بسیاری از ما زمان زیادی را برای شکلدهی به رزومه مکتوبمان نسبت به روزمه نامرییمان صرف میکنیم؛ اگر چه دومی تأثیر بیشتری روی فرصتهای شغلی بالقوه ما دارد. وقتی کارفرمایان احتمالی به معرفهای شما زنگ میزنند، در واقع تلاش میکنند تا “روزمه نامریی” شما را بخوانند. همینطور تصمیمگیرانی که میخواهند در مورد ارتقای شغلی شما تصمیم بگیرند نیز دست به چنین تلاشی میزنند.
روزمه نامریی شما از عقاید و نظرات دیگران در مورد شما بهعنوان یک رهبر و همکار در ذهن خود میپرورند تشکیل میشود. این رزومه با آنچه افراد دور و بریتان بر آن میافزایند و با سایرین به اشتراک میگذارند شکل میگیرد و به اندازه رزومه کتبیتان برای همه افراد مریی میشود ـ البته همه جز خودتان.
فهمیدن اینکه چه چیزی در رزومه نامرییتان نوشته شده میتواند چشمهایتان را به واقعیتهایی که نمیدانستید بگشاید. مدیر ارشد فروش یک شرکت تکنولوژی ارقام مورد نظر فروش را فصل به فصل به دست میآورد. در این تلاش بیرحمانه برای دستیابی به فروش بیشتر، وی خودش را دلسوز کسب و کار شرکت خود فرض میکرد. اما او طی یک ارزیابی ۳۶۰ درجهای، متوجه شد که همکاراناش او را بهعنوان فردی دارای “انتظارات غیرمنطقی” و “بردهدار” میشناسند.
خبر بد در این زمینه این است که یک نقص ساده میتواند به یک موقعیت بسیار وخیم تبدیل شود. یکی از بنیانگذاران یک شرکت آنلاین بسیار موفق در تفویض اختیار مشکلات زیادی داشت. او میخواست افراد را نسبت به اینکه بر کاری که در دفترش انجام میشود تسلط دارد مطمئن سازد؛ اما در هر حال این کار را نمیکرد. نتیجه این اشتباه وی به آنجا ختم شد که همکاراناش او را بهعنوان یک آدم غیر قابل اعتماد میشناختند و شروع به زیر سؤال بردن صداقت وی کردند.
برای اینکه خودتان نویسنده رزومه نامرییتان باشید باید کارهای زیر را انجام دهید:
کشف کنید چه چیزهایی بر روی رزومه نامرییتان نوشته شده است: از یک ارزیابی ۳۶۰ درجه شخصی استفاده کنید؛ مثلا از یک همکار معتمد، از اعضای تیمتان یا هر کس دیگری که فکر میکنید میتواند پاسخ مناسبی به شما بدهد بخواهید که به شما بگویند برای اثربخشی بیشتر میتوانید دست به چه کارهایی بزنید یا انجام دادن چه کارهایی را متوقف کنید.
از مدیرتان بخواهید که به شما فراتر از ارزیابیهای عملکرد سطحی سالانه یک بازخور واقعی بدهد: به کسب چه تجربههایی نیاز دارید؟ مدیرتان چه ارزیابی در مورد عملکرد شما دارد؟ همکاران در مورد شما به او چه گفتهاند؟ کشف کنید که آیا جزو افراد بااستعداد و توانمند سازمانتان محسوب میشوید یا نه (مثلا با پرسیدن از مدیرتان) و اگر در آن فهرست نیستید، بپرسید که باید چه بکنید تا به آن فهرست وارد شوید.
شروع به بازنویسی داستان خود کنید: این کار نیاز به شجاعت و تلاش بسیاری نیاز دارد. مدیر ارشد فروش سختگیر در جلسات رو در رو با تکتک افراد و پس از آن در جلسات با کل اعضای تیم فروش اعتراف کرد که وی حالا اثرات مخرب فشارهای دایمی خود را درک میکند. در عین حال وی با یک موقعیت دشوار دیگر نیز روبرو بود:چگونه نتایج مورد انتظار را بدون استفاده از ابزارهایی که معتقد بود وی را موفق کردهاند به دست آورد. یک برنامه هوشمندانه توسعه مهارتهای رهبری ساختارمند به او برای تغییر سبک مدیریتاش و ایجاد میل به تبدیل شدن به یک گروه با عملکرد بالا در همکاراناش کمک کرد.
این مهم است که به مشکل اصلی بپردازید. بنیانگذار شرکت آنلاین نیاز به راستگویی نداشت؛ بلکه نیازمند انجام تعهدات خود بود: چیزی که خود به بهبود فرایندها و تفویض اختیار نیاز داشت. عملکرد قابل اطمینان، اعتماد به وی را افزایش داد.
کانالهایی را برای دریافت بازخورهای دایمی ایجاد کنید: بازخور ۳۶۰ درجه معمولی میتواند با دریافت بازخورهای مکرر از یک همکار قابل اعتماد تقویت شود. استفاده از مربیگری (Mentoring) ـ دریافت بازخور از یک آدم بسیار باتجربهتر نسبت به خود فرد ـ نیز میتواند مفید باشد ـ البته اگر مربی صادق و به موفقیت شما مقید باشد.
خودتان را به صورت دورهای ارزیابی کنید: خود ارزیابیها میتوانند باارزش باشند. کلیدیترین عوامل ایجاد شایستگی را که نیاز دارید فهرست کنید، ویژگیهایی که از آنها دارید تعیین کنید و ارزیابیتان را از تناسب آنها با یکدیگر مشخص سازید. افرادی که تجربیات منظمی از دیگر شکلهای بازخور دارند میتوانند به شکل قابل توجهی در خود ارزیابی موفق باشند.
علاوه بر همه موارد بالا شما باید برای دریافت بازخور و نشان دادن اینکه برای آن ارزش قایل هستید حریص باشید. در غیر این صورت شما با سکوت روبرو خواهید شد ـ چیزی که در مورد رزومه نامریی شما میتواند بسیار کشنده باشد.
منبع (نویسنده: ویکی گوردون / ترجمهی: علی نعمتی شهاب)
پ.ن. این ترجمه در راستای این پست دوست خوبم امیر مهرانی منتشر میشود.