یک ـ ۲۷ بهمن ماه، هفت سال پیش از این، یکی از بهترین دوستان زندگی من، بعد از ۱۶ سال دوستی نزدیک، ما را برای همیشه جا گذاشت … هفت سال از آن روز تلخ میگذرد و من روزی نیست که به آن اتفاق و “هادی” فکر نکنم. اما خوب، گذر زمانه دردها را برایت […]
مرگ … (۲)
«… ما همه باید یک بار بمیریم. من یکی که شخصا از این بابت هیچ دل خوشی نداشتهام. اگر آدم بیش از یک بار میمرد، به آن عادت میکرد!» ساندرز ادگار والدس من هنوز از مرگ دوستام در شوک به سر میبرم. مرگ او “باور ناپذیر” است. او جوانی تقریبا هم سن و سال ماها […]
مرگ
دیروز صبح را با خبر مرگ یکی از بهترین دوستان زندهگیام آغاز کردم. خبری که هنوز هم باور نکردهام. امروز بعدازظهر مراسم ختماش است و من، همچنان بیهوده امیدوارم که وقتی آنجا رفتم خودش را ببینم … نمیدانم تا به حال در چنین موقعیتی قرار گرفتهاید یا نه. من و این دوست مرحومام نزدیک ۹ […]
