- و اینک چهل سالگی: ای خضر پیخجسته، مدد کن به همتم … - ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
- لینکهای هفته (۶۳۶) - ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
- حکمتها (۸۵) - ۱۳ فروردین ۱۴۰۳
باید از داروی تلخ خواب
عاقبت بر زخم بیداری نهم مرهم
میفشارم پلکهای خسته را بر هم …
فروغ
باید از داروی تلخ خواب
عاقبت بر زخم بیداری نهم مرهم
میفشارم پلکهای خسته را بر هم …
فروغ
سرمشقهایت را نوشتم خط به خط اینک
ای عشق از من دفتری تکثیر خواهد شد؟
گفتی” «در این ره پیر باید شد» شدم حالا
از آن همه رؤیا یکی تعبیر خواهد شد؟
محمد علی بهمنی
گفتم:«بدوم تا تو همه فاصلهها را»
تا زودتر از واقعه گویم گلهها را
چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
در من، اثرِ سختترین زلزلهها را
پرنقشتر از فرش دلم بافتهای نیست
از بس که گره زد به گره حوصلهها را
ما تلخی نه گفتنمان را که چشیدیم
وقت است بنوشیم از این پس بلهها را …
محمد علی بهمنی
اینگونه دوست دارم دنبال دوست گشتن
نه هیچ جایگاهی نه هیچ جایِ پایی
من لحظهلحظه خود را گم کردهام در این راه
آیینهام کجایی؟ آیینهام کجایی؟
محمد علی بهمنی
میپرسم انتهای این تاریکی کجاست؟
هیچ!
دنیا تا دلت بخواهد بیهودهی مطلق است!
سید علی صالحی
حالا سالهاست که مرا
به جای خالی تو عادت دادهاند … لیالی!
باز هم بگویم میان من و این بغضِ بیقرار
جای تو خالی؟
سید علی صالحی
من تا بودهام
هرگز برای خود زندگی نکردهام
من برای مردم خود
آرزوهای روشنی داشتهام:
خرسندیِ خانه
گفتوگوی امید
دعای داشتن
دلالت به سادگی،
و چیزهایی سادهتر
از قبیل همین هوای خوش …!
سید علی صالحی
هزاران سال است
یک عده
اسم آزادی را شنیدهاند،
یک عده هم
عدهی دیگری را به همین اسمِ ساده
میبرند جایی دور
برایشان قصه میگویند!
سید علی صالحی
قانعم، بیش از این چه بخواهم از تو
گاه گاهی که کنارت بنشینم کافیست
گلهای نیست، من و فاصلهها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست …
محمد علی بهمنی
تنفس درخت بوی تاریکیست
اما نباید از غبارِ پا در هوایِ ظلمت بترسیم.
راه، راه است
اشتباه نکنید!
هر کسی که خیره به سر شاخهای شد
نه به دستهی تبر میاندیشد
نه به هیزم زمستانی.
زندگی
چیزِ دیگریست،
البته اگر بگذارند از دوست داشتن خویش نترسیم!
سید علی صالحی