“هرگز اشتیاق رسیدن به جامهای بیشتر را از دست نمیدهید. فکر میکنم اگر اکنون بیش از زمانی که فوتبال را شروع کرده بودم، هیجان دارم به این خاطر است که کسب جام دشوارتر شده و هر سال هم سختتر میشود. در تیم هم رقابت خیلی زیاد شده زیرا همه میخواهند نشان بدهند که شایستگی حضور در ترکیب اصلی را دارند. از اینکه در همهی این سالها در بارسا بودم، خوشحالم و احساس غرور میکنم. بارسا تنها باشگاه زندگی من و بهترین باشگاه دنیاست. من در اینجا به موفقیت های زیادی رسیدم … من همیشه از بودن در اینجا راضی بوده و هنوز هم هستم.” (ژاوی هرناندز؛ اینجا)
روزهای آخر فصل ۰۶-۲۰۰۵ بود. بارسای رایکارد در مسیر اتمام موفق فصل قرار داشت و همه آمادهی جامجهانی ۲۰۰۶ میشدند. در یکی از بازیهای آخر لالیگا وقتی در دقایق پایانی بازیکنی بعد از مصدومیتی طولانی بهطول یک فصل به میدان آمد، ورزشگاه نیوکمپ منفجر شد! شاید برای بازیکنی که نه گلزن اعجوبهای بود و نه دریبلهای افسانهای رونالدینیو از او برمیآمد، چنین استقبالی عجیب بود. اما هواداران بارسا میدانستند که چه جواهری را در تیمشان دارند: ژاوی هرناندز، بهترین بازیساز قرن (و شاید تاریخ!)
در طول سالهای بعد از آن نقش ژاوی در موفقیتهای بارسا و تیم ملی اسپانیا غیرقابل انکار بوده است. بازیکنی با آمار عجیب پاس درست بالای ۹۰ درصد در هر بازی که حتی در یکی از بازیهای بارسا رکورد عجیب بالای یک پاس صجیح در دقیقه را بهجا گذاشت. اوجگیری و پختگی ژاوی در سال ۲۰۰۸ باعث قهرمانی اسپانیا در یورو شد و پس از آن با بازگشت پپ گواردیولا ـ که ژاوی جانشین او در خط میانی بارسا شده بود ـ به بارسا بهعنوان مربی، دورانی عجیب و بهیادماندنی در تاریخ فوتبال جهان آغاز شد.
دربارهی ژاوی و هنر درخشاناش پیش از این بارها و بارها نوشتهام. ویژگی کلیدی ژاوی، بازی با ذهن بود. در این پست خلاصهای از تفکری را نوشتهام که باعث شد ژاوی بدون داشتن ویژگیهای فیزیکی آنچنانی تبدیل به پرافتخارترین بازیکنان تاریخ شود. در اینجا نوشته بودم که هنر اصلی ژاوی، “عادت کردن مهارتها” بود. در اینجا هم از نگاه ژاوی به مدیریت کیفیت زندگی کاری نوشتم.
هنر ژاوی نبوغ او در اثرگذاری تام و تمام روی کیفیت بازی تیماش بود. هیچ کس ژاوی را نمیدید و اگر دقت کنید، با وجود نمایشهای درخشاناش هیچگاه جز “بهترین بازیکن یورو ۲۰۰۸” بهعنوان فردی قابل توجهی هم نرسید. ژاوی یک “نابغهی نادیدنی” بود؛ نابغهای که کسی او را در زمین نمیدید؛ اما امان از زمانی که نبود …
و امشب باز هم با این واقعیت تلخ روبرو میشویم که هر شروعی را پایانی است … ژاوی هم بهپایان مسیرش در بارسا رسید. حرفها و اشکهای ژاوی در پایان این مسیر شنیدنی و دیدنی است:
“خوشحالم که برای یک سال دیگر در بارسا باقی ماندم. احساس مفید بودن کردم؛ اگر چه که عضو ترکیب ثابت نبودن عجیب بود. تابستان گذشته در آستانهی ترک بارسا بودم، ولی تصمیم عجولانهای بود. بهخاطر ناامیدی از نتایج بارسا و اسپانیا به فکر رفتن افتاده بودم. می خواهم به بازی کردن ادامه بدهم چون هنوز بیشتر از هر چیز دیگری از آن لذت میبرم. الان ۳۵ ساله هستم و نزدیک به ۲۵ سال است که در این باشگاه حضور داشتم. زمان رفتن فرا رسیده است. امیدوارم روز شنبه جشن بزرگی بگیریم. لالیگا را فتح کردیم و دو فینال دیگر در پیش داریم. همه چیز برای یک خداحافظی خوب آماده است.” (ژاوی در کنفرانس خبری اعلام خداحافظیاش؛ اینجا)
ژاوی عزیز! ممنونیم بهخاطر تمام خاطرات زیبای این سالها. منتظر بازگشتات به بارسا بهعنوان سرمربی میمانیم! تردیدی ندارم که عصر جدید بارسا با تو آغاز خواهد شد. خداحافظ کاپیتان!