صبح با مدیرعامل شرکتی جلسه داشتم که درخواست تدوین استراتژی برای شرکتاش را داشت. کلی با هم صحبت کردیم و بالاخره رسیدیم به مذاکرات مالی. من یک مبلغ متعارف را برای انجام پروژه پیشنهاد کردم. در مقابل آقای مدیرعامل به من گفت: “اولا که این خیلی زیاده. ثانیا فرض کنیم هم نیست؛ شما چطور به ما تضمین میدی که خروجی کارت اگر درست اجرا بشه چند برابر پولی که بهت دادیم را برامون برگردونه؟”
راستاش تا به حال به چنین سؤالی در کار مشاوره برخورد نکرده بودم. ولی بعد به نظرم رسید که شاید این سؤال برای خیلیهای دیگر پیش بیاید. خیلی نمیخواهم طولانی بنویسم. به ایشان گفتم: “منِ مشاور در مورد نتیجهی نهایی که شما میگیرید تضمینی نمیدهم؛ چرا که متأثر از تعداد زیادی عامل است که دست من نیستند. من تنها میتوانم تضمین بدهم که با داشتن گروهی پیشفرضهای درست و معتبر کارم را شروع بکنم، فرایند تدوین استراتژی برای شما را منطبق بر رویکردهای معمول این حوزه پیش ببرم و بهدرستی هم آن را انجام بدهم. نتیجهی منطقی درست طی کردن فرایند تدوین استراتژی، همان خروجی است که باید مورد انتظار باشد.”
به زبان فنی اگر بخواهم بگویم، راز اصلی موفقیت یک پروژهی مشاوره، داشتن یک متدولوژی کامل و درست است. چیزی که متأسفانه در ایران چندان به آن اهمیت داده نمیشود. در فرصت بعدی در مورد متدولوژی، چارچوب و ابزار و تفاوتها و کاربردهای هر کدام توضیحاتی خواهم نوشت.
قبلا بارها گفتهام که مشاوره چیزی نیست جز حل مسئله. برای حل مسئله باید روش داشت که همان متدولوژی مورد استفاده است. بنابراین تنها تضمینی که مشاور میتواند به کارفرما بدهد این است: تضمین میدهم که روش حل مسئلهی من درست و معتبر است!
امیدوارم کارفرماها هم بیشتر حواسشان به این موضوع باشد. این جناب مدیرعامل طرف مذاکرهی من که تا آخر جلسه هم قبول نداشت که اگر روش حل مسئله درست باشد، منطقا باید مسئله هم درست حل شود. بنابراین همچنان معتقد بود که من باید تضمین بدهم کارم منافع مالی محسوسی برای شرکت در بر دارد. طبیعتا من چنین تضمینی نمیتوانستم بدهم و با هم به توافق نرسیدیم.