رفتن به محتوا
  • صفحه‌ی اصلی
  • داستان گزاره‌ها
  • درباره‌ی نویسنده‌ی گزاره‌ها
  • کتابخانه‌ی گزاره‌ها
  • تماس

نقطه‌های ریز زندگی

زندگی

ام‌شب سوار تاکسی شدیم که راننده بانمک و جالبی داشت. کلی برای من و دوستان دیگرم معما طرح کرد و سر کارمان گذاشت! (البته ما هم چند نفری یک معما برای‌اش تعریف کردیم و همگی به همراه آقای راننده حل‌اش کردیم!) یک جای صحبت‌های این راننده باصفا برای من بسیار جالب بود. به ما گفت […]

11 اسفند 1388 / ۰ دیدگاه
بیشتر بخوانید

اشتباه کردن

زندگی

خیلی از وقت‌ها از اشتباهات‌ام به خاطر آثار منفی‌شان ناراحت نمی‌شوم؛ بلکه برای این ناراحت می‌شوم که می‌بینم تا نقطه ایده‌آل زندگی‌ام چقدر فاصله دارم …

10 اسفند 1388 / ۰ دیدگاه
بیشتر بخوانید

استثناها

زندگی

استثنا گذاشتن در هر کاری و استثنا کردن هر چیزی نتیجه‌ای جز خرابی به بار نمی‌آورد! حداقل تجربه من این را نشان می‌دهد.

28 بهمن 1388 / ۱ دیدگاه
بیشتر بخوانید

حرف دیگران

زندگی

همان‌طور که باید حرف‌هایی که دیگران به تو می‌زنند را فراموش کنی؛ باید انتظار شنیدن خیلی حرف‌ها را هم از آن‌ها به فراموشی بسپاری …

17 بهمن 1388 / ۱ دیدگاه
بیشتر بخوانید

باطل کردن ارسال ای‌میل در زندگی واقعی

زندگی

توضیح مقدماتی ـ این مطلب کمی طولانی است؛ ولی برای خودم بسیار جذاب بود. این مطلب برای جای دیگری ترجمه شده که با توجه به نکات جالب آن این‌جا هم منتشر می‌شود. من یک انسان تمساح‌نما هستم؛ یک هیولای خطرناک دو زیست! من بدون سر و صدا به سمت طعمه‌ام ـ یک دختر ۷ ساله […]

4 بهمن 1388 / ۱ دیدگاه
بیشتر بخوانید

در آرزوی یک محیط کار حرفه‌ای

زندگی

این نوشته شاید به نوعی دنباله پست قبلی باشد! از همان روزهای اولی که کار کردن را تجربه کردم متوجه شدم آدم‌ها در محیط کار سه دسته‌اند: ۱- کسانی که کار را برای خود کار انجام می‌دهند، یعنی کار می‌کنند چون از کار لذت می‌برند. ۲- کسانی که کار را فقط برای کسب درآمد می‌خواهند […]

22 دی 1388 / ۰ دیدگاه
بیشتر بخوانید

جهل مرکب آدم‌های حقیر

زندگی

یکی از تجربیات عمیق زنده‌گی من این بوده است که انسان‌ها هر چه حقیرتر باشند و هر چه از نظر دانش و فرهنگ و شعور از دیگران پایین‌تر، خودشان را بالاتر فرض می‌کنند. نکته اصلی این است که فرد در ابتدا از این روش برای قابل تحمل کردن دنیای اطراف‌اش استفاده می‌کند و به خودش، […]

19 دی 1388 / ۰ دیدگاه
بیشتر بخوانید

کمک به دیگران؟

زندگی

از پدرم و به‌ویژه مادر عزیزم یاد گرفته‌ام باید در زندگی تا می‌شود به دیگران کمک کرد. ارزش‌های اخلاقی و دینی‌ام هم بر این تأکید دارند که هر کاری کردی نباید هیچ انتظاری از دیگران داشته باشی. کمک به دیگران یک وظیفه اخلاقی است و آن احساس رضایت درونی که نتیجه آن است برای انسان […]

30 فروردین 1388 / ۰ دیدگاه
بیشتر بخوانید

سال نو مبارک!

زندگی

باز هم تا چشم به هم بگذاریم سال تمام شد. یک سال دیگر گذشت با همه خوبی‌ها و بدی‌‌های‌اش و همه شیرینی‌ها و تلخی‌های‌اش. و این شب آخر سال نشسته‌ام و نگاهی دارم به درازای یک سال به بخشی از ماجرای زندگی‌ام! سال ۸۷ سال خوبی بود: کلاس‌های دانشگاه‌ام شروع شد، دوستان خوب و جدیدی […]

29 اسفند 1387 / ۰ دیدگاه
بیشتر بخوانید

مرگ … (۲)

زندگی

«… ما همه باید یک بار بمیریم. من یکی که شخصا از این بابت هیچ دل خوشی نداشته‌ام. اگر آدم بیش از یک بار می‌مرد، به آن عادت می‌کرد!» ساندرز ادگار والدس من هنوز از مرگ دوست‌ام در شوک به سر می‌برم. مرگ او “باور ناپذیر” است. او جوانی تقریبا هم سن و سال ماها […]

27 بهمن 1387 / ۰ دیدگاه
بیشتر بخوانید

صفحه‌بندی نوشته‌ها

قبلی 1 … 164 165 166 بعدی
پوسته Royal Elementor Kit توسط WP Royal.
به نسخه موبایل بروید