در طول سالیانی که بهعنوان کارمند و کارشناس و مشاور مشغول بهکار هستم متوجه این شدهام که تا چه اندازه مدیران نقش خود را در عملکرد نیروی انسانی نادیده میگیرند. فرض مدیران این است که: ما زیرساختهای مورد نیاز برای عملکرد اثربخش و بهرهور نیروی انسانیمان را فراهم میآوریم و کارها را به آنها تخصیص […]
مقالهی هفته (۷۰): ۱۰ گام تا داشتن کارکنانی شاداب!
اصولا در اینجا بیشتر نوشتهها از زاویهی دید فردی به ماجرای زندگی شغلی نگاه میشود: اینکه چطور بهتر کار کنیم. اما تمام ماجرا این نیست. من تخصصم منابع انسانی و رهبری نیست؛ هر چند به این حوزهها بسیار علاقهمندم و در این زمینهها مطالعه میکنم. بنابراین بهنظرم میرسد بد نیست که هر از گاهی از […]
۵ ویژگی یک رئیس خوب
این همه از بد بودن رئیسها و مدیران گفتیم، اینبار هم ببینیم یک رئیس خوب چه ویژگیهایی دارد: ۱- همهی زیردستانش را توسعه میدهد: برای موفق شدن نیازمند افرادی توانمند و باقابلیت هستیم. اما همه که اینطور نیستند. ضمنا ممکن است یک فرد توان کاری را داشته باشد و توان کاری دیگر را نه. بنابراین […]
۱۳ نشانهی اینکه مدیر بدی هستید!
مدیران عموما آدمهای محبوبی نیستند. وظیفهی آنها تحقق اهداف سازمان است. اما خوب خیلی وقتها اهداف سازمانی با اهداف فردی کارکنان زیردست مدیران یکی نیستند. بعضی از افراد با روشهای کاری شما مخالفاند. برخی آدمها از زیر کار فرار میکنند و در نتیجه باید به کار مجبورشان کرد. سرانجام آدمهایی هستند که از شما خوششان […]
درسنامه کوچک مدیران ناگهانی ـ لینک
اگر وبلاگ من را دنبال کرده باشید، حتما دیدهاید که یکی از دغدغههای اصلی من نوشتن در مورد چیزی است که آن را حرفهای بودن مینامم؛ یعنی بایدها و نبایدهای زندگی ما در سازمان. چند مطلب هم در این زمینه نوشتهام که بخشی براساس تجربیات خودم بوده است و برخی دیگر را نیز از این سو […]
۱۲ باور یک رئیس خوب
قبلا در اینجا توصیههایی را براساس تجربهی خودم در کار کردن برای مدیران نوشتم. امروز در وبلاگهای هاروارد به این مطلب برخورد کردم که جالب بود. ۱۲ باور یک رئیس خوب؛ گزارههایی که رؤسای خوب همواره در مورد آنها میاندیشند و رؤسای بد حتی یاد آنها هم نمیافتند! این هم آن ۱۲ باور خوب: ۱. من درک […]
