یکی از جذابترین بخشهای کار مشاوره برای من، نشستن پای حرفهای مدیران کهنهکار سازمانها است؛ بهویژه مدیرانی که رشته تحصیلیشان مدیریت نیست و بهویژهتر (!) آنهایی که رشتهشان فنی مهندسی است. این افراد گاهی براساس تجربیات و امتحانها و خطاهایی که در مدیریت خود داشتهاند، به نکاتی اشاره میکنند که در هیچ کتاب مدیریتی پیدا نمیشوند. امروز شانس این را داشتم که پای صحبتهای یک مدیرعامل کهنهکار بنشینم و ایدههای جالب ایشان را در مدیریت شرکتشان بشنوم. چند تا از جالبترینهایاش (که البته طبعا بیشتر به درد مدیران عامل میخورد!) اینها است:
ـ سیستم خوب / بد با هر کیفیتی وقتی ایجاد شد، باید حتما اساس کار قرار گیرد و خارج از محدودهی آن کاری انجام نشود.
ـ وقتی مدیر جدیدی وارد یک سازمان میشود، برای موفقیت نیازمند سیستمها و ساختارهای مدیریتی و پشتیبان است.
ـ برای مدیری که از ابتدای عمر یک سازمان همراه آن بوده، با سیستم یا بدون سیستم کارش را پیش میبرد. اما با این حال باز هم برای موفقیت بلند مدت سازمان ـ بهویژه وقتی که دیگر آن مدیر در سازمان نباشد ـ چارهای جز ایجاد و بهکارگیری سیستمهای مورد نیاز نیست!
ـ برای موفقیت یک مدیر در سازمان نیاز به شرایط زیر است:
- مدیر باید درآمد مناسبی داشته باشد؛
- مدیر باید ابزارهای مناسبی را در اختیار داشته باشد؛
- مدیر باید حداکثر وقت ممکن را صرف سازمان کند؛
- مدیر باید افراد درست را در آغاز کار انتخاب کند و سپس همواره ـ بهویژه در بدترین شرایط ـ از آنها حمایت کند؛
- مدیر باید نسبت به رعایت اصول اخلاق حرفهای توسط خودش و کارکنان سازمان به شدت حساس باشد.
ـ برای نجات شرکتهای بحرانزده مدیر باید ابتدا سنسورهای مناسبی را تعریف کند و سپس از این سیستم کنترلی استفاده نماید؛ اما در نهایت کنشها و واکنشهای درست مدیر است که پیروزی را در پی خواهد داشت.
ایدههای جالبی است که میشود رویشان فکر کرد. به نظرم نکات اول تا سوم خیلی قابل تأمل هستند. نظر شما چیست؟