“تو میتوانی موفق بشوی. مگر چه فرقی با این همه آدم موفق تاریخ داری؟ زندگیشان را که بخوانی، از امروز تو هزار پله عقبتر بودند. مشکلاتشان از تو بیشتر بود. موانع زندگیشان از تو بیشتر بود. حتی خیلی از آنها توانمندی و استعدادشان هم از تو کمتر بود. بنابراین تفکر نمیشود و نمیتوانم را کنار بگذار که اتفاقا میشود و میتوانی. اما این کار یک شرط اصلی دارد: اینکه بخواهی! وقتی واقعا از ته دلت بخواهی، خدای مهربان هم میخواهد تا تو به آرزوهایات برسی. و وقتی این اتفاق بیفتد، دنیا هم با تو همراه خواهد شد و تمامی نیروهای طبیعی و غیرطبیعی دست بهدست هم خواهند داد تا موفق شوی! اما یادت نرود که باید بهاندازهی کافی صبر داشته باشی تا لحظهی موعود فرا برسد!”
جملات بالا خلاصهای هستند از حرفهایی که کتابها و مقالات موفقیت شخصی و شغلی و سخنرانیها و مصاحبههای مربیان و اساتید فن این حوزه قصد دارند به ما بقبولانند. آنها میگویند مشکل اصلی ما در موفق نشدن، تفکرات اشتباه ما است. اگر نگاه منفیباف و ناامیدیمان را کنار بگذاریم و اگر با تمام وجود بهدنبال آرزوهایمان باشیم، “قانون جذب” باعث میشود که حتما به آن آرزوهای بزرگ برسیم. این حرف کاملا درست است؛ اما یک نکتهی کلیدی در میان هیاهوی “در ستایش از ارزش خوشبینی” شنیده نمیشود.
دربارهی چه سخن میگویم؟ نکتهای که مورد نظر من است آنقدرها هم جدید نیست. در فرهنگ ارزشمند اسلامی ـ ایرانی خودمان ضربالمثلی داریم که من زمانی که بچه بودم آن را زیاد میشنیدم؛ اما مدتها است آن را از زبان کسی نشنیدهام: “از تو حرکت از خدا برکت.” مفهوم سادهی مستتر در این ضربالمثل همان چیزی است که در بند قبل از نادیده گرفته شدن آن سخن گفتیم.
“از تو حرکت از خدا برکت.” این یعنی تو تلاش کن تا برسی. تلاش کن تا آرزوهایات محقق شوند. اینجا اثری از اهمیت “خواستن” دیده نمیشود! پس نقش “خواستن” چیست؟ کمی فکر کنید. تلاش بیهدف معنایی ندارد و از آن مهمتر تلاش بدون خواستن، بینتیجه است. خواستن موتور محرک و انگیزهدهندهای است که شما را در مسیر رسیدن به آرزوهایتان پیش میبرد. بنابراین منظور از “خواستن” در الگوهای مختلف موفقیت، همان انرژی اولیهای است که باعث شروع کار شما میشود. بنابراین نباید فقط در همان “خواستن” متوقف شد، اول بخواهید و بعد شروع کنید. برای گرفتن تصمیم حرکت بهسوی تحقق آرزوهایتان، لازم هم نیست که صبر کنید تا اتفاق خارقالعادهای بیفتد یا شما به امکانات خاصی دست پیدا کنید. از هر جایی که میتوانید شروع کنید، هر کاری را که میتوانید ـ هر قدر کوچک ـ انجام دهید و در طول مسیر ثابت قدم پیش بروید. روبرو شدن با موانع در این مسیر طبیعی است؛ اما دقیقا در همین نقاط از مسیر شما تا رسیدن به موفقیت است که آن قدرت و انرژی درونی بهکار شما میآید. در اینجا است که باید به سراغ رؤیاهای زیبایتان بروید و با فکر کردن به آنها، دوباره جادوی “خواستن” را در خودتان بیدار کنید. با تجدید انرژی میتوانید باز هم حرکت بهسوی رؤیاهایتان را از سر بگیرید.
آنچه افراد موفق از غیرموفق را متمایز میسازد همینجا است. موفقها منتظر فراهم شدن شرایط نمینشینند و با کمک انرژی درونی ناشی از خواستن، از هر جایی هستند به راه میافتند و عمیقا باور دارند که “رفتن رسیدن است.” اما غیرموفقها همواره منتظر تحقق این شرط و آن شرط میمانند و گوشهای مینشینند. حتی اگر حرکتی هم بکنند با رسیدن به اولین مانع کوچک و غیرجدی از کاه، کوهی میسازند که گذشتن از آن کار هیچ کسی نیست. بنابراین باز بهانه برای نشستن و کاری نکردن فراهم میشود!
تجربهی شخصی من نشانگر آن است که فرمول موفقیت را میتوان به اینصورت خلاصه کرد:
موفقیت = رؤیا + خواستن + نقشه + حرکت + تداوم
شما باید ابتدا رؤیایی داشته باشید. این رؤیا باید آنقدر جذاب باشد که فکر کردن به آن شما را سرشار از انرژی و انگیزه بکند. بعد باید تحقق این رؤیا را بخواهید و تفکر “نمیشود” را دور بریزید. در این نقطه وقت حرکت کردن فرا رسیدن است. اما قبل از حرکت لازم است بدانید که باید در چه جهتی و چگونه پیش بروید. بنابراین مسیر رسیدن به موفقیت را برای خودتان ترسیم کنید. دیگر وقت راه افتادن است. بروید تا برسید و فراموش نکنید که تداوم در حرکت، شرط رسیدن است!