همیشه راه دل از تن جداست در سفر جان دلات مراست ـ تو خود گفتهای ـ اگر بدنات نیست چه غم! نداشته باشم تو را که در نظر من سعادتی به جهان مثل دوستداشتنات نیست من و تو هر دو جدا از همیم و هر دو بر آنیم که یار غیر توام نه؛ که یار […]
سهم من: نیستی تو …
من به جستجوی تو و در آستانهی باغ و پنجره و زمستان و آینه و دیدار و کوچه و اقیانوس و رود … اما تو نبودی ای کاش سهم من این نبود … سهیل محمودی
