“در شرایط خوبی هستم. تجربیات زیادی دارم و رقابت را دوست دارم. می‌خواهم ادامه دهم … با آزادی و مسئولیت بازی می‌کنم و احساس می‌کنم مفید هستم … عملکرد دروازه‌بان‌ها با تعداد بازی‌هایی که انجام داده‌اند، شناخته نمی‌شود؛ بلکه براساس مهارت‌های‌شان سنجیده می‌شود. این سؤال که چه کسی بهترین دروازه‌بان دنیا است، پاسخی ندارد. برای ایتالیایی‌ها این دروازه‌بان من هستم؛ برای اسپانیایی‌ها ایکر است و برای بقیه شاید چک یا نویر باشد. زمان‌هایی وجود دارد که یک دروازه‌بان بهتر بازی می‌کند و زمانی هم دیگری. ثبات کلید موفقیت است.” (جی‌جی بوفون؛ این‌جا)

بلاتردید یکی از سه دروازه‌بان اول تاریخ و یکی از دوست‌داشتنی‌ترین ستاره‌های دو دهه‌ی اخیر فوتبال است. یک ایتالیا است و یک یوونتوس و یک جی‌جی بوفون که حالا با کنار رفتن پیرلو، تک‌ستاره‌ی درخشان و تنها نماد تیم ملی و باشگاه‌ش است؛ آن هم در روزهایی که هیچ نشانی از ایتالیای پرستاره‌ی دهه‌ی ۹۰ و ۲۰۰۰ را نمی‌بینیم!

این روزها در اوج هیجان یورو و در میان ستاره‌های ریز و درشت فوتبال اروپا، هم‌چنان جان لوئیجی بوفون شماره‌ی یک افسانه‌ای ایتالیا یک قدم در ستارگی از دیگران پیش است. بوفون محور و نقطه‌ی ثقل تیم لاجوردی‌پوش ایتالیا و ره‌بر برجسته‌ی این تیم و روحی است که با هیجان و انگیزه و عملکرد درخشان‌ش تمام بار مسئولیت تیم را در زمین یک تنه به‌دوش می‌کشد. شادی‌های کودکانه‌ی او بعد از بردهای ایتالیا بیش از هر زمانی دیدنی است.

در گذر بیش از ۲۰ سال درخشش در سطح اول فوتبال حرفه‌ای جهان، شاید هیچ کسی نباشد که به‌اندازه‌ی بوفون بتواند درباره‌ی پایداری موفقیت سخن بگوید. مصاحبه‌ی نسبتا قدیمی جی‌جی که در ابتدای این نوشته نقل شد، راز بر پا کردن “امپراتوری خورشید” را توسط “آبی‌ترین چشم” ایتالیا ارائه کرده است. ۵ اصل کلیدی موفقیت پایدار به‌روایت جی‌جی‌ بوفون عبارتند از:

  1. پاداش، خودِ طی طریق است: وقتی به کل داستانِ حرکت در یک مسیر طولانی و پرماجرا و سرشار از تجربیات شیرین و تلخ فکر کنی، می‌بینی که مجموع چیزهایی که به‌دست آوردی ـ و شاید مهم‌تر از همه حس‌های‌ت ـ به سختی مسیر می‌ارزد!
  2. تو همان‌قدر بزرگی که می‌توانی: در طی مسیر زندگی شخصی و شغلی، رقابت و مقایسه با دیگران جزوی غیرقابل انکار است. تاریخ و تجربه نشان از آن دارند که در نهیت، آن‌هایی برنده‌اند که بیش‌تر می‌توانند!
  3. رفتن، رسیدن است: مزد آن گرفت جانِ برادر که ثبات داشت!

به‌امید یک پیروزی جذاب دیگر برابر آلمان در بازی امشب. فورزا ایتالیا! ویوا بوفون. 🙂

دوست داشتم!
۴

“در شرایط خوبی هستم. تجربیات زیادی دارم و رقابت را دوست دارم. می‌خواهم ادامه دهم … با آزادی و مسئولیت بازی می‌کنم و احساس می‌کنم مفید هستم … عملکرد دروازه‌بان‌ها با تعداد بازی‌هایی که انجام داده‌اند، شناخته نمی‌شود؛ بلکه براساس مهارت‌های‌شان سنجیده می‌شود. این سؤال که چه کسی بهترین دروازه‌بان دنیا است، پاسخی ندارد. برای ایتالیایی‌ها این دروازه‌بان من هستم؛ برای اسپانیایی‌ها ایکر است

خوشحالم که نقشی در فرماندهی تیم در زمین و کسب نتیجه داشتم. از طرفی خرسندم که تیم به من چنین اعتمادی کرده که بخشی از مسئولیت پیش‌ بردن تیم در زمین به من واگذار شده است. قبلا در زمانی که بازیکن آ.ث‌میلان بودم، فرماندهی تیم به بازیکنانی مثل گاتوزو، پیرلو و نستا داده می‌شد. فرمانده تیم در زمین در حقیقت کسی است که ارتباط مثبتی با بازیکنان در زمین ایجاد می‌کند و باعث ارتقا همدلی‌ها در تیم می‌شود.” +

“من فکر می‌کنم پیر شدن تاثیری در فو‌تبا‌لم نداشته است و در واقع برعکس هم بوده. من اصلا فکر نمی‌کنم که در حال پیر شدن هستم. هنوز از لحاظ ذهنی و قلبی‌ انگیزه زیادی دارم تا گل‌های‌م را روز به روز بیشتر کنم.+

“می‌گویند من مغرورم و شخصیت بدی دارم. این چیزی است که از جوانی شنیده‌ام. اما وقتی همان‌هایی که این چیزها را نوشته‌اند، من را می‌بینند، می‌گویند که اصلا شبیه تصویری که در ذهن داشتند، نیستم  … من در هر باشگاهی که بازی کرده‌ام، به قهرمانی رسیده‌ام؛ اما تنها زمانی احساس خوبی پیدا می‌کنم که هم‌تیمی‌ها، هواداران و همه اعضای باشگاه راضی باشند. من قلب بزرگی دارم.” +

“اگر نتوانم گل بزنم، خوشحال خواهم شد که دیگر بازیکنان را در موقعیت گل قرار دهم. برای یک بازیکن خوب، پست معنا ندارد. من در هر پستی که سرمربی تشخیص دهد بازی می‌کنم.+

هر بازیکن با بازی کردن در هر کشوری و در هر مسابقه تجربیات جدیدی کسب می‌کند. من معتقدم هر سال که می‌گذرد عملکردم بهتر می‌شود. من به شیوه‌ای بازی می‌کنم که به آن علاقه دارم … روزی که احساس کنم پیشرفت‌م متوقف شده است روز خداحافظی من از فوتبال خواهد بود.” +

زلاتان شاید یکی از آخرین‌های نسلی از بازیکنان درخشان باشد که به‌معنی واقعی کلمه می‌توان آن‌ها را ستاره خواند. ستاره‌هایی که درخش‌شان هر روز پرسوتر از قبل بود. آن‌هایی که در هر تیمی بودند، آن تیم را در اطراف خود و به‌نام خود تعریف می‌کردند (احتمالا دلیل شکست زلاتان در بارسا هم همین بود که آن‌جا ستاره‌های بزرگ‌تری بودند که هویت تیم را به‌نام خود زده بودند!)

زلاتان در پایان حضور ناامیدکننده‌ی سوئد در یورو ۲۰۱۶ از فوتبال ملی خداحافظی کرد؛ هر چند سفر او به‌عنوان یک بازیکن بزرگ هنوز به پایان نرسیده است. اما این خداحافظی دلیل خوبی بود برای پرداختن به مهم‌ترین جنبه‌های نگاه زلاتان به هویت حرفه‌ای: همان ویژگی‌هایی که تعیین‌‌کننده‌ی تصویری هستند که از ما در ذهن دیگران ثبت شده‌اند. تلاش کرده‌ام با انتخاب به‌ترین نقل قول‌های ممکن از زلاتان، اجزای مهم هویت حرفه‌ای یک ستاره را مشخص کنم (و فراموش نکنید که ستاره‌ها نه‌فقط در فوتبال، که در تمامی حوزه‌های زندگی بشر قابل شناسایی هستند.)

  • هوش عاطفی بالا: ستاره‌ها توان‌مندی بالایی در برقراری ارتباطات بین‌‌انسانی اثربخش و هم‌دلی با هم‌تیمی‌های‌شان دارند.
  • ظرفیت ذهنی و قلبی: انگیزه‌های‌ ستاره‌ها از درون آن‌ها و افکار و احساسات‌شان نشأت می‌گیرد. آن‌ها نیازی به عوامل انگیزشی بیرونی ندارند؛ بلکه رضایت درونی‌شان از حرکتِ رو به جلو است که برای‌شان اهمیت دارد. تا روزی که این انگیزه و انرژی در آن‌ها زنده است، حرکت‌شان نیز ادامه دارد.
  • دایره‌ی محدود واقعیت: تصویری که ستاره‌ها از دنیا می‌بینند، قابی کوچک است که در آن تنها مهم‌ترین افرادی که باید ـ یعنی: هم‌تیمی‌ها، مدیران و مشتریان‌شان ـ در حال نقش بازی کردن هستند. دیگران، خارج از این قاب‌اند: چه کسی به سیاهی لشکرها اهمیتی می‌دهد؟
  • یکی برای همه: ستاره‌های واقعی هیچ‌وقت از انجام کاری که لازم است انجام شود، ابایی ندارند. آن‌ها با این کلیشه که “شأن من این نیست” هیچ ارتباطی ندارند. برای آن‌ها کار نتیجه‌بخش مهم است و نه کاری که به نمایش‌های بی‌حاصل ختم می‌شود.
  •  تجربه‌گرایی: زمین خوردن و بلند شدن، لازمه‌ی رسیدن است. ستاره‌های واقعی برخلاف دیگران می‌دانند چطور تجربه کسب کنند و چگونه این تجربیات را برای به‌بود روش حرکت‌شان به‌سوی قله‌های بلند آرزوی‌شان به‌کار بگیرند. فراتر از آن، ستاره‌ها می‌دانند که تجربه حقیقت همان چیزی است که قرار است در زندگی به‌دست بیاوریم.
دوست داشتم!
۳

خوشحالم که نقشی در فرماندهی تیم در زمین و کسب نتیجه داشتم. از طرفی خرسندم که تیم به من چنین اعتمادی کرده که بخشی از مسئولیت پیش‌ بردن تیم در زمین به من واگذار شده است. قبلا در زمانی که بازیکن آ.ث‌میلان بودم، فرماندهی تیم به بازیکنانی مثل گاتوزو، پیرلو و نستا داده می‌شد. فرمانده تیم در زمین در حقیقت کسی

چند سالی است که جذابیت‌های داخل زمین و حواشی اطراف فوتبال، باعث علاقه‌مندی و حضور ثروت‌مندان در فوتبال شده است. اگر روزی رومن آبراموویچ با خرید تیم چلسی به‌یکباره تمامی فوتبال جزیره را در شوکی بزرگ فرو برد، امروز حضور خانواده‌های ثروت‌مند عربستانی و اماراتی و … در فوتبال اروپا تعجبی را برنمی‌انگیزد. در همین ایران خودمان تیمی مثل استیل آذین، مثلا نمادی است از حضور بخش خصوصی در فوتبال!

این حضرات ثروت‌مند، از آن‌جایی که اغلب تنها از حواشی فوتبال سر در می‌آورند، معمولا فکر می‌کنند که فوتبال تشکیل شده است از تعدادی ستاره که در زمین دنبال توپ می‌دوند. بنابراین با حرص تمام به‌دنبال جمع کردن ستاره‌های گران‌قیمت و آن‌چنانی می‌روند و وقتی نتیجه‌ نگرفتند هم تمامی کاسه کوزه‌ها را بر سر مربی بخت برگشته‌ی تیم‌شان خراب می‌کنند و دوباره روز از نو، روزی از نو!

به چند مثال توجه کنید:

  1. فلورنتینو پرز در ابتدای راه ساختن پروژه‌ی کهکشانی‌های یک، کلود ماکه‌له‌له را به این بهانه که شیک بازی نمی‌کند فروخت! و خوب، همه یادشان هست که بعد از چندین سال ناموفق، وقتی مجبور شد از رئال برود خودش اعتراف کرد که بزرگ‌ترین اشتباه‌اش فروختن ماکه‌له‌له بود: رئال مادرید دیگر هیچ هافبک دفاعی نداشت!
  2. منچستر سیتی چند سالی است به لطف سرمایه‌های شیخ منصور و دار و دسته (!) دارد خریدهای آن‌چنانی می‌کند. نتیجه؟ حذف از جام یوفا در برابر دینامو کیفی که یک دهم من سیتی هم پول و سرمایه و ستاره ندارد!
  3. استیل آذینِ امسال هم که دیگر اظهر من الشمس است!

چه اتفاقی در این تیم‌ها می‌افتد؟ چه درسی می‌توانیم از این وضعیت بگیریم؟ به نظرم یک نکته‌ی مهم در این تیم‌ها نادیده گرفته می‌شود که خیلی وقت‌ها سازمان‌ها و تیم‌های درون آن‌ها (مثلا تیم‌های پروژه) آن را نادیده می‌گیرند: اگر همه‌ی اعضای یک تیم ستاره باشند (یا بدتر، توهم خود ـ ستاره‌بینی داشته باشند!) گروهی از کارها روی زمین می‌مانند که ممکن است در ظاهر به چشم نیایند؛ اما اتفاقا انجام نشدن همین کارها است که باعث شکست تیم می‌شود. مثال: رئال مادریدِ بدون ماکه‌له‌له در قیاس با رئال مادرید مورینیو که چهار تا هافبک دفاعی قلدر دارد! یا استیل آذینِ این فصل که با یک دفاع میانی به نام کاظم برجلو فصل را آغاز کرد و با مصدومیت او، علی کریمی را در دفاع وسط به‌کار گرفت!

ترکیب آدم‌های معمولی با ستاره‌ها باعث می‌شود که هم تیم به موفقیت برسد و هم آن آدم‌های معمولی رشد کنند و در حد خودشان ستاره شوند. چیزی که در بارسلونای این سال‌ها می‌بینیم و قبل‌تر درباره‌اش در سبک ره‌بری در بارسلونا نوشته‌ام.

دوست داشتم!
۰

چند سالی است که جذابیت‌های داخل زمین و حواشی اطراف فوتبال، باعث علاقه‌مندی و حضور ثروت‌مندان در فوتبال شده است. اگر روزی رومن آبراموویچ با خرید تیم چلسی به‌یکباره تمامی فوتبال جزیره را در شوکی بزرگ فرو برد، امروز حضور خانواده‌های ثروت‌مند عربستانی و اماراتی و … در فوتبال اروپا تعجبی را برنمی‌انگیزد. در همین ایران خودمان تیمی مثل استیل

ژاوی هرناندز، محبوب‌ترین بازی‌کن جهان برای من و یکی از جادوگران بارسای رؤیایی امروز، چند هفته پیش رکورد بیش‌ترین تعداد بازی برای بارسلونا را شکست. یوهان کرویف بزرگ، اسطوره‌ی باشگاه کاتالان در مطلبی در ستایش ژاوی به همین مناسبت که این‌جا در سایت گل فارسی ترجمه شده، درس دیگری را به همه‌ی ما در زندگی‌ سازمانی‌مان داده است:

راز ستاره‌ شدن در سازمان‌تان این است: داشتن ثبات و داشتن قدرت ره‌بری!

دوست داشتم!
۱

ژاوی هرناندز، محبوب‌ترین بازی‌کن جهان برای من و یکی از جادوگران بارسای رؤیایی امروز، چند هفته پیش رکورد بیش‌ترین تعداد بازی برای بارسلونا را شکست. یوهان کرویف بزرگ، اسطوره‌ی باشگاه کاتالان در مطلبی در ستایش ژاوی به همین مناسبت که این‌جا در سایت گل فارسی ترجمه شده، درس دیگری را به همه‌ی ما در زندگی‌ سازمانی‌مان داده است: راز ستاره‌