درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۱۶۶): نقطه‌ی کمال در اجرا

“تمام مربیان عقاید فراوانی دارند و تفاوت میان همه‌ی ما چندان زیاد نیست. مسئله‌ی مهم این است که چه کسی این عقاید را به اجرا در می‌آورد و من گروهی از بازیکنان را در اختیار دارم که در انجام این کار بسیار خوب هستند. بدون آن‌ها انجام چنین کاری غیرممکن است. ما چارچوب‌های خودمان را داریم و اساسا این به آن معنا است که مسابقه به مسابقه پیش می‌رویم. نمی‌دانیم چه طور به‌شیوه‌ی دیگری بازی کنیم. فکر کردن به شیوه‌ی متفاوت به درد ما نمی‌خورد.” (دیه‌گو سیمئونه؛ این‌جا)

دیه‌گو سیمئونه این روزها در فوتبال اروپا همان کاری را می‌کند که سال‌ها پیش از این، مربیان بزرگی چون پپ و مورینیو در سال‌های اول حضور خود در فوتبال جهان برای ساختن برند شخصی یگانه‌ی خود از آن استفاده کردند: “ساختن یک فلسفه‌ی رقابتی“، “اجرای آن به‌ به‌ترین شکل” و البته “بیان آن به هزار و یک شکل گوناگون” تا همه بفهمند که حالا یک ایده‌ی جدید وارد دنیای فوتبال شده است.

سیمئونه این‌جا حرف جدیدی نزده است؛ اما جمله‌ای که پررنگ کرده‌ام به‌شدت به دلم نشست. این جمله‌ی ساده معنی بسیار مهمی را در دل خودش پنهان کرده است: “بالاترین نقطه‌ی کمال در اجرا، زمانی است که نتوانی جز به شیوه‌ای که باید، کارها را انجام بدهی.” شاید مفهوم کتاب پرفروش سال‌های اخیر “قدرت عادت” هم چیزی جز همین نباشد.

دوست داشتم!
۳

“تمام مربیان عقاید فراوانی دارند و تفاوت میان همه‌ی ما چندان زیاد نیست. مسئله‌ی مهم این است که چه کسی این عقاید را به اجرا در می‌آورد و من گروهی از بازیکنان را در اختیار دارم که در انجام این کار بسیار خوب هستند. بدون آن‌ها انجام چنین کاری غیرممکن است. ما چارچوب‌های خودمان را داریم و اساسا این به

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۱۶۵): خوش‌شانس و خودسازی!

“وقتی به بارسلونا رسیدم، گوآردیولا به من گفت که مهاجم چهارم هستم و نمی‌توانم به‌عنوان بازیکن ثابت وارد زمین شوم. قبول کردم و می‌خواستم برای پیدا کردن جایی در ترکیب اولیه بجنگم. رقابت، همواره سطح فوتبال شما را بالاتر می‌برد. همه در مورد شانس حرف می‌زنند؛ اما شما باید خودسازی کنید. وقتی تلاش می‌کنید، بدون شک نتیجه آن را هم می‌بینید.” (تیری آنری؛ این‌جا)

همه‌ی ما آرزوی خوش‌شانسی را داریم؛ اما من هم با آنری موافقم که: خوش‌شانسی در اغلب اوقات به‌دست نمی‌آید مگر با خودشناسی، انگیزش خود و سخت‌کوشی.

دوست داشتم!
۴

“وقتی به بارسلونا رسیدم، گوآردیولا به من گفت که مهاجم چهارم هستم و نمی‌توانم به‌عنوان بازیکن ثابت وارد زمین شوم. قبول کردم و می‌خواستم برای پیدا کردن جایی در ترکیب اولیه بجنگم. رقابت، همواره سطح فوتبال شما را بالاتر می‌برد. همه در مورد شانس حرف می‌زنند؛ اما شما باید خودسازی کنید. وقتی تلاش می‌کنید، بدون شک نتیجه آن را هم

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۱۶۴): اصول نوآوری به‌روایت آریگو ساکی

“- یک تیم چطور می‌تواند سبکی نو در فوتبال ارائه کند؟

مسئله‌ی مهم خواست و اشتیاق تیم‌ها است و هم‌چنین داشتن تفکری برای ایجاد یک انقلاب. نقش مربی هم مهم است. او باید بتواند به‌خوبی ایده‌های خود را به تیم منتقل کند و از همه مهم‌تر، انگیزه را در وجود بازیکنانش پرورش دهد. خریدهای بازیکنان کاملا باید با دقت و مفید باشد. بازیکنانی باید جذب شوند که بتوانند تغییرات را انجام دهند و به‌سرعت با محیط جدید وفق پیدا کنند.” (آریگو ساکی در مصاحبه‌ی با هفته‌نامه‌ی فیفا؛ این‌جا)

آریگو ساکی را همه‌ی ما با میلان درخشان اواخر دهه‌ی هشتاد و نود و تیم ملی دوست‌داشتنی و ناکام ایتالیا در جام جهانی ۱۹۹۴ به‌یاد می‌آوریم. مربی خندان، کاریزماتیک و دوست‌داشتنی که هر چقدر بازیکن بزرگی نبود؛ همان‌قدر مربی بزرگی بود. 🙂

دکتر حمیدرضا صدر در فصل جذاب آریگو ساکی در کتاب “نیمکت داغ” نکته‌‌های جالبی را در مورد آریگو ساکی نقل می‌کند. مهم‌ترین نکته اعتقاد عمیق آریگو ساکی به این اصل حیاتی بود که: “فوتبال در ذهن‌ها شکل می‌گیرد.” تمرین‌های بدون توپ تیم‌های ساکی برای مربیان و تماشاگران عجیب و جذاب بودند (مثلا در یک مورد در بازی درون تیمی همه‌ی بازیکن‌ها شرکت داشتند، هافبک‌ها پاس می‌دادند و سانتر می‌کردند، مهاجم‌ها حمله می‌کردند و گل می‌زدند و مدافعان و دروازه‌بان هم دفاع؛ ولی هیچ توپی وجود نداشت!) بسیاری از تحلیل‌گران دنیای فوتبال معتقدند که میلان آریگو ساکی یکی از تیم‌های افسانه‌ای است که با نوآوری خلاقانه‌ چیز جدیدی را به فوتبال دنیا اضافه کردند.

پیرمرد دوست‌داشتنی فوتبال ایتالیا در مصاحبه با سایت فیفا درباره‌ی نوآوری حرف‌های جالبی زده و چند اصل ساده را برای خلق یک نوآوری ماندگار و تحول‌ساز بیان کرده است:

۱-خواستن و اشتیاق داشتن؛

۲- پرورش فکر شده‌ی یک ایده‌ی بکر؛

۳- آموزش و الهام‌بخشی اعضای تیم؛

۴- تأمین شایستگی‌ها و منابع مورد نیاز؛

۵- اجرا و ره‌بری اجرا!

موفقیت‌های به‌یادماندنی آریگو ساکی در جهان فوتبال، به‌ترین برای اثبات این است که اصل‌های ساده پیرمرد پرلبخند ایتالیایی چقدر در دنیای واقعی تأثیرگذارند.

دوست داشتم!
۲

“- یک تیم چطور می‌تواند سبکی نو در فوتبال ارائه کند؟ مسئله‌ی مهم خواست و اشتیاق تیم‌ها است و هم‌چنین داشتن تفکری برای ایجاد یک انقلاب. نقش مربی هم مهم است. او باید بتواند به‌خوبی ایده‌های خود را به تیم منتقل کند و از همه مهم‌تر، انگیزه را در وجود بازیکنانش پرورش دهد. خریدهای بازیکنان کاملا باید با دقت و

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۱۶۳): اصول موفقیت به‌سبک رونالدو

من خودم را وقف تمرین کردن و بهتر شدن کردم تا بتوانم موقعی که ۳۵ یا ۳۶ هم است در سطح خوبی باشم. شما برای کسب موفقیت باید چیزهایی را از دست بدهید. در زندگی وسوسه‌های زیادی وجود دارد. هیچ چیزی بدون تلاش بدست نمی‌آید. تلاش و فداکاری چیزهای مهمی برای من هستند. زندگی مثل یک معما است. برای موفق شدن باید قانون و نظم داشته باشیم. استعداد بدون اراده و تعهد بی‌فایده است. می‌خواهم بهترین در حیطه‌ی کار‌ی‌م بشوم. تا زمانی که جاه‌طلب نباشید و خواهان بهترین شدن نباشید، نمی‌توانید به جوایز برسید. چیزی برای ثابت کردن ندارم؛ ولی هنوز جاه‌طلب هستم.” (کریستیانو رونالدو؛ این‌جا)

بدون شرح. کریس رونالدو به ساده‌ترین زبان ممکن، تمام آن‌چه برای رسیدن به موفقیت به‌ آن‌ها نیاز داریم را بیان کرده است.

دوست داشتم!
۹

“من خودم را وقف تمرین کردن و بهتر شدن کردم تا بتوانم موقعی که ۳۵ یا ۳۶ هم است در سطح خوبی باشم. شما برای کسب موفقیت باید چیزهایی را از دست بدهید. در زندگی وسوسه‌های زیادی وجود دارد. هیچ چیزی بدون تلاش بدست نمی‌آید. تلاش و فداکاری چیزهای مهمی برای من هستند. زندگی مثل یک معما است. برای موفق

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۱۶۴): فلسفه‌ی رقابتی شما چیست؟

“من همیشه اینگونه فکر کرده‌ام که تحت هر شرایطی صعود کردن بهتر از حذف شدن است. ما همیشه به آینده چشم داریم و سعی می‌کنیم رقابت کنیم. اتلتیکومادرید باید در تمام رقابت‌هایی که در آن حضور دارد، رقابت کند. این شیوه‌ای است که ما بازی‌‌های خود را مدیریت می‌کند و تغییری هم در آن نخواهد بود.” (دیه‌گو سیمئونه؛ این‌جا)

هر تیمی برای رقابت در هر سطحی نیازمند یک ایده‌ی مرکزی است که استراتژی و تاکتیک‌های تیمی براساس آن شکل می‌گیرند. احتمالا تا به‌حال به این فکر کرده‌اید که چرا در رده‌های مختلف رقابت‌های ورزشی، تیم‌های هم‌سطح به شیوه‌های گوناگونی رقابت می‌کنند؟ چرا یک تیم دفاعی است و تیم دیگر هجومی؟ چرا برای یک تیم، لیگ اهمیت بیش‌تری از مسابقات بین‌المللی دارد و بالعکس؟ چرا برخی تیم‌ها جوری رقابت می‌کنند که در رده‌های میانی جدول باقی بمانند و از آن‌جا بالاتر نمی‌آیند؟ همه‌ی این‌ها و سؤالاتی دیگر شبیه آن‌ها به همان ایده‌ی مرکزی اشاره می‌کنند که جایگاه و استراتژی و تاکتیک‌های رقابتی تیم، براساس آن شکل داده شده است.

دیه‌گو سیمئونه به همین موضوع اشاره می‌کند. اتلتیکو مادرید او این روزها آن‌قدر بزرگ شده و جایگاه رقابتی مناسبی قرار گرفته است که بتواند در تمامی رقابت‌ها با ایده‌ی رقابتی “بردن” وارد میدان شود. حالا البته “چگونه بردن” بحثی دیگر است که باعث شکل‌گیری فلسفه‌ی رقابتی تیم اتلتیکو مادرید می‌شود: “بردن با سازمان تیمی و جنگندگی” که برآمده از روحیه‌ی جنگنده (و احتمالا پست بازی او یعنی هافبک دفاعی) است. اما دیه‌گو سیمئونه در فلسفه‌ی رقابتی “دفاع برای بردن” ویژگی دیگری را هم لحاظ کرده که باعث شده تیم او با دیگر تیم‌های همیشه دفاعی فرقی داشته باشد: اتلتیکو مادرید سیمئونه اهل بردن به هر قیمتی نیست.

فرقی ندارد که در سطح فردی یا کسب‌وکاری بخواهیم رقابت کنیم. در هر حال برای خلق یک فلسفه‌ی رقابتی متمایز و اثربخش ابتدا باید ایده‌ی رقابتی‌مان را بیابیم. اهل بردن هستید؟ ثبات را ترجیح می‌دهید؟ فقط دوست دارید نبازید؟ ایده‌ی رقابتی برگرفته از نگاه شما به دنیا است. آن‌طوری که با اثرگذاری و اثرپذیری از دنیای پیرامون‌تان راحت‌ترید. آن‌گونه که می‌خواهید باشید و در ذهن‌ها باقی بمانید. اما همه چیز در فلسفه‌ی رقابتی خلاصه نمی‌شود. هنوز ۸۰% سخت‌تر مسیر یعنی اجرا و رقابت در دنیای واقعی باقی مانده است!

دوست داشتم!
۳

“من همیشه اینگونه فکر کرده‌ام که تحت هر شرایطی صعود کردن بهتر از حذف شدن است. ما همیشه به آینده چشم داریم و سعی می‌کنیم رقابت کنیم. اتلتیکومادرید باید در تمام رقابت‌هایی که در آن حضور دارد، رقابت کند. این شیوه‌ای است که ما بازی‌‌های خود را مدیریت می‌کند و تغییری هم در آن نخواهد بود.” (دیه‌گو سیمئونه؛ این‌جا) هر

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۱۶۲): کی‌روش، تیم ملی و پنج درس ماندگار ره‌بری

یک هفته‌ای از باخت غم‌انگیز اما غرورآفرین تیم ملی فوتبال در مرحله‌ی یک چهارم نهایی جام ملت‌های آسیا می‌گذرد. حالا باز ماییم و چهار سال حسرت. حسرتی که با دیدن تیم یک‌دست و جذاب کارلوس کی‌روش بیش‌تر شد. تیمی که مهر یک مربی بزرگ را بر خود داشت. هدف‌م نوشتن متنی طولانی در مورد کارلوس کی‌روش و تیم ملی فوتبال نیست؛ اما حیفم آمد ننویسم که آقای کی‌روش با این تیم دوست‌داشتنی ایران در جام ملت‌های آسیا یادمان داد یک ره‌بر بزرگ باید چه کارهایی را انجام دشته باشد:

۱- فلسفه‌ی رقابتی داشته باش: برنامه‌ی نود را احتمالا دیده‌اید. اگر نه این ویدئو را ببینید. حالا همه می‌دانند ایده‌ی اصلی تیم‌های آقای کی‌روش در فوتبال چیست! خود آقای کی‌روش هم در برنامه‌ی نود دقیقا به موضوع فلسفه‌ی رقابتی اشاره کرد!

۲- ابزارهای متناسب با فلسفه‌ی رقابتی‌ت را آماده کن: کی‌روش در مصاحبه‌های‌ش گفته که این نسل بازیکنان ستاره‌هایی مثل کریمی و مهدوی‌کیا ندارد و دژاگه و گوچی را دارد. او در نود هم اشاره کرد که مربی بعد از تعیین فلسفه‌ی رقابتی تیم، بازیکنان‌ش را باید براساس الگوی تعیین شده انتخاب کند. فقط حیف که کم‌بود بازی‌های تدارکاتی باعث شد او نتواند فلسفه‌اش را آن‌جور که می‌خواهد به اجرا درآورد.

۳- شجاع باش و امید داشته باش: بعد از گل دقیقه‌ی ۱۱۷ عراق چه کسی فکرش را می‌کرد ایران ده نفره به بازی برگردد؟

۴- حامی و مدافع اصلی تیم‌ت و تمامی اعضای تیم‌ت باش: کی‌روش در نود جمله‌ی عجیبی گفت: “حتا بازیکنانی که پنالتی از دست دادند هم باید تشویق شود. آن‌ها شجاعت جنگیدن برای پیروزی تیم‌شان را داشتند” …

۵- برنده شدن یعنی خلق کردن حسی خوب: تیم ملی ایران در جام ملت‌های آسیای ۲۰۱۵ یکی از دوست‌داشتنی‌ترین بازندگان تاریخ فوتبال نتیجه‌گرای ایران بود. ره‌بران بزرگ‌ قلب‌ها را فتح می‌کنند …

ممنون آقای مربی! به‌امید ماندن‌ شما و تیم بهاری‌تان در فوتبال خزان‌زده‌ی این روزهای ایران.

دوست داشتم!
۲۰

یک هفته‌ای از باخت غم‌انگیز اما غرورآفرین تیم ملی فوتبال در مرحله‌ی یک چهارم نهایی جام ملت‌های آسیا می‌گذرد. حالا باز ماییم و چهار سال حسرت. حسرتی که با دیدن تیم یک‌دست و جذاب کارلوس کی‌روش بیش‌تر شد. تیمی که مهر یک مربی بزرگ را بر خود داشت. هدف‌م نوشتن متنی طولانی در مورد کارلوس کی‌روش و تیم ملی فوتبال

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۱۶۱): هنرِ آموختن از بردها!

“خیلی خوشحالم برنده‌ی بازی با عمان شدیم. خوشحال‌تر این‌که مسابقات را با انجام دیداری بس سنگین مثل امروز آغاز کردیم. پیکاری که به ما این فرصت را می‌دهد که از اشتباهات، خیلی چیزها بیاموزیم و برای ادامه‌ی جام مد نظر قرار بدهیم. شاید امروز ۵ بر صفر برنده می‌شدیم. اما من ترجیح می‌دهم تیمم مثل بازی امروز برنده شود و  کسب تجربه کند تا این که ۵ بر صفر برنده شود اما اشتباهاتش را نبیند. اگر بردی پرگل کسب می‌کردیم، همه می گفتند کره حتما قهرمان جام می‌شود و همین جلوی تجربه‌اندوزی تیم را می‌گرفت.” (اولی اشتلیکه؛ مربی تیم کره‌ی جنوبی؛ این‌جا)

معمولا گفته می‌شود باید از شکست‌ها آموخت. پیروزی که صد مدعی دارد! اما اشتلیکه به نکته‌ای اشاره می‌کند که معمولا نادیده گرفته می‌شود: “کیفیت بردن” مهم است. یک مدیر برنده و یک متخصص حرفه‌ای موفق حتا در بردهای‌‌شان هم به‌دنبال یادگیری هستند: کجا می‌توانستیم به‌تر عمل کنیم؟ کجا اشتباه کردیم؟ کجا درست عمل کردیم؟ آیا صرفا برنده شده‌ایم یا با خوب بازی کردن در میدان رقابت برنده شده‌ایم؟ آیا ما برده‌ایم یا رقیب بازی را باخته است؟

این سؤالات و بسیاری سؤالات دیگر می‌توانند در پی یک برد دل‌چسب مطرح شوند و راه را برای پیروزی‌های بعدی هموارتر سازند. فراموش نکنید که هیچ‌وقت قله پایان راه نیست!

دوست داشتم!
۵

“خیلی خوشحالم برنده‌ی بازی با عمان شدیم. خوشحال‌تر این‌که مسابقات را با انجام دیداری بس سنگین مثل امروز آغاز کردیم. پیکاری که به ما این فرصت را می‌دهد که از اشتباهات، خیلی چیزها بیاموزیم و برای ادامه‌ی جام مد نظر قرار بدهیم. شاید امروز ۵ بر صفر برنده می‌شدیم. اما من ترجیح می‌دهم تیمم مثل بازی امروز برنده شود و 

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۱۶۰): تغییر به‌سبک ره‌بران بزرگ

“بازی من زیر نظر گواردیولا تهاجمی‌تر نشده است؛ چون من فصل گذشته بیش‌تر گلزنی می‌کردم ولی امسال بازی من تغییر کرده و متفاوت شده. راستش را بخواهید پست بازی من آنقدرها هم تغییر نکرده. پپ گواردیولا از کیفیت فوتبالی من آگاه است و می‌داند که من در جناح راست بازی می‌کنم. شاید بازی ما کمی متفاوت بود؛ ولی فکر می‌کنم در مجموع بخش عمده‌ای از بازی و نقش من مثل قبل است.” (فیلیپ لام؛ این‌جا)

پپ فصل گذشته پست فیلیپ لام را تغییر داد و او را از دفاع راست به خط هافبک آورد. به‌گواه نظر کارشناسان، لام در این پست جدید توان‌مندی‌های جدیدی را از خودش به‌نمایش گذاشت و حتی به باور بسیاری، دلیل بازی‌های درخشان لام در جام جهانی همین تغییر پست او بود. اما خود لام حرف جالبی زده است. او می‌گوید حس من این است که بازی‌ام متفاوت شده‌؛ اما من در شیوه‌ی فوتبال بازی کردن‌م تغییر خاصی حس نمی‌کنم!

کار ره‌بران بزرگ در ایجاد تغییرات ماندگار در درون انسان‌ها همین است. آن‌ها عمل‌کرد و نتایج آدم‌ها را تغییر می‌دهند، بدون این‌که خود آن‌ها تغییر محسوسی را در شیوه‌ی کار کردن خود حس کنند. بزرگ‌ترین مانع در پذیرش تغییر توسط آدم‌ها همین است: این‌که می‌خواهیم آدم‌ها را تغییر بدهیم نه عمل‌کرد و رفتارشان را. وقتی به ایجاد تغییر از این زاویه نگاه کنیم به نقش مهم “تمرین” پی می‌بریم: تمرین روش‌های درست به‌تدریج ـ به‌شکل آگاهانه و یا حتی ناآگاهانه ـ باعث شکستن عادت‌ها و ذهنیت‌های نادرست و از آن‌جا تغییر عمل‌کردها و رفتارها می‌شود.

دوست داشتم!
۵

“بازی من زیر نظر گواردیولا تهاجمی‌تر نشده است؛ چون من فصل گذشته بیش‌تر گلزنی می‌کردم ولی امسال بازی من تغییر کرده و متفاوت شده. راستش را بخواهید پست بازی من آنقدرها هم تغییر نکرده. پپ گواردیولا از کیفیت فوتبالی من آگاه است و می‌داند که من در جناح راست بازی می‌کنم. شاید بازی ما کمی متفاوت بود؛ ولی فکر می‌کنم

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۱۵۹): تردید نداشتن، شرط رسیدن!

“پیروزی یک بر صفر آرسنال در خانه بروسیا دورتموند به اعتقاد رومن وایدنفلر «ناعادلانه» بود. دورتموند در اکثر دقایق بازی حاکم میدان بود؛ اما تنها گل آرون رمزی نتیجه را تعیین کرد. دروازه‌بان ۳۳ ساله‌ی دورتموند پس از مسابقه گفت: «کمی بی‌عدالتی شد. اما ما در لندن آن اندکی شانس را داشتیم که امروز تاوانش را دادیم. ما به‌سرعت در بازی جا افتادیم و موقعیت‌هایی عالی داشتیم؛ اما اراده لازم در لحظات سرنوشت‌ساز را نداشتیم. ما به‌اندازه کافی انرژیک نبودیم و همیشه تلاش کردیم زیبا بازی کنیم و مرتبا پاس پشت پاس بدهیم.”(این‌جا)

وایدنفلر در مورد یک بازی رقابتی به نکته‌ای اشاره کرده که امروز بعد از تجربه‌‌ی چند سال “تلاش برای رسیدن” عمیقا معتقدم بزرگ‌ترین مانع بر سر راه رسیدن به اهداف و موفقیت است: “تردید!” در مسیر حرکت به‌سوی هدف‌ها سختی‌های بسیاری پیش می‌آیند که هر کدام برای ناامید و دل‌سرد شدن‌مان کافی‌اند. شکست خوردن در امتحان کردن انواع راه‌های تحقق یک آرزو در جای خودش معضل بسیار مهمی است. بارها و بارها افرادی را دیده‌ام که توان و استعداد و حتی منابع مورد نیاز را برای انجام یک کار بزرگ را در اختیار داشته‌اند و تنها باید یک تصمیم بزرگ می‌گرفتند؛ اما نتوانسته‌اند. مسئله در بسیاری از موارد، نخواستن و نتوانستن نیست؛ بلکه “تردید” است: تردید در پذیرش ریسک آغاز کردن و تردید در ادامه دادن در زمانه‌ی تاریکی‌ها و شکست‌ها.

شاید این تک‌بیت حافظ خلاصه‌ی حال افرادی باشد که راه دشوار “رفتن تا رسیدن” را تا پایان طی کرده‌اند:

در ره منزل لیلی که خطرهاست به‌جان / شرط اول قدم آن است که مجنون باشی!

دوست داشتم!
۶

“پیروزی یک بر صفر آرسنال در خانه بروسیا دورتموند به اعتقاد رومن وایدنفلر «ناعادلانه» بود. دورتموند در اکثر دقایق بازی حاکم میدان بود؛ اما تنها گل آرون رمزی نتیجه را تعیین کرد. دروازه‌بان ۳۳ ساله‌ی دورتموند پس از مسابقه گفت: «کمی بی‌عدالتی شد. اما ما در لندن آن اندکی شانس را داشتیم که امروز تاوانش را دادیم. ما به‌سرعت در

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۱۵۸): سه سؤال کلیدی در فرایند یادگیری

“همیشه رؤیای بازی در باشگاهی مثل بارسلونا را داشتم. می‌خواستم مراحل انتقالم سریع انجام شود … می‌خواستم از بازیکنان بارسا چیزهای زیادی یاد بگیرم. من هنوز باید چیزهای زیادی یاد بگیرم و در بارسلونا چیزهای زیادی برای یاد گرفتن وجود دارد. به‌عنوان مثال ژاوی کاپیتان است. به‌جز این حقیقت که همه چیز را برده است، من از باید سبک بازی، نحوه‌ی رفتارش و این‌که چگونه تیم را هدایت می‌کند، چیزهای زیادی یاد بگیرم. این افتخار را دارم که در یک رختکن با بازیکنی که علی‌رغم این‌که همه چیز را برده ولی هنوز تشنه ‌یکسب موفقیت است، حضور داشته باشم . بازی در کنار چنین فوتبالیست‌های تأثیرگذاری مایه‌ی افتخار است.” (ایوان راکیتیچ؛ این‌جا)

ایوان راکیتیچ به نکته‌ی بسیار مهمی اشاره می‌کند که حرفه‌ای‌ها آن را برای موفقیت سرلوحه‌ی کار و زندگی‌شان قرار می‌دهند: یادگیری همیشگی. خیلی از ما این حقیقت را می‌دانیم که نمی‌دانیم و برای یاد گرفتن تلاش هم می‌کنیم؛ اما دست آخر تغییر آن‌چنانی در تفکر و رفتار و گفتار و عمل‌کردمان نمی‌بینیم. چرا؟

ایوان راکیتیچ به این سؤال پاسخ جالبی داده است. او می‌گوید: مهم‌تر از این‌که بدانی که نمی‌دانی این است که:

۱- کشف کنی چه نمی‌دانی.

۲- بدانی نادانسته‌های‌ات را از کجا باید یاد بگیری.

۳- بفهمی از چه کسی باید چه چیزی را یاد بگیری.

دوست داشتم!
۵

“همیشه رؤیای بازی در باشگاهی مثل بارسلونا را داشتم. می‌خواستم مراحل انتقالم سریع انجام شود … می‌خواستم از بازیکنان بارسا چیزهای زیادی یاد بگیرم. من هنوز باید چیزهای زیادی یاد بگیرم و در بارسلونا چیزهای زیادی برای یاد گرفتن وجود دارد. به‌عنوان مثال ژاوی کاپیتان است. به‌جز این حقیقت که همه چیز را برده است، من از باید سبک بازی،