دوره‌گردی مفهوم خاصی در ذهن‌مان دارد. اگر یادتان باشد در دوران کودکی ما بسیاری از مایحتاج عمومی خانواده‌ها (حتی چیزهایی مثل پوشاک!) توسط فروشندگان دوره‌گرد تأمین می‌شد. کالاهایی که در بساط دوره‌گردها وجود داشت، اغلب اوقات در مغازه‌ها یافت نمی‌شد و یا این‌که قیمت بالاتری داشتند. دوره‌گردها با وجود این‌که هر از گاهی به هر محله پا می‌گذاشتند؛ اما با رفتار صمیمانه و فروش حرفه‌ای‌شان مردم را به خود جلب می‌کردند (این‌که چطور یک فروشنده‌ی خرده‌پای دوره‌گرد در محله‌ی کوچک و نسبتا کارگرنشین ما که بسیاری از خانوارهای ساکن آن اجاره‌نشین بودند، کالای‌ش را به‌صورت قسطی به‌فروش می‌رساند و در برابرش هیچ‌گونه تضمینی جز “اعتماد به درستی خریدار” دریافت نمی‌کرد، این روزها در دنیای امروزی که حتی روابط شخصی ما هم کالازده و اقتصادی‌اند، برای‌م نوستالژیک و رازآلود است …) به‌نظرم سه ویژگی کلیدی دوره‌گردها را از فروشندگان دارای محل ثابت (مثل مغازه‌ها) متمایز می‌کرد:

  1. تمرکز: آن‌ها محصولی داشتند که در بساط دیگری یافت نمی‌شد!
  2. محدودیت دسترسی: آن‌ها همیشه در دسترس نبودند و در نتیجه وقتی از راه می‌رسیدند، “خونه‌دار و بچه‌دار” بدو بدو با “زنبیل” به استقبال‌شان می‌شتافتند!
  3.  مشتری‌شناسی: با وجود تعامل کم آن‌ها با مشتریان، خیلی خوب می‌دانستند که چه مشتری به چه چیزی نیاز دارد و هر محصول، دوای درد چه کسی است!

وقتی وارد بازار کار شدم، چیزی که برای‌م عجیب بود دیدن دوره‌گردی در زندگی نسبتا باثبات کارمندی بود. افراد مختلفی را در طول این ده سال دیده‌ام که مدام در حال تغییر شغل و رفتن از این سازمان به سازمان دیگر هستند. چنین رویکردی البته متأسفانه در اغلب موارد بدون هدف و استراتژی مشخصی است و نتیجه‌ی آن، پایین آمدن قابلیت اعتمادپذیری آن فرد در زندگی حرفه‌ای‌اش می‌شود. همه‌ی ما داستان افرادی که به‌دلیل همین رفتارهای غیرحرفه‌ای‌شان، فرصت‌های کاری بزرگی را از دست داده‌اند، شنیده‌ایم. به این ترتیب من همیشه یک مخالفِ جدی “دوره‌گردی” در زندگی شغلی بوده و هستم.

اما در چند وقت اخیر در صحبت با چند نفر از دوستان در مورد آینده‌ی شغلی‌شان متوجه شدم که “دوره‌گردی” به‌همان مفهوم کلاسیک‌ش هنوز هم می‌تواند یک استراتژی جذاب شغلی باشد. اما برای اجرای آن در عمل لازم است به چند نکته توجه شود:

  1. دوره‌گردی شغلی در انواع خاصی از شغل‌ها معنادار است. شما به‌عنوان یک مشاور متخصص می‌توانید به دوره‌گردی فکر کنید؛ اما به‌عنوان یک مدیر تصمیم‌گیر خیر.
  2. دوره‌گردی شغلی بیش‌تر می‌تواند از جنس یک استراتژی مقطعی با هدفی مشخص مثل: تنوع‌بخشی به تجربیات، کسب درآمد نسبتا بالا، توسعه‌ی شبکه‌ی حرفه‌ای و چیزهایی شبیه این‌ها باشد. روی دوره‌گردی شغلی به‌عنوان یک استراتژی اعتباردهنده به شخصیت حرفه‌ای خود حساب باز نکنید!
  3. دور‌ه‌گردی شغلی همانند فروشندگی دوره‌گرد نیازمند داشتن یک تخصص ویژه و نایاب است. اگر تخصص شما متاعی است که در دکان هر عطاری یافت می‌شود، به‌تر است فعلا از خیرش بگذرید.
  4. دوره‌گردی شغلی در بلندمدت ضررهایی هم دارد. مهم‌ترین ضرر آن عدم تمرکز شما روی یک حوزه‌ی کاری خاص است که باعث می‌شود دانشی عمومی و غیرعمیق در مورد چند حوزه‌ی مختلف داشته باشید. اما این تنها ضرر دوره‌گردی شغلی نیست؛ آدم‌ها از جایی به‌بعد روی شما حساب خاصی باز نمی‌کنند چرا که شما را فردی غیرمسئولیت‌پذیر و کوتاه‌مدت به‌حساب می‌آورند.
  5. دوره‌گردی شغلی در یک دوره‌ی زمانی محدود تجربه‌ی جالبی است؛ اما به‌خصوص با افزایش سن، کم‌کم متوجه می‌شوید که نیاز به ثبات در زندگی (و به‌ویژه ثبات مالی) قوی‌تر از آن است که به حس مثبت دوره‌گردی بیارزد!

دوره‌گردی شغلی می‌تواند یک تجربه‌ی جذابِ مقعطی برای افزایش تجربه و توسعه‌ی ارتباطات حرفه‌ای باشد. اما به‌عنوان فردی که خودش هم در برهه‌ای از دوران شغلی‌اش در کنار کار ثابت کمی هم دوره‌گردی را تجربه کرده، پیشنهاد می‌کنم که دور جذابیت‌های دوره‌گردی شغلی را در بلندمدت خط بکشید و برای پیش‌رفت، به‌دنبال راه‌کار بلندمدت‌تری باشید. 🙂

دوست داشتم!
۵

دوره‌گردی مفهوم خاصی در ذهن‌مان دارد. اگر یادتان باشد در دوران کودکی ما بسیاری از مایحتاج عمومی خانواده‌ها (حتی چیزهایی مثل پوشاک!) توسط فروشندگان دوره‌گرد تأمین می‌شد. کالاهایی که در بساط دوره‌گردها وجود داشت، اغلب اوقات در مغازه‌ها یافت نمی‌شد و یا این‌که قیمت بالاتری داشتند. دوره‌گردها با وجود این‌که هر از گاهی به هر محله پا می‌گذاشتند؛ اما با رفتار صمیمانه و فروش

مقدمه ـ مهدی مسکین یکی از دوستان متخصص و خوب من و مدیر پروژه‌ی دوست‌داشتنی بیپ‌تونز است. در این پست یادداشت جالب مهدی را درباره‌ی جذاب‌ترین شغل‌‌های دنیای امروز با هم می‌خوانیم:

بخواهیم یا نخواهیم دنیا تغییر می­‌کند و سریع هم تغییر می­‌کند. و اگر ما این تغییر را متوجه نشویم یا دیر متوجه شویم، طبیعی است که از قافله عقب می­‌مانیم. آن‌وقت حکایت­‌مان می‌­شود حکایت نوکیا با آن گوشی­‌های پر امکانات، می­‌شود حکایت واکمن­‌های سونی، یا تلفن­‌های ثابت پاناسونیک، یا برگردیم عقب­‌تر، حکایت نوار کاست­‌های TDK که امروز خبر چندانی از هیچ‌کدام‌شان نیست.

چه کنیم؟

مشخص است دیگر! باید همراه با تغییرات دنیا، معلومات و مهارت­‌های خودمان را بهبود دهیم. زیاد یاد بگیریم، خوب فکر کنیم و دقیق عمل کنیم.

در دنیا چه خبر است؟

در طول ۵ سال گذشته در دنیای فناوری شغل­‌هایی ایجاد شده­اند که در سال ۲۰۰۸ هیچ خبری از آن‌ها نبود. این شغل­‌ها نشان می­‌دهند که تغییرات فضای فناوری چه بوده و اگر کسی بخواهد در این حوزه کار کند، باید چه توانمدی­‌هایی داشته باشد. اینفوگرافی زیر را ببینید:

 

حالا با این اوصاف، ۵ سال بعد شما چه کاره­‌اید؟ چقدر تخصص دارید؟ رتبه شغلی­‌تان چیست؟ چقدر درآمد دارید؟

ما با چند پرسش و یک حساب و کتاب مدرسه­‌ای می‌توانیم به شما بگوییم که اگر علاقه‌مند به دنیای فناوری هستید، ۵ سال بعد درآمد ماهیانه­‌تان چقدر است. کافی است این پرسش‌نامه را تکمیل کنید تا نتایج حداکثر ظرف ۲۴ ساعت برای شما ارسال شود و البته منتظر یک غافل‌گیری اساسی هم باشید!

دوست داشتم!
۱۵

مقدمه ـ مهدی مسکین یکی از دوستان متخصص و خوب من و مدیر پروژه‌ی دوست‌داشتنی بیپ‌تونز است. در این پست یادداشت جالب مهدی را درباره‌ی جذاب‌ترین شغل‌‌های دنیای امروز با هم می‌خوانیم: بخواهیم یا نخواهیم دنیا تغییر می­‌کند و سریع هم تغییر می­‌کند. و اگر ما این تغییر را متوجه نشویم یا دیر متوجه شویم، طبیعی است که از قافله

دنبال کاری می‌گردید که با زندگی‌تان سازگار باشد؟ مشکلات شخصی دارید؟ حتا وجه خوب‌ش: عادت دارید هر ماه با همسرتان یک سفر بروید؟ این‌ها هر چند خاص شما نیستند و همه‌ی مردم کمابیش چنین مسائلی را در ارتباط زندگی شخصی با شغل‌شان دارند؛ اما ممکن است گفتن این چیزها باعث شود استخدام نشوید! بنابراین در هنگام جستجوی شغل یا مصاحبه‌ی استخدامی در مورد این چیزها حرف نزنید:

۱- مسائل و مشکلات شخصی‌تان.

۲- تفریحات زندگی شخصی‌تان!

۳- عادت‌های‌تان.

۴- کارهای داوطلبانه‌ و عام‌المنفعه‌تان (مگر مطمئن باشید برای سازمان مهم است.)

۵- مجرد یا متأهل بودن‌تان.

۶- وضعیت سلامت‌تان (مگر در مورد مسائلی که روی توانایی کار کردن‌تان تأثیر می‌گذارند و تازه آن هم در صورت سؤال مستقیم از سوی کارفرما.)

دقت کنید که نه خودتان در مورد این چیزها صحبت کنید و نه کارفرمای احتمالی حق دارد در مورد آن‌ها از شما بپرسد. بنابراین اگر هم پرسید محترمانه جواب ندهید.

منبع

دوست داشتم!
۰

دنبال کاری می‌گردید که با زندگی‌تان سازگار باشد؟ مشکلات شخصی دارید؟ حتا وجه خوب‌ش: عادت دارید هر ماه با همسرتان یک سفر بروید؟ این‌ها هر چند خاص شما نیستند و همه‌ی مردم کمابیش چنین مسائلی را در ارتباط زندگی شخصی با شغل‌شان دارند؛ اما ممکن است گفتن این چیزها باعث شود استخدام نشوید! بنابراین در هنگام جستجوی شغل یا مصاحبه‌ی