قدرت تخیل […]

3 مرداد 1389 / ۳ دیدگاه‌ها
بیشتر بخوانید

چرا حافظ؟

عمومی

از حافظ گفتن کار من نیست. حافظ در تاریخ ادبیات ما یک «راز بزرگ» است. پارادوکس واقعی محبوبیت حافظ در همین «رازگونه‌گی» زندگی او است: ما تقریبا از زندگی شخص حافظ جز اندکی نمی‌دانیم و در عین حال همه ما به خوبی حافظ را می‌شناسیم. جالب‌تر از همه تأویل‌پذیری عجیب شعر اوست. هر کس به […]

27 تیر 1389 / ۰ دیدگاه
بیشتر بخوانید

ای روزهای خوب …

عمومی

ای روزهای خوب که در راهید! ای جاده‌های گمشده در مه! ای روزهای سختِ ادامه! از پشت لحظه‌ها به درآیید! ای روز آفتابی ای مثل چشم‌های خدا آبی! ای روز آمدن! ای مثل روز، آمدنت روشن! این روزها که می‌گذرد، هر روز در انتظار آمدنت هستم! اما با من بگو که آیا، من نیز در […]

19 تیر 1389 / ۰ دیدگاه
بیشتر بخوانید

صفحه‌بندی نوشته‌ها

قبلی 1 2 3 بعدی
پوسته Royal Elementor Kit توسط WP Royal.
به نسخه موبایل بروید