“من سبک و شیوه‌ی بازی رئال را دوست دارم.آنها فصل خیلی خوبی را پشت سر می‌گذارند. مورینیو مربی‌ای است که بازیکنان به خاطر او بازی می‌کنند. ردنپ (مربی تاتنهام) هم تکنیک مشابهی دارد. آن ها خیلی خوب هستند، آن‌ها به خوبی می‌دانند که چطور باید یک گروه را رهبری کنند. بازیکنان می‌خواهند برای مربی‌شان به پیروزی برسند.” (رافائل فان‌درفارت؛ این‌جا)

بالاترین شاخص موفقیت در ره‌بری و مدیریت همین است: این‌که اعضای تیم از صمیم قلب برای موفقیت ره‌برشان (و نه لزوما خودشان به‌عنوان یک فرد) تلاش کنند.

دوست داشتم!
۰

“من سبک و شیوه‌ی بازی رئال را دوست دارم.آنها فصل خیلی خوبی را پشت سر می‌گذارند. مورینیو مربی‌ای است که بازیکنان به خاطر او بازی می‌کنند. ردنپ (مربی تاتنهام) هم تکنیک مشابهی دارد. آن ها خیلی خوب هستند، آن‌ها به خوبی می‌دانند که چطور باید یک گروه را رهبری کنند. بازیکنان می‌خواهند برای مربی‌شان به پیروزی برسند.” (رافائل فان‌درفارت؛ این‌جا) بالاترین شاخص

“خوشحالم که در این باشگاهم. افتخار می‌کنم که در کنار بازیکنان سطح جهانی مانند کریستیانو رونالدو و کریم بنزما بازی می‌کنم. البته مجبور بوده‌ام که سخت تلاش کنم. برای من بازی در این تیم لذت‌بخش است و به نظرم این را در میدان می‌توانید ببینید. اما مهم‌ترین نکته این است که مربی اعتمادش به من را بازگو می‌کند. این کار را بسیار آسان‌تر می‌سازد.” (مسعوت اوزیل در مورد مورینیو؛ این‌جا)

پارسال یک تجربه‌ی تلخ با مدیری داشتم که بدون این‌که به من بگوید، از من ناراضی بود (و خوب اشتباه هم می‌کرد؛ اما قبول نکرد و دست آخر، هر دو به این نتیجه رسیدیم که با هم کار نکنیم بهتر است.) از آن طرف با مدیرانی هم کار کرده‌ام که راضی بوده‌اند و به هر دلیلی رضایت‌شان را بیان نکرده‌اند.

درس این شماره این است: هر نظری ـ مثبت یا منفی ـ در مورد زیردستان‌تان دارید به آن‌ها بگویید. به‌ویژه وقتی این نظر، مثبت و به معنی اعتماد به آن‌ها است.

دوست داشتم!
۰

“خوشحالم که در این باشگاهم. افتخار می‌کنم که در کنار بازیکنان سطح جهانی مانند کریستیانو رونالدو و کریم بنزما بازی می‌کنم. البته مجبور بوده‌ام که سخت تلاش کنم. برای من بازی در این تیم لذت‌بخش است و به نظرم این را در میدان می‌توانید ببینید. اما مهم‌ترین نکته این است که مربی اعتمادش به من را بازگو می‌کند. این کار

“من تیمی را مقابل لوانته به زمین فرستادم که حس کردم برای کسب نتیجه‌ی پیروزی کافی است.” (خوزه مورینیو؛ این‌جا)

تعریف مدیریت اقتضایی از زبان آقای خاص! یک مدیر باید بسته به موقعیت، تصمیم بگیرد.

دوست داشتم!
۰

“من تیمی را مقابل لوانته به زمین فرستادم که حس کردم برای کسب نتیجه‌ی پیروزی کافی است.” (خوزه مورینیو؛ این‌جا) تعریف مدیریت اقتضایی از زبان آقای خاص! یک مدیر باید بسته به موقعیت، تصمیم بگیرد. دوست داشتم!۰

“آخر و عاقبتی مشابه با پیگرینی؟ (مربی فصل قبل رئال) اتفاق مشابهی رخ نخواهد داد. می‌دانید چرا؟ چون اگر سران رئال مرا اخراج کنند، من مربی مالاگا نخواهم شد و به تیم بزرگی در انگلیس یا ایتالیا می‌روم و نه مالاگا.” (از گفتگو با خوزه مورینیو؛ این‌جا)

به مناسبت پیروزی تاریخی رئال در کسب تساوی با بارسای گواردیولا (تازه آن هم در ورزش‌گاه سانتیاگو برنابو)، دو درس جذاب از آقای خاص تقدیم به مهدی عامری عزیز:

  1. پرسنال برندینگ را جدی بگیرید! این‌که مورینیو این حرف را می‌زند به این دلیل است که خود را به‌عنوان یک مربی همیشه برنده به جهان فوتبال ثابت کرده است.
  2. همیشه در کنار حفظ موقعیت کنونی، برای اوضاع بحرانی یک نقشه‌ی B داشته باشید. فرقی هم نمی‌کند مدیر باشید یا کارشناس و کارمند. و همین طور فرقی نمی‌کند که موضوع مربوط به تصمیم‌گیری در سطح شرکت و سازمان و واحد و تیم‌تان باشد یا زندگی شخصی یا کاری خودتان. نقشه‌ی B را فراموش نکنید لطفا!

پ.ن. مقاله‌ی هفته، حتما فردا.

دوست داشتم!
۰

“آخر و عاقبتی مشابه با پیگرینی؟ (مربی فصل قبل رئال) اتفاق مشابهی رخ نخواهد داد. می‌دانید چرا؟ چون اگر سران رئال مرا اخراج کنند، من مربی مالاگا نخواهم شد و به تیم بزرگی در انگلیس یا ایتالیا می‌روم و نه مالاگا.” (از گفتگو با خوزه مورینیو؛ این‌جا) به مناسبت پیروزی تاریخی رئال در کسب تساوی با بارسای گواردیولا (تازه آن

در این دو سه هفته‌ی اخیر پست‌های فوتبالی کم نداشته‌ام! چند وقتی است که دارم به نوشتن یک مجموعه پست در مورد درس‌هایی که می‌شود از فوتبال به‌عنوان یک صنعت عظیم در دنیای امروز گرفت، فکر می‌کنم. این اولین پست در این زمینه است:

درس اول: وقتی قدرت زیادی دارید، سعی کنید در پایدار ماندن قدرت رقابتی‌تان دچار تردید شوید

سایت گل فارسی مصاحبه‌ی جالبی چاپ کرده از یک روزنامه‌نگار طرف‌دار بارسا در مورد ال‌کلاسیکوی این هفته. خوان کروز، معاون سردبیر روزنامه ال پاییس اسپانیا یک جای مصاحبه جملات جالبی دارد: “رئال شیفته قدرت است، ولی تردید را کم دارد. در زندگی هم کسی که تردید نکند مرتکب اشتباه می شود. دوشنبه بارسا به هوش تکیه داشت و رئال به قدرت.”

وقتی سازمانی قدرت زیادی دارد، حسابی حریفان‌اش را شکست می‌دهد و با موفقیت پیش می‌رود، معمولا بزرگ‌ترین اشتباهی که مدیران آن سازمان ممکن است بکنند، دل بستن به پایدار بودن آن موفقیت بدون تغییر در سازمان خود است. این اشتباهی بود که مورینیو انجام داد و نتیجه‌اش شکست تحقیرآمیز این هفته‌ی رئال بود. رئال در تمام طول این فصل تیم‌های رقیب را با ۴-۵ گل بدرقه می‌کرد و در مقابل از ضعیف‌ترین رقبا هم گل می‌خورد. در مقابل بارسا شاید نتایج درخشانی نمی‌گرفت (البته برد ۸-۰ آلمریا نشان داد بارسای واقعی یعنی چی) ولی خط دفاعی‌اش از وضعیت مناسبی برخوردار بود. و این دقیقا اشتباه “آقای خاص” بود: دفاع ضعیف رئال در برابر خط حمله‌ی قوی بارسا زانو زد و از آن طرف خط حمله‌ی قدرت‌مند رئال در برابر خط دفاعی بدون اشتباه بارسا نمایش پرفروغی نداشت. در واقع پاشنه‌ی آشیل رئال این‌جا معلوم شد: وقتی خط حمله‌اش نتواند کاری بکند، دفاع ضعیف این تیم، نابودش می‌کند!

این قضیه مسبوق به سابقه است. اگر یادتان باشد پارسال هم بارسا و اینتر در دور گروهی لیگ قهرمانان با هم، هم‌گروه بودند که بارسا اینتر را برد. اما مورینیو از آن باخت درس گرفت و با ایجاد تغییرات تاکتیکی در تیم‌اش در نیمه نهایی بارسای محبوب ما را حذف کرد (امیدوارم بازی برگشت ال‌کلاسیکو این طوری نشود!)

به‌ترین مثال این اشتباه در حوزه‌ی کسب و کار، جنرال موتورز است که سقوط عجیب و غریب‌ و ورشکستگی‌اش در سال ۲۰۰۹ جزو اخبار عجیب صنعت خودرو بود. این‌جا در مقاله‌ای به تفصیل در این مورد توضیح داده شده است که توصیه می‌کنم مطالعه بفرمایید.

دوست داشتم!
۰

در این دو سه هفته‌ی اخیر پست‌های فوتبالی کم نداشته‌ام! چند وقتی است که دارم به نوشتن یک مجموعه پست در مورد درس‌هایی که می‌شود از فوتبال به‌عنوان یک صنعت عظیم در دنیای امروز گرفت، فکر می‌کنم. این اولین پست در این زمینه است: درس اول: وقتی قدرت زیادی دارید، سعی کنید در پایدار ماندن قدرت رقابتی‌تان دچار تردید شوید