این روزها “خندوانه”‌ی رامبد جوان یکی جذاب‌ترین و پرتماشاگرترین برنامه‌های تلویزیونی ایران است. رامبد با حضور در کافه خبر، حرف‌های جذابی در مورد تفکرات و ایده‌های او برای ساخت خندوانه زده که از میان آن‌ها موارد زیر می‌تواند ایده‌های جذابی برای حرفه‌ای‌ها داشته باشند:

“… ما که دل‌مان نمی‌خواهد غمگین باشیم، دل‌مان نمی‌خواهد بدبخت باشیم، پس چرا این کار را می‌کنیم؟ این رویکرد شبیه یک نوع ظاهرسازی است، یک نوع دروغ گفتن، همان تعارف کردن ظاهری.

سازنده‌های کار، آن چیزی که حس می‌کنند و به آن باور دارند را به کارشان منتقل می‌کنند. اعتقاد ما همین چیزهاست. اعتقاد ما شاد بودن مردم، خانواده، وحدت ملی، پرچم‌مان، عرق ملی، شهدا، جانبازان و اسرای‌مان هستند. به هیچ وجه سر این اعتقادات‌مان کوتاه نمی‌آییم و از این که انگ سفارشی بودن بهمان بخورد هم نمی‌ترسیم هم اهمیت نمی‌دهیم. چون بابت همه این اعتقادات حرف داریم.”

“من خیلی آدم جدی هستم و این به معنای عبوس بودن یا بداخلاق بودنم نیست، نه. من کارم، فرهنگم، حرفه‌ام، هدفم، مردمم، راه رفتنم خیلی برایم جدی است. بابت این‌ها کوتاه نمی‌آیم. شوخی کردن هم برایم خیلی جدی است. شاد کردن آدم‌ها هم برایم خیلی جدی است. اسکار وایلد می‌گوید دنیا آنقدر جدی است که نمی‌شود هیچ حرف جدی درباره‌اش زد» که واقعا جمله درجه یکی است و از طرف دیگر می‌گوید تنها راه انتقام گرفتن از این دنیا شاد بودن است.”

” آدم‌ها باید بلد باشند که جذابیت داشته باشند. نمی‌شود برای جهان جذاب نبود و کاری صورت داد. ما باید یاد بگیریم چطور جذاب باشیم. باید بلد باشیم چطور بخندیم، چطور شوخی کنیم، چطور شوخی را بفهمیم، باید بلد باشیم دقت کنیم، دوست داشته باشیم، کاری کنیم که دوست‌مان داشته باشند … همه این ها را باید بلد باشیم و به نظرم اینها رفتارهای فردی و اجتماعی است که متاسفانه در آن خیلی ضعف داریم.”

وقتی یک برنامه هر شب پخش می‌شود یعنی دارد به عادت تبدیل می‌شود. تماشاچی به من عادت کرده، می‌تواند از من لذت نبرد ولی اگر مرا از برنامه حذف کنی، جا می‌خورد. ما نمی‌خواهیم جناب‌خان به عادت تبدیل شود. ما می‌خواهیم جناب‌خان در جذابیت باقی بماند و تماشاچی منتظرش باشد. واقعیتش هم این است که هر شب جذاب بودن کار خیلی مشکلی است. چرا باید «خندوانه» به یکی از بازوهای موفقش آسیب بزند؟ جناب خان اگر هر شب به روی آنتن برود آسیب می‌خورد.”

دوست داشتم!
۹

این روزها “خندوانه”‌ی رامبد جوان یکی جذاب‌ترین و پرتماشاگرترین برنامه‌های تلویزیونی ایران است. رامبد با حضور در کافه خبر، حرف‌های جذابی در مورد تفکرات و ایده‌های او برای ساخت خندوانه زده که از میان آن‌ها موارد زیر می‌تواند ایده‌های جذابی برای حرفه‌ای‌ها داشته باشند: “… ما که دل‌مان نمی‌خواهد غمگین باشیم، دل‌مان نمی‌خواهد بدبخت باشیم، پس چرا این کار را

هفته‌ی پیش با دوستی از هم‌کاران درد‌دل می‌کردیم. برای من جالب بود که چقدر درددل‌های‌مان شبیه هم بود. این دوست عزیز با وجود این‌که درس مدیریت نخوانده، نکات رفتاری جالبی را در مورد برخی از افراد برای‌ام تعریف کرد. در صحبت‌های‌مان دیدم چقدر با هم، هم‌دلیم و انگار من در نقد برخی رفتارها در محیط کار تنها نیستم.

خیلی وقت‌ها دیده‌ام که آدم‌ها از عدم پیش‌رفت شغلی‌ در کارراهه‌شان ناراضی‌اند. تا به‌حال به این فکر کرده‌اید که شاید یکی از دلایل‌اش رفتارهای‌تان باشد؟ من که حداقل دو مورد را یادم می‌آید:

۱- یادم هست زمانی که تازه سر کار آمده بودم، به‌دلیل سن کم‌ام آدم بسیار شلوغی بودم. آن زمان از چند تذکر مدیرم (که یک بار هم با جریمه‌ی مالی همراه بود)، ناراحت شدم؛ اما حالا از ایشان ممنون‌ام که من را متوجه اشتباهات‌ام کردند. تغییر رفتارم در آن مقطع روی پیش‌رفت من در شرکت محل کارم بسیار مؤثر بود.

۲- زمانی در یک مؤسسه‌ی حقوقی تازه‌تأسیس کار می‌کردم. تجربه‌ای کوتاه‌مدت؛ اما بسیار بسیار مفید. آن‌جا مدیر بسیار کهنه‌کاری داشتم که سال‌ها در خارج از کشور کار کرده بود. آن آقای مدیر ـ که مدت‌هاست از او خبری ندارم ـ برای من باز هم کم‌سن و سال و زودرنج، مثل یک پدر مهربان بود که اشتباهات رفتاری‌ام را تذکر می‌داد و شکل درست‌‌شان را هم یادم می‌داد. آن‌جا بود که متوجه شدم چه نکات پیش‌پاافتاده‌ای ممکن است چه مشکلات بزرگی را به‌وجود بیاورند.

حالا بعد از ۵ سال کار کردن و تجربه‌ی کار در ۵ محیط مختلف در بخش خصوصی (که البته برخی از آن‌ها به‌صورت مقطعی و کوتاه‌مدت بوده)، به‌پایان رساندن دوره‌ی حرفه‌ای مدیریت MBA، همکاری و دوستی آن‌لاین و آف‌لاین با تعداد زیادی آدم واقعا حرفه‌ای و البته مطالعات شخصی و وبلاگ‌نویسی در حوزه‌ی رفتار حرفه‌ای، فکر می‌کنم تا حدود زیادی الفبای این رفتار را یاد گرفته‌ام.

بنابر شغل‌ام که مشاوره‌ی مدیریت است، با محیط‌های حرفه‌ای زیادی سر و کار داشته‌ام و آدم‌های بسیار حرفه‌ای را در این مسیر چند ساله دیده‌ام. شاید این به علاقه‌ی شخصی‌ام باز می‌گشته که همیشه دنبال این بوده‌ام که کشف کنم این آدم‌های حرفه‌ای چه رفتارهای درستی دارند. وقتی رفتارهای آن‌ها را با خودم مقایسه می‌کنم، نقایص رفتاری خودم را کشف می‌کنم و سعی می‌کنم برطرف‌شان کنم.

قبلا چند باری نوشته‌ام که انگیزه‌ی اصلی راه‌اندازی گزاره‌ها، یاد گرفتن و یاد دادن رفتارهای حرفه‌ای بود. نمی‌خواستم صرف غر بزنم و فکر می‌کردم (و هنوز هم معتقدم)، به‌ترین راه مقابله با رفتارهای نادرست، یاد دادن رفتارهای درست است؛ البته به این شرط که طرف مقابل هم بخواهد یاد بگیرد! جدیدا البته یک نتیجه‌ی دیگر هم گرفته‌ام که هر از چند گاهی غر زدن (!) هم می‌تواند بهانه‌ای باشد برای یادآوری برخی نکات اساسی که معمولا بدیهی فرض می‌شوند؛ اما به همین دلیل معمولا هم نادیده گرفته می‌شوند.

بنابراین بد ندیدم من‌باب غر زدن (!) چند نکته را در این رابطه یادآوری کنم:

۱- رفتار جوانانه با رفتار کودکانه فرق دارند. بزرگ شدن و مثل آدم‌ بزرگ‌ها رفتار کردن نه یک انتخاب که یک اجبار است.

۲- حرفه‌ای بودن یعنی جلب نظر و علاقه‌ی دیگران برای دانش و توانایی حرفه‌ای و شخصیت و رفتار احترام‌آمیز شما؛ نه جلب توجه با رفتارهایی که در به‌ترین حالت می‌شود اسم‌شان را “جلف” گذاشت. داشتن شخصیت حرفه‌ای با این رفتارها اصلا سنخیتی ندارد. خوش‌مزه‌گی و بامزه‌گی شاید به درد چند دقیقه جلب توجه دیگران بخورد؛ اما در بلندمدت به ضررتان است.

۳- پذیرش / تأیید ظاهری این رفتارهای شما توسط دیگران، به‌معنی درست بودن آن‌ها نیست. در به‌ترین حالت فکر می‌کنند که رفتار شما برای‌ آن‌ها ضرری ندارد و در بدترین حالت هم ته دل‌شان دارند به شما می‌خندند که چطور دارید اعتبار حرفه‌ای‌تان را برای یک خنده و لذت چند دقیقه‌ای خرج می‌کنید. حالا گذشتم از این‌که طرف مقابل‌تان هم خودش حرفه‌ای نباشد.

۴- این‌که مدیر یا سرپرست‌تان به شما چیزی نمی‌گوید، به این معنی نیست که از رفتار شما راضی است. در به‌ترین حالت هنوز امیدوار است که شما به‌خودتان بیایید و در بدترین حالت هم از شما ناامید شده و به هم‌کاری مقعطی ـ و نه درازمدت ـ با شما می‌اندیشد. ضرر این دومی آن‌قدر زیاد است که ارزش داشته باشید کمی به بازنگری رفتارهای‌تان بیاندیشید.

۵- بعضی رفتارها بسته به نوع محیط کار می‌توانند نادرست باشند. برخی رفتارهایی که در یک محیط کارگری نادرست تلقی نمی‌شود؛ در محیط یک شرکت مشاوره‌ی مدیریت در هیچ حالتی پذیرفته شده نیست.

۶- رفتار دوستانه داشتن و حتا دوست بودن و حتا تر (!) صمیمیت، به‌معنی مجاز بودن انجام هر کاری در محیط سازمان نیست. در سازمان “هم‌کار بودن” اولویت اصلی در روابط آدم‌ها است؛ چه بخواهیم و چه نخواهیم. چه دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم. این واقعیتی تغییرناپذیر است. بنابراین با هم در محیط کار اول هم‌کار هستیم و بعد دوست. خارج محیط کار، به‌ترین دوستان هم هستیم.

۷- ارتباط با هم‌کاران تمرینی است برای روزهای آینده که شاید مسئولیت بزرگ‌تری را پذیرفتید. روزهایی که بیش‌تر از هم‌کاران‌تان با آدم‌های خارج سازمان ـ به‌ویژه مشتریان ـ سر و کار خواهید داشت. اگر در یک محیط کوچک و دوستانه رفتارهای درست و حرفه‌ای را تمرین نکرده باشید و اگر به رفتارهای درست عادت نکرده باشید، چطور می‌توانید در آن روز که کوچک‌ترین اشتباهی عواقب بسیار وخیمی را برای شما به‌دنبال خواهد داشت، درست عمل کنید؟‍

حالا چطور رفتار حرفه‌ای داشته باشیم؟ کتاب فوق‌العاده‌ی “آداب معاشرت در محیط کار به زبان آدمیزاد” را از دست ندهید. در مطالب مربوط به کار حرفه‌ای در گزاره‌ها هم در تلاش هستم تا در همین زمینه مطالبی را منتشر کنم. اما قبل‌ از این کار اول باید بپذیریم که حرفه‌ای نیستیم و بعد تصمیم بگیریم که حرفه‌ای شویم. این یک تغییر دشوار اما بی‌نهایت ضروری است.

دوست داشتم!
۲

هفته‌ی پیش با دوستی از هم‌کاران درد‌دل می‌کردیم. برای من جالب بود که چقدر درددل‌های‌مان شبیه هم بود. این دوست عزیز با وجود این‌که درس مدیریت نخوانده، نکات رفتاری جالبی را در مورد برخی از افراد برای‌ام تعریف کرد. در صحبت‌های‌مان دیدم چقدر با هم، هم‌دلیم و انگار من در نقد برخی رفتارها در محیط کار تنها نیستم. خیلی وقت‌ها