“وقتی به بارسلونا رسیدم، گوآردیولا به من گفت که مهاجم چهارم هستم و نمی‌توانم به‌عنوان بازیکن ثابت وارد زمین شوم. قبول کردم و می‌خواستم برای پیدا کردن جایی در ترکیب اولیه بجنگم. رقابت، همواره سطح فوتبال شما را بالاتر می‌برد. همه در مورد شانس حرف می‌زنند؛ اما شما باید خودسازی کنید. وقتی تلاش می‌کنید، بدون شک نتیجه آن را هم می‌بینید.” (تیری آنری؛ این‌جا)

همه‌ی ما آرزوی خوش‌شانسی را داریم؛ اما من هم با آنری موافقم که: خوش‌شانسی در اغلب اوقات به‌دست نمی‌آید مگر با خودشناسی، انگیزش خود و سخت‌کوشی.

دوست داشتم!
۴

“وقتی به بارسلونا رسیدم، گوآردیولا به من گفت که مهاجم چهارم هستم و نمی‌توانم به‌عنوان بازیکن ثابت وارد زمین شوم. قبول کردم و می‌خواستم برای پیدا کردن جایی در ترکیب اولیه بجنگم. رقابت، همواره سطح فوتبال شما را بالاتر می‌برد. همه در مورد شانس حرف می‌زنند؛ اما شما باید خودسازی کنید. وقتی تلاش می‌کنید، بدون شک نتیجه آن را هم

نویسنده: آنتونی تیجان/ مترجم: علی نعمتی شهاب

به نظر می‌رسد برخی از افراد از دیگران خوش‌شانس‌ترند. اما در واقع بسیاری از کارآفرینان و افراد موفق، معتقدند که خوش‌شانسی یک عامل کلیدی در موفقیت آن‌ها بوده است.

اما داشتن شانس در دنیای امروز تماما به‌معنای شانس نیست. مثلی هست که می‌گوید: “شانس خود را بساز.” و این اصل “شانس خود را بساز”، یکی از فصل‌های کلیدی کتابی است که من برای نوشتن آن با انتشارات مدرسه‌ی مدیریت هاروارد همکاری می‌کنم. شانس در کنار جرأت، هوش‌مندی و شجاعت، تبدیل به عوامل کلیدی DNA کارآفرینی و موفقیت شده‌اند.

براساس صدها مصاحبه، برقراری ارتباط و تعامل با کارآفرینان، من و نویسنده‌‌گان همکارم ریچارد هارینگتون و تسون سان یان دریافته‌‌ایم در حالی که شکل‌های خاصی از شانس وجود دارد که ما نمی‌توانیم روی آن‌ها تأثیر بگذاریم (اتفاقات قطعی یا احتمالی یا عناصر زندگی مثل این‌که کجا به دنیا آمده‌اید یا این‌که کدام کارت را از مجموعه‌ی ۵۲ تایی بیرون می‌کشید)، شانس‌های بسیار وجود دارند که شما می‌توانید به‌خوبی بر آن‌ها تأثیرگذار باشید. تقریبا می‌شود گفت که اغلب “شانس‌های کسب و کاری” تأثیرپذیرند؛ یعنی اگر بفهمید که چگونه می‌توانید خوش‌شانس باشید، می‌توانید میل باطنی‌تان را هم برای رسیدن به آن افزایش دهید.

چگونه؟ “خوش‌شانس‌تر” بودن در کسب و کار اساسا مبتنی است بر داشتن “رفتارهای شانس‌آور” درست. چنان‌که ثابت شده است شانس بیش‌ از آن‌که با احتمالات ارتباط داشته باشد، به رفتارها مربوط است.

در تحقیقات‌مان متوجه شده‌ایم که انسان‌هایی که خودشان را در کارآفرینی‌شان خوش‌شانس می‌دانستند، به این دلیل خوش‌شانس‌تر بودند که رفتار درستی داشتند. راز داشتن رفتار درست توسط آن‌ها ـ چه آگاهانه بوده باشد و چه ناآگاهانه ـ از سه ویژگی نشأت می‌گیرد:

۱٫ عامل اصلی پدید آورنده‌ی رفتار شانس‌آور، فروتنی است. جیم کالینز نویسنده‌‌ی کتاب “از خوب به عالی”، فروتنی را یکی از ویژگی‌های کلیدی ره‌بران دارای عملکرد برتر می‌داند. داشتن رفتار شانس‌آور با فروتنی و آگاهی نسبت به نقاط ضعف و محدودیت‌های‌تان آغاز می‌شود. شما به مقدار کافی اعتماد به ‌نفس نیاز دارید تا بتوانید احترام دیگران را نسبت به خود جلب کنید؛ اما در عین حال این اعتماد به نفس باید با دانستن این‌که چیزهایی زیادی هم وجود دارند که شما آن‌ها را نمی‌دانید، متعادل شود. اگر فروتنی مسیری است به‌سوی کسب احترام دیگران؛ اعتماد به نفس راهی است به سوی راه‌بری آن احترام. با این حال فروتنی است که ره‌بران را واجد صفات انسانی می‌کند و به آن‌ها امکان موفق شدن را می‌دهد. فروتنی ریشه‌ی خودآگاهی است و آن گشودگی مورد نیاز را برای در پیش گرفتن ویژگی رفتاری بعدی شانس‌آور ـ یعنی کنجکاوی ذهنی ـ فراهم می‌آورد.

۲٫ کنجکاوی ذهنی واکنشی فعال به فروتنی است. فروتنی برای انسان‌ها ظرفیت کنجکاوی ذهنی را فراهم می‌کند. برعکس، انسان‌هایی که اعتماد به نفس افراطی دارند یا متکبر هستند، به‌ندرت پیش‌فرض‌های شخصی و چشم‌اندازی را که از جهان، پیش روی خود می‌بینند زیر سؤال می‌برند. کارآفرینانی که ویژگی کنجکاوی ذهنی را دارند اشتهای سیری‌ناپذیری به به یاد گرفتن در مورد همه چیز دارند. آن‌ها این کار را با مطالعه‌ی حریصانه، گوش سپردن به پیشنهادها و مرور ایده‌های جدید با سرعتی بالاتر از دیگران انجام می‌دهند. آن‌ها بیش‌تر می‌پرسند تا به سؤالات جواب بدهند. سرانجام آن‌ها خوش‌شانس‌ترند؛ چون آرزوهای والاتری چون: ملاقات آدم‌های جدید، پرسیدن سؤالات جدید و رفتن به مکان‌های جدید دارند.

۳٫ خوش‌بینی منبع انرژی تغییرات مثبت است. اگر فروتنی بنیان کنجکاوی ذهنی است، آن‌گاه دیدگاه خوش‌بینانه به فرد این ایمان و انرژی را می‌دهد: برای کسانی که قبل از دیدن بدی‌ها، خوبی‌های یک چیز را می‌بینند، همیشه “بیش‌تر، به‌تر و سریع‌تر” ممکن است. خوش‌بین‌ها بیش‌تر انرژی‌بخش‌اند تا انرژی‌گیر. با داشتن یک دیدگاه خوش‌بینانه، احتمال بیش‌تری می‌رود که افراد از مواجهه با تعداد زیادی موقعیت‌ خوب و با آینده‌ی عالی شگفت‌زده شوند. هم‌چنین احتمال بیش‌تری دارد آن‌ها اجرای چیزهایی را که براساس کنجکاوی ذهنی‌شان کشف کرده‌اند پی‌گیری کنند؛ چرا که آن‌ها همیشه به بالقوه بودن “وضعیت به‌تر” باور دارند.

بنابراین معادله‌ی توسعه دادن رفتارهای شانس‌آور بسیار ساده است: این کار با فروتنیِ خودآگاه آغاز می‌شود، با کنجکاوی ذهنی برای پرسیدن سؤالات درست ادامه می‌یابد و با باور داشتن و امید به این‌که همیشه احتمال دستیابی به وضعیت به‌تر وجود دارد (خوش‌بینی) به سرانجام می‌رسد. خوش‌شانس‌ترین انسان‌های دنیای کسب و کار کسانی هستند که هر سه ویژگی رفتاری معادله‌ی موفقیت ـ فروتنی، کنجکاوی ذهنی و خوش‌بینی ـ را توأما دارا هستند. آن‌ها انسان‌هایی هستند که به خودشان می‌گویند: من آن‌قدر فروتن‌ام که بگویم نمی‌دانم چگونه وضعیت به‌تر / برتر برای من اتفاق می‌افتد، من آن قدر کنجکاو و شجاع‌ام تا سؤال‌هایی را بپرسم که ممکن است چیزی را به کامل شدن نزدیک سازد و سرانجام من خوش‌بینی دیدن “نیمه‌ی پر لیوان” را پذیرا هستم که طبق آن نتیجه‌ی نهایی هم‌واره می‌تواند بهبود یابد. بدین ترتیب است که من براساس رسیدن به هدف‌ام تلاش می‌کنم. این عصاره‌ی ذهنیت کارآفرینان خوش‌شانس و همان اکسیری است که اغلب انسان‌ها اگر بخواهند که به آن باور داشته باشند، می‌تواند به آن دست یابند.

منبع

دوست داشتم!
۱۵

نویسنده: آنتونی تیجان/ مترجم: علی نعمتی شهاب به نظر می‌رسد برخی از افراد از دیگران خوش‌شانس‌ترند. اما در واقع بسیاری از کارآفرینان و افراد موفق، معتقدند که خوش‌شانسی یک عامل کلیدی در موفقیت آن‌ها بوده است. اما داشتن شانس در دنیای امروز تماما به‌معنای شانس نیست. مثلی هست که می‌گوید: “شانس خود را بساز.” و این اصل “شانس خود را