روزنامهی معروف گاردین نظرسنجی انجام داده با این عنوان که: آیا من میتوانم مشاور بشوم!؟ نتیجه: ۶۴ درصد گفتهاند بله و ۳۶ درصد نظرشان خیر بوده است. در کنار این نظرسنجی، گاردین با چند مشاور باتجربهی بریتانیایی مصاحبه کرده و نکاتی را که از نظر آنها برای تصمیمگیری در این مورد مهم است، در قالب گزارشی منتشر کرده است که ترجمهی آن در دو قسمت از نظر شما میگذرد:
هلن هایلی:
- مهمترین تجربهی من: بازار تنها در دورهی زمانی کوتاهی مشتاق خرید شماست اگر تغییر نکنید. بنابراین زندگی بهعنوان یک مشاور چیزی نیست جز رشد دادن دائمی خود، یادگیری و وفق دادن خود با شرایط!
- در بلند مدت آنچه مشتریان برای خرید آن به شما مراجعه میکنند تجربهی مشاورهی شماست!
- جذابیتهای مشاور بودن:
- هر روز چیز جدیدی یاد میگیرید؛
- داشتن توانایی ایجاد یک تغییر واقعی و ملموس در سازمان مشتری بسیار لذتبخش است؛
- کار کردن با آدمهای توانمند در سازمان مشتری؛
- همکاران و تیم مشاورهی خودتان جذاب است؛
- رهایی از گرفتاریهای بوروکراسی اداری که میتواند باعث شود کارهایی را انجام دهید که شما را هیجانزده میکنند.
- قوانین مشاور بودن:
- همیشه بازارهای جدید را برای کار بعدیتان در نظر بگیرید؛
- باید توانایی پذیرش مسئولیت یک تیم را داشته باشید؛
- بین کارهای موجود و به دست آوردن کارهای جدید توازن ایجاد کنید
- حواستان باشد که اتفاقاتی که در سازمان مشتریتان یا محیط پیرامونی رخ میدهد میتوانند پروژه را به سمت و سویی ببرند که اصلا هدف پروژه نبوده است.
- مشاوران راهحل بلند مدت نیستند: بنابراین تمام دانش و تجربه و ابزارهای لازم را به کارفرما منتقل کنید. به این هم فکر نکنید که اگر این کار را نکنید، کارفرما برای پروژههای جدید به شما نیاز خواهد داشت؛ بالاخره روزی میرسد که کارفرما میفهمد چه کلاهی سرش گذاشتهاید!
اما اینسلی:
- شما نیاز دارید شبکهای از رهبران توانمند را در اطراف خودتان ایجاد کنید؛ به شکلی که هر وقت برایشان مشکلی پیش آمد به صورت اتوماتیک به یاد شما بیافتند. پس رزومه نوشتن مهم است؛ به شرط شبکهسازی!
- تخم مرغهایتان را در سبدهای مختلفی بگذارید و این کار را وقتی سرتان حسابی شلوغ است، انجام دهید. در غیر این صورت بهزودی باید به تعطیلات بروید!
لوئیک مِنزْلی:
- مشاوران باید به سازمانها کمک کنند تا حوزهی کاری خودشان را بشناسند: یکی از حوزههایی که این روزها معمولا از من در آن کمک خواسته میشود، شناسایی و پاسخگویی به تغییرات سیاستها است. بهعنوان مثال موزهها و کتابخانهها من را وارد یک کارگاه میکنند که موضوعاش زمینهها و تغییرات سیاست کنونی آموزشی و است و هدفاش، کمک کردن به سازمانها در توسعهی استراتژیهای خودشان است. بنابراین من فکر میکنم با این تغییرات بزرگ پیشِ رو، کمک به سازمانها برای درک و پاسخگویی به تغییرات در جهت جانماییشان در چارچوبهای جدید، حوزهی کاری مهمی برای مشاوران است (توضیح تکمیلی: جالب است که این نکته در مورد چشمانداز ۲۰ ساله، سیاستهای کلی نظام، برنامهی پنجم و برنامههای فرابخشی دارد به یک حوزهی مهم برای سازمانهای حاکمیتی ایران تبدیل میشود.)