برداشتتان را برایام بنویسید.
برداشتتان را برایام بنویسید. دوست داشتم!۰
باز هم تأخیر! امیدوارم تکرار نشود. هفتهی کملینکی نبوده قاعدتا؛ اما همین تأخیر در انتشار پست نشان میدهد که من سرم این روزها خیلی شلوغ است و نرسیدم مطالب هفته را کامل بخوانم. امیدوارم جمعهی این هفته جبران کنم.
پیش از شروع سه نکته:
مدیریت:
۱۰ تخممرغ در چند دقیقه آبپز میشود؟، چرا باید تیم بسازیم؟ و معرفی کتاب: دمدراز (امیر مهرانی)
دو نکته در تغییر فرآیند و سه تعریفی که گاه اشتباه میشوند (مهدی عرب عامری)
نکاتی که لازم است برای ثبت شرکتتان بدانید (مهم و مفید) و تبلیغات موثر در مطبوعات (وبلاگ همینا)
آسمان مهندسی نرمافزار (در مورد مشاوره هم معنادار است!) (مجید آواژ؛ روزنوشتههای بهساد)
رسمی یا صمیمی؟ (توضیح نمیدم؛ اینو بخونید حتما) (علی واحد؛ وبلاگ رادمان)
ساخت یک محصول نیمه کاره بهتر از محصول کامل ناکارآمد (دنیای چابک)
سه نکته برای اینکه ایدههایتان شنیده شود (محمد سالاری)
نتبوکهای خورشیدی سامسونگ در راهند و پست کردن همهچیز در توییر با twi.tt (مهرداد نایب)
معرفی کتاب فلسفهی تکنولوژی (جواد افتاده؛ رسانههای اجتماعی)
حرف کی جذابتره! (رضا قربانی؛ مدیر رسانه)
ایران در قعر نمودار سرعت دسترسی به اینترنت
به جای کارت بانکی انگشتتان را همراه داشته باشید
همهی آنچه باید درباره تبلتها بدانید! (گزارش خواندنی دربارهی بازار این روزها جذاب تبلتها)
دولت آمریکا، پیشگام تدوین استراتژی جهانی برای فضای مجازی
اقتصاد:
جنایت و مکافات: لطفن پیش از تکرار کلیشه کمی بخوانید! (دربارهی اقتصاد جرم) و خطاهای سیاستگذاری وزارت بهداشت (حامد قدوسی)
تجدید نظر در تجدید پذیر (آیا انرژی باد پاک است؟) (نکتهی جالبی که احسان اردستانی دربارهی انرژیهای تجدید نظر گفته)
به جرم ثروتمند بودن (یادداشت مهمان) (دربارهی جرم بودن ثروتمند بودن از نظر ایرانیها) (وبلاگ مدیر رسانه)
آیا قصاص باعث کاهش احتمال ارتکاب به جرم میشود؟ (نیام یراقی در نقد یادداشت حامد دربارهی اقتصاد جرم)
اشتباه بزرگ بن لادن (یادداشت جالبی است. “ارزشمندترین دارایی بلندمدت کشور آمریکا «جذب بهترین افراد از سراسر دنیا و فراهم کردن محیطی برای آنها است که بتوانند خلاقیت خود را شکوفا کنند.»” دقیقا اشتباه بنلادن این بود که نفهمید قدرت آمریکا در این است و نه قدرت سختافزاری که او میخواست نابودش کند.)
هدفمند کردن یارانهها و جای خالی بهرهوری (علی دادپی)
جامعهشناسی، روانشناسی و کار حرفهای:
پای کار نشستن (مثل من و حامد متعهد باشید!) (حامد قدوسی)
پ.ن. ۱. لطفا اگر وبلاگی، پستی یا مطلبی را من ندیده بودم یا نمیشناسم، کامنت بگذارید و معرفی بفرمایید برای یادگیری بیشتر.
پ.ن.۲. اگر دوست داشتید توئیتر گزارهها را برای دیدن ایدهها و حال و احوال روزانهی من و گودر گزارهها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روانشناسی و جامعهشناسی (و گاهی هم که خیلی هیجانزده میشوم، علم و طنز و چیزهای دیگر!) دنبال کنید.
باز هم تأخیر! امیدوارم تکرار نشود. هفتهی کملینکی نبوده قاعدتا؛ اما همین تأخیر در انتشار پست نشان میدهد که من سرم این روزها خیلی شلوغ است و نرسیدم مطالب هفته را کامل بخوانم. امیدوارم جمعهی این هفته جبران کنم. پیش از شروع سه نکته: لینکهایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز
“چرا ما ندیدیم که این داره به ما نزدیک میشه؟” اغلب مدیران تازه وقتی کار از کار گذشته این سؤال را از خودشان میپرسند. مشکل کار کجاست؟ چرا همیشه سازمانها و مدیرانشان غافلگیر میشوند؟ لئونارد فولد نویسندهی مقالهی این هفته معتقد است به یک دلیل ساده: آنها طبیعتا انتظارش را ندارند و دقیقا اشکال کارشان هم همین است: آنها هیچ سیستم هشداردهندهای ندارند که در زمان مناسب به آنها اخطار بدهد که چه خبر است یا چه خبری خواهد شد!
آقای فولد برای فرار از مشکل همیشگیِ غافلگیر شدن، یک راهحل سه مرحلهای پیشنهاد میکند:
اگر دفعهی بعدی هم پرسیدید: “ئه؟ چرا اینطوری شد؟” حواستان باشد که عالم بیعمل بودهاید و بخششی در کار نیست!
مقالهی این هفته در شمارهی نوامبر ۲۰۰۳ هاروارد بیزینس ریویو چاپ شده و دو صفحه هم بیشتر نیست. از اینجا دانلودش کنید.
“چرا ما ندیدیم که این داره به ما نزدیک میشه؟” اغلب مدیران تازه وقتی کار از کار گذشته این سؤال را از خودشان میپرسند. مشکل کار کجاست؟ چرا همیشه سازمانها و مدیرانشان غافلگیر میشوند؟ لئونارد فولد نویسندهی مقالهی این هفته معتقد است به یک دلیل ساده: آنها طبیعتا انتظارش را ندارند و دقیقا اشکال کارشان هم همین است: آنها هیچ
نویسنده: ماکیل واتکینز؛ مترجم: علی نعمتی شهاب
آیا متفکران بزرگ استراتژیک به دنیا میآیند یا ساخته میشوند؟ پاسخ هر دو سؤال آری است: آری آدمها در بخشی از طیف استعداد ذاتی قرار میگیرند و آری، شما میتوانید این استعداد را توسعه دهید. اما چگونه؟
روشهای تقویت توانایی تفکر استراتژیک شامل موارد زیر هستند:
پ.ن. مدتی است به انتشار مجموعه ترجمههای منتشر شده در این وبلاگ همراه با مجموعهی مشابهی از مقالات مربوط به کار حرفهای و بهرهوری شغلی که ترجمه کردهام (و هنوز اینجا منتشر نشده) در قالب کتاب فکر میکنم. با توجه به استقبالی که از برخی از این مقالات روی وب شده (از جمله آمار هیت فید و خود وبلاگ یا کپی پیستهایی که در سطح وب شدهاند!)، به نظرم اینطوری افراد بیشتری میتوانند از این مقالات استفاده کنند. مشخصتر بگویم دنبال ناشر میگردم. اگر کسی از خوانندگان محترم این وبلاگ میتواند در این زمینه به من کمک کند، لطفا از طریق پست الکترونیکی من به نشانی gozareha@gmail.com یا صفحهی تماس با من در این زمینه به من اطلاع دهد. پیشاپیش متشکرم.
نویسنده: ماکیل واتکینز؛ مترجم: علی نعمتی شهاب آیا متفکران بزرگ استراتژیک به دنیا میآیند یا ساخته میشوند؟ پاسخ هر دو سؤال آری است: آری آدمها در بخشی از طیف استعداد ذاتی قرار میگیرند و آری، شما میتوانید این استعداد را توسعه دهید. اما چگونه؟ روشهای تقویت توانایی تفکر استراتژیک شامل موارد زیر هستند: غرق شدن در موضوع: غرق شدن کامل
یکی از دسته موضوعات اصلی این وبلاگ و البته موضوعات مورد علاقهی من، کار حرفهای است. اینکه شما هر جا که کار بکنید، به صورت عمومی و فارغ از ویژگیهای محل کارتان نیازمند رعایت برخی اصول اولیه هستید تا بشود بهعنوان یک آدم حرفهای شما را شناخت. اما یک سؤال خوب این است که اصلا حرفهای بودن یعنی چه؟ پاسخ این سؤال را خانم فیونا چرنیاوسکا در این مقالهی خواندنی دادهاند که خلاصهی آن را با هم مرور میکنیم:
اغلب تعاریف، حرفهای بودن را تنها به صورت تصدی یک شغل مینگرند:
اما آیا این تعاریف کامل هستند؟ خیر. مهمترین اشکال این تعاریف این است که در بسیاری از حوزههای کاری از جمله در مشاوره، حوزههای دانشی مشخصی که بتوان گفت فرد با فرا گرفتن آنها، دیگر نیازی به یاد گرفتن چیز جدیدی ندارد، وجود ندارد. بهویژه اینکه خیلی از مشاغل، اصلا با تولید دانش و ایدههای جدید سر و کار دارند. بنابراین باید تعریف جامعتری برای حرفهای بودن یافت.
از نظر خانم فیونا حرفهای بودن سه جنبه دارد:
اول ـ همان تعریف عام حرفهای بودن به معنای تصدی یک شغل: مثلا تعریف ویکیپدیا را ببینید: یک حرفه، موقعیتی است که با آموزشهای تخصصی (با هدف فراهم آوردن توانایی ارایهی مشاوره و خدمات به دیگران در قبال دریافت یک دستمزد مشخص ـ و فارغ از دیگر منافع شغلی ـ)، به دست میآید.”
دوم ـ حرفهای بودن بهعنوان یک سبک (Style): دیکشنری بیزینس حرفهای بودن را اینگونه تعریف میکند: “مراقبت دقیق از خود برای داشتن رفتار متواضعانه و صادقانه و مسئولیتپذیری در قبال مشتریان و همکاران همراه با رعایت بالاترین سطوح انتظارات تجاری و قانونی.”
سوم ـ تعریف شخصی خانم فیونا: “حرفهای بودن یعنی انجام بهترین کاری که میتوانید، وقتی که علاقهای به کارتان ندارید.” تمام مشکلات به جای خود؛ یک آدم حرفهای همیشه بهترین و عالیترین خروجی را تولید میکند.
پ.ن. تعریف سه از نظر من هم کاملترین تعریف است!
یکی از دسته موضوعات اصلی این وبلاگ و البته موضوعات مورد علاقهی من، کار حرفهای است. اینکه شما هر جا که کار بکنید، به صورت عمومی و فارغ از ویژگیهای محل کارتان نیازمند رعایت برخی اصول اولیه هستید تا بشود بهعنوان یک آدم حرفهای شما را شناخت. اما یک سؤال خوب این است که اصلا حرفهای بودن یعنی چه؟ پاسخ
“کاری که همیشه میخواستهام انجام دهم بازی برای یونایتد است و خوشاقبال بودهام که این کار را ۲۰ سال است انجام میدهم. عالی است که بدانم هنوز به موفقیت تیم کمک میکنم و حس میکنم داخل و خارج از میدان کارهای زیادی میتوانم انجام دهم.” (رایان گیگز؛ اینجا)
رایان گیگز اسطورهی زندهی (!) باشگاه منچستر یونایتد، غیر از حضور خودش در سطح اول فوتبال دنیا در سن ۳۷ سالگی که نشاندهندهی اهمیت ثبات داشتن در زندگی شغلی است، درس دیگری را هم به مدیران و رهبران سازمانها میدهد: مهم است که فرد بداند در موفقیت سازمان یا تیمی که عضو آن است تأثیرگذار است و هنوز کارهای زیادی باقی مانده که باید انجامشان بدهد! این برعهدهی شماست که این احساس را در فرد ایجاد کنید.
“کاری که همیشه میخواستهام انجام دهم بازی برای یونایتد است و خوشاقبال بودهام که این کار را ۲۰ سال است انجام میدهم. عالی است که بدانم هنوز به موفقیت تیم کمک میکنم و حس میکنم داخل و خارج از میدان کارهای زیادی میتوانم انجام دهم.” (رایان گیگز؛ اینجا) رایان گیگز اسطورهی زندهی (!) باشگاه منچستر یونایتد، غیر از حضور خودش در
مایکل ای. نورتون استاد بازاریابی مدرسهی مدیریت هاروارد معتقد است که همانطور که کم فکر کردن به یک موضوع بد است؛ زیادی فکر کردن هم بد است! مقالهی این هفته بسیار کوتاه است؛ اما چند نکتهی جالب را نشانمان میدهد:
این مقالهی جذاب دو صفحهای را از اینجا دانلود کنید.
تئوری تصمیم، یکی از جذابترین حوزههای علم مدیریت برای من است؛ بهویژه بخش روانشناسیاش! (اگر MBA را در دانشگاه صنعتی شریف یا دورههای دوم و سوم پلیتکنیک خوانده باشید، حتما پای درس استاد عزیز این درس آقای دکتر عیسایی نشستهاید و میدانید که چه میگویم.) باز هم در این حوزه مقاله خواهیم داشت.
(خودمونیم یک مقالهی دو صفحهای چقدر نکته داشت! :))
مایکل ای. نورتون استاد بازاریابی مدرسهی مدیریت هاروارد معتقد است که همانطور که کم فکر کردن به یک موضوع بد است؛ زیادی فکر کردن هم بد است! مقالهی این هفته بسیار کوتاه است؛ اما چند نکتهی جالب را نشانمان میدهد: در ادبیات آکادمیک، دو روش اصلی برای تصمیمگیری وجود دارد: الف ـ روش شهودی که مبتنی بر شهود آدمها و
نویسنده: دوری کلارک/ مترجم: علی نعمتی شهاب
سال گذشته من کارگردانی یک فیلم مستند را با عنوان “کار هزاره” به پایان بردم. قهرمان ما ماریون استودارت بود: زنی که در دههی ۱۹۶۰ رهبری عملیات پاکسازی رودخانهی به شدت آلودهی ناشوا را در ماساچوست مرکزی برعهده داشت. این عملیات یکی از جذابترین موفقیتهای زیستمحیطی در تاریخ ایالات متحده است. جالبتر اینکه پاکسازی رودخانه اولویت دوم او بهعنوان یک پروژهی وکالت بود. او در واقع میخواست به جا افتادن کودکان کرهای در جامعهی آمریکا کمک کند و حتی ممکن بود این مسیر را هم برگزیند. اما او به این نتیجه رسید که برای درست انجام دادن این کار، باید از نظر احساسی بهشدت درگیر آن شود و در نتیجه تصمیم گرفت که به جای آن، یک پیشگام محیطزیست شود.
خرد جمعی این روزها بر این باور است که شما باید علاقهتان را دنبال کنید. اما مدیران و کارشناسان میتوانند وقتی که به چیزی بیش از اندازه حساسیت نشان میدهند، به مسیر شغلی خود آسیب برسانند. در این نوشتار به چهار دلیلی که باید قبل از انجام دادن “کاری که عاشقاش هستید” دو بار فکر کنید اشاره میشود:
انجام کاری که عاشقاش هستید میتواند موجب وقف کردن زندگیتان بر آن و به دست آوردن احساس معنادار بودن زندگی شود؛ اما برخی وقتها علاقهی صرف میتواند شما را در دیدن بازخوردها کور کند (آیا شما تنها کسی هستید که فکر میکنید این ایدهی خوبی است؟)، میتواند شما را ناراحت کند (چه کسی میداند اجرای این ابتکار بهمعنای مدیریت یک دو جین کارمند جدید است؟) یا به چشماندازهای مالی شما ضرر برساند.
پ.ن. مدتی است به انتشار مجموعه ترجمههای منتشر شده در این وبلاگ همراه با مجموعهی مشابهی از مقالات مربوط به کار حرفهای و بهرهوری شغلی که ترجمه کردهام (و هنوز اینجا منتشر نشده) در قالب کتاب فکر میکنم. با توجه به استقبالی که از برخی از این مقالات روی وب شده (از جمله آمار هیت فید و خود وبلاگ یا کپی پیستهایی که در سطح وب شدهاند!)، به نظرم اینطوری افراد بیشتری میتوانند از این مقالات استفاده کنند. مشخصتر بگویم دنبال ناشر میگردم. اگر کسی از خوانندگان محترم این وبلاگ میتواند در این زمینه به من کمک کند، لطفا از طریق پست الکترونیکی من به نشانی gozareha@gmail.com یا صفحهی تماس با من در این زمینه به من اطلاع دهد. پیشاپیش متشکرم.
نویسنده: دوری کلارک/ مترجم: علی نعمتی شهاب سال گذشته من کارگردانی یک فیلم مستند را با عنوان “کار هزاره” به پایان بردم. قهرمان ما ماریون استودارت بود: زنی که در دههی ۱۹۶۰ رهبری عملیات پاکسازی رودخانهی به شدت آلودهی ناشوا را در ماساچوست مرکزی برعهده داشت. این عملیات یکی از جذابترین موفقیتهای زیستمحیطی در تاریخ ایالات متحده است. جالبتر اینکه
پیش از شروع سه نکته:
مدیریت:
بهترین و بدترین مشاغل ۲۰۱۱، چطور جیمیجامپ باشیم؟، پست مهمان: آشنایی با رشته علوم اکچوئریال و در جستجوی اریک (این پست اریک کانتونا را نخونید از دستتون رفته ها! از ما گفتن بود.) (امیر مهرانی)
ادغام وزارتخانه ها – یک نقد علمی (از زاویهی دید یک آدم دکترای مهندسی صنایع که سالها تجربهی اجرایی و مشاوره هم داشته: فرهنگ فصیحی)
در باب اهمیت شاخصهای زمانی (در کنترل پروژه طبعا!) (نادر خرمیراد)
نمونهی زنده (امیر علیزاده در توصیف تفکرات مدیران فوتبال ایران)
داستان اولین دوره سی اس ام ایران به پایان رسید (خیلی ممنون بابت اسلایدهای دوره که آنلاین گذاشته شده برای دانلود)
ابزار زدگی (baseline.ir)
آیا زنان مدیران بهتری نسبت به مردان هستند؟ (به نظر میرسد بله!)
مدرسه کسب و کار وارتون (معرفی مدرسهی مدیریت دانشگاه پنسیلوانیا بهترین بیزینس اسکول دنیا)
راز ۱۲۵ ساله “کوکاکولا” (“بر اساس تحقیقات انجام شده، کوکاکولا بعد از کلمهی اوکی (Okay) شناختهشدهترین کلمه در جهان است؛ به این معنی که ۹۸ درصد از مردم جهان این کلمه را میشناسند؛ یعنی از هر صد نفر در هر کجای جهان تنها دو نفر پیدا میشوند که کوکاکولا را نمیشناسند.” برندینگ بهتر از این میخواین!؟)
آسیبشناسی وبلاگنویسی در ایران (جواد افتاده؛ رسانههای اجتماعی)
هفت ابزار عالی و کاربردی برای همکاری های اجتماعی در زمینه کسب و کار (ابزارهای مدیریتی خوبی داره بینشون) و وضعیت فعلی موبایل در جهان (اینفوگرافی) (علی اسماعیلزاده؛ بهترین ارتباط)
میزان Web 2.0 بودن وبسایت شما (معرفی سرویس)! و پرسش پاسخ مایکروسافت Answers Microsoft (مجلهی اینترنتی گویا آیتی)
آگهیهای گودری: «لطفا دست به دست کنید!» (در ستایش گودر!)
کارکنان Apple برای کار بدون جابز آماده میشوند (در همین زمینه پست ۱۰ پیامد احتمالی خروج استیو جابز از اپل من را بخوانید.)
گوگل نمایش نتایج جستجوی خود را تغییر میدهد (به نظر من که خوشگلتره!؛ وبلاگینا)
پنج چالش اینترنت برای پنج سال آینده
نوتبوکهای گوگل با نام کرومبوک از راه رسیدند (مبارکه!)
نشریه الکترونیکی تصویری “تاک”، ورود هنر به خانهها (این هم یک مزیت جذاب اینترنت!)
“استیو جابز” سومین مهندس برتر دنیا معرفی شد (حق تسلا رو دزدیدن، دارن باهاش پز میدن!)
فیسبوک رسما از زاکربرگ عذرخواهی کرد! (یک وکیل بنده خدایی اسماش دقیقا مارک زوکربرگ بوده؛ فیسبوک فکر کرده اکانتاش جعلی بسته! بعد ثابت شده که نیست، عذرخواهی کردند ازش!)
ارزیابی رفتارهای کاربران در وبسایتهای خبری جهان
عرضهی سهام شبکهی اجتماعی لینکدین در بورس
بازار ۸/۳ میلیارد دلاری ابزارهای موبایلی در سال ۲۰۱۱
آندروید مارکت وارد ۹۹ کشور جدید شد (ولی ایران نه هنوز!)
آگوست اندروید گوگل از App Store اپل جلو میزند (ایشالا)
گوگل:اندروید اپل را در وعده ناهار صرف میکند! (آمار و ارقامی از وضعیت اندروید در جهان فناوری)
طعم شیرینی زنجفیلی زیر زبان تنها ۴ درصد گوشیهای اندرویدی!
جنگ اپل و نوکیا برای کسب رتبهی اول فروش در بازار گوشیهای هوشمند امسال
استفاده آفلاین از سرویسهای گوگل (ایشالا پریم)
جدال گوگل و فیسبوک بر سر اسکایپ برندهای جز مایکروسافت نداشت! (متأسفانه مایکروسافت اسکایپ را با قیمت نجومی ۸٫۵ میلیارد دلار خرید!)
مشاهده داخل مغازهها در سرویس جدید گوگل
مکآفی و تولید نرمافزار امنیتی پردازش ابری
اپل آلودهترین شرکت فناوری دنیا (باز تعریف کنید از اپل! :دی)
فوربس معرفی کرد: پر درآمدترین مدیران تکنولوژی جهان
تولید نرم افزار و توسعه صادرات کالا با ارزش افزوده و فناوری بالا حمایت می شود (توسط دولت)
وزیر ارتباطات: توسعه تلفن ثابت در ایران به مرز اشباع رسیده است
مدیر عامل مخابرات تهران در خصوص اینترنت پر سرعت سخن گفت
اتصال فیبرنوری به منازل کلید خورد / اجرای اولیه پروژه در چند نقطه کشور
اقتصاد:
روشنفکر حوزه سیاست عمومی نداریم. داریم؟ و مداخله در اقتصاد: قاعده یا استثنا؟ (حامد قدوسی)
سیستم ورشکسته بازنشستگی در ایران (روی نکتهی بسیار مهمی دست گذاشته حجت قندی)
وقتی افزایش بیکاری خوش یمن است (بسیار جالب!) (علی دادپی)
هایک در میان ما (وبلاگ مجلهی اقتصادی)
چگونه میتوانید جهان را نجات دهید؟ (از آموزش دختربچهها شروع کنید)
جزئیات تشکیل ۴ وزارتخانه جدید اعلام شد (فعلا که همه چیز رو هواست؛ ایناهاش:) جدال بر سر ادغام وزارتخانهها؛ شورای نگهبان حق را به مجلس داد
بودجه سال نود سرانجام تصویب شد (حدود ۵۴ میلیارد دلار)
تورم تا سالگرد هدفمندی یارانهها به۴۰ درصد میرسد (به سلامتی!)
جامعهشناسی، روانشناسی و کار حرفهای:
۹ روش متفاوت افراد موفق (بینظیره این! حتما بخونید.)
تغییر یا تقدیر (کوتاه اما استثنایی!)
همانند یک مدیر عامل سطح بالا فکر کنید
پ.ن. ۱. لطفا اگر وبلاگی، پستی یا مطلبی را من ندیده بودم یا نمیشناسم، کامنت بگذارید و معرفی بفرمایید برای یادگیری بیشتر.
پ.ن.۲. اگر دوست داشتید توئیتر گزارهها را برای دیدن ایدهها و حال و احوال روزانهی من و گودر گزارهها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روانشناسی و جامعهشناسی (و گاهی هم که خیلی هیجانزده میشوم، علم و طنز و چیزهای دیگر!) دنبال کنید.
پیش از شروع سه نکته: لینکهایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینکها متمایز میکنم. برای دیدن لینکهای کلیهی قسمتهای قبل، میتوانید به اینجا مراجعه بفرمایید. این مجموعه پستها در حکم یک دفترچهی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم میگذارم، برای این است که به نظرم