اولین و مهمترین وظیفهی بخشهای بازاریابی و تبلیغات و روابط عمومی در سازمانها، ساختن یک تصویر شفاف و منطبق بر اهداف کلان سازمانی از سازمان و محصولات و خدمات آن در ذهن مخاطب و کمک به ایجاد تعاملی دو سویه میان سازمان و ذینفعان و مخاطبان و بهصورت خاص مشتریان سازمان است. بازاریابی و تبلیغات در گام اول به مخاطبان و مشتریان نشان میدهند که این سازمان چه هویت یگانهی خاص خود را دارد، دارای چه محصولات و خدماتی است و چرا مشتریان باید از این سازمان خرید بکنند و نه رقبای آن. پس از ایجاد این تصویر ذهنی ـ یا بهعبارت بهتر برند ـ برای مشتریان، فرایند حفظ و ارتقای جایگاه این تصویر در ذهن ذینفعان، مخاطبان و مشتریان کسبوکار آغاز میشود که این کار بهصورت توأمان با کمک گرفتن از روشها و ابزارهای تبلیغاتی و روابطعمومی بهاجرا در میآید. تبلیغات تمرکز بیشتری روی مشتری نهایی دارد و بهدنبال تأثیرگذاری روی مکانیسمهای ذهنی مشتری برای گرفتن تصمیم خرید است. این در حالی است که روابطعمومی بهدنبال تأثیرگذاری روی ذینفعان و مخاطبان سازمان بهمفهوم عام کلمه با کمک گرفتن از تمامی ظرفیتهای ابزارهای اطلاعرسانی و رسانهها است.
گسترش ابزارها و رسانههای مدرن اجتماعی در سالهای اخیر بهویژه پدیدهی شگفتانگیز اینترنت و شبکههای اجتماعی و عادت مردم به مصرف روزمرهی محتوا در اشکال و انواع مختلف باعث شده تا در سالهای اخیر در جهان موضوع تولید و بازاریابی محتوا مورد توجه بسیار قرار گیرد. یک نکتهی بسیار کلیدی که در این مورد معمولا نادیده گرفته میشود این است که این ابزارها یک تفاوت بسیار مهم با رسانههای سنتی دارند که برای کسبوکارها در عین حال یک فرصت و یک تهدید بالقوه محسوب میشوند: در دنیای امروز این خود مخاطب است که تصمیم میگیرد از میان حجم عظیم محتوای در دسترس خود، کدام محتوا را در چه زمانی مصرف کند و این، بهمعنای یک تحول جدی در روابط میان کسبوکار و مخاطب نسبت به زمانی است که مخاطب در معرض مصرف محتوای اجباری تبلیغی و خبری در رسانههای سنتی نظیر تلویزیون و رادیو و روزنامهها قرار داشت. حالا کیفیت محتوا و میزان اثرگذاری آن در مطابق ذائقهی مخاطب در سایهی شیوه و ابزار ارائهی آن به مخاطب اهمیت پیدا کرده است. حالا مخاطب خودش دارای رسانه و تریبون اختصاصی است که به وی اجازه میدهد در هر زمان و هر مکانی فراغ از محدودیتها و ملاحظات موجود در رسانههای سنتی پیام خود را به گوش تمام مردم جهان برساند.
گسترش شدید و سریع شایعات و محتوای بیکیفیت و زرد در فضای مجازی در عین حال دارای فرمولهای ساده و مشخصی هستند، شاید نشانهای باشد از اینکه لازم است در شیوههای طراحی و تولید و عرضهی محتوا چه در حوزهی بازاریابی و تبلیغات و چه در حوزهی روابطعمومی بازنگری جدی صورت گیرد. بهصورت خلاصه میتوان گفت که اگر در دنیای رسانههای سنتی، رسانه محور اصلی حضور کسبوکار در دنیای خارج از سازمان بود، امروزه “محتوای مخاطبمحور” است که رسانه را تحت تأثیر خود قرار داده است.