سرعت تغییر در دنیای امروز از آن چیزی که تصور می‌شود بسیار فراتر است. کسب‌وکارها تصور می‌کنند که اوضاع مساعدشان برای همیشه ادامه خواهد یافت، غافل از این‌که دنیای بی‌رحم کسب‌وکار مانند آن‌ها فکر نمی‌کند. اگر به فهرست شرکت‌های برتر جهان مطابق رتبه‌بندی مجله‌ی فورچون ۵۰۰ در دهه‌های مختلف بنگریم، متوجه تغییرات شدید این فهرست می‌شویم (به‌عنوان مثال در این مقاله‌ی هاروارد بیزینس ریویو می‌خوانیم که فقط ۲۶% شرکت‌های حاضر در فهرست صد شرکت برتر دهه‌ی ۱۹۸۰ در سال ۲۰۰۱ هم هنوز در این فهرست جای داشته‌اند! این مقاله را هم برای دیدن جزئیات بیش‌تر در این زمینه ببینید.)

مقاله‌ی این هفته نوشته‌ی کریستوفر وارلی با مثالی از همین دست آغاز می‌شود. شرکت دک (DEC) به‌عنوان مبدع ریزرایانه سال‌ها قبل از اپل و مایکروسافت ره‌بر بازار بود. اما … مدیرعامل این شرکت اعتقاد داشت که: “هیچ دلیلی وجود ندارد که هر فردی در خانه‌اش یک رایانه‌ی شخصی داشته باشد!” امروزه دیگر اثری از شرکت دک نمی‌بینیم. همین داستان برای بسیاری از دیگر شرکت‌های مغرور دنیا نیز رخ داده است. شرکت‌هایی که فراموش می‌کنند موفقیت و سودآوری هیچ‌وقت برای هیچ کسی تضمین شده نیست. هیچ قانون و فرمول موفقیتی جز “استمرار در نوآوری و ابداع” برای موفقیت در دنیای کسب‌وکار وجود ندارد.

بسیاری از کارآفرینان کسب‌وکارشان را با تعهد به پاسخ‌گویی “چابک” به نیازهای مشتریان آغاز می‌کنند؛ اما زمانی نمی‌گذرد که کسب‌وکار در دام لایه‌های سنگین مدیریت و برنامه‌ریزی گرفتار می‌شود و نوبت به بازمهندسی و بازطراحی سازمان می‌رسد. اما تحلیل انجام شده روی هزاران سازمان در طول بیش از بیست سال نشان داده که کسب‌وکارهای موفق چهار کار را به‌تر از دیگران انجام می‌دهند که نتیجه‌ی آن بقا و رشد در بازار است. آن‌ها این چهار کار را در درون سازمان خود نهادینه و تبدیل به “چابکی جاری” در سازمان می‌سازند.

چهار کاری که کسب‌وکارهای موفق را از دیگران متمایز می‌سازند عبارتند از:

۱- استراتژی‌پردازی: بسیاری از کسب‌وکارها با یک فلسفه‌ی وجودی شوق‌انگیز و فراتر از اهداف مالی کار خود را آغاز می‌کنند و روی طراحی استراتژی‌های اثربخش و تعهد به اجرای آن‌ها متمرکز می‌شوند. اما در عمل، پس از مدتی کارآفرینان به‌جای این فلسفه‌ی وجودی تمام تمرکز خود را روی اهداف ملموس مالی و رقابتی می‌گذارند؛ چیزی شبیه (آ) ریال درآمد در یک ماه یا دست‌یابی به جایگاه اول فروش در بازار (ب.) اما یک کسب‌وکار موفق یاد می‌گیرد که با خلق یک استراتژی پویا و تغییر آن در طول مسیر حیات کسب‌وکار و در مقابله با روندهای تغییرات محیطی به چابکی استراتژیک دست یابد (این مقاله‌ی هفته‌ی قبلی را در گزاره‌ها را ببینید.)

۲- ادراک و پذیرش تغییرات: کارآفرینان عادت دارند که ایده‌ها و محصولات خودشان را به‌ترین و بی‌رقیب‌ترین بدانند؛ اما تجربه نشان می‌دهد که همیشه حق با آن‌ها نیست. یک کسب‌وکار موفق، به‌صورت دائمی تغییرات محیطی را دنبال و تحلیل می‌کند و به‌سرعت آن‌ها را در اختیار تصمیم‌گیران اصلی خود قرار می‌دهد تا واکنش مناسب را به آن‌ها در قالب چابکی استراتژیک خلق کنند. آن‌ها این کار را سریع‌تر و به‌تر از رقبای‌شان انجام می‌دهند.

۳- آزمودن ایده‌ها: اگر بپذیریم دنیا در حال تغییر است، نظر مشتریان لزوما ممکن است با ما موفق نباشد و ما هم ممکن است حتی با وجود تجربه‌ی بالا نیاز و سلیقه‌‌ی مشتری را نشناسیم، آن‌وقت است که اهمیت مفهوم‌سازی، تخصیص منابع، اجرا و آموختن از آزمودن ایده‌ها در دنیای واقعی را درک می‌کنیم! این کار باعث کاهش ریسک و هزینه‌ی نوآوری هم می‌شود.

۴- چابکی در اجرا: می‌دانیم که ایده در دنیای امروز اهمیت چندانی ندارد و “مزد آن گرفت جان برادر که اجرا کرد!” چابکی در اجرا را این صورت تعریف می‌کنیم: “توانایی و ظرفیت ایجاد تغییرات مورد نیاز ـ به هر دو شکل تدریجی و تحول‌آفرین ـ همراه با توان‌مندی تشخیص میزان تأثیر تغییر روی به‌بود عملکردها.”

توانایی دیدن تغییر و پذیرش و تطبیق دادن خود با آن کلید بقا و موفقیت در بازارهای امروز است. مفهوم چابکی در کسب‌وکار چیزی فراتر از همین جمله‌ی ساده نیست؛ اما موفقیت در اجرای آن است که تفاوت کسب‌وکارهای موفق و ناموفق را مشخص می‌سازد.

دوست داشتم!
۴

سرعت تغییر در دنیای امروز از آن چیزی که تصور می‌شود بسیار فراتر است. کسب‌وکارها تصور می‌کنند که اوضاع مساعدشان برای همیشه ادامه خواهد یافت، غافل از این‌که دنیای بی‌رحم کسب‌وکار مانند آن‌ها فکر نمی‌کند. اگر به فهرست شرکت‌های برتر جهان مطابق رتبه‌بندی مجله‌ی فورچون ۵۰۰ در دهه‌های مختلف بنگریم، متوجه تغییرات شدید این فهرست می‌شویم (به‌عنوان مثال در این

ماه گذشته به لطف دوستان ما در جامعه‌ی چابک ایران به‌ویژه اسد صفری عزیز در کلاس PSM اسکرام شرکت کردم. تجربه‌ی جالبی بود از شرکت در کلاسی که به‌نوعی روی مباحث مدیریتی در مهندسی نرم‌افزار تمرکز داشت. و برای‌م جالب‌تر این بود که چقدر اصول کاری حرفه‌ای در حوزه‌های مختلف به هم شبیه است. 🙂

جدا از چیزهایی که در کلاس در مورد اسکرام یاد گرفتم، روش تدریس استاد درس فیصل محمود برای‌م بسیار بسیار جالب بود. به دوستان قول داده بودم در این مورد بنویسم که واقعن در این یک ماهه فرصت نشد. حالا بالاخره فرصت دارم در مورد نکاتی که از روش تدریس ایشان یادداشت کرده‌ام بنویسم:

۱- فیصل ابتدا از ما خواست خودمان را معرفی کنیم و بگوییم چرا در این کلاس شرکت کردیم.

۲- فیصل کلاس را با پرسیدن این سؤال شروع کرد: سه سؤال اساسی که می‌خواهید با گذراندن این درس پاسخ‌شان را یاد بگیرید، بگویید.

۳- او سؤالات بچه‌ها را با آن‌ها دقیق کرد و از هر سؤال یک یا دو کلمه‌ی کلیدی استخراج کرد و آن‌ها را منظم روی تخته‌سفید (!) نوشت.

۴- در مرحله‌ی بعد فیصل کلمات کلیدی روی تخته را با کلمات کلیدی اسکرام مقایسه کرد و مشابهت‌ها و مغایرت‌های میان آن‌ها را نشان داد. بدین ترتیب همه‌ی ما در مورد کلمات کلیدی مطرح در درس، تصور واحدی پیدا کردیم.

۵- حالا فیصل می‌توانست وارد تدریس خودش شود. او در مورد هر مفهوم، ابتدا آن مفهوم را توضیح می‌داد و بعد به سؤالات بچه‌ها را پاسخ می‌گفت.

۶- به‌ازای هر بخش از درس یک تمرین گروهی یا فردی داشتیم که باید در زمان مشخصی انجام می‌شد. پاسخ‌ها باید در جمع کلاس مطرح می‌شد و در مورد آن‌ها همه‌ی گروه‌ها اظهارنظر می‌کردند.

۷- از همه جالب‌تر: فیصل وقتی اسلایدها را توضیح می‌داد در چند مورد عمدا بخشی از مطلب را ناگفته گذاشت تا ببینید ما حواس‌مان جمع هست یا نه؟ (چقدر هم جمع بود!) بلااستثنا کمی جلوتر در مورد آن مطلب ناگفته سؤال مطرح می‌شد. این‌جا فیصل برمی‌گشت به اسلایدهای قبلی و مطلب را برای‌مان توضیح می‌داد.

روش تدریس جالبی بود!

دوست داشتم!
۱۴

ماه گذشته به لطف دوستان ما در جامعه‌ی چابک ایران به‌ویژه اسد صفری عزیز در کلاس PSM اسکرام شرکت کردم. تجربه‌ی جالبی بود از شرکت در کلاسی که به‌نوعی روی مباحث مدیریتی در مهندسی نرم‌افزار تمرکز داشت. و برای‌م جالب‌تر این بود که چقدر اصول کاری حرفه‌ای در حوزه‌های مختلف به هم شبیه است. 🙂 جدا از چیزهایی که در

“چابکی” یا همان روش‌های “اجایل” مفهومی است که در سال‌های اخیر در برابر روش‌های سنتی مهندسی نرم‌افزار قد علم کرده است. روش‌های سنتی که در آن‌ها تولید محصول نهایی در قالب گام‌های بزرگ و پیاپی (به‌صورت خطی) طی می‌شد و در نتیجه محصول پروژه در به‌ترین حالت دچار نقص بود و در بدترین حالت کاملا به‌درد نخور. در مقابل در رویکرد “چابک” برای تولید محصولات نرم‌افزاری، با ساختن یک نمونه (پروتوتایپ) از محصول نهایی یک بار به‌سرعت کل فرایند تولید از اول تا آخر طی می‌شود. بدین ترتیب دیدی کلی نسبت به محصول نهایی و فرایند تولید آن و اشکالات و چالش‌های احتمالی و نیازمندی‌های موجود برای تولید نرم‌افزار ایجاد می‌شود. سپس طی چند بار تکرار همین حلقه‌ی اولیه، هر بار جزئیات بیش‌تری از محصول و فرایند تولید مشخص می‌شوند تا سرانجام در تکرارِ آخر به محصول نهایی دست پیدا کنیم.

اما “چابکی” آن‌قدر مفهوم عام و اثربخشی است که کاربرد آن به پروژه‌های نرم‌افزاری منحصر نمانده است. امروز در هر پروژه‌ای ردی از روش‌های چابک را می‌بینیم؛ حتا در پروژه‌های عمرانی! بنابراین عجیب نیست که استفاده از روش‌های چابک را در پروژه‌های مشاوره‌ی مدیریت هم ببینیم. قبلا این‌جا اشاره کرده‌ام که استفاده از روش‌های چابک، یکی از روندهای مهم تغییر حرفه‌‌ی تحلیل کسب و کار در سال ۲۰۱۲ خواهد بود. اهمیت ماجرا تا حدی است که انجمن بین‌المللی تحلیل کسب و کار (IIBA) ضمیمه‌ی چابک را برای استاندارد بسیار معروف‌ش BABOK منتشر کرده است. +

چابکی حتا در سازمان‌های اجرایی و شغل‌های غیرپروژه‌ای و از آن جالب‌تر در زندگی روزمره هم دارای کاربردهای بسیار جذابی است که باید خودتان کشف‌شان کنید! 😉

اما حواس‌مان باشد که “چابکی” یک مفهوم است و نه یک روش و چارچوب عملی. بنابراین برای عملی شدن‌ش رویکردهای اجرایی مختلفی ایجاد شده که یکی از به‌ترین‌‌ها در میان آن‌ها اسکرام است. برای اطلاعات بیش‌تر این‌جا و این‌جا را ببینید. اسکرام مثل PMBOK یک استاندارد بین‌المللی است و مثل PMI مدارک حرفه‌ای معتبر خاص خودش را دارد.

دوستان ما در وبلاگ دنیای چابک چند سالی است که زحمت معرفی این رویکرد را در ایران برعهده گرفته‌‌اند و دوره‌های آموزشی مربوط به آن را هم برگزار کرده و می‌کنند. جدیدترین دوره‌های آن‌ها در مورد اسکرام تیر ماه سال جاری برگزار خواهد شد. اطلاعات بیش‌تر را این‌جاببینید. با توجه به اهمیت و کاربردهای چابکی و اسکرام، شرکت در این دوره‌ها و به‌ویژه دوره‌ی آموزش عمومی اسکرام (با عنوان Professional Scrum Master یا PSM) برای همه‌ی مدیران پروژه ـ اعم از نرم‌افزاری و غیرنرم‌افزاری ـ ، مشاوران مدیریت و تحلیل‌گران کسب و کار و سایر افرادی که به‌نوعی با این پروژه‌ها درگیرند بسیار مفید خواهد بود. خوبی‌ ماجرا این است که می‌توانید با دادن آن‌لاین امتحان مربوطه در خود ایران، مدرک بین‌المللی PSM را هم دریافت کنید!

به دلایل بالا من در دوره‌ی PSM شرکت خواهم کرد. هزینه‌ی دوره البته در نگاه اول بسیار سنگین است؛ اما به‌نظرم با توجه این‌که چابکی و اسکرام کم‌کم در بازار ایران در حال شناخته شدن است به هزینه کردن‌ش می‌ارزد. حداقل‌ش این است که یک مدرک بین‌المللی در این زمینه دریافت کرده‌اید و حداکثرش این است که با روش‌های و رویکردهای نوین و روز دنیا آشنا می‌شوید که به شما در افزایش اثربخشی و کارایی‌ و در نتیجه موفقیت‌تان کمک‌های بسیاری خواهد کرد.

روز کلاس منتظر دیدن‌تان هستم!

دوست داشتم!
۱

“چابکی” یا همان روش‌های “اجایل” مفهومی است که در سال‌های اخیر در برابر روش‌های سنتی مهندسی نرم‌افزار قد علم کرده است. روش‌های سنتی که در آن‌ها تولید محصول نهایی در قالب گام‌های بزرگ و پیاپی (به‌صورت خطی) طی می‌شد و در نتیجه محصول پروژه در به‌ترین حالت دچار نقص بود و در بدترین حالت کاملا به‌درد نخور. در مقابل در