روایتتان را برایام بنویسید.
روایتتان را برایام بنویسید. دوست داشتم!۰
مدتی این مثنوی تعطیل شد! امیدوارم از این پس دیگر این اتفاق رخ ندهد.
این هفته به مرور مقالهای میپردازم که ترکیبی است از بازاریابی و استراتژی و مدیریت منابع انسانی! چطور بهترین خدمات را ارایه کنیم؟ این سؤالی است که این مقاله در تلاش است تا راهکارهایی برای آن ارایه کند. مروری میکنیم بر این راهکارها:
۱- مشتریان را از لحاظ احساسی مجذوب کنید:
مقاله با یادآوری این نکته شروع میشود که موفقیتهای شگفتانگیز اپل در سالهای اخیر، به تمرکز آن بر روی ایجاد “تجربهی کاربری” برای خریداران محصولات این شرکت برمیگردد. این درسی است که استیو جابز به همهی کسب و کارها داده است: “آدمها دوست ندارند تا فقط یک محصول را از شما بخرند و تمام؛ آنها دوست دارند شما بهشان نشان دهید با این محصول چه کارهایی میشود کرد!” این را جیمی فانگ مالک شرکت اپیسنتر یک فروشندهی محلی محصولات اپل در منطقهی آسیای جنوب شرقی میگوید. به همین دلیل شرکت او نه بر ارایهی خدمات ملموس و نه بر جایدهی تجربهی خدمات در ذهن افراد، بلکه بر ایجاد یک تجربهی روحی از خدمات (!) برای مشتریان متمرکز است! شعار تبلیغاتی این شرکت هم “دوست داشتن مهربانی” است.
۲- روی افراد درست سرمایهگذاری کنید:
کیفیتِ خدمات سومین عامل کلیدی موفقیت در بازار مواد غذایی است. آندره چیانگ مالک رستورانهای زنجیرهای آندره میگوید: “طعمهای جدید، روشهای جدید و غذاهای جدید میتوانند مشتریان را هیجانزده کنند؛ اما نیت، فرایند تولید و ارایه و داستان پشت هر بشقاب غذا است که ارتباط احساسی مشتری را با آن ایجاد میکند و احساسات او را برای پدید آمدن یک تجربهی بهیادماندنی برمیانگیزد.” اینها چیزهایی هستند که باید از طریق “تجربهی کاربری” یعنی خدمات و در واقع توسط پیشخدمتهای رستوران به مشتریان منتقل شوند.
به همین دلیل است که او در انتخاب کارکناناش به خلق و خو و توان رقابتی افراد تمرکز میکند. برای این کار مثلا او از آنها در مورد آخرین روندهای صنعت رستورانداری سؤال میکند: “افرادی که به صنعت اهمیت میدهند، همیشه بهروز هستند و بهتر میتوانند خودشان را با شرایط روز صنعت وفق بدهند.”
پارادایم قالب بازاریابی این روزها از “کشیدن مشتری به سوی محصولات” به “مشتاق کردن مشتری” تغییر کرده است؛ و این یعنی بهجای تمرکز بر محصول / خدمت باید روی فرایند ارایهی محصول / خدمت متمرکز بود. این کار را چطور میشود انجام داد؟ این فرایند توسط آدمهای “دارای مهارت تعامل” انجام میشود. بنابراین آدمهایی را استخدام کنید که “توان تعامل با مشتری” را دارند و نه لزوما “مهارت فنی.” مهارتهای فنی را میتوانید به کارکنانتان بیاموزید؛ اما مهارت ارتباطی تا حدود زیادی فطری است!
۳- سرمایهگذاری روی ارتباط با مشتری را جدی بگیرید:
تحقیقات نشان میدهند که هر ۱ دلار سرمایهگذاری روی روابط با مشتریان، باعث افزایش درآمد ۱٫۵ دلاری و بهعبارت ۰٫۵ دلار سود بیشتر میشود. سیستمهای CRM و بازاریابی الکترونیکی (بهویژه ابزارهای بازاریبای اجتماعی) این کار را بسیار ساده کردهاند؛ پس آنها را جدی بگیرید لطفا!
۴- فرایند مناسبی را برای ارایهی خدمات طراحی کنید:
در بندهای دو و سه (بهخصوص بند سه) بهنظرم مقاله بهدنبال این بوده که بهجز نقش آدمها روی طراحی درست فرایند ارایهی خدمات هم تأکید کند؛ هر چند این را بهصورت مستقیم بیان نکرده است. فرایند، ابزار دست کارکنان است. هر چقدر هم آدمها توانمند باشند بدون فرایند درست ره به جایی نخواهند برد. بنابراین لازم است که به طراحی فرایند درست هم توجه کنید.
میتوان این مقاله را در شکل زیر بهخوبی خلاصه کرد (شکل مال مقاله نیست!):
مقالهی این هفته را با عنوان “برای رقابت در ارایهی خدمات، روی آدمها و فرایندهای درست سرمایهگذاری کنید” در اینجا از سایت مدرسهی مدیریت وارتون دانشگاه پنسیلوانیا بخوانید.
مدتی این مثنوی تعطیل شد! امیدوارم از این پس دیگر این اتفاق رخ ندهد. این هفته به مرور مقالهای میپردازم که ترکیبی است از بازاریابی و استراتژی و مدیریت منابع انسانی! چطور بهترین خدمات را ارایه کنیم؟ این سؤالی است که این مقاله در تلاش است تا راهکارهایی برای آن ارایه کند. مروری میکنیم بر این راهکارها: ۱- مشتریان را
در چند ماه اخیر تعداد لینکهای هفته بهشدت افزایش یافته است. این مسئله از یک سو شاید خوشحالکننده باشد و نمایانگر رشد تولید محتوای خوب در زبان فارسی، اما از سوی دیگر هم برای خوانندگان دنبال کردن لینکها سخت شده و هم نوشتن پست لینکهای هفته بهتنهایی ۲ ساعت از من وقت میگیرد. بهنظرم اینطوری یک جورهایی دارد نقض غرض هم میشود و هدف اولیهای که از نوشتن این پستها داشتم تحتالشعاع قرار میگیرد.
برای همین فعلا پست لینکهای هفته از این شماره در هر بخش حداکثر شامل ۱۰ لینک خواهد بود؛ جز بخش فناوری که به دلیل تعداد زیاد لینکها حداکثر تعدادشان ۱۵ لینک خواهد بود. در هر حال برای دیدن مطالب منتخبی که من بهاشتراک میگذارم میتوانید گودر گزارهها را دنبال کنید. در جستجوی راهی هستم تا بتوان لینکهای هفته را مطابق مدلی که این اواخر داشت بهاشتراک گذاشت. چند ایده هم برایاش دارم که بهزودی در موردشان مینویسم. همچنان لینکهای توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده میشوند.
فعلا علیالحساب لینکهای هفته با مدل جدید (البته کلا هفتهی کم لینکی هم بود!):
جامعهشناسی، روانشناسی و کار حرفهای:
دورههای عمر کاری (شهرام کریمی؛ یادداشتهای صنایعی)
و من پیکاسو شدم (امیر مهرانی؛ The Coach)
مغناطیس انسان را راستگو می کند
ایدههایی که به ذهن حمله میکنند و نقش تئوریها و تاریخ در پردازش ایده (امیر مهرانی؛ The Coach)
غم نان(خور) ـ قسمت سه-چرا شرکتها حقوق را دیر پرداخت میکنند؟ (جه مدیر هستید و چه کارشناس، حتما این پست آقای واحد عزیز را بخوانید. برای من، بهترین مطلب این هفته!) (علی واحد؛ وبلاگ رادمان)
جاسوسی از سازمان خود، ضعف یا قدرت؟ (این نوشتهی آقای آواژ هم بسیار عالی است!)
در ستایش پروژه و پروژه محور بودن (نادر خرمیراد)
به دنبال نسخه سازمان خود باشید (مهدی عربعامری؛ PMPlus)
بیشتر سوال بپرس! (یادداشتهای روزانهی یک مدیر)
تختهی رسم مدل کسبوکار (ناصر غانمزاده؛ کسب و کار نرمافزار)
راهحلهای جادویی مدیریت: راه فرار مدیران از تصمیم گرفتن
چرا نرمافزار دنیا را میبلعد؟ (تحلیلی بسیار جالب و خواندنی دربارهی خبر تعطیلی بخش تولید رایانههای شخصی اچپی)
فناوری اطلاعات و ارتباطات:
به مناسبت روز وبلاگستان فارسی: دورههای وبلاگستان فارسی (عالی و دلانگیز! نوشتهی دکتر من را برد به دوران قدیم که هنوز گودر اختراع نشده بود و هر روز با شور و نشاط وبلاگها را روی خود آنها میخواندیم …) (دکتر علیرضا مجیدی؛ یک پزشک)
هنر گوگل در طراحی لوگوهای مناسبتی یا Doodleها – تازهترین لوگوی گوگل، سالگرد تولد «فردی مرکوری» را گرامی میدارد (دکتر علیرضا مجیدی؛ یک پزشک)
امنیت حساب کاربری Gmail در ایران (عالی! وبلاگ رسمی فارسی گوگل این هفته افتتاح شد. حالا از این بهبعد مستقیما به گوگل وصلیم!)
مراحل ایجاد شبکهی اجتماعی مجازی (جوادافتاده؛ رسانههای اجتماعی)
پروتکل HTTPS و خطرات شنود آن (زیر خط IT)
هشدارهای امنیتی مرورگرها را جدی بگیریم (مجلهی اینترنتی گویا آیتی)
اپل: بنیان اندروید از ما الهام گرفته شده است! (یکی به این اپلیها بگه این کارها خیلی ضایع است!)
ممنوعیت فروش یکی دیگر از محصولات سامسونگ در اروپا (تبلت گالاکسی ۷٫۷ اینچ)
پروندهی شکایت اوراکل علیه SAP بسته شد
بستنی با یا بدون روکش طلا؟ مسأله این نیست (حامد قدوسی؛ یک لیوان چای داغ)
تکنولوژِی چگونه مشاغل را نابود میکند؟ (جوادافتاده؛ رسانههای اجتماعی)
کثرت تعطیلات نماد استقلال فرهنگ از اقتصاد (دکتر مسعود نیلی)
بانکهای کشور تابهحال ۱۴۰میلیون کارت بانکی صادر کردهاند
آرشیو پستهای هفتگی لینکهای هفته اینجا
در چند ماه اخیر تعداد لینکهای هفته بهشدت افزایش یافته است. این مسئله از یک سو شاید خوشحالکننده باشد و نمایانگر رشد تولید محتوای خوب در زبان فارسی، اما از سوی دیگر هم برای خوانندگان دنبال کردن لینکها سخت شده و هم نوشتن پست لینکهای هفته بهتنهایی ۲ ساعت از من وقت میگیرد. بهنظرم اینطوری یک جورهایی دارد نقض غرض
همیشه در هر پروژهی مشاوره اولین فاز پروژه شناخت وضعیت موجود است. همینجا معمولا یک چالش اساسی هم وجود دارد: چه اطلاعاتی را باید از چه کسی و چگونه دریافت کرد؟ خوب البته پاسخ این سؤال را باید چارچوب و متدولوژی و برنامهی مدیریت پروژهی مشاور بدهند. اما وقتی پاسخ این سؤال معلوم شد و خواستیم وارد مرحلهی جمعآوری اطلاعات بشویم، یک سؤال دیگر مطرح میشود: چه زمانی میتوانیم مطمئن باشیم که همهی اطلاعات مورد نیاز با کیفیت مناسب جمعآوری شدهاند؟
این سؤال معمولا یکی از چالشهای اساسی فاز شناخت وضعیت موجود است. همیشه کارفرما ـ و بهویژه مدیران و کارشناسان کارفرما (بهویژه آنهایی که با موضوع پروژه، اهداف و نتایجاش آشنایی ندارند) ـ نگران جا افتادن اطلاعات مهم توسط مشاور است. برای همین است که معمولا گزارشهای شناخت وضعیت موجود بارها و بارها ویرایش اصلاحی میخورند و دست آخر هم احتمالا محدودیتهای زمانی و ایجاد تأخیر در پروژه است که کارفرما را مجبور میکند دیگر بیخیال گیر دادن به کفایت و کیفیت اطلاعات شود. اما آیا راهی برای مدیریت این چالش ـ و نه حل آن که عملا بسیار مشکل است ـ وجود دارد؟
چند راه در این زمینه به نظر من میرسد:
حالا جدا از اثبات این موضوع به کارفرما، خود منِ مشاور کِیْ باید مطمئن باشم که اطلاعات کافی جمعآوری شده است؟ میشود همان کارهای بالا را مشاور برای خودش هم انجام دهد؛ اما جایی میخواندم که مشاور برای اطمینان قلبی (!) خود باید به چهار سؤال پاسخ “بله” بدهد:
نظر شما چیست؟
همیشه در هر پروژهی مشاوره اولین فاز پروژه شناخت وضعیت موجود است. همینجا معمولا یک چالش اساسی هم وجود دارد: چه اطلاعاتی را باید از چه کسی و چگونه دریافت کرد؟ خوب البته پاسخ این سؤال را باید چارچوب و متدولوژی و برنامهی مدیریت پروژهی مشاور بدهند. اما وقتی پاسخ این سؤال معلوم شد و خواستیم وارد مرحلهی جمعآوری اطلاعات
جیمز آلتوچر اینجا ماجرایی از دوران کودکیاش تعریف میکند: “وقتی شش سالام بود؛ سریالی به نام آقای اِد تو تلویزیون پخش میشد. آقای اِد یه اسب سخنگو داشت و هر وقت با زناش دعواش میشد، میرفت سراغ اسباش. پدرم معتقد بود دیدن این سریال برای مغز من خوب نیست؛ چون عادتهای بدی را در ذهنام جا میداد!”
جیمز میگوید: “امروز من میدونم که خیلی چیزهای دیگه هم برای مغز آدم ضرر دارند. آرزو دارم کاش میشد بعضی از سلولهای مغزی بعضیهای دیگه رو میکشتند. اون سلولها با هوسها، عصبانیت و شایعهها مسموم شدند. بنابراین مغزتون را برای یک ثانیه فراموش کنید. بعضی وقتها مغزتون دشمن شماست. شما وقتی میتونید موفق بشین که کاملا احمق باشین. هر وقت نزدیکترین آدمهاتون فکر کردند که «این بابا یا دیوونه است یا یه مشکل روانی داره»، بدونید که دارید موفق میشید.”
بعد هم جیمز ۶ اصل کلیدی موفقیت را از نظر خودش بیان میکند که به نظر او از این میان فقط یکی با “مغز” در ارتباط است! این ۶ اصل را با هم مرور کنیم:
۱- اشتیاق: جیمز فکر میکرد که دختر ۵ سالهاش استعداد زیادی در رقص دارد. برای همین دخترش را در کلاس رقص گذاشت، او را به شوهای رقص برد و … اما دختر کوچکاش هیچ پیشرفتی نداشت. در وسط یک برنامهی کلاس جهانی رقص، یوسی کوچولو خواباش برد! “اون اشتیاقی به رقصیدن نداره. من فکر میکنم هیچ آدمی بدون داشتن اشتیاق به کاری که میکنه، موفق نخواهد شد.”
۲- پشتکار: “من تا ۱۴ سالگی شغلی نداشتم. بعدش هم کمابیش کار میکردم و پول در میآوردم. بعضی سالها بیشتر از چیزی که درآوردم از دست دادم. اما من از اینکه دارم ادامه میدم و به جلو میرم، سربلند بودم و احساس غرور میکردم. من خیلی زود موفق شدم و بعدش خیلی زود شکست خوردم. بارها این اتفاق برای من افتاد. اما خوبیاش این بود که تو این ماجراها یاد گرفتم چطوری کم نیارم، به سمت خورشید گام بردارم و چطور خودم را از خشم خدایان در امان بدارم.”
۳- شجاعت: “من شغل خوبی داشتم، حقوقام خوب بود و تازه در حال افزایش هم بود، زندگی هم عالی پیش میرفت؛ ولی من رهاش کردم و به یه شانس بزرگ چسبیدم. اما نشد و مجبور شدم دوباره شروع کنم. و باز هم دوباره و دوباره و دوباره. و باز هم تمام زندگیام رو باختم. و دوباره شروع کردم. تا وقتی که بتونم باز هم شروع میکنم.”
۴- دانش: جیمز میگوید کار من در حوزهی مالی بود. من دیدم بقیه چه چیزهایی بلدند. و یاد گرفتم و یاد گرفتم. چون حواسام بود که وقتی استخر دارد آدمها را میبلعد، آنهایی که ته استخر میمانند و غرق میشوند کسانی هستند که شنا بلد نیستند!
۵- شفافیت: “کسانی پیش من میان و میگن: من ایدهی خوبی برای راهاندازی کسب و کار دارم؛ ولی تا تو زیر این برگه رو امضا نکنی که تعهد میدی ایدهی منو فاش نمیکنی، بهت نمیگم! من میخوام بهتون بگم اگر به ایدهتون باور دارید، اگر بهش اشتیاق دارید، اگر دانش تخصصی لازم رو در موردش کسب کردید و اگر اطمینان دارید که واقعا هم این دانش رو دارید، چرا میترسید ایدهتون را ازتون بدزدند؟”
۶- انعطافپذیری: “همه چیز که همیشه خوب پیش نمیره. هر روز چیزها تغییر میکنند. شما نمیتونید خودتونو به نتایج بچسبونید. اگر مثلا هدفتون اینه که گوگل بیاد کسب و کار شما رو بخره، نمیتونید همون محصولی که باید را بسازید. بنابراین انعطافپذیری داشته باشید. به جای فکر کردن به نتیجه، به خودتون و کارتون ایمان داشته باشید و به فرایند توسعه فکر کنید. فرایند درست، خودش بهتون جایزهی لازم رو میده!”
موفق باشید!
جیمز آلتوچر اینجا ماجرایی از دوران کودکیاش تعریف میکند: “وقتی شش سالام بود؛ سریالی به نام آقای اِد تو تلویزیون پخش میشد. آقای اِد یه اسب سخنگو داشت و هر وقت با زناش دعواش میشد، میرفت سراغ اسباش. پدرم معتقد بود دیدن این سریال برای مغز من خوب نیست؛ چون عادتهای بدی را در ذهنام جا میداد!” جیمز میگوید: “امروز
پیش از شروع سه نکته:
جامعهشناسی، روانشناسی و کار حرفهای:
دنیای شگفتانگیز ذهن: خلق «بهشتی از جهنم» یا «جهنمی از بهشت» (دربارهی شیوهی عجیب روبرو شدن ذهن با پدیدههای دنیای اطراف در شرایط مختلف)
میخواهم گوینده شوم (تکنیکهای مصاحبه بهروایت مازیار ناظمی)
چطور یک رزومه بینقص بنویسیم؟ (ما هی میگیم رزومه نباید از دو صفحه بیشتر باشه کسی قبول نمیکنه. بفرمایید اینم یک نمونهی دیگر!)
پنج سال بعد کجا خواهید بود؟ (عالی طبق معمول نوشتههای وبلاگهای هاروارد. کیسهایی مثل کیس دومی این مقاله را که آدم میبینه به زندگی امیدوار میشه!)
کار گروهی برای غلبه بر خستگی موثر است
۱۵ دقیقه خنده در روز برای جلوگیری از سکته قلبی (میشه خندید واقعن این روزها!؟)
مدیریت:
کتابهایی برای مطالعه – بهبود عملکرد در سازمان (شهرام کریمی در این پست یادداشتهای صنایعی پیشنهادات بسیار عالی داده؛ حتما باید این کتابها را خواند.)
دیگری چیزی میداند که شما نمیدانید (زینب جم؛ وبلاگ همینا)
Invictus (این هم وبلاگ “مدیر” که تجربیات مدیریتی یک مدیر جوان است. کشف خواندنی این هفته! ممنونام از خودشان برای معرفی.)
آقا و خانم مدیر! مراقب رفتار خود باشید (یک تذکر واقعا بهجا از مهدی عرب عامری؛ PMPlus)
فیتیله، فرداها تعطیله (دربارهی افزایش تعطیلات عید فطر؛ مطلبی قابل تأمل از مجید آواژ عزیز)
کسب اعتبار به هر قیمتی، تا کجا؟ تا کی؟ (روایت روش تأسفآور بعضی شرکتهای نرمافزاری برای رقابت با دیگران: تخریب رقیب!) و نقش مطالعه در مصاحبه استخدامی! (ظاهرا آدمها فکر میکنند اگر بگویند اهل مطالعه هستند، شانس استخدام شدنشان افزایش مییابد!) (امیر نامآور؛ وبلاگ ایده)
با «مقاومت در برابر تغییر» چه کنیم؟ (یک راهحل فوقالعاده!)
امپراطوری اپل٬ پس از استیو جابز (“«پل سختکوشترین کارکنان جهان را دارد. آنها ساعتهای متمادی کار میکنند٬ آخر هفتهها کار میکنند٬ شبها کار میکنند٬ تنها به این علت کهنمیخواهند محصولی تولید کنند که به آن شخصاً افتخار نمیکنند. این افراد حالا دلیل محکمتری هم برای سختکوشیشان دارند. میگویم که اپل احتمالاً نمیتوانست هیچ زمانی خطرناکتر از اکنون برای رقبایش باشد.” عالیترین نمونهی فرهنگ سازمانی …)
۸ چرخش بزرگ شرکتهای کامپیوتری (۸ مورد بسیار جالب که شرکتهای فناوری از رویکرد قبلیشان دست کشیدند. نمونهی جالب تغییر استراتژی.)
چگونه هیأتمدیرهی شرکتها از سال ۱۹۸۶ تا ۲۰۱۰ متحول شدند (نتایج یک پیمایش جالب!)
چرا HP باید با SAP ادغام شود؟ (برای ایجاد یک IBM جدید شاید!)
فناوری اطلاعات و ارتباطات:
بخش ویژه ـ لینکهای مربوط به حملهی امنیتی به کاربران گوگل در ایران:
متأسفانه ماجرایی که چند ماه پیش امنیت کاربران ایرانی گوگل را بهخطر انداخته بود، دوباره تکرار شد و عدهای تلاش کردهاند تا با جعل گواهینامههای امنیتی پروتکل SSL (همان HTTPS محبوب خودمان!) اکانتهای کاربران گوگل را هک کنند. به دلیل اهمیت بسیار زیاد موضوع یک بخش جداگانه به لینکهای این موضوع اختصاص میدهم. لطفا چیزهایی که در این لینکها میخوانید را کاملا جدی بگیرید:
اگر میخواهید امن بمانید همیشه با HTTPS باشید (معرفی افزونهی HTTPS Everywhere برای فایرفاکس؛ افزونهی مشابه کروم)
جعل دوباره گواهی امنیتی گوگل؛ مرورگر خود را بهروز کنید (وبلاگینا)
بهروزرسانی گواهینامههای ابطال شده امنیتی در مایکروسافت ویندوز (بستههای بهروزرسانی انواع ویندوزها) (مجلهی اینترنتی گویا آیتی)
آپدیت جدید و بسیار مهم فایرفاکس (فوری) (مجلهی اینترنتی گویا آیتی)
مرور وبلاگها:
(دکتر علی رضا مجیدی و همکاران!؛ یک پزشک):
اطلاعات خودتان را برای همیشه حک کنید! (معرفی نوع جدیدی از DVDها که هزار سال عمر میکنند!)
نبرد پیامک با برنامههای پیامرسان موبایلی: آیا پیامک ۳ تا ۵ سال دیگر محو خواهد شد؟
عبد الفتاح جَندَلی: پدر بیولوژیک استیو جابز
فناوریها و گجتهای امروز، جلوهای از تخیل دیروز
چگونه کت-کیسه خواب طراحی شده توسط یک دانشجوی ۲۱ ساله توانست چرخۀ بیخانمانی را بشکند؟ (واقعن به این خانم حسودی میکنم؛ از لحاظ سطح تأثیرگذاری!)
مدیر اجتماع آنلاین کیست؟ (معرفی یک پست جدید سازمانی در عصر رسانههای اجتماعی) (جواد افتاده؛ رسانههای اجتماعی)
سرویس جدید پیامرسان ChatON از سامسونگ رقیبی جدی برای اپل و بلکبری و IFA 2011 : شرکتهای بزرگ با چه محصولاتی خواهند آمد؟ و بررسی Samsung Galaxy Note : یک تبلت کوچک یا یک گوشی بزرگ؟ (کدومشه واقعن!؟) (مهرداد نایب؛ ویزویز)
تولد سهسالگیات مبارک، گوگل کروم و سامسونگ محصولی مشابه آیپاد تاچ ارائه میکند (حامد اویسی؛ تکنوشت)
آیفون ۵: سیستمعامل، عامل تأخیر رونمایی است (تحلیل جالب وبشهر)
معرفی سرویس Google Related (این هم یک سرویس جدید گوگل!) (مجلهی اینترنتی گویا آیتی)
۳۱۳ اختراع استیو جابز و ۱۸ میانبر حیاتی برای ویندوز (وبلاگ کاغذ دات نت؛ کشف جدید این هفته)
ظاهر جدید سرویس بلاگر (زیر خط آیتی)
دسترسی به Gmail بدون نیاز به اینترنت (وبلاگینا)
اخبار دنیای فناوری و رسانههای اجتماعی:
چهارشنبهی این هفته روز جهانی وبلاگها بود. ضمن تبریک این روز به همهی وبلاگنویسان دنیای وب فارسی، چند مطلب در این زمینه را مرور کنیم:
امروز بلاگنویسی را شروع کنید! (امیر مهرانی)
چطور وبلاگ بنویسیم، کجا وبلاگ بنویسیم؟ (وبلاگینا)
خوب وبلاگ بنویسید؛ لطفا! (نوشتهی خودم!)
و حالا لینکهای هفتهی این بخش:
مدیرعامل شرکت Dell: عصر کامپیوترهای شخصی به پایان نرسیده (کتاب بیواسطه از دل ایشان، یکی از بهترین کتابهایی است که خواندهام.) و در همین راستا: دل امسال خدمات پردازش عمومی خود را راهاندازی میکند
اسکایپ فروشگاه آنلاین عرضه اپلیکیشن راهاندازی کرد
اخبار چاپی، اخبار آنلاین، کدامیک در ذهن ماندگارتر است؟
تعداد بازدیدکنندگان فیسبوک به یک تریلیون رسید (مجلهی اینترنتی گویا آیتی)
ویکیلیکس هک شد (کوزهگر و کوزه شکسته!)
افزایش اندازه و سرعت بارگذاری تصاویر در فیسبوک! (خیز فیسبوک برای رقابت با گوگل پلاس) (فارنت)
دسترسی به رایانه و اینترنت در خانوارهای پرجمعیت بیشتر است
سامسونگ سیستم عامل web OS اچپی را میخرد
اخبار گوگل:
گوگل: استفاده از نام واقعی در گوگل پلاس اجباری است!
۵۰۰ تغییر سالانه در الگوریتم جستجوگر گوگل (ویدئوی اشاره شده در این خبر را از اینجا ببینید)
دست آوردهای اندروید در جنگ گوشیهای هوشمند بیشتر میشود (فارنت)
قابلیت جدید گوگل پلاس برای رهایی از افراد مزاحم (واقعن قابلیت Ignore کردن را کم داشت گوگل پلاس!)
سرعت اینترنت ۱۵۲ مگابیت در ثانیه برای گوگل
تعداد بدافزارهای آندروید در حال افزایش است (مجلهی اینترنتی گویا آیتی)
اخبار اپل:
بعد از این چه کسی کارهای استیو جابز را انجام میدهد؟ (چهار نفر جایگزین یک نفر بهنام استیو جابز!)
AOL در دهه ۹۰ قصد خرید اپل را داشت! (و چه ضرری کرد!) (فارنت)
دفاعیهی متفاوت سامسونگ در ماجرای شکایت اپل (جالب واقعا!) (نارنجی)
شواهد حاکی از آن است که تلویزیون Apple تا سال ۲۰۱۲ وارد بازار میشود (زومیت)
اخبار مایکروسافت:
مایکروسافت و شناسائی مشکل محصولات اپل و گوگل
ویژگیهای جدید ویندوز هشت که تایید شدهاند (تو این مطلب به یک ویژگی جدید سیستم کپی در ویندوز ۸ اشاره میشود که عالیه!)
ویندوز فون ۷ باثباتترین سیستمعامل همراه (واقعن!؟)
اخبار گجتها و ابزارهای فناوری:
سال ۲۰۱۵ بیش از نیمی از گوشیهای بازارهای جهانی هوشمند خواهند بود
تبلت مردانه و کتابخوان زنانه است! (نظر شما چیست!؟)
با ظرفیت ۱۲۰ میلیون گیگابایت بزرگترین مجموعه ذخیره اطلاعات جهان ساخته میشود (چه میکنه این IBM عزیز!)
Tablet P نام جدید تبلت سونی (فارنت)
آیتی ایرانی:
اینفوگرافی خدمات موبایل در ایران
رگولاتوری سند راهبردی با رویکرد E-Requlatory تدوین میکند
عرضهی سیمکارتهای ۳G اپراتور سوم در آذر ماه (واقعن!؟)
اقتصاد:
گاوآهن و موقعیت زنان و در ادامه نابرابریهای جنسیتی (حامد قدوسی؛ یک لیوان چای داغ)
زیبایان در امریکا در طول عمر ۲۳۰۰۰۰ دلار بیشتر از دیگران درآمد کسب میکنند. (حجت قندی؛ اقتصادانه)
مجوز بانک آریا به طور کامل باطل میشود (این همون اولین بانک اینترنتی ایرانه! البته پرسوجو کردم گفتند احتمالا علت اصلیاش ارتباطاش با ماجرای اختلاس سه میلیارد دلاری بانک صادرات است.)
آشفتگی برنامهریزیشده: سوسیالیسم و کمونیسم (یعنی عاشق این حملات عالی و منطقی میزس به مارکسیسم هستم!)
بررسی سیاستهای حمایتی از صنایع (در کشورهای در حال توسعه)
اقتصاددان جوان ایرانی و استاد دانشگاه نیو همپشایر: پیوستن به سازمان تجارت جهانی تنها راه جلوگیری از مهاجرت کارآفرینان است (ما که تازه دانشجوی صنایع شده بودیم، اسم آقای دکتر بشکار ـ که البته اون موقع مهندس بودند ـ را خیلی میشنیدیم و ارادت داشتیم خدمتشان. ایشان زمانی وبلاگ اقتصادی خوبی هم داشتند که نمیدانم چرا تعطیل شد!)
رییس IMF به دنبال رییس بانک جهانی هشدار داد: ورود به مرحله خطرناک در اقتصاد جهان
وثیقهی طلا یا بازگشت طلا به عنوان پول رایج بینالمللی؟ (تحلیل بسیار جالبی است.)
فارکس بزرگترین تجارت الکترونیک دنیا (معرفی مختصر فارکس)
در گفتوگو با معاون اقتصادی بانک مرکزی تشریح شد تازهترین اخبار از حذف صفرها (من واقعن از سطح استدلال تشکر میکنم.)
رواج بیکاری پنهان ۵۰ درصدی در ادارهها
بیش از ۵۰ درصد از کارگران فعال در واحدهای تولیدی کشور، قرارداد موقت هستند
سود میلیاردی واردات پارچه به جیب چه کسانی میرود؟ (خبر خیلی مهم نیست؛ اما یک جملهی بسیار جالب داره: اندازهی بازار چادر مشکی در ایران سالانه نیم میلیارد دلاره!!! باورتون میشه؟)
پیش از شروع سه نکته: لینکهایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینکها متمایز میکنم. اگر فکر میکنید تعداد لینکها زیاد است، با مطالعهی لینکهای قرمز شده هر آنچه را حتما باید بخوانید، خواندهاید! برای دیدن لینکهای کلیهی قسمتهای قبل، میتوانید به اینجا مراجعه بفرمایید. این مجموعه پستها در حکم یک دفترچهی
امروز ۳۱ آگوست روز جهانی وبلاگ بود. دوستان مختلف در دنیای مجازی در مورد این موضوع نوشتهاند. من هم بد ندیدم به موضوعی بپردازم که مدتهاست برای من یک دغدغهی جدی است. مخاطب این نوشته طبعا بیشتر وبلاگنویسان حوزهی مدیریت و آیتی هستند که من بیشتر دنبالشان میکنم؛ اما خوب نکاتی که مینویسم در وبلاگهای سایر حوزهها هم احتمالا معنادار است.
احتمالا وقتی عنوان این پست را خواندهاید در ذهنتان این سؤال پیش آمده که خوب وبلاگنوشتن یعنی چه؟ اگر خوانندهی ثابت یا حتا غیرثابت گزارهها باشید، احتمالا با مجموعه پستهای لینکهای هفته مواجه شدهاید که در آنها تلاش دارم تا بهترین مطالبی را که در طول هفته مطالعه کردهام، معرفی کنم. بنابراین با سابقهی بیش از یک سال رصد هفتگی بسیاری از وبلاگهای حوزهی مدیریت و آیتی (که قطعا کامل هم نبوده ولی در حد وسعام تلاش کردهام وبلاگهای اصلی این حوزهها را حتما مطالعه کنم)، به ۵ مشکل مشترک میان این وبلاگها برخورد کردهام. بد ندیدم که یکجا مستندشان کنم؛ شاید حداقل باعث شود تا دیگران هم کمی به آنها فکر کنند. بیایید نگاهی بیندازیم به برخی اشکالات وبلاگنویسی تخصصی در حوزههای مدیریت و آیتی در دنیای وب فارسی:
۱- ضعف ادبیات فارسی: این مشکل به نظر من مهمترین و آزاردهندهترین مشکل وبلاگهای این حوزه است. این مشکل خودش چند وجه دارد:
ـ ضعف املایی: اشتباهات املایی ظاهرا برایمان خیلی مهم نیست؛ احتمالا هم در اغلب اوقات درستاش را بلد نیستیم!
ـ ضعف در نگارش: طبعا انتظار نمیرود که یک وبلاگنویس مدیریت یا آیتی مثل یک وبلاگنویس حوزهی ادبیات نگارش خوب، جذاب و روانی داشته باشد؛ اما نگارش بد هم برای خودش تبدیل به معضلی شده است. بارها به مطالبی با محتوای بسیار عالی برخورد کردهام که از بس از نظر نگارش ضعیف بودهاند، مشتریان احتمالیشان را از دست دادهاند. چه بهتر که بتوانید یک سبک نگارشی خاص خودتان هم ایجاد کنید. نمونهی خوب این کار نوشتههای دکتر علی رضا مجیدی و خواهرشان خانم فرانک مجیدی در یک پزشک است که من هم بسیار از خواندنشان لذت میبرم.
ـ استفادهی نادرست از واژهگان تخصصی: واقعا از خواندن مطلبی که در آن واژهگان تخصصی دارای معادل فارسی بسیار زیبا و مصطلح، با حروف انگلیسی و یا از آن هم بدتر، با حروف فارسی نوشته شدهاند، رنج میبرم. خواهش میکنم کمی با زبان تخصصی حوزهی وبلاگنویسیتان آشنا شوید. کتابها و مقالات نوشته شده یا ترجمه شده توسط دیگران را بخوانید تا با معادلهای درست این گروه از واژهها آشنا شوید. اینجوری نوشتن باکلاس بودن نیست؛ نشاندهندهی ضعف زبانی و نگارشی شما است. حالا بگذریم که شاید ناآگاهی شما را هم نسبت به ادبیات روز حوزهای که دارید در مورد آن مینویسید، نشان دهد!
ـ ضعف درستنویسی: ظاهرا برای بسیاری از وبلاگنویسان این حوزه، درستنویسی فارسی در دنیای مجازی (مخصوصا رعایت نیمفاصلهی نازنین!) اصلا اهمیتی ندارد. یاد بگیریم که در دنیای مجازی (و از جمله دنیای وب)، درست فارسی بنویسیم. دستور خط مصوب زبان فارسی را حتما بخوانید. البته کتاب غلط ننویسیم استاد ابوالحسن نجفی هم مرجع آموزشی بسیار مفیدی است!
بهنظرم اشکالات املایی و نگارشی، متأسفانه اغلب ریشه در جدی مطالعه نکردن ما دارند. خیلی از ما حتا حوصلهی خواندن رمان و داستان کوتاه را هم نداریم. عادت کردن به نوشتههای دنیای مجازی (که بسیاریشان دقیقا همین اشکالات ادبیات فارسی را دارند) هم که دیگر اوضاع را بدتر میکند. بنابراین برای بهتر شدن ادبیات فارسیتان، لطفا بیشتر کتاب بخوانید!
۲- معجون کپی بهعلاوهی پیست!: منظورم وبلاگهایی است که ذاتا برای کپیپیست ایجاد شدهاند. هر مطلب خوبی که در وب تولید میشود در هزاران وبلاگ ـ و اغلب بدون ذکر منبع اصلی ـ بازنشر میشود. یک ژانر جدیدی هم در این زمینه پیدا شده که کارشان کپی پیست مقالات چند ده صفحهای ارایه شده در کنفرانسها و نشریات تخصصی است. من واقعا بارها و بارها به این فکر کردهام که این حضرات، با این کارشان چه نیاز روحی و روانی را از خودشان ارضا میکنند؛ اما هنوز درک نکردهام که دقیقا کدام یک از نیازهای هرم مازلوشان ارضا میشود! اگر کسی میداند، لطفا مرا هم روشن کند. بنابراین کپی پیست ممنوع!
۳- تکرار مکررات: این موضوع در وبلاگهای متمرکز روی فناوری بسیار دیده میشود که یک خبر و یک مطلب، بارها و بارها بدون هیچ نکتهی اضافی با ادبیات متفاوت نویسندگان منتشر میشود. بخشی از این مسئله بهنظرم برمیگردد به کمبود ایده برای نوشتن (که پایینتر به آن خواهم پرداخت)؛ بخشی هم برمیگردد به جذابیت خبرها و شاید انتشار همزمان آنها توسط وبلاگهای مختلف. شخصا برای حل این یکی ایدهی خاصی ندارم؛ جز اینکه لطفا ایدههای خوب و تک داشته باشید.
۴- ضعف ایدهها: این هم از مشکلات بسیار جدی وبلاگهای این حوزه است. بهنظرم قاعدهی درست وبلاگنویسی این است که وبلاگ، یک ایدهی کلی داشته باشد (مثلا ایدهی کلی گزارهها، نوشتن دربارهی روشهای درست و حرفهای کار کردن از یک سو و مشاورهی مدیریت از سوی دیگر است) و همینطور هر پست هم ایدهی مشخصی داشته باشد. اما … در عمل چند اشکال زیر رخ میدهد:
ـ نداشتن ایدهی کلی: خیلی از وبلاگهای حوزهی مدیریت و آیتی، از نداشتن ایدهی کلی رنج میبرند. پراکندهنویسی و نداشتن هدف مشخص، هم خود نویسنده را گیج میکند و هم خوانندهگاناش را. در این حالت یا باید سبک نگارشیتان خیلی جذاب باشد، یا جنجالی بنویسید و یا خوششانس باشید که مشتریهایتان را از دست ندهید!
ـ نوشتن، بدون ایده: بعضی پستها را که میخوانم؛ آخرش از خودم میپرسم: خوب که چی!؟ نویسنده قرار بود به من چه چیزی را انتقال بدهد؟ اینکه خود را به نوشتن متعهد کنید خوب است؛ اما خواهش میکنم وقتی واقعا ایدهای ندارید (حالا این ایده میتواند حتا در حد ترجمهی یک خبر باشد)، ننویسید!
ـ نوشتن با ایدههای تکراری: نوشتن با ایدههای تکراری و حتا ادبیات تکراری (!) جز خسته کردن مخاطب، نتیجهای ندارد. البته نوشتن در مورد ایدههای تکراری خوب است اگر از زاویهی دید جدیدی میخواهید به ماجرا وارد شوید و واقعا نکتهی ناگفتهای دارید.
ـ نوشتن با ایدههای ضعیف: وبلاگنویسی هم بازاریابی دارد. یک وبلاگنویس، هر چقدر هم انگیزههای قوی داشته باشد به بازخوردهای مخاطبان (مثل تعداد همخوان شدن، تعداد لایک در گودر و فیسبوک و گوگل پلاس وان، کامنتها و …) زنده است. شما باید بتوانید مشتریانتان را جذب کنید و سپس آنها را نگهدارید. با ایدههای ضعیف، هیچ وقت در این راه موفق نخواهید شد. وبلاگهای موفق دنیای وب، آنهایی هستند که نه همیشه ولی اغلب ایدههای منحصر بهفرد و یکتایی دارند که در هیچ جای دیگر دنیای وب فارسی پیدا نمیشوند. پرسنال برندینگ را در وبلاگنویسی هم جدی بگیرید لطفا!
۵- تعهد نداشتن به نوشتن: بدون هیچ تعارفی گر میخواهید وبلاگی داشته باشید که سالی یک بار بهروز شود، ننویسید بهتر است. حالا مثل من هم شاید خوب نباشد زیادی متعهد باشید;)؛ اما ماهی حداقل سه چهار مطلب خوب داشته باشید تا هم فراموش نشوید و هم مخاطب جدید پیدا کنید.
مدعی هم نیستم که خودم اشتباهات بندهای یک و چهار را ندارم (در مورد سه بند دیگر مدعیام که ندارم!)؛ ولی تا جایی که توانستهام سعی کردهام تا خودم مرتکب آنها نشوم. شاید برخی از این نکات هم سلیقهای باشند.
در هر حال لطفا وبلاگ بنویسید؛ اما خوب!
پ.ن. نوشتهی امیر مهرانی و نوشتهی وبلاگ دلزده را هم در این زمینه بخوانید.
امروز ۳۱ آگوست روز جهانی وبلاگ بود. دوستان مختلف در دنیای مجازی در مورد این موضوع نوشتهاند. من هم بد ندیدم به موضوعی بپردازم که مدتهاست برای من یک دغدغهی جدی است. مخاطب این نوشته طبعا بیشتر وبلاگنویسان حوزهی مدیریت و آیتی هستند که من بیشتر دنبالشان میکنم؛ اما خوب نکاتی که مینویسم در وبلاگهای سایر حوزهها هم احتمالا معنادار
باز هم تأخیر! 🙂 خوب عوضاش این هفته کیفیت لینکها بالاست و این را تعداد لینکهای قرمز شده نشان میدهد.
پیش از شروع سه نکته:
جامعهشناسی، روانشناسی و کار حرفهای:
مذاکرهی حقوق در مصاحبه استخدام (یکی از بهترین مطالب این هفته) (شهرام کریمی؛ یادداشتهای صنایعی)
گفتگو با غریبهها ـ نوشتهی پل آستر (“هنر بیهوده است، حداقل وقتی در مقایسه با مثلا کار پمپسازها، یا دکترها یا مهندسهای راهآهن قرار میگیرد. اما مگر بیهودگی چیز بدی است؟ نداشتن هدفی عملی، معنایش این است که کتابها و نقاشیها و نُتهای موسیقی، به سادگی وقت ما را تلف میکنند؟ بسیاری به همین شکل فکر میکنند. اما میخواهم بحث کنم، همین بیهودگی هنر است که به ما ارزش میبخشد و ساختن هنر چیزی است که ما را از دیگر موجودات ساکن بر زمین جدا میکند، یعنی اساسا همان چیزی است که به ما در عنوان یک انسان معنا میبخشد. انجام کاری، صرفا لذت و زیبایی موجود در آن.”)
چرا بعضی وقتها گذر زمان اینقدر زجرآور میشود؟ (نارنجی)
نه ثروت بلکه آزادی فردی راز خوشبختی است
انسانها پول را به شادی ترجیح میدهند
سه سال عمر بیشتر در قبال پانزده دقیقه حرکت در روز (پاشید راه برید!)
مدیریت:
درسهایی از یک کارآفرین: ثریا دارابی (بلاتردید بهترین مطلب این هفته) (مصطفی پورمهدی؛ نویسندهی مهمان یک پزشک)
رزومهی خود را بپوشید (معرفی راهی جالب برای پرسونال برندینگ!) (امیر مهرانی عزیز که خوشحالام دوباره شروع کرده!؛ The Coach)
اثر لوییسسسس پاستور (کشف جالب نوید غفارزادگان که طبعا باید بخوانیدش!)
میخندم اما تو باور نکن (زینب جم؛ همینا)
دو سبک در برنامهریزی زمانی (نادر خرمیراد)
اعتماد مردم را لگدمال نکنیم (نقدی بر دورههای آموزشی حرفهای برگزار شده در ایران که کاملا با محتوایاش موافقم!) (رضا قربانی؛ مدیر رسانه)
استخدام داستاننویسان علمی تخیلی توط اینتل برای تصور آینده (بهترین و جذابترین نمونهی کاربردهای برنامهریزی سناریو)
معرفی شبکه محققان حوزهی strategy as practice
فناوری اطلاعات و ارتباطات:
خداحافظ آقای جابز!
این هفته مهمترین خبر دنیای فناوری استعفای استیو جابز از مدیرعاملی اپل بود. به دلیل اهمیت این خبر و مطالب جالبی که در این زمینه نوشته شد، استثنائا یک بخش جدا را به این مطالب اختصاص میدهم:
خبر فوری: استعفای استیو جابز (نوشتهی دلانگیز دکتر علی رضا مجیدی در یک پزشک در مورد خبر استعفای جابز و البته کارهای او برای دنیای فناوری.)
۱۰ نکتهی عجیب در مورد استیو جابز (بعضیاش واقعا عجیباند!!!) (مصطفی لامعی؛ iCulb)
رفتن استیو جابز و واکنش مدیران فناوری (نارنجی)
۹۷ درصد از کارمندان اپل باور دارند که استیو جابز اپل را بدرستی هدایت کرده است (مدیر موفق میخواهید!؟)
اورژانس آیکون: خاطرهای از استیو جابز (خاطرهی جالب مدیر گوگلپلاس از جابز!) (نارنجی)
تیم کوک، مدیرعامل بعدی اپل چه کسی است؟ (وبلاگینا)
نامهی مدیرعامل جدید اپل به کارکنان این شرکت
مرور وبلاگها:
با کامپیوترهای دست دوم خود چه میکنید؟ (امیر مهرانی؛ The Coach)
۱۵ حقیقتی که شاید دربارهی موتورولا ندانید! (دکتر علی رضا مجیدی و نویسندههای مهمان؛ یک پزشک)
شبکهی اجتماعی برای عاشقان سفر (مهرداد نایب؛ ویزویز)
تغییرات خوب در تنظیمات حریم خصوصی فیسبوک، ۱۰ خرید گرانقیمت گوگل، لینوکس بعد از ۲۰ سال [اینفوگراف] و دسترسی آفلاین به مقالههای ویکیپدیا (حامد اویسی؛ تکنوشت که کشف جدید این هفته است!)
سفر رایگان به آمازون با تورهای گوگل! و ۱۰ مطلبی که یک وبلاگنویس تخصصی خوب نباید بنویسد و ۱۰ واقعیتی که در سال اول وبلاگنویسی قلب شما را خواهد شکست (وبلاگ ژست مثبت که کشف دیگر این هفته بود!)
محدودیتهای گوگل ریدر (حامد صفا؛ شاهوار)
ویندوز کی از قالب فعلی پر میکشد؟ (گروهی از مشکلات فنی ویندوز!) (وبشهر)
ایمیل مخفی و نوشیدنی متنباز (مامبو جامبو)
گالری تصاویر کاربران در توییتر (وبلاگینا)
اخبار دنیای فناوری و رسانههای اجتماعی:
تولدت مبارک: لینوکس ۲۰ ساله شد (بهسلامتی …) (نارنجی)
بیست درصد ترافیک اینترنت در اختیار آمازون (جالب)
کره جنوبی در حال طراحی سیستم عامل موبایل
یاهو گوشی هوشمند وارد بازار کرد (تازه اونم اندرویدی!)
شرکت “اچ. پی” از بازار رایانه های شخصی خارج میشود (خبر عجیب اما واقعی!)
سامسونگ یا Lenovo؛ مالک بعدی کامپیوترهای HP چه کسی است؟ (مکمل خبر بالایی)
هزاران سند محرمانه از سوی ویکیلیکس نابود شد
اخبار گوگل:
دورخیز گوگل جهت ایجاد پرتال (بسیار تحلیل جالبی است. بخوانیدش حتما.) و آسودگی خیال با ترکیب Office و Google Docs (ابزار جدید گوگل روی آفیس مایکروسافت!) (مجلهی اینترنتی گویا آیتی)
تغییر الگوریتم گوگل در راستای مرتب کردن بهتر نتایج جستجو (وبنا)
مشاهدهی پستهای گوگل پلاس در جیمیل
گوگل آمادهی مقابله با آیفون ۵ میشود! (فارنت)
مهر تائید گوگل پلاس بر کاربران مشهور (یعنی مثلا تأیید اینکه پروفایل زوکربرگ مال خودشه!)
اخبار اپل:
لقب بزرگترین سازندهی کامپیوترهای شخصی به اپل رسید
خبرهای عجیب از اپل و آیفونهای جدید!
اپل برای تولید آیپد با شرکتهای آسیایی همکاری میکند
آیا آیفون ۴ ارزان قیمت وارد بازار میشود؟ (نارنجی)
اخبار مایکروسافت:
محصولات مایکروسافت بالاخره از لیست سیاه کاسپرسکی خارج شدند (فارنت)
مایکروسافت: ویندوزفون مانگو آماده عرضه است!
اخبار گجتها و ابزارهای فناوری:
عکس/ تبلتها قبل و بعد از ظهور آیپد! (چه زشت بودند!) (فارنت)
آیتی ایرانی:
متما: ضریب نفوذ اینترنت کشور ۱۱٫۴ درصد است (۳۲ درصد بود که آقای وزیر!؟)
آقای مسئول اینترنت! دم خروس یا قسم دروغ؟ (مکمل خبر بالایی، این را هم بخوانید تا عمق فاجعه دستتان بیاید!) (وبشهر)
آمار فروشگاههای اینترنتی کشور/ عرضهی محصولات روستایی در بازار الکترونیک
افزایش ظرفیت اینترنت کشور/ ظرفیت به ۲۲۱ لینک STM1 رسید
سرمایهگذاری ۲۰۰ میلیون دلاری برای راهارتباطی ایران و اروپا
اجرای پروژهی فیبر نوری به اپراتور چهارم رسید (مگه قرار بود اپراتور چهارم کار دیگهای بکنه!؟)
سازمان حمایت از مصرف کنندگان قیمت اینترنت را بررسی میکند (ما نفهمیدیم قیمت اینترنت را بالاخره رگولاتوری تعیین میکنه، شورای رقابت یا سازمان حمایت!؟)
۲۷ درصد بازار اینترنت پرسرعت ADSL را در اختیار دارد (مثلا قرار بود مخابرات خصوصی بشه انحصارها از بین برهها!)
اقتصاد:
تراژدی یونانی یا بنبست جهانی کردن (تحلیل بسیار جالب و خواندنی دکتر احمد سیف در مورد بحران اقتصادی منطقهی یورو در اروپا)
کودکان کار (تحلیلی بر سیاستهای حمایت از کودکان کار) (مجلۀ اقتصادی IRPD ONLINE JOURNAL)
معرفی جایگزینی برای دلار (جالب!)
قدرتمندترین زنان جهان معرفی شدند
چرا جنگ جهانی دیگری راه نیندازیم؟ (باز هم جالب)
«آرین»، اولین بانک مجازی ایران، کاستیها و ابهامها
کاهش ۳۳۰ هزار بشکهای تولید نفت ایران
به علت برخی مشکلات، ایران دوباره بنزین وارد میکند
وزیرنیرو: هشت میلیارد دلار بدهکاریم، این نشانهی اعتماد شرکتها به ماست!
باز هم تأخیر! 🙂 خوب عوضاش این هفته کیفیت لینکها بالاست و این را تعداد لینکهای قرمز شده نشان میدهد. پیش از شروع سه نکته: لینکهایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینکها متمایز میکنم. اگر فکر میکنید تعداد لینکها زیاد است، با مطالعهی لینکهای قرمز شده هر آنچه