یک کشیش، یک پزشک و یک مشاور مدیریت هر از گاهی با هم گلف بازی می‌کردند. یک روز آن‌ها منتظر تمام شدن بازی گروهی بودند که سرعت بازی‌شان بسیار پایین بود. مشاور مدیریت با بی‌حوصلگی گفت: «اینا چی کار می‌کنند؟ ما یک ساعت و نیمه منتظر موندیم! این واقعا شرم‌آوره.» پزشک با او موافق بود: «اونا ناامید به نظر می‌رسن. من که تا حالا یک مشت آدم درپیت را توی زمین گلف ندیده بودم.» کشیش که حوصله‌اش سر رفته بود پیش مسئول زمین رفت و از او پرسید چه خبر است: «این گروهی که از ما جلوترن چی کار دارن می‌کنند؟ اینا خیلی کُندند و به نظر به درد نخور میان.» مسئول زمین با چهره‌ای غمگین پاسخ داد: «آره. راس می‌گی. اونا یک گروه آتش‌نشان هستن که پارسال بینایی‌شون رو موقع خاموش کردن آتش ساختمون باشگاه ما از دست دادن. به همین دلیل ما معمولا بهشون اجازه می‌دیم به صورت آزاد هر چقدر دوست دارن بازی کنن.» سه گلف‌باز لحظه‌ای سکوت کردند. بعد کشیش گفت: «اوه خدای من! چقدر بد. من امشب حتما به چند تا از کشیشای مستجاب‌الدعوه‌مون می‌سپرم که براشون دعا کنن.» پزشک هم گفت: «فکر خوبیه. من هم به یک دوست چشم‌پزشک جراح‌ام زنگ می‌زنم تا ببینم براشون چی کار می‌تونیم بکنیم.» مشاور مدیریت چند ثانیه‌ای اوضاع را سنجید و بعد به مسئول زمین گفت: «ببینم چرا اینا شب‌ها بازی نمی‌کنند؟»

این حکایت یک سؤال اساسی را درباره‌ی ما مشاوران مطرح می‌کند: تا چه حد راه‌حل‌های ما به‌عنوان مشاور برای حل مسائل کارفرما به مسئله‌ی واقعی ربط دارد؟

دوست داشتم!
۱

یک کشیش، یک پزشک و یک مشاور مدیریت هر از گاهی با هم گلف بازی می‌کردند. یک روز آن‌ها منتظر تمام شدن بازی گروهی بودند که سرعت بازی‌شان بسیار پایین بود. مشاور مدیریت با بی‌حوصلگی گفت: «اینا چی کار می‌کنند؟ ما یک ساعت و نیمه منتظر موندیم! این واقعا شرم‌آوره.» پزشک با او موافق بود: «اونا ناامید به نظر می‌رسن.

این روزها در عصری زندگی می‌کنیم که “کار دانشی” یا “کار مبتنی بر اطلاعات” دارد به شکل غالب کار برای آدم‌ها تبدیل می‌شود. کار بسیاری از ما بدون دسترسی به اطلاعات لازم یا گردش اطلاعات درون سازمان عملا اثربخشی و حتی بهره‌وری لازم را نخواهد داشت. از آن طرف یک اشکال عمده هم در این عصر حجم عظیم اطلاعاتی است که باید توسط هر یک از ما مدیریت شوند و مدیریت آن‌ها چندان آسان نیست. در هر حال وجود ابزارهای مبتنی بر فناوری اطلاعات هم خبر خوشی است تا بتوانیم هم به “مزیت اطلاعات” دست یابیم و هم مشکل “بمباران اطلاعاتی” را حل کنیم! چگونه؟ این، یکی از پاسخ‌ها به این سؤال است:

سه پژوهش‌گر مدرسه‌ی مدیریت اسلوان دانشگاه MIT، که چند سالی است در زمینه‌ی راه‌های افزایش بهره‌وری با کمک IT کار می‌کنند، براساس تحقیقات‌شان ۴ راه برای افزایش کارهای مبتنی بر اطلاعات ارایه کرده‌اند:

  1. در شبکه‌ی کاری خود یک “مرکز جمع‌آوری و انتشار اطلاعات” باشید و فهرست ارتباطی خود را متنوع سازید: زیاد ای‌میل زدن به دوستان و همکاران‌ و دریافت ای‌میل از آ‌ن‌ها یکی از نشانه‌های بهره‌وری بالاست. اما در این‌جا ارتباط با دیگران و داد و ستد اطلاعات با آن‌ها است که بهره‌وری را بالا می‌برد؛ نه ارتباط داشتن صرف!
  2. ای‌میل‌های‌تان را مختصر و مفید بنویسید: ای‌میل‌های ساده و کوتاه و متمرکز بر موضوع اصلی جواب‌های سریع‌تری نسبت به ای‌میل‌های طولانی و پرحاشیه دریافت می‌کنند و این سرعت بالاتر در دریافت جواب، رمزی دیگر برای افزایش بهره‌وری است. (قبل‌تر هم نوشته بودم: رزومه‌ نوشتن مهم است؛ به شرط شبکه‌سازی!)
  3. از فناوری برای انجام چند کار به صورت هم‌زمان (Multitasking) استفاده کنید: البته باید حواس‌تان باشد که چند کاره بودن حتی با کمک فناوری هم یک سطح بهینه دارد که از آن بالاتر، بهره‌وری پایین می‌آید.
  4. کارهای ساده‌ی اطلاعاتی را به زیردستان واگذار کنید و از سیستم‌های پشتیبان تصمیم استفاده کنید: بگذارید کارهایی که وقت ارزش‌مند شما را تلف می‌کنند زیردستان‌تان یا ابزارهای IT انجام دهند. به جای این کارها دنبال منابع جدید اطلاعات تخصصی بگردید؛ چیزی که مزیت رقابتی اصلی یک دانش‌کار (Knowledge Worker) است.

پ.ن. ناگفته پیداست که یک تا سه در زندگی شخصی‌مان هم کاربرد دارند.

منبع

دوست داشتم!
۰

این روزها در عصری زندگی می‌کنیم که “کار دانشی” یا “کار مبتنی بر اطلاعات” دارد به شکل غالب کار برای آدم‌ها تبدیل می‌شود. کار بسیاری از ما بدون دسترسی به اطلاعات لازم یا گردش اطلاعات درون سازمان عملا اثربخشی و حتی بهره‌وری لازم را نخواهد داشت. از آن طرف یک اشکال عمده هم در این عصر حجم عظیم اطلاعاتی است

آخر هفته‌ی بسیار بسیار شلوغی از نظر کاری داشتم؛ بنابراین پست لینک‌های هفته متأسفانه به شنبه شب منتقل شد!

پیش از شروع سه نکته:

  1. لینک‌هایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینک‌ها متمایز می‌کنم.
  2. برای دیدن لینک‌های کلیه‌ی قسمت‌های قبل، می‌توانید به این‌جا مراجعه بفرمایید.
  3. این مجموعه پست‌ها در حکم یک دفترچه‌ی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم می‌گذارم، برای این است که به نظرم برخی اخبار حداقل تیترشان باید توسط کسانی که در حوزه مشاور‌ه‌ی مدیریت و آی‌تی فعال هستند، دیده شوند. بنابراین اگر تعداد لینک‌ها زیاد هستند، اولا ببخشید و ثانیا این‌که حداقل به تیترها نگاهی بیاندازید؛ ضرر نمی‌کنید!

با این توضیحات لینک‌های هفته را مرور می‌کنیم:

مدیریت:

گردشگری (منظور صنعت‌اش است البته!) و پاداش بهره وری (احسان اردستانی)

اعتبار استاد بودن (حامد قدوسی عزیز که بالاخره از آپلود کردن نوشته‌های قدیمی‌اش فارغ شد و پست جدید نوشت!)

معرفی کتاب:‌رمز موفقیت ایرانیان در آمریکا و ۵۰ سال تا اولین نقاشی (امیر مهرانی)

بازیگر، چگونه با تحریم ها بر ایران از گوگل کسب درآمد کنم؟، زندگی یک بوم نقاشی سفید است،بخش اول و زندگی یک بوم نقاشی سفید است، داستان دو مرید (مایا؛ کسب و کار اینترنتی)

شکست بخورید، اما دست از مبارزه نکشید! (وبلاگ همینا)

مسیر حرفه‌ای شانسی (آیدین کسائی)

صحبت خودمونی، درباره رزومه فرستادن… (نادر خرمی‌راد)

کنترل وسوسه‌های فردی در راستای ایجاد تیم قوی برای داشتن سازمان تندآموز و امنیت شغلی در سازمان‌های پیشرو وجود ندارد! (خواندن دومی واجب عینی است!) (استاد پرویز درگی)

مقاله به مثابه کامنت (نوید غفارزادگان)

تحقیق و توسعه و مسئولیت اجتماعی و این عطش لعنتی دانلود (رضا قربانی)

مشکل کجاست؟ و مشکل کجاست ؟ ۲ (دومی جالب‌تره؛ مخصوصا مثالی که از اپل می‌زنه در مورد این‌که آدم‌ها را به این باور می‌رساند که مشکلی وجود داشته که با محصولات اپل حل شده!!!) (علی مرجائی)

سحرخیز واقعا کامرواست (البته در تحقیقی که در این مطلب در موردش توضیح داده شده به این نتیجه رسیدند که بعضی‌ها ذاتا مغزشون شب‌کاره!!!)

به مدیران توصیه می‌شود مانند مهندسان بیاندیشید

۷ راه براى کسب پول در سال ۲۰۱۱

چرا مدیران عامل به ندرت اخراج می‌شوند؟ (نکات جالبی داره این مقاله)

Trustworthy Brands: Technology Companies Gain Ground; Banks Hit Rock Bottom on Vault’s CSR Blog (برند مورد اعتماد یعنی چی؟ چطور ایجاد می‌شه؟ چه نتایجی خواهد داشت؟ گزارشی بسیار جذاب و خواندنی. شدیدا توصیه می‌کنم خواندن‌اش را.)

How Much Does an MBA Impact Earning Power? (جالبه!)

Future of the MBA: Will Harvard Business School’s New Curriculum Lead Change on Wall Street?

فناوری اطلاعات:

«زوم»:‌ تبلتی که به ۱۹۸۴ اپل پایان خواهد داد! و با کمک مایکروسافت دنیا را پر از برچسب‌های رنگی اطلاعاتی کنید! (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

بهترین ایده‌های الهام بخش اپل (مهرداد نایب)

۴ امکان جدید در جی میل

انسان در هر روز به اندازه ۱۷۴ روزنامه اطلاعات کسب می‌کند

رشد چشمگیر بازار نرم‌افزارهای مدیریت رایانش ابری تا سال ۲۰۱۵

شرکت‌ها از نرم افزارهای متن باز استقبال می‌کنند

آی پی‌های نسخه ۴ تمام شد

دامنه‌های جدید به زودی می‌آیند

۵۰ درصد از کاربران از طریق وای فای به شبکه متصل می شوند

با رشد بازار موبایل‌های هوشمند معرفی شدند برترین تولیدکنندگان موبایل

امپراتوری کامپیوترهای شخصی به پایان رسید

یک چهارم درآمدهای مایکروسافت از فروش آفیس ۲۰۱۰ تامین می‌شود (گاو شیرده BCG یعنی این!!!)

فوربس معرفی کرد ماندنی‌ترین شرکت‌­های تکنولوژی دنیا

با پیشنهاد ۱۰ بیلیون دلار سرویس میکروبلاگ تویتر هم فروشنده شد!

احتمال رویگردانی نوکیا از سیمبیان (مدیرعامل جدیدشون را از مایکروسافت آوردند؛ چرا نروند سراغ ویندوز فون!؟)

ارسال ۷۵ هزار تقاضای شغل به گوگل ظرف مدت یک هفته

بزرگ‌ترین اپراتورهای دنیا را بشناسید

هر روز ۳۰۰هزار گوشی با سیستم‌عامل آندروید فعال می‌شوند

چطور می‌شود اینترنت را خاموش کرد؟

ابلاغ سند جامع دولت الکترونیک به همه دستگاهها/ اجرای سند تا پایان سال

صدور بیش از ۱۴ میلیون کارت برای مشتریان بانک ها در یک سال

لایحه تشکیل سازمان پست ازسوی رییس‌جمهور تقدیم مجلس شد (رگولاتور پست)

اقتصاد:

تحلیلی جالب از مشارکت زنان در بازار کار در خاورمیانه (عالی!!!) (علی سرزعیم)

تبعات مثبت آزادسازی سود بانکی (پویان مشایخ)

کتاب یوبل چه می‌گوید؟ زیاد آزاد بودن به صلاح ما نیست (در دفاع از محدودیت در آزادی! البته حرف‌اش معقوله و من می‌پذیرم.)

واردات کشور در ۵ سال گذشته ۵۳ درصد افزایش یافته است

دستورالعمل ضد دامپینگ اجرایی می‌شود (در ایران!!!)

۱۰۰ شرکت برتر ایران به انتخاب سازمان مدیریت صنعتی روز ۲۴ بهمن معرفی می‌شوند

اقتصاد مصر: بدون تحلیل و اهمیت ماشین در سبد مصرفی خانوار (محمد رضا فرهادی‌پور)

کتاب نظریه‌ اقتصاد کلان به بازار می‌آید (ترجمه‌ی کتاب معروف اقتصاد کلان گریگوری منکیو)

نسل جدید قراردادهای نفتی؛ به زودی (EPCF!)

جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

“کارمندان بوفالویی” – “کارمندان غازی”

چرا شمردن بیشتر از ۴ سخت است؟

طول واژگان به بار اطلاعاتی آنها وابسته است

پ.ن. ۱٫ لطفا اگر وبلاگی، پستی یا مطلبی را من ندیده بودم یا نمی‌شناسم، کامنت بگذارید و معرفی بفرمایید برای یادگیری بیش‌تر.

پ.ن.۲٫ اگر دوست داشتید توئیتر گزاره‌ها را برای دیدن ایده‌ها و حال و احوال روزانه‌ی من و گودر گزاره‌ها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی (و گاهی هم که خیلی هیجان‌زده می‌شوم، علم!) دنبال کنید.

دوست داشتم!
۰

آخر هفته‌ی بسیار بسیار شلوغی از نظر کاری داشتم؛ بنابراین پست لینک‌های هفته متأسفانه به شنبه شب منتقل شد! پیش از شروع سه نکته: لینک‌هایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینک‌ها متمایز می‌کنم. برای دیدن لینک‌های کلیه‌ی قسمت‌های قبل، می‌توانید به این‌جا مراجعه بفرمایید. این مجموعه پست‌ها در حکم یک

می‌دانیم که برای حل مسئله‌ی کارفرما در پروژه‌های مشاوره، حتما باید بفهمیم که کارفرما دقیقا مشکل‌اش چیست و از ما به‌عنوان مشاور چه می‌خواهد. اما فکر می‌کنم در ایران به‌ویژه با توجه به سهل و ممتنع دانستن مباحث تخصصی مدیریت از یک سو و وفور مدهای مدیریتی در کشور از سوی دیگر (مثلا مهندسی مجدد در چند سال پیش و سیستم‌های ارزیابی عملکرد مبتنی بر کارت امتیازی متوازن در سال‌های اخیر)، به‌تر است به‌عنوان مشاور به دنبال این هم باشیم که کارفرما چه مشکلاتی ندارد و چه چیزی را هم از ما نمی‌خواهد! این طوری بر روی چیزهایی که ضرورتی ندارند، زمان و پول‌مان را هدر نمی‌دهیم.

اگر کمی درگیر پروژه‌ها در سطح بالاتر از کارشناسی بوده باشید، حتما مثال‌هایی در این زمینه به ذهن‌تان خواهد رسید. با توجه به شرایط صنعت مشاوره در ایران، تصور می‌کنم توجه به این نکته، برای مدیران پروژه بسیار حیاتی باشد.

دوست داشتم!
۰

می‌دانیم که برای حل مسئله‌ی کارفرما در پروژه‌های مشاوره، حتما باید بفهمیم که کارفرما دقیقا مشکل‌اش چیست و از ما به‌عنوان مشاور چه می‌خواهد. اما فکر می‌کنم در ایران به‌ویژه با توجه به سهل و ممتنع دانستن مباحث تخصصی مدیریت از یک سو و وفور مدهای مدیریتی در کشور از سوی دیگر (مثلا مهندسی مجدد در چند سال پیش و

هفته‌ی کم‌لینکی داشتیم! پیش از شروع سه نکته:

  1. لینک‌هایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینک‌ها متمایز می‌کنم.
  2. برای دیدن لینک‌های کلیه‌ی قسمت‌های قبل، می‌توانید به این‌جا مراجعه بفرمایید.
  3. این مجموعه پست‌ها در حکم یک دفترچه‌ی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم می‌گذارم، برای این است که به نظرم برخی اخبار حداقل تیترشان باید توسط کسانی که در حوزه مشاور‌ه‌ی مدیریت و آی‌تی فعال هستند، دیده شوند. بنابراین اگر تعداد لینک‌ها زیاد هستند، اولا ببخشید و ثانیا این‌که حداقل به تیترها نگاهی بیاندازید؛ ضرر نمی‌کنید!

با این توضیحات لینکهای هفته را مرور می‌کنیم:

مدیریت:

آشنایی با شرکت مجهول برای استخدام (چرا شرکت‌ها آگهی استخدام مجهول الهویه می‌دهند؟ حتما به کامنت آقای واحد پای این پست توجه کنید!)، سن کارآفرینی و آن سه کلمه حیاتی برای موفقیت (امیر مهرانی)

منشور پروژه – قسمت دو و راهنمایی برای جمع آوری نیازمندی های پروژه (مهدی عرب عامری)

گرفتن مدرک PMP، از سیر تا پیاز (عالی!!! هر چقدر هم تعریف کنم کمه! حتما بخونید.؛ از نادر خرمی‌راد)

مصاحبه با امیر مهرانی درباره‌ی پرسنال برندینگ و ۲۶ راه که من را مجددا به بلاگ خود بکشانید (مایا؛ وبلاگ کسب و کار اینترنتی)

کیفیت یک فرهنگ است (مجید آواژ؛ وبلاگ بهساد)

احتکار تجربه!!! (وبلاگ همینا درباره‌ی دردسرهای آغاز یک استارت ـ آپ در ایران!)

از اعتماد به نفس ژاپنی تا تلاطم سیاسی عربی (آیدین کسایی)

لذت مهندس نرم افزار بودن (علی واحد؛ وبلاگ رادمان)

نظرسنجی را جدی بگیریم (افشین دبیری در مورد لزوم نظرسنجی‌های مرتب از کارکنان در پی فاجعه‌ی فوت ۴ کارگر در ایران خودرو)

شرکتی که راه خود را از کشورش جدا کرد (درباره‌ی استراتژی‌های بازاریابی شرکت ایسر)

موفقیت از راه (درباره‌ی استراتژی‌های بازاریابی شرکت آب معدنی اویان؛ پرفروش‌ترین آب معدنی اروپا)

دانلود چند کتاب در زمینه‌ی استراتژی

فناوری اطلاعات:

انواع سرویس‌های Cloud Computing و قیمت تبلت‌های اندرویدی مهم تر از اندروید ۳٫۰ Honeycomb است ! (مهرداد نایب)

در همایش اندروید چه گذشت؟! و گوگل موزه‌ها را به خانه‌هایتان آورد! (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

تفاوت اسم رمز خوب و بد

فروش کتاب‌های الکترونیکی بیش از کتاب‌های کاغذی (در فروش سالانه‌ی آمازون فروش کتاب‌های کیندل، دستگاه کتاب‌خوان آمازون از فروش کتاب‌های کاغذی بیش‌تر شده‌اند!)

جدول پرفروش ترین سیستم عاملهای موبایل/ “آندروئید” پرفروش ترین شد (رشد فروش اندروید در سال ۲۰۱۰ نسبت به سال ۲۰۰۹ شگفت‌انگیز است: ۶۰۰ درصد!!!)

کدام کشورها پرسرعت‌ترین و کندترین اینترنت رادارند/ جایگاه ایران درآسیا

پیش‌بینی درآمد یک میلیارد دلاری برای نرم افزارهای موبایلی

فروش یک و نیم میلیارد گوشی در سال گذشته

پیش‌بینی درآمد ۱۳۶ میلیارد دلاری پیامک در سال ۲۰۱۵

جدول بازار جهانی رایانه در سال ۲۰۱۰/ معرفی پرمتقاضی ترین رایانه ها

درآمدهای مایکروسافت رکورد زد (به لطف کینکت …)

جایگاه ایران در حوزه مدیریت امنیت اطلاعات

کیوویکی؛ رقیبی برای ویکی‌پدیا و گوگل

اقتصاد:

زنان در ایران فقط ۱۳درصد فرصت های شغلی را در اختیار دارند (فاجعه …)

شکاف جنسیتی در میان نسل خلاق آمریکا/ مخترعانی که در گاراژ کار می‌کنند! (چند درصد آدم‌ها به تفکیک زن و مرد خودشان را خلاق می‌دانند!؟ و این آدم‌ها به خلاقیت در چه‌ حوزه‌هایی علاقه‌مندند؟ بسیار بسیار خواندنی و جالب!)

انسان‌ها چطور تصمیم‌ می‌گیرند؟ انگیزه‌ها مهمند

جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

نیازمندی بیش از پیش به روانشناسی مثبت‌نگر (استاد پرویز درگی)

راز بزرگ موفقیت: تمرکز

یادداشت ویژه :شکست امپراطور کوچک در سرزمین ناپلئون‌ها و فوتبال و سیاست! (دو نقد فوتبالی ـ جامعه‌شناسی بر شیوه‌های تکراری و بی‌اثر پرداختن به شکست‌های پیاپی فوتبال ما!)

نوشتن با قلم ذهن را تقویت می کند (قابل توجه آدم‌های دیجیتالی مثل من!)

پ.ن. ۱٫ لطفا اگر وبلاگی، پستی یا مطلبی را من ندیده بودم یا نمی‌شناسم، کامنت بگذارید و معرفی بفرمایید برای یادگیری بیش‌تر.

پ.ن.۲٫ اگر دوست داشتید توئیتر گزاره‌ها را برای دیدن ایده‌ها و حال و احوال روزانه‌ی من و گودر گزاره‌ها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی (و گاهی هم که خیلی هیجان‌زده می‌شوم، علم!) دنبال کنید.

پ.ن.۳٫ پست لینک‌های هفته از این پس به جمعه‌ها منتقل می‌شود تا من برسم همه‌ی لینک‌هایی که باید را مطالعه کنم!

دوست داشتم!
۰

هفته‌ی کم‌لینکی داشتیم! پیش از شروع سه نکته: لینک‌هایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینک‌ها متمایز می‌کنم. برای دیدن لینک‌های کلیه‌ی قسمت‌های قبل، می‌توانید به این‌جا مراجعه بفرمایید. این مجموعه پست‌ها در حکم یک دفترچه‌ی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم می‌گذارم، برای این است

نوشتن این فهرست پیشنهادی برای مطالعه‌ی مشاوران جوان در طول یک هفته مدت‌ها است توی ذهن من است و کمی تنبلی و کمی درگیری باعث شده بود که این کار را نکنم. اول از همه باید این را بگویم که این فهرست وحی منزل نیست و براساس تجربیات، دیدگاه‌ها و علایق من شکل گرفته است. بنابراین اگر نقدی بر آن دارید و اگر چیزی به نظرتان می‌رسد که جا افتاده، بفرمایید. همین‌جا نکته‌ی دوم هم شکل می‌گیرد: این برنامه‌ی مطالعاتی من در یک هفته است. شما هم باید برای خودتان یک فهرست مشخص داشته باشید براساس چهارچوبی که برای خودتان مشخص می‌کنید، مطالعات‌تان را انجام دهید. توجه کنید که اساس این فهرست این است که هر هفته باید در تمام حوزه‌های پیشنهاد شده، حداقل یک مطلب یک خطی بخوانید!

خوب با این مقدمات، فهرست پیشنهادی من این است:

  1. کتاب و مقاله‌ی فنی: این یکی این‌قدر بدیهی است که من توضیحی در موردش ندهم! فقط تأکید می‌کنم که بین خواندن تئوری و یاد گرفتن مدل‌های جدید با خواندن و دیدن کیس و مطالب کاربردی توازنی ایجاد کنید. شاید یک سوال این باشد که در چه حوزه‌های فنی بخوانیم؟ این بستگی به کارتان و علایق‌تان دارد؛ یعنی ممکن است لازم باشد کسی مثلا در زمینه‌ی برنامه‌ریزی استراتژیک خیلی بخواند و دیگری در حوزه‌ی مستندسازی و تحلیل فرایند. پیشنهاد خاصی در این زمینه ندارم؛ فقط لطفا حداکثر سه حوزه را به‌عنوان حوزه‌های تخصصی‌تان (مثلا: استراتژی، تحلیل و طراحی سیستم و تحلیل کسب و کار) انتخاب کنید. بیش‌تر از این تعداد، تمرکزتان را از دست می‌دهید و می‌شوید اقیانوسی به عمق یک بند انگشت! در صورتی که شاید به‌تر باشد جویباری به عمق یک اقیانوس باشید!
  2. چطور مشاور خوبی باشیم؟ این سؤال مهمی است که مجموعه پست‌های مربوط به مشاوره‌ی مدیریت وبلاگ گزاره‌ها قصد دارد به آن پاسخ بدهد. فکر می‌کنم برای پاسخ دادن به این سؤال باید چند قدم برداشت: اول بفهمیم تعریف مشاوره‌ی مدیریت چیست، بعد با فرایند آن آشنا شویم (که سعی می‌کنم به‌زودی در چند پست این فرایند را به صورت کلی مرور کنم) و بعد ببینیم در هر گام از فرایند مشاوره باید چه کنیم تا به‌تر و اثربخش‌تر عمل کنیم. پیشنهاد می‌کنم این پست من را هم در زمینه‌ی استاندارد مشاوره‌ی مدیریت CMC بخوانید. مستندات این استاندارد به تازگی به دستم رسیده که سعی می‌کنم از آن‌ها هم برای نوشتن در این حوزه بهره بگیرم.
  3. اخبار تحولات مشاوره‌ی مدیریت در دنیا: این یکی برای خود من جذابیت‌های زیادی دارد! چند منبع خوب اینترنتی در این زمینه پیدا کرده‌ام که در پستی آن‌ها را معرفی خواهم کرد.
  4. اخبار سیاست و اقتصاد و صنعت: شما حتا اگر مشاور برنامه‌ریزی استراتژیک هم نباشید که مستقیما با تحلیل محیط (همان مدل PEST معروف خودمون!) در ارتباط باشد، به هر حال از اتفاقاتی که دارد در کشور و در سطحی وسیع‌تر دنیا می‌افتد حداقل در زندگی شخصی‌تان متأثر می‌شوید. کلا آگاهی از تحولات دور و برتان مزیت‌های غیرقابل وصفی دارد؛ باید تجربه کنید تا بدانید چه می‌گویم! پیشنهاد می‌کنم حداقل هفته‌ای یک بار سایت MBANews و هر روز روزنامه‌ی دنیای اقتصاد را ورقی بزنید؛ ضرر نمی‌کنید!
  5. اخبار علم و فناوری به‌ویژه فناوری اطلاعات و ارتباطات: اگر مشاور حوزه‌ی IT باشید که خواندن اخبار این حوزه برای‌تان جزو واجبات محسوب می‌شود؛ اما حتا اگر مشاور کسب و کاری هم هستید، دنبال کردن این اخبار جدا از جذابیت ذاتی‌شان می‌تواند برای شما در کارتان دیدگاه‌ها و فرصت‌های جدیدی را مشخص کند. فقط لطفا نچسبید به اخبار محصولات و این‌که اپل و گوگل و مایکروسافت و ایکس و ایگرگ چه کرده‌اند یا می‌خواهند بکنند؛ اخبار تحولات مدیریتی بازار فناوری نکته برای یاد گرفتن زیاد دارند (مثل ماجراهایی که بر سر کنار رفتن اریک اشمیت از گوگل در هفته‌ی اخیر پیش آمد.) من شخصا در این زمینه از سرویس فناوری‌های نوین خبرگزاری مهر، آی‌تی ایران، مدیا نیوز، آی سی تی پرس، لحظه‌های فناوری اطلاعات و وبلاگ‌هایی مثل یک پزشک استفاده می‌کنم.
  6. گزاره‌ها! بله گزاره‌ها: گزاره‌ها یا همان نقل قول‌هایی که از آدم‌ها می‌شود، غیر از خاصیت انگیزش‌بخشی و تفریحی که در خودشان دارند، می‌توانند به شما کمک کنند از زاویه‌ی جدیدی به یک موضوع بدیهی و پیش پا افتاده نگاه کنید. بنابراین اهمیت گزاره‌ها را دست کم نگیرید!
  7. وبلاگ‌های مدیریتی و فناوری: وبلاگ‌های این حوزه به شما کمک می‌کنند از پیچیده‌ترین مسائل فنی گرفته تا تجربیات شغلی و دیدگاه‌های شخصی آدم‌ها را نسبت به دنیای اطراف‌شان بخوانید و ازشان چیز یاد بگیرید. به نظرم این یکی از جنبه‌های پیش‌رفت مدیریت در دنیای جدید همین روایت‌های شخصی آدم‌ها از موضوعات و مباحث علم مدیریت است. من شخصا از همه‌ی بلاگرهای این حوزه چیز یاد گرفته‌ام و می‌گیرم و به نظرم ترویج نوشتن و خواندن در این حوزه یکی از کارهای مهمی است که همه باید در کنار هم به آن‌ها بپردازیم. اصلی‌ترین هدف مجموعه پست‌های لینک‌های هفته‌ی وبلاگ گزاره‌ها، همین است. فید مجموعه‌ی نسبتا کاملی از این وبلاگ‌ها را از این‌جا مشترک شوید.
  8. اعداد و ارقام: در لینک‌های هفته دیده‌اید که من چقدر به این اعداد و ارقام اهمیت می‌دهم. به نظرم مطالعه‌ی اعداد و ارقام و پی‌گیری‌ روندهای تغییرات و نرخ تغییرات در تمامی حوزه‌های مربوط به مشاوره ـ به‌ویژه و به‌ویژه در حوزه‌ی فناوری اطلاعات و ارتباطات ـ دیدگاه‌ خوبی در مشاوران در مورد اتفاقاتی که دارد می‌افتد و قرار است بیفتد ایجاد می‌کند. از آن گذشته وقتی روندهای یک بازار را در طولانی مدت دنبال کنید … خبرنامه‌ی The Daily Stats سایت مدرسه‌ی مدیریت هاروارد منبع بسیار جالبی است برای این اعداد و ارقام.
  9. مطالبی در حوزه‌ی کار حرفه‌ای، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی کار: همیشه با آدم‌هایی که از نظر فنی در سطح بالایی قرار دارند؛ ولی رفتارشان غیرحرفه‌ای است و نمی دانند چطور باید با دیگران کار کنند، مشکل داشته‌ام. این مهم است که ما هر هفته در مورد این‌که چطور باید کار خودمان را به‌بود بدهیم، چطور رفتار درستی داشته باشیم، چطور خودمان را بیانگیزانیم، چطور با مشکلات روبرو شویم و باهاشان کنار بیاییم و … بخوانیم. از طرف دیگر روان‌شناسی و جامعه‌شناسی کار (و به‌عبارت به‌تر علم رفتار سازمانی) هم افق دید ما را برای تحلیل رفتار خودتان به‌عنوان یک فرد و هم‌چنین رفتار آدم‌ها در سطح تیم کاری‌تان، واحد سازمانی‌تان، سازمان‌تان و حتا جامعه حسابی باز می‌کند. این طوری شاید بتوانیم هم مشکلات رفتاری خودمان را زودتر کشف کنیم و هم کم‌تر از دست دیگران حرص بخوریم! در این زمینه وبلاگ‌های هاروارد بیزینس اسکول به‌ترین و بی‌رقیب‌ترین پیشنهاد ممکن هستند!
  10. ادبیات و قصه و شعر! شما به‌عنوان مشاور قرار است خروجی‌های به مشتری‌تان بدهید که بتواند بخواند و بفهمد! متأسفانه حجم غلط‌های املایی و اشکالات نگارشی در گزارش‌های ما مشاوران ایرانی به شدت بالا است و از آن بدتر، اصلا هم به این فکر نیستیم که خواننده‌ی بنده خدا (مدیر / کارشناس کارفرما یا ناظر) چه زجری قرار است از خواندن این گزارش بکشد! پس با ادبیات مأنوس و محشور باشیم و علاوه بر حظ معنوی، چیز یاد بگیریم!

فعلا این‌ها به ذهن من رسید. کامل‌اش کنید ممنون می‌شوم.

دوست داشتم!
۳

نوشتن این فهرست پیشنهادی برای مطالعه‌ی مشاوران جوان در طول یک هفته مدت‌ها است توی ذهن من است و کمی تنبلی و کمی درگیری باعث شده بود که این کار را نکنم. اول از همه باید این را بگویم که این فهرست وحی منزل نیست و براساس تجربیات، دیدگاه‌ها و علایق من شکل گرفته است. بنابراین اگر نقدی بر آن

تحلیل شکاف یا تحلیل فاصله (Gap Analysis) بخش لاینفک یک پروژه‌ی مشاوره است. همان‌طور که بارها گفته‌ام مشاوره چیزی نیست جز طی یک فرایند حل مسئله. و وقتی که مسئله حل شد باید دو نوع تغییر در سیستم مورد نظر ایجاد شود:

  1. تغییر چیزهایی که سیستم را دچار مشکل می‌کنند (با افزایش هزینه، کاهش کارایی و اثربخشی و …)؛
  2. ایجاد چیزهای جدیدی که برای پشتیبانی از نیازهای جدید سیستم یا پشتیبانی به‌تر از نیازهای قبلی لازم‌اند.

بنابراین در گام آخر، قبل از اجرا نیازمند این هستیم که بدانیم چه میزان تغییر در کجای سیستم و با چه برنامه‌ای (برنامه‌ی زمانی، بودجه‌ای و احتمالا کیفیت) باید ایجاد شود. این‌جاست که از ابزار تحلیل شکاف استفاده می‌شود تا ابعاد تغییر و میزان تغییر مورد نیاز در سیستم مشخص شوند.

توضیحاتی بیش‌تر در این زمینه را در مقاله‌ی این هفته (دانلود از این‌جا) بخوانید که البته بیش‌تر متمرکز است بر تحلیل شکاف در به‌بود فرایندهای کسب و کار (BPI.) اما یادتان باشد تحلیل شکاف در هر پروژه‌ی مشاوره یا هر جایی که با حل مسئله مواجهیم معنادار است.

بعدا مفصل‌تر به این موضوع خواهیم پرداخت.

دوست داشتم!
۳۳

تحلیل شکاف یا تحلیل فاصله (Gap Analysis) بخش لاینفک یک پروژه‌ی مشاوره است. همان‌طور که بارها گفته‌ام مشاوره چیزی نیست جز طی یک فرایند حل مسئله. و وقتی که مسئله حل شد باید دو نوع تغییر در سیستم مورد نظر ایجاد شود: تغییر چیزهایی که سیستم را دچار مشکل می‌کنند (با افزایش هزینه، کاهش کارایی و اثربخشی و …)؛ ایجاد

خودم باورم نشده ۶ ماهه دارم هر هفته این کار را می‌کنم!!!! آآآآآ به همت‌ام! :دی

پیش از شروع سه نکته:

  1. لینک‌هایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینک‌ها متمایز می‌کنم.
  2. برای دیدن لینک‌های کلیه‌ی قسمت‌های قبل، می‌توانید به این‌جا مراجعه بفرمایید.
  3. این مجموعه پست‌ها در حکم یک دفترچه‌ی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم می‌گذارم، برای این است که به نظرم برخی اخبار حداقل تیترشان باید توسط کسانی که در حوزه مشاور‌ه‌ی مدیریت و آی‌تی فعال هستند، دیده شوند. بنابراین اگر تعداد لینک‌ها زیاد هستند، اولا ببخشید و ثانیا این‌که حداقل به تیترها نگاهی بیاندازید؛ ضرر نمی‌کنید!

با این توضیحات لینکهای هفته را مرور می‌کنیم:

مدیریت:

احسان اردستانی این هفته پستی نوشت با عنوان مرگ سرمایه های اجتماعی که نقطه‌ی آغازی شد برای بحث بیش‌تر در این زمینه: لیالی این‌جا راه‌کارهایی ارایه داد و چند نفر را هم دعوت کرد برای نوشتن بیش‌تر. نوشته‌ی من این‌جا، صادق جم این‌جا و علی نیکویی را هم این‌جا بخوانید و نوشته‌ی دیگر احسان در این زمینه حواشی “مرگ سرمایه های اجتماعی” (نویسنده مهمان)

بحث و گفتگو: نقش شبکه‌های اجتماعی در شرایط کاری (امیر مهرانی)

علم غیب در برنامه ریزی پروژه و منشور پروژه – قسمت اول (یک نکته‌ی اضافی از من: منشور پروژه در پروژه‌ها خیلی مهمه. مخصوصا در حوزه‌ی مشاوره که کسی اهمیتی به منشور نمی‌ده و فرمالیته است عملا. منشور پروژه باید در حوزه‌ی محدوده به همه‌ی ذی‌نفعان دقیقا نشان بده که در پروژه قرار است چه کاری انجام شود و چه کاری نه.) (مهدی عرب عامری)

مشتری اصلی در سیستم خدمات درمانی (سیستم بهداشتی ـ درمانی آمریکا چگونه کار می‌کند؟ پست جالب نیام یراقی)

درس‌هایی از کارگاه‌های عمرانی(۱)- نقشه‌بردارها (احمد شریفی؛ راست‌اش من دوست مهندس نقشه‌بردار زیاد دارم. خارج کارگاه که این طوری نیستند؛ داخل کارگاه هم ندیدم‌شون!)

اگر ایده ای در سر دارید همین حالا به سوالات زیر پاسخ دهید! (وبلاگ همینا)

خطای رایج در مدل سازی (تحلیل‌گران دینامیکی سیستم‌ها و کلا تحلیل‌گران سیستم این مطلب نوید غفارزادگان را بخوانند!)

ده راهنمایی عملی برای ورشکسته کردن یک شرکت نرم افزاری! (علی واحد؛ وبلاگ رادمان)

چرا بازاریابی کردن اینقدر سخت است!!؟؟ (احسان نصیری)

تعریف تعریف مجدد از شکست‌

DNA افراد نوآور (“ارتباط دادن، سوال پرسیدن، مشاهده کردن، آزمایش کردن و شبکه‌سازی”)

دیالوگ و یادگیری سازمانی (“افراد یاد گرفته‌اند که دنیا را در ذهنشان به بخش‌های متفاوتی تقسیم کنند و سپس در هر بخش فعالیت‌های خاصی را در مورد مواردی که در آن بخش وجود دارد انجام دهند. ولی مساله ‌اینجا است که افراد پس از مدتی فراموش می‌کنند که خودشان‌ این بخش‌بندی‌ها را ‌ایجاد کرده‌اند و در نتیجه احساس می‌کنند بخش‌هایی که در ذهنشان وجود دارد بازتابی از واقعیت است. به ‌این ترتیب مخلوقات خود ما بر ما حاکم می‌شوند. شاید بزرگ‌ترین مشکل ‌این باشد که ما ‌این کار را به صورت جمعی انجام می‌دهیم و به نظر می‌رسد که یادگیری سازمانی تنها در صورتی می‌تواند صورت بگیرد که ما شروع به زیر سوال بردن‌ این واقعیت بسیار مبهم و در عین حال تاثیرگذار بکنیم.”)

آیا انعطاف‌پذیری نافی اقتدار مدیر است؟مدیریت مقتدرانه (“مدیر باید تصمیم بگیرد که چه جنبه‌های شخصیتی‌اش را می‌خواهد به دیگران نشان دهد و هر جنبه را به چه افرادی”)

استراتژی متنوع‌ سازی شرکت «دل» حضور در حوزه‌های متنوع به چه قیمتی؟ و موردکاوی دل: چه میزان تنوع در محصولات مطلوب است؟ (این مقاله‌ی دو قسمتی کیس شرکت دل را در مورد استراتژی متنوع‌سازی بررسی می‌کند. واجب است خواند‌ن‌اش به‌ویژه برای دانشجویان MBA)

روزنامه دنیای اقتصاد ویژه نامه MBA (مطالب عمومی‌اش در مورد MBA بد نیست؛ تبلیغات‌اش در مورد دوره‌ی MBA یکی از مؤسسات خصوصی را هم خواستید ببینید. با وجود احترامی که برای دوره‌های مؤسسات خصوصی قائلم و شرکت در آن‌ها را مفید می‌دانم؛ اما به‌ هیچ عنوان این دوره‌ها را MBA نمی‌دانم.)

خلاقیت و نوآوری و معجزه اشتباهات

چرا گوگل به یک استیو جابز نیاز دارد؟

فناوری اطلاعات:

مرا در ۳ کلمه توصیف کن! (سرویس بسیار جالبی که دکتر مجیدی در یک پزشک معرفی کردند! عالیه؛ حتما امتحان کنید)  و اندروید ۳٫۰ یا شانه عسل چه ویژگی‌های تازه‌ای دارد؟ (از دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

شیفتگان تکنولوژی در عصر جدید (گیک کیست!؟؛ از جواد افتاده.)

جایزه ۱۰۰میلیون دلاری Google برای انصاف اشمیت!

رویارویی و جبران خسارت بعضی از مدیران اجرایی شرکت‌های فناوری با مشاغل مهم در سال ۲۰۱۱

احتمال فروش مای‌اسپیس به گوگل (من خیلی با مای اسپیس کار نکردم؛ اما به نظرم اشتباه استراتژیک‌اش این بود که برای کاربران آمریکایی طراحی شد اما در خود آمریکا هم خیلی ازش استقبال نشد.)

افزایش توجه برنامه نویسان به «اندروید»

۱۰ نکته‌ای که در مورد نوکیا نمی‌دانید!

Google`s Schmidt Handing CEO Reins to Page: 10 Gains and Losses (اسلایدشوی جالبی در مورد کارهای درست و نادرست اریک اشمیت به‌عنوان مدیرعامل گوگل.)

Schmidt, Jobs, Zuckerberg, and the Future of Adult Supervision – Julia Kirby – Our Editors – Harvard Business Review (نظارت بزرگان بر کودکان کاسب! مدلی موفق که برای استیو جابز، پیج و بیرن جواب داده و زوکربرگ سعی دارد بهش تن نده!)

آی‌پد بیش از ۱۷ میلیون فروش داشت (فروش آی‌فون هم به ۱۵ میلیون رسید: این‌جا.)

اقتصاد:

غول‌های «سیلیکون ولی» اقتصاددانان را به زرادخانه خود اضافه می‌کنند

با کمک گوگل و فروشگاه‌های آنلاین روش‌های جدید محاسبه تورم

به بهانه نودمین سال تولد بوکانان: دولت باید در خدمت منافع عام باشد (بوکانان را علی سرزعیم با مقالات نظریه‌ی انتخاب عمومی بوکانان در روزنامه‌ی دنیای اقتصاد به ما معرفی کرد. اخیرا ایشان مقالات‌شان در این زمینه را به صورت کتاب منتشر کرده‌اند: این‌جا)

جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

پنچر نشوید! (نامه‌ی محمود سیفی عزیز به دوستی که در برابر سبکی تحمل‌ناپذیر هستی از پای درآمده … برای همه‌ی افسردگان و به ته خط رسیدگان خواندن‌اش توصیه می‌شود!)

۵ راهکار موثر برای کسانی که در محل کار خسته می شوند (همه‌اش را تجربه کردم؛ راس می‌گه!)

روش‌های جلوگیری از کمر درد

با یادداشت کردن، اضطراب خود را کاهش دهید

چگونه محیط کار خود را طراحی کنیم؟

شادترین مردم دنیا کجا زندگی می‌کنند؟

ویترین واقعیت فوتبال ما و درباره واکنش به شکست مقابل کره -توهم ایرانی چگونه درمان می‌شود (دو نقد جامعه‌شناسانه ولی فوتبالی درباره‌ی شکست ایران برابر کره‌ی جنوبی در جام ملت‌های آسیا)

پ.ن. ۱٫ لطفا اگر وبلاگی، پستی یا مطلبی را من ندیده بودم یا نمی‌شناسم، کامنت بگذارید و معرفی بفرمایید برای یادگیری بیش‌تر.

پ.ن.۲٫ اگر دوست داشتید توئیتر گزاره‌ها را برای دیدن ایده‌ها و حال و احوال روزانه‌ی من و گودر گزاره‌ها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی (و گاهی هم که خیلی هیجان‌زده می‌شوم، علم!) دنبال کنید.

پ.ن.۳٫ از این هفته پست لینک‌های هفته به جمعه‌ها منتقل می‌شود تا من برسم همه‌ی لینک‌هایی که باید را مطالعه کنم!

دوست داشتم!
۰

خودم باورم نشده ۶ ماهه دارم هر هفته این کار را می‌کنم!!!! آآآآآ به همت‌ام! :دی پیش از شروع سه نکته: لینک‌هایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینک‌ها متمایز می‌کنم. برای دیدن لینک‌های کلیه‌ی قسمت‌های قبل، می‌توانید به این‌جا مراجعه بفرمایید. این مجموعه پست‌ها در حکم یک دفترچه‌ی یادداشت مطالب

قبل‌تر به نمونه‌ی آزمون استخدامی شرکت معظم مشاوره‌ی بین اشاره کرده‌ام. جالب‌ترین بخش این نمونه‌ی امتحان برای من این سؤال‌اش بود: “در ۳ جمله‌ی کوتاه، نتایج تحلیل‌های انجام شده توسط خودتان به‌عنوان مشاور را برای مشتری بیان کنید!” توانایی و مهارت مختصر و مفید نوشتن و از آن بالاتر جمع‌بندی کردن یک بحث گسترده و پر از جزییات در زیرمجموعه‌ی چند عنوان کلی توانایی است که اغلب ما مشاوران ایرانی نداریم! اولی‌اش نیاز به تمرین دارد و دومی بیش‌تر نیازمند توانایی تفکر سیستماتیک و یک مقداری هوش و تجربه است.

این وضعیت البته دلیل هم دارد:

  • کارفرماهای ایرانی که ما را به نوشتن گزارش‌های حجیم عادت داده‌اند و مثلا دادن یک پرزنت ۱۰ اسلایدی به جای یک گزارش ۴۰۰ صفحه‌ای برای‌شان قابل قبول و ملموس نیست!
  • خود ما مشاوران که می‌دانیم اگر بخواهیم مختصر و مفید بنویسیم، آن وقت باید از سفسطه‌ها و کلی‌گویی‌ها و همان‌گویی‌های‌مان (این اصطلاح بانمک همان‌گویی را از استاد عزیزم دکتر رمضانی یاد گرفتم!) و نداشتن تحلیل درست و از آن بدتر راه‌حل کاربردی و دادن راه‌حل‌هایی که خود کارفرما از ما به‌تر بلد است، بکاهیم و این طوری مشت خالی‌مان باز شود و کیفیت واقعی خودمان و کارمان معلوم شود!
  • و …

در طول دوران کاری‌ام احتمالا یکی از بزرگ‌ترین شانس‌های‌ام، کار کردن با مشاور باتجربه‌ای بوده که این جمع‌بندی یکی از توانایی‌های منحصر به فردش است. همیشه در جلسات مشترکی که همراه ایشان بوده‌ام و یا وقتی کامنت‌های فنی ایشان را روی خروجی کارم دیده‌ام، از این توانایی و مهارت‌شان هم لذت برده‌ام و هم چیزهای جدیدی یاد گرفته‌ام.

براساس تجریات خودم کسب این مهارت، هم نیازمند مطالعه‌ی اصول تحلیل سیستم و دیدن گزارش‌ها و کارهای مشاوران خارجی (و البته داخلی) است و هم نیازمند تمرین کردن و از آن بالاتر داشتن منتوری مثل این مشاور باتجربه‌‌ای است که من زیردست‌اش کار کردم.

بنابراین مشاوران جوان: حواس‌تان باشد مختصر و مفید نوشتن و حرف زدن و توانایی جمع‌بندی مهم‌ترین بخش‌های یک موضوع پرجزئیات در چند جمله‌ی کوتاه (مثلا در زمان نوشتن خلاصه‌ی مدیریتی برای یک گزارش حجیم) مهم‌ترین مهارت شماست.

دوست داشتم!
۰

قبل‌تر به نمونه‌ی آزمون استخدامی شرکت معظم مشاوره‌ی بین اشاره کرده‌ام. جالب‌ترین بخش این نمونه‌ی امتحان برای من این سؤال‌اش بود: “در ۳ جمله‌ی کوتاه، نتایج تحلیل‌های انجام شده توسط خودتان به‌عنوان مشاور را برای مشتری بیان کنید!” توانایی و مهارت مختصر و مفید نوشتن و از آن بالاتر جمع‌بندی کردن یک بحث گسترده و پر از جزییات در زیرمجموعه‌ی

این هم ایده‌های این هفته:

  • “این، یعنی سازمان ما!” به‌ترین تعریف برای مشخص شدن ماهیت مفهوم مأموریت / رسالت سازمان (Mission) است.
  • تأکید برنامه‌ریزی عملیاتی بر کارایی و بازدهی است؛ در حالی که برنامه‌ریزی استراتژیک به اثربخشی نظر دارد.
  • ویژگی‌های اهداف مؤثر (که باید در فرایند برنامه‌ریزی به‌ آن‌ها توجه کرد) عبارتند از: مشخص و روشن بودن و ابهام نداشتن، سازگاری داشتن (سازگاری درونی / سازگاری با سایر اهداف)، چالش‌آور بودن.
دوست داشتم!
۰

این هم ایده‌های این هفته: “این، یعنی سازمان ما!” به‌ترین تعریف برای مشخص شدن ماهیت مفهوم مأموریت / رسالت سازمان (Mission) است. تأکید برنامه‌ریزی عملیاتی بر کارایی و بازدهی است؛ در حالی که برنامه‌ریزی استراتژیک به اثربخشی نظر دارد. ویژگی‌های اهداف مؤثر (که باید در فرایند برنامه‌ریزی به‌ آن‌ها توجه کرد) عبارتند از: مشخص و روشن بودن و ابهام نداشتن،