“من در مورد ماندن یا نماندنم در تیم ملی هلند پس از بازی مقابل سوئد تصمیمگیرنده نیستم اما استعفا نخواهم داد. همیشه استرس و هیجان وجود دارد؛ اما فشاری حس نمیکنم. بهخوبی میتوانم این شرایط را مدیریت کنم. میدانم که در چه مسیری هستم، چه تواناییهایی دارم و باید چه کار کنم. در ماههای اخیر روزهای خوب و بدی داشتیم؛ اما در بازی مقابل یونان شرایط خوب پیش نرفت و شکست خوردیم. آمادهسازی خوبی نداشتیم؛ اما باید تمرکز کنیم. برای بردن به مصاف سوئد میرویم. حتی اگر پیروز نشویم هم باید بهدنبال نباختن باشیم. شاید تساوی نتیجهی عادلانهای باشد هر چند که باید دید که شرایط بازی چطور است.” (دنی بلیند، سرمربی تیم ملی هلند؛ اینجا)
تیم ملی هلند چند سالی است که حال و روز خوبی ندارد. بعد از سوم شدن در جام جهانی ۲۰۱۴، هلند، دوران نزول عجیبی را طی میکند که به نرسیدن به یورو ۲۰۱۶ ختم نشد و حالا در مرحلهی مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۶ هم اوضاع، چندان جالب نیست. دنی بلیند مدافع بزرگ آژاکس افسانهای دههی ۱۹۹۰ در این اوضاع نامساعد سکان هدایت تیم ملی هلند را بهدست گرفته است. زمانی که یک تیم نتیجه نمیگیرد، یکی از متهمین اصلی، مربی آن است. اما وقتی تغییر مربی هم جواب نمیدهد، آنوقت باید بهدنبال عوامل دیگری نیز گشت. عامل مشکلات این روزهای تیم ملی هلند هر چه باشد، حرفهای مربی این تیم در نوع خودش نگاه جالبی به روش مواجهه با مشکلات بزرگ و روزهای سخت محسوب میشود.
بلیند به سه باور کلیدی اشاره میکند که در روزهای سخت میتوانند به ما برای تحمل “سبکی تحملناپذیر هستی” کمک کنند. سه باوری که شاید خود آنها کلید حل مشکلات نباشند؛ اما چه کسی است که تجربه نکرده باشد در لحظات دشوار زندگی کوچکترین دلگرمیها و کورسوهای امید، میتوانند چه معجزههای بزرگی باشند!
سه باور دلگرمکنندهای که دنی بلیند برای مقابله با روزهای سخت پیشنهاد داده است عبارتند از:
- من بهخوبی میتوانم این شرایط را مدیریت کنم: باور اول، باور به این است که شرایطِ بدِ کنونی، قابل مدیریت توسط من است. اگر باور نداشته باشیم که میشود شرایط بد را کنترل کرد، آنوقت حتی وقوع معجزه هم نمیتواند باعث تغییر شرایط برای ما شود؛ چرا که در ذهنمان به آن باور نداریم، با دیدهی شک به آن مینگریم و نمیتوانیم از فرصتها بهخوبی بهره بگیریم.
- میدانم که در چه مسیری هستم: پس از پذیرش اینکه میشود اوضاع را تغییر داد، وقت یافتن راهحل برونرفت از بحران موجود است. راهحلی که بتواند در کوتاهمدت، مشکلات را تخفیف دهد و در بلندمدت بهصورت کامل مشکل را حل کند. نکتهی ظریف این است که خیلی وقتها ما به امکان تغییر شرایط توسط خودمان باور داریم؛ اما تصورمان این است که راهحلی پیدا نخواهد شد! باور شمارهی دو به ما میگوید که در ذهنت به پیدا شدن راهحل اطمینان داشته باش، بالاخره راهحل پیدا خواهد شد!
- چه تواناییهایی دارم و باید چه کار کنم: برای اجرای راهحلها نیازمند داشتن چه مهارتهایی هستم و چه کارهایی را باید انجام بدهم. آنهایی را که از دست خودم برمیآید خودم انجام میدهم و آنهایی که ضعف دارم را به دیگران واگذار خواهم کرد.
روزهای دشوار، جزئی از زندگی ما هستند. خبر خوب همین است که روزها بد، بهدر خواهند شد و باز نوبت آرامش و شادی از راه خواهد رسید؛ چنانکه خداوند بزرگ و مهربانمان در قرآن کریم بشارت داده است: إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا … بیایید باور کنیم که مهمترین عامل در گذر از روزهای سخت، حفظ باورِ امیدوار بودن است. 🙂