“قانون زندگی همین است. بازیکنی میآیند و بازیکنانی میروند …”
“به دخترم توضیح دادهام که من این شانس را داشتم تا از حضور در این باشگاه که رؤیای میلیونها فوتبالیست است لذت ببرم. اعتبار و ارزشی که در این تیم پیدا کردم غیر قابل وصف است.“
“من در بارسا افتخارات فراوانی بهدست آوردم؛ اما مهمترین چیز گرمای احساس انسانی بود که از این باشگاه بهدست آوردم. من بهعنوان پسربچهی کوچکی وارد این باشگاه شدم و امروز بهعنوان یک عضو خانوادهای بزرگ اینجا را ترک میکنم.”
“یکی از بهترین خاطرات دوران فوتبالم بوسیدن بازوبند کاپیتانی در برنابئو بود. برای من این مساله یک رؤیا بود که به حقیقت پیوست.“
“نه فقط من که همهی تیم بارسلونا در این چند سال اخیر وارد تاریخ بارسا شدهایم. در حال حاضر آنچه که در خاطرم مانده و خواهد ماند اعتباری است که از این باشگاه گرفتهام. ارزش و حس بینظیری که این باشگاه به من داده است را هرگز فراموش نخواهم کرد.“
“این پایانی است بر یک دوره از زندگی. اما هنوز چیزهای بیشتری در این دنیا باقی مانده است و من امیدوارم که از آنها هم مثل این دوره لذت ببرم …” (اینجا و اینجا و اینجا)
این فصل طولانی منتهی به جام جهانی، فصل خداحافظی و دلتنگی است. پرواز اوزهبیو، لوئیس آراگونس و تیتو از این جهان خاکی و خداحافظی دو کاپیتان بسیار بزرگ بود: خاویر زانتی و کارلس پویول. دربارهی اولی هفتهی بعد خواهم نوشت؛ اما پست امشب تقدیم میشود به مرد بزرگی که در این سالها نماد شور و هیجان برای تمامی هواداران بارسا بود … کاپیتان جاودانی که رهبر بزرگ عصر پرافتخار بارسا بود.
حرفهای کاپیتان بزرگ بارسا نکات ارزشمند فراوانی برای حرکت بهسوی داشتن یک کارراههی شغلی را به ما نشان میدهند:
۱- رؤیا داشته باش و تلاش کن تا محققش کنی!
۲- جایی کار کن که به تو حس و شور و هیجان و اعتبار بدهد؛ نه جایی که برعکس این رابطه برقرار باشد!
۳- هر دورهی زندگی، آغازی دارد و پایانی. مهم این است که از آن همانطوری که هست لذت ببری!
و چند جملهی احساسی برای خداحافظی: خداحافظ کاپیتان جاودانی بارسا. از تو ممنونیم برای خاطرات خوب این سالها، برای شور و هیجان و امیدی که در سختترین لحظات به همهی ما دادی، برای اشکها و لبخندها، برای آن لحظهی تاریخی که بازوبند کاپیتانی را به آبیدال سپردی و برای همیشه ماندگار شدی. بدرود کاپیتان همیشگی بارسا …