“اگر پیروز شویم میگویند به دلیل اشتباهات داوری بوده یا داور با بارسا بوده است، اگر ببازیم میگویند دوره درخشان بارسلونا به پایان رسیده است. ما فراتر از این هستیم که به این اظهارنظرها گوش دهیم. این حرفها هیچ تأثیری روی عملکردمان ندارد. تنها هدف این منتقدان درگیریهای لفظی و ایجاد جنگ روانی است.” (دنی آلوز؛ اینجا)
ستارهی بیبدیل مرحلهی نیمهنهایی لیگ قهرمانان اروپا مدافع راست یووه یعنی دنی آلوس بود. آلوس در سن ۳۴ سالگی همچنان بهترین مدافع راست دنیا است. فارغ از کیفیت فنی، در این ۱۰ سال اخیر چیز دیگری دنی آلوس را از تمامی همتایانش جدا کرده است: قدرت ذهنی بالا. انگیزهی دنی آلوس و عطش او برای پیروزی را در تکتک حرکاتش در زمین بازی میشود دید. او با وجود بردن ۳۳ جام هیچ وقت از تلاش برای برنده شدن سیر نشده است! 🙂 آلوس همیشه بزرگترین حامی و مدافع همتیمیهایش در برابر حملات لفظی و حتی فیزیکی (!) حریفان بوده است. این قدرت ذهنی بالا یک جنبهی دیگر هم دارد که شاید یکی از مهمترین رازهای موفقیت دنی آلوس باشد. قسمت پررنگ شدهی جملات دنی را ببینید: دیگران حق دارند از ما انتفاد کنند؛ اما ما هم حق داریم به این انتقادات گوش ندهیم!
انتقاد دیگران شاید در بهترین حالتش یک تلنگر باشد که جایی از کار میلنگد؛ اما این انتقاد بهصورت مستقیم هیچ ارتباطی با تصمیمات و اهداف و عملکرد ما نداشته و نخواهد داشت. متأسفانه حداقل تجربهی شخصی من که نشان از آن دارد اغلب انتقادات تنها هدفی که ندارند اصلاح عملکردها است. از آن بدتر اینکه خیلی از انتقادها برای پوشش ضعفها و ناتوانیهای خود منتقدین دز مقایسه با انتقادشونده بیان میشود و در نتیجه حتی گوش دادن به آن انتقاد هم فایدهای ندارد!
بنابراین شاید راهحل این باشد که:
۱- خودمان منتقد اصلی خودمان باشیم و برای کشف نقاط ضعفمان بیرحمانه خودمان را به چالش بکشیم.
۲- در میان دوستان و اطرافیانمان، تعدادی از افراد را که منتقدان دلسوزی هستند انتخاب کنیم و از آنها بازخوردهای منظم بگیریم.
۳- در مواجهه با افراد همیشه منتقد، آرامش خود را حذف کنیم؛ چرا که انرژی و شور درونی ما ارزشمندتر از آن است که برای چنین انسانهایی از دست برود.
انتقادپذیر بودن یکی از اصول اساسی زندگی اخلاقی و متمدنانه است. اما از آنجایی که نه همهی انتقادها وارد هستند و نه همهی منتقدین بیقصد و غرض، اصل انتقادپذیر بودن هم همیشه برقرار نیست. نکتهی اصلی این نوشته این بود که در زمان مواجهه با نقد، ضمن کنار گذاشتن تعصبات و خودخواهیهای خودمان باید به تعصبات و خودخواهیهای پنهان خود منتقد هم توجه کنیم.