روایتتان را برایام بنویسید.
در پستی که چند وقت پیش داشتم، شعارهای تبلیغاتی شرکتهای معروف فناوری را مرور کردیم. این پست اختصاص دارد به بخشی از شعارهای شرکتهای معروف غیرفناوری!
فقط کاش یاد بگیریم از این شعارها برای بهتر کردن خودمان و زندگی شغلی و شخصیمان بهره بگیریم. شعار هوندا بسیار بسیار جالب است و بیارتباط هم نیست با زندگی کردن رؤیاها …
در پستی که چند وقت پیش داشتم، شعارهای تبلیغاتی شرکتهای معروف فناوری را مرور کردیم. این پست اختصاص دارد به بخشی از شعارهای شرکتهای معروف غیرفناوری! فقط کاش یاد بگیریم از این شعارها برای بهتر کردن خودمان و زندگی شغلی و شخصیمان بهره بگیریم. شعار هوندا بسیار بسیار جالب است و بیارتباط هم نیست با زندگی کردن رؤیاها … دوست داشتم!۱
شریل سندبرگ ـ مدیر ارشد عملیات فیسبوک ـ یکی از موفقترین زنان دنیای کسب و کار امروزی است. سه سال از ترک گوگل و پیوستناش به فیسبوک میگذرد و در این مدت دستاوردهای خانم سندبرگ خیرهکننده است: فیسبوک سرانجام به سودآوری رسید، تعداد پرسنل از ۱۳۰ نفر به ۲۵۰۰ نفر افزایش یافت و تعداد کاربراناش از ۷۰ میلیون نفر به ۷۰۰ میلیون نفر رسید. جالب است؛ نه!؟
خانم سندبرگ ممکن است بهزودی بهعنوان اولین وزیر زن خزانهداری ایالات متحده مشغول کار شود که اگر این اتفاق بیافتد، او به یکی از قدرتمندترین زنان دنیای فاینانس تبدیل خواهد شد. چند هفته قبل شریل سندبرگ مراسم فارغالتحصیلیاش را در کالج بارنارد جشن گرفت. به همین مناسبت مجلهی نیویورکر یک نمایهی ۸۰۰۰ کلمهای برای او منتشر کرد که در آن میتوانیم با ایدههای شریل برای موفقیت بهعنوان یک زن برجسته در دنیای کسب و کار آشنا شویم. به نقل از اینجا رازهای موفقیت شریل سندبرگ را مرور میکنیم:
۱- نگران تعادل زندگی و کار نباشید. به جای آن کاری را پیدا کنید که عاشقاش هستید و بعد سخت کار کنید!
۲- از داشتن یک حامی (بهویژه یک حامی مرد اگر زن هستید) نترسید. سندبرگ در هاروارد زیر نظر پروفسور لاری سامرز اقتصاد خواند و بعد از آن با او به بانک جهانی و وزارت خزانهداری رفت. در سن ۲۹ سالگی سندبرگ توسط سامرز بهعنوان سرپرست نیروی انسانی تعیین شد. وقتی از او سؤال شد که آیا نگران نیست که اعتبارش را که به سختی بهدست آورده بهواسطهی شایعههایی که همیشه دور و بر زنان جوانی که از حمایت یک مقام بلند پایهی مرد برخوردارند زیر سؤال برود، جواب داد: “من از کسانی که به من شجاعت بخشیدند و کمکام کردند تا پیشرفت کنم، تشکر میکنم. هیچ کس نمیتواند بهتنهایی موفق شود.”
۳- برنامهریزی برای مسیر شغلی را فراموش کنید. سندبرگ معتقد است برنامهها بهدرد خندیدن میخورند! “من همیشه به آدمها میگویم که اگر تلاش کنند تا نقطههای منفرد و جدای مسیر شغلیشان را به هم وصل کنند و آن خطها را دنبال کنند، مسیر محدودی را پی میگیرند. اگر من تصمیم میگرفتم مسیر شغلی را که در کالج برایام متصور بود ادامه بدهم ـ زمانی که اینترنت، گوگل یا فیسبوکی وجود نداشتند ـ … من نمیخواستم چنین اشتباهی را مرتکب شوم. دلیل من برای نداشتن برنامه همین است: اگر برنامه داشتم، گزینههای امروزم محدود بودند.”
۴- هرگز نترسید. بخش پایانی صحبتهای سندبرگ در مراسم فارغالتحصیلی کالج بارنارد اینگونه بود: “اجازه ندهید تا ترسهایتان آرزوهایتان را نابود کنند. موانع پیش رویتان را همان بیرون نگه دارید و بهدرونتان راهشان ندهید. آینده دوستدار بیباکی است. من به شما قول میدهم که شما هیچ وقت نخواهید دانست که آیا قابلیت انجام کاری را دارید یا نه، مگر اینکه امتحاناش کنید. شما امروز از این پله نیز میگذرید و زندگیتان را بهعنوان یک بزرگسال آغاز خواهید کرد. با آرزوهای بزرگ شروع کنید … امشب به خانه بروید و از خودتان بپرسید: اگر نترسم چی کار خواهم کرد!؟ و بعد همان کار را بکنید. تبریک میگویم!”
۵- هیچ تصمیمی را قربانی تصمیمی دیگر نکنید. تردید در گرفتن یک تصمیم، نباید باعث شود زندگیتان تعطیل شود!
۶- خودِ محل کار با خودِ واقعی هیچ فرقی ندارند. همه جا ـ چه منزل و چه محل کار ـ همیشه خودتان باشید. هیچ فاصلهای میان زندگی شخصی و کاریتان ایجاد نکنید.
۷- از دیگران بپرسید دقیقا منظورشان چیست. خیلی وقتها آدمها منظوری که از حرفشان دارند آنی نیست که شما متوجه میشوید.
۸- نپرسید که چه کاری میتوانید برای رئیستان انجام دهید. خیلی ساده به او بگویید چه کارهایی میتوانید انجام دهید!
۹- خودتان را به غریبهها معرفی کنید. وقتی شریل به فیسبوک پیوست، سریع خود را به سالن کاری شرکت رساند، کار همه را قطع کرد و خودش را معرفی کرد: “سلام دوستان. من شریل سندبرگ هستم. نه. حدستون درست نیست. لطفا گارد نگیرید. من قرار نیست اون بالا پهلوی مارک بشینم. من میخوام تلاش بکنم تا با شما رابطه برقرار کنم.”
۱۰- ادعاهایتان را برای خودتان نگاه دارید! چیزی که بیماری معمول آدمهای بسیار باکیفیت و البته بسیار بیکیفیت است!
و اصل یازدهم که خاص خانمهای متأهل است:
۱۱- هرگز کمتر از همسرتان در خانه کار نکنید! (یا بهعبارت بهتر: نگذارید او کمتر از شما کار کند!)
شریل سندبرگ ـ مدیر ارشد عملیات فیسبوک ـ یکی از موفقترین زنان دنیای کسب و کار امروزی است. سه سال از ترک گوگل و پیوستناش به فیسبوک میگذرد و در این مدت دستاوردهای خانم سندبرگ خیرهکننده است: فیسبوک سرانجام به سودآوری رسید، تعداد پرسنل از ۱۳۰ نفر به ۲۵۰۰ نفر افزایش یافت و تعداد کاربراناش از ۷۰ میلیون نفر به ۷۰۰
از هفتهی پیش بهصورت آزمایشی تغییراتی در بخش لینکهای فناوری اطلاعات و ارتباطات دادم و سعی کردم یک دستهبندی موضوعی داشته باشم تا مرور تعداد زیاد لینکها آسانتر شود. لطفا نظر و پیشنهاد بدهید.
پیش از شروع سه نکته:
جامعهشناسی، روانشناسی و کار حرفهای:
نسبت عین و ذهن (حسین سناپور)
چگونه میتوانم شاد باشم؟ (“هر روز یک کار خوب برای خودتان انجام دهید!” عالی!!!)
جایگاه اجتماعی بالا طول عمر را کم میکند
زیاد حرف بزنید تا سالم بمانید 😉
مدیریت:
شهرام کریمی شروع کرده به نوشتن از تجربیات پروژهای که با یک شرکت بسیار معتبر مشاورهی مدیریت خارجی در شرکتشان داشتند؛ را دست ندهید: مشاور مدیریت- تجربه همکاری با مشاور خارجی- ۱، مشاور مدیریت- تجربه همکاری با مشاور خارجی- ۲ و مشاور مدیریت- تجربه همکاری با مشاور خارجی- ۳ (یادداشتهای صنایعی) (و چقدر هم خوبه بقیه کسانی که همچین تجربیاتی داشتند هم در این مورد بنویسند!)
ادغام و تملیک (۱) (احسان اردستانی؛ ویترین افکار من)
حلقههای گوگل پلاس (تحلیلی بسیار جالب!) و لوک خوش دست (امیر مهرانی؛ The Coach)
تغییرات آزمون PMP در سال ۲۰۱۱ (توضیحات مهم و جالب نادر خرمیراد)
آیین نگارش، توانمندی مغفول (یعنی فراتر از لایک برای این نوشتهی مجید آواژ عزیز که روی نکتهی مهمی دست گذاشته: چه مدیر باشیم و چه کارشناس، بلد نیستیم به فارسی بنویسیم!)
الگوها تا حدى مشکلات را حل مىکند (مهدی عرب عامری؛ PMPLUS)
اگه میدونی، به منم بگو! (وبلاگ همینا)
مرخصی، یک حق است یا یک فاجعه!؟ (برای مدیران البته!) (علی واحد؛ وبلاگ رادمان)
جادوی کار پاره وقت (ابراهیم شادفروغ؛ ۸۰۲۰)
رونمایی از اجتماع مجازی مدیریت پروژه (صادق روزبهی؛ درسهای آموخته)
مصاحبه با غلامعلی سلیمانی، مؤسس شرکت کاله
رشتهی MBA در زمینهی انرژیهای تجدیدپذیر (در آلمان)
فروتن “بهروز” را فروخت (متأسفانه این سرنوشت کارآفرینهای بزرگ ایرانیه ظاهرا …)
فناوری اطلاعات و ارتباطات:
مرور وبلاگها:
کیسی از لِگو و با Float در اقیانوس مطالب مورد علاقهتان غوطه بخورید! (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)
اندروید ۳٫۲ از راه رسید: آخرین شانس برای Honeycomb (مهرداد نایب؛ ویزویز)
آیا آنها که باید میشنوند؟ و آیا کشور ناامن شده؟ و در باب ماجراهای مرداک (رضا قربانی؛ مدیر رسانه)
معرفی هفته: مخاطبان ایمیلی خود را بهتر بشناسید، Rapportive افزونه جیمیل (عالیه این افزونه!!!) (وبلاگینا)
اولین عکس پورترهی دنیا (مجلهی اینترنتی زوم آیتی)
اخبار دنیای فناوری و رسانههای اجتماعی:
رسانههای اجتماعی، بازاریابی آنلاین و کسبوکارهای کوچک
تصاویر: منزل شخصی مدیرعاملان مطرح دنیا
هکرها هم شبکه اجتماعی راه انداختند! 🙂
بازداشت ۱۶ هکر «ناشناس» در آمریکا
پروژه cocoon آغاز تحول در وبگردی کاملا امن (بسیار جالب ولی چرا فقط فایرفاکس!؟ کروم پس چی؟)
با ۹۵۰۰ برچسب؛ رکورد تگزدن عکس در فیسبوک شکسته شد! (فارنت)
بررسی ۵ مرورگر وب دنیا؟ کدام یک برترند؟ FireFox 5.0 ،IE 9 ،Opera 11 ،Chrome 12 و Safari 5 + جایزه (مجلهی اینترنتی گویا آیتی)
پرداخت الکترونیک تمام نیازهای آنلاین شما با ایفایندر (مثلا خرید لایسنس نرمافزارهای آنتیویروس برتر دنیا!) (نارنجی)
فروش سه و نیم میلیون دیسک بلو-ری سه بعدی در طی یک سال (یعنی استقبال خوبی از این فناوری نشده) (نارنجی)
اینترنت چگونه بر حافظهی شما اثر میگذارد (مجلهی اینترنتی زوم آیتی)
پرندگان خشمگین یک میلیارد طرفدار میخواهند! (فارنت)
دو برابر شدن مشترکان فیبر نوری تا پایان سال ۲۰۱۱
درآمد آیبیام نسبت به سال ۲۰۱۰ افزایش یافت
۹٫۵ میلیارد دلار ارزش بازار خدمات IT در هند
سرقت پنج میلیون مقاله علمی توسط “رابین هود” (رابین هود آنلاین!!!)
اخبار گوگل:
کاربران اندروید تاکنون ۶ میلیارد برنامه نصب کردهاند! (فارنت)
مزیتهای گوگل پلاس نسبت به فیسبوک (موافقم کاملا!)
ممنوعیت تبلیغات گوگل پلاس در فیسبوک
سرویس جدید گوگل، یک عکس بکارید، رشد آن را تماشا کنید (سر درنیاوردم راستاش که چیه!؟) (مجلهی اینترنتی زوم آیتی)
گوگل به کاربران خود هشدار میدهد! (در مورد ویروسی شدن توسط خود گوگل!!!) (فارنت)
نرمافزار Google+ برای iPhone عرضه شد (مجلهی اینترنتی زوم آیتی)
اخبار اپل:
کنارهگیری جابز از اپل جدی شد (متأسفانه …)
اپل با عبور از نوکیا بزرگترین فروشندهی تلفن هوشمند در جهان شد (نارنجی)
روزهای خوب اپل با ۷۵ میلیارد دلار
فروش یک میلیون نسخه از OS X Lion در ۲۴ ساعت! (فارنت)
نتایج یک تحقیق: اپل اول، آندروید دوم، بلکبری سوم (اگر همین الان بخواهید گوشی هوشمند بخرید، چی میخرید؟)
خدانگهدار مکبوک، اپل تولید مکبوک را متوقف کرد و اپل مک بوک ایر و مک مینی جدید را روانه بازار کرد (نارنجی)
کپی کاری شگفت انگیز سامسونگ از اپل! (کپی اسمارت کاورهای آیپد اپل توسط سامسونگ برای گالاکسی تب!!!) و من پولدارم! برنامهای ۱۰۰۰ دلاری برای آیفون! (وبشهر)
محصول جدید Apple، گوشی بدون قفل با قیمت ارزان (مجلهی اینترنتی زوم آیتی)
روزی که “آی-پد” ارزان شد/ سالم ماندن “آی-فن” پس از سقوط از ارتفاع
گزارش تصویری/فروشگاه تقلبی اپل استوردر چین! (بسیار بانمک!)
اخبار توئیتر:
توییتر ۵ ساله شد، روزانه بیش ۳۵۰ میلیارد پست در این شبکه اجتماعی ارسال میشود
بازی فینال جام جهانی بانوان رکورد توئیتر را شکست!
اخبار مایکروسافت:
تلاش مایکروسافت برای افزایش ایمنی/ رمز “۱۲۳۴۵۶۷۸” را تغییر دهید
اخبار گجتها و ابزارهای فناوری:
سامسونگ امسال ۳۰۰میلیون گوشی میفروشد
تبلت “ضد آی- پد” آمازون در راه است
تبلت ۱۰.۱ اینچی لنوو با نام IdeaPad P1 معرفی شد (نارنجی)
ایدهی تغییر مرکز ثقل در تلفنهای هوشمند و گجتها (نارنجی)
آیتی ایرانی:
عرضهی نسخه جدید برنامه اندروید بازار (کیبورد فارسی درست درمون میخوایم بابا جان!)
روشهای دسترسی به اینترنت ملی تشریح شد: اینترانت برای همه اینترنت برای بعضیها
منع اپراتورها در ارائه موبایل بانکینگ تا اطلاع ثانوی و بررسی ضوابط فروش سیمکارت اپراتورهای خارجی در ایران (یکی برای من توضیح بده تو ذهن این حضرات مسئول در رگولاتوری چی میگذره دقیقا!)
بیزینس مانیتور از ضریب نفوذ ۹۱ درصدی تلفن همراه در ایران خبر داد (!!!)
اقتصاد:
اهمیت مکانیسم بازنگری دورهای قیمت سوخت (حامد قدوسی؛ یک لیوان چای داغ)
سیاستهای بازار کار و باغ-خانههای هزار متری (مجلۀ اقتصادی IRPD ONLINE JOURNAL)
دزدیدن منار قبل از کندن چاه! (دکتر احمد سیف؛ نیاک)
سیاستهای کلی نظام در حوزهی اشتغال
قرارداد مقابلهبهمثل (محمد رضا فرهادیپور؛ دگردیسی مشغولیتها)
شرکت ملی نفت ایران ۱۵میلیارد دلار اوراق مشارکت میفروشد
ایران دیگر دومین صادرکننده نفت اوپک نیست (و جالب است که عربستان هم دیگر بیشترین ذخایر نفت دنیا را ندارد!)
از هفتهی پیش بهصورت آزمایشی تغییراتی در بخش لینکهای فناوری اطلاعات و ارتباطات دادم و سعی کردم یک دستهبندی موضوعی داشته باشم تا مرور تعداد زیاد لینکها آسانتر شود. لطفا نظر و پیشنهاد بدهید. پیش از شروع سه نکته: لینکهایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینکها متمایز میکنم.
نویسنده: دبورا فدریکو؛ ترجمه: علی نعمتی شهاب
فقط ۶۰ ثانیه! کارفرماها برای مرور رزومهی شما کمتر از یک دقیقه وقت صرف میکنند. با داشتن تعداد زیادی رزومه که باید مرور شوند، کارفرماها به صورت طبیعی حجم کار خود را کم و رزومههای بد را از قایق نجات به بیرون پرت میکنند. دلایلی که باعث میشوند رزومهی شما سریعا به گلدان “نه” پرتاب شود، عبارتند از: اشتباهات تایپی، غلطهای املایی، فونتهای نامناسب و ظاهر نامرتب. رزومهای هم که مملو از متنهای طولانی باشد یا به دو صفحه و بیشتر برسد، مستقیما به سطل زباله پرتاب خواهد شد.
هر وقت در کلاس رزومهنویسیام تدریس میکنم، معمولا حرفهایام را با این سؤال آغاز میکنم: “هدف از رزومه نوشتن چیست؟” آیا آن چنانکه اغلب دانشجویان پاسخ میدهند، هدف، “گرفتن یک شغل است؟” من به آنها پاسخ میدهم: “خیر. اینطور نیست.” خیلی اتفاقی ممکن است یک نفر هدف از رزومه نوشتن را درست حدس بزند: دعوت به مصاحبه! من رزومه نوشتن را با نقش تبلیغات در بازاریابی مقایسه میکنم: رزومه نوشتن تبلیغات شما است در مورد خودتان و شما باید از آن تکه کاغذ ۲۱ در ۲۹٫۷ سانتیمتر استفادهی بهینه را بکنید. خودتان را به کارفرما با متقاعد کردن او در مورد اینکه شما بهترین کاندیدا برای دعوت به مصاحبه هستید، بفروشید.
خوب، چه کار میتوانید انجام دهید تا رزومهی شما توسط کارفرما خوانده شود؟ از “۱۳ قانون طلایی” من که در ادامه آنها را خواهید خواند پیروی کنید تا رزومهای بنویسید که نه تنها توجه کارفرما را به شما جلب کند؛ بلکه تحسین او را هم برانگیزد. خیلی زود تلفنتان زنگ خواهد خورد و از آن سوی خط، صدای کارفرمایی را خواهید شنید که شما را به مصاحبه دعوت میکند …
آمادهاید؟ ۱۳ قانون طلایی رزومهنویسی برای فارغ التحصیلان جوان:
۱٫ طول رزومه: فقط یک صفحه. استثنایی وجود ندارد.
۲٫ قالببندی: رزومهی شما باید در عین داشتن فضای خالی بسیار که آن را جذاب میکند، تمیز و خوانا باشد. اندازهی فونتها را در بخشهای مختلف یکسان نگه دارید و از بولد یا ایتالیک کردن متن برای افکت دادن به فونتها بهره بگیرید. از فونتهای زیبا و گرافیکی بپرهیزید. برخی دانشجویان ممکن است بگویند: “خوب من باید توجه کارفرما را یه جوری جلب کنم دیگه.” من در جواب این افراد میگویم: با این کار تنها توجه منفی آنها را جلب خواهید کرد. انرژیتان را روی محتوا صرف کنید؛ نه ظاهر!
۳٫ اطلاعات تماس: مطمئن شوید که آدرس ایمیلی که نوشتهاید، حرفهای باشد. استفاده از نام خودتان بهترین شرطبندی است. مجددا حواستان باشد که اینجا جای خلاقیت به خرج دادن با استفاده از آیدیهایی مثل “mamaadgentleman” یا “farzanehjoon” نیست!
آدرس محل زندگی دایمی و همچنین دانشگاهتان را در رزومهتان بنویسید. اگر فقط باید یک آدرس را بنویسید، آدرسی را بنویسید که به محل کار نزدیکتر است. من با دانشجویی کار میکردم که با وجود رزومهی بینظیری که داشت، هیچ دعوتنامهای برای مصاحبه دریافت نکرده بود. مشکل او چه بود؟ آن دختر خانم آدرس منزلشان را که در اهواز بود مینوشت و برای کاری تمام وقت در مشهد اقدام میکرد!
۴٫ از متنهای گلولهبندی شده (Bullet Points) استفاده کنید: من به شدت استفاده از از متنهای گلولهبندی شده را توصیه میکنم. از یک نوع استاندارد از آنها استفاده کنید. اگر تصمیم گرفتید که از پاراگرافها در متن رزومهتان استفاده کنید از نثری قابل فهمیدن و مختصر و مفید بهره بگیرید.
(میدانم؛ احتمالا الان دارید فکر میکنید: “خوب همه که باید همین کارها را بکنم. چطوری رزومهی من بین بقیه به چشم بیاد؟” لطفا به خواندن این راهنما ادامه بدید …)
۵٫ از عبارتهای کنشی استفاده کنید: منظور این است که هر یک از متنهای گلولهبندی شده را با یک فعل کنشی آغاز کنید (از واژههایی مثل: “دستیاری”، “کمک کردن به” یا “کار کردن با” خودداری کنید.) از افعالی استفاده کنید که به صنعت مورد نظر شما مربوطاند؛ مثل: “طراحی” یا “خلق کردن” برای صنعت پوشاک یا “محاسبه” یا “حسابرسی” برای حسابداری.
۶٫ از فهرستهای طولانی استفاده نکنید: از نوشتن عبارتهایی مثل “مسئولیتها یا وظایف شامل:” و بعد فهرست کردن هر کاری که در یک شغل خاص انجام دادهاید در یک بخش از متن گلولهبندی شده پرهیز کنید. اول از همه این کار باعث کسلکننده شدن خواندن رزومهی شما میشود و ثانیا اینطوری خودتان را بد معرفی میکنید. وقتی من با دانشجویان برای کالبدشکافی این عبارتهای طولانی کار میکنم، اغلب آنها را پررنگ کردن دستاورها، نتایج و اهداف به دو یا سه عبارت کنشی تقسیم میکنیم.
۷٫ هر جا ممکن است از کمیّت استفاده کنید. اعداد همیشه تقویتکنندهی موضع شما هستند. مثلا به جای گفتن “خدمتدهی به مشتریان با پاسخگویی به سؤالات آنها، انتخاب کالای مناسب آن ها و انجام عملیات فروش و ثبت آن در جهت دستیابی به اهداف فروش” این را امتحان کنید: “خدمتدهی به ۵۰ مشتری در هر شیفت کاری با پاسخگویی به سؤالات آنها، انتخاب کالای مناسب و انجام عملیات فروش و ثبت آن در جهت دستیابی به هدف فروش ۵۰۰ دلار یا بیشتر.”
۸٫ دستاوردها و نتایج را برجسته سازید: در مثال بالا دستاورد این دانشجو، دستیابی به هدف فروش ۵۰۰ دلار است. وقتی متن گلولهبندی شدهتان را مینویسید دربارهی دستاوردها و موفقیتهایتان بیاندیشید. اگر مثلا در دانشگاه حل تمرین درسی بودهاید، آیا به سایر دانشجویان کمک کردهاید نمرههایشان را بهتر کنند؟ اگر پیشخدمت یک رستوران بودهاید، آیا روشهای فروشی که استفاده کردهاید موجب افزایش درآمدهای رستوران شده است؟ برای اینکه شرح کارتان را مؤثرتر کنید با دستاوردهایتان شروع کنید: “بالاترین فروش ماهانه در میان ۱۰ فروشندهی …”
۹٫ هدف کارهایی که کردهاید را بنویسید: هر وقت به دانشجویان این را میگویم، اغلب عبارتهای آنها با قدرت بیشتری تمام میشود. دربارهی هدف کاری که انجام دادهاید بیاندیشید و آن را در پایان عبارتهای رزومهتان بیاورید. بعضی وقتها دانشجویان فکر میکنند کاری که انجام دادهاند اهمیتی نداشته؛ اما با افزودن هدف از انجام کار برای آنها مشخص میشود که این طور نبوده است. کدام یک از این دو عبارت بهتر است: “پژوهش در متغیرهای جمعیتشناختی و عوامل محیطی در بازار اسباببازی کودکان” در برابر: “پژوهش در متغیرهای جمعیتشناختی و عوامل محیطی در بازار اسباببازی کودکان با هدف استفاده در توسعهی محصولات جدید.”
۱۰٫ متنهای گلولهبندی شدهتان را اولویتبندی کنید: وقتی متنهای گلولهبندی شدهتان را مرتب میکنید، همیشه فکر کنید “اگر کارفرما فقط وقت خواندن اولین یا احتمالا دومین گلوله را داشته باشد؛ من میخواهم او چه چیز را بخواند؟” اغلب دانشجویان فکر میکنند که باید توانمندیهایشان را براساس کارهایی که بیشتر انجام دادهاند، فهرستبندی کنند. اگر ۷۵٪ شغلشان درگیر تلفن کردن به مشتریان سرد ـ مزاج احتمالی بوده است؛ باید اول این را بنویسند. و اگر آنها روی پروژهای کار کردهاند که به مدیرعامل شرکت ارایه شده است، باید اول آن را بنویسند!
۱۱٫ بخش تجربیات شغلی را دستهبندی کنید: با توجه به اینکه تجربیات شما در رزومه باید از آخر به اول ذکر شوند، مشکل بسیاری از دانشجویان قرار گرفتن شغل کنونیشان (که احتمالا یک شغل پارهوقت غیرمرتبط به کاری است که میخواهند انجام دهند) در اول فهرست است؛ در حالی که تابستان گذشته کارآموزی بسیار عالی داشتهاند. به نظر آنها، کارآموزیشان مهمتر بوده و باید این را نشان بدهند. چه بکنیم؟ این مشکل به سادگی قابل حل است: بخش تجربیات شغلی را به دو بخش تجربیات مرتبط و سایر تجربیات تقسیمبندی کنید.
۱۲٫ برای رزومهتان هدفگذاری کنید: بسیاری از دانشجویان یک رزومهی اصلی دارند که از آن رزومه، برحسب نیاز رزومههای خاصتر را برای حوزههای مختلف کاری که میخواهند در آنها مشغول به کار شوند، میسازند. اگر دانشجویی بهصورت همزمان کارآموزی در بازاریابی و فاینانس را دنبال میکند، باید یک رزومهی بازاریابی داشته باشد که در آن به پروژههای گروهی مرتبط با بازاریابی خودش (در دوران دانشجویی) اشاره کند و از واژگان تخصصی بازاریابی استفاده کند و همین کارها را برای رزومهی فاینانس خودش هم انجام دهد.
نکته: برای یافتن واژگان کلیدی که باید در رزومهتان بنویسید، به شرح شغل ذکر شده در آگهی استخدام توجه کنید.
۱۳٫ چه چیزهایی را باید در رزومهتان بنویسید: علاوه بر تحصیلات و دورههای آموزشی، تجربیات شغلی مرتبط و غیرمرتبطتان، تجربیات مربوط به فعالیتهای داوطلبانهتان، کارهای دوران دانشجوییتان، نقشهای رهبریتان در این کارها، پروژههای گروهی، مهارتها و علایقتان را در رزومه بنویسید. خلاصه اینکه رزومهی شما باید تصویر یک دانشجوی باتجربه را از شما ترسیم کند. در مورد معدل یک قانون سرانگشتی این است که اگر معدلتان از ۱۵ بالاتر است، آن را در رزومهتان ذکر کنید.
منبع: این پست ترجمهی آزادی است از اینجا
پ.ن.۱٫ پیشنهاد میکنم مجموعه مطالب قبلی مربوط به اصول رزومهنویسی در گزارهها را هم در کنار این راهنمای از نظر من عالی بخوانید.
پ.ن.۲٫ بدیهی است که این ۱۳ نکته برای نوشتن رزومه با هر سطحی از تجربه و سابقهکار مهماند.
نویسنده: دبورا فدریکو؛ ترجمه: علی نعمتی شهاب فقط ۶۰ ثانیه! کارفرماها برای مرور رزومهی شما کمتر از یک دقیقه وقت صرف میکنند. با داشتن تعداد زیادی رزومه که باید مرور شوند، کارفرماها به صورت طبیعی حجم کار خود را کم و رزومههای بد را از قایق نجات به بیرون پرت میکنند. دلایلی که باعث میشوند رزومهی شما سریعا به گلدان
این هفته بهصورت آزمایشی تغییراتی در بخش لینکهای فناوری اطلاعات و ارتباطات دادم و سعی کردم یک دستهبندی موضوعی داشته باشم تا مرور تعداد زیاد لینکها آسانتر شود. لطفا نظر و پیشنهاد بدهید.
پیش از شروع سه نکته:
جامعهشناسی، روانشناسی و کار حرفهای:
شهرام کریمی در یادداشتهای صنایعی یک مجموعهی راهنمای چهار قسمتی نوشت در مورد مصاحبهی استخدام که هم بهدرد مصاحبهشوندهها میخورد و هم مصاحبهکنندهها. از دستاش ندهید: نکاتی در مورد مصاحبه استخدام- ۱، نکاتی در مورد مصاحبه استخدام- ۲، نکاتی در مورد مصاحبه استخدام- ۳ و نکاتی در مورد مصاحبه استخدام- ۴- راهنمای مصاحبه
ممنون آقای مورداک و خداحافظ! (رضا قربانی در مدیر رسانه دربارهی توهمات معمول ما ایرانیان در مورد آدمهای بانفوذ دنیا با تمرکز بر کیس روپرت مرداک میلیاردر رسانهها نوشته. خواندنی.)
چرا هنوز مینویسم (این نوشتهی حسین سناپور رماننویس همروزگار ما شاید در ظاهر ادبی باشد و بیربط؛ اما یادمان میدهد که در شرایط بد کاری و زندگی چطور انگیزههای پیش رفتن را فراموش نکنیم!)
پنج نکته برای تند خواندن مطالب طولانی آنلاین (خیلی عالی!) (عباس صفارائی؛ ویزویز)
معرفی کتاب: از خوب به عالی، مشاغل تاریخ مصرف گذشته و تناقض استوک دیل (امیر مهرانی؛ The Coach)
مجازات قبل از وقوع جرم (علی واحد؛ وبلاگ رادمان) و نوشتهی تکمیلی مجید آواژ (برخی از) کارمندان دولت چطور رفتار میکنند در رابطه با معضلات فروش نرمافزار به دستگاههای دولتی
تبلیغات گمراه کننده و ۹ چالش رشد پیش روی کارآفرینان (وبلاگ همینا)
رفتار شهروندی سازمانی (Baseline.ir)
مرور وبلاگها:
بلاگینگ بی هیچ احساسی (رضا بهرامی در این نوشته تشویقمان میکند که در وبلاگنویسی به چارچوب خشک و نامنعطف “تخصصی” نوشتن نچسبیم. رضا میگوید که چه بسا تجربیات و احساسات زندگی شخصیمان آموزندهتر باشند! کاملا موافقام.)۱۴ تجربه یک نشست آفلاین (جواد افتاده در “رسانههای اجتماعی”اش دربارهی تجربهای که از برنامهریزی و برگزاری جشن روز جهانی رسانههای اجتماعی در تهران بهدست آورده. جالب!)
ظهور، سقوط و احیای امپراتوری نوکیا (فراتر از عالی حتا!)، شما چند دلار برای گوگل، توییتر، فیسبوک یا پاندروا میارزید؟! (اینم مثل قبلی) و در ضرورت و ستایش اینفوگرافها (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)
در باب قطعیهای اخیر بانکها؛ همه ما عضوی از یک خانواده هستیم (کاش برای مسئولین محترم مهم بود این حرفها …) و چرا مردم به خدمات ارزش افزوده علاقه ندارند؟ (خوشحالام رضا هم دارد منظم مینویسد) (رضا قربانی؛ مدیر رسانه)
اخبار دنیای فناوری و رسانههای اجتماعی
نقشهی شهرهای بزرگ دنیا از زاویه کاربران شبکه های اجتماعی (نارنجی)
وردپرس ۵۰ میلیون وب سایت را قدرت میبخشد! (کف مرتب :)) (فارنت)
اینترنت پرکاربردترین استفاده از تلفن هوشمند
بازی بیش از ۷۴ میلیارد دلار هزینه برای مصرفکنندگان دارد
میلیونها پوند خسارت آنلاین به دلیل ضعف املای کارمندان
میزان آلودگی ایمیلها/ دیاکسیدکربن ۸ ایمیل برابر با ۱ کیلومتر حرکت خودرو
تغییرات گسترده در رتبهبندی شرکتهای آیتی در ایران (راجع به ابداعات احمقانهی آییننامهی رتبهبندی شاید بعدا نوشتم.)
اخبار گوگل:
ده نکته جالب دربارهی گوگل پلاس (وبلاگ هفتهنامهی عصر ارتباط)
گوگل+ از مرز ده میلیون کاربر گذشت! و مارک زاکربرگ: +Google ثابت کرد ما در مسیر درست گام بر میداریم (مجلهی اینترنتی پریانا)
گوگل دانشگاه راهاندازی میکند
کتابخوان الکترونیکی گوگل هفته آینده عرضه میشود (فارنت)
نگاهی به عملکرد اندروید مارکت (وبشهر)
تغییر در سبک صندوق پستی ایمیل جیمیل! + عکس (مجلهی اینترنتی گویا آیتی)
اخبار اپل:
هدف اپل: ۴۱۵ میلیون کاربر ios تا انتهای سال ۲۰۱۲ (وبلاگینا)
اپل دو آیفون را در سال جاری معرفی میکند!، گوگل نشان Blogger را حفظ میکند!
سیستم عامل جدید مک سه شنبه از راه میرسد (مک او اس لیون)
اخبار فیسبوک:
جنگ فیسبوک و گوگل در چهار جبهه (بسیار خواندنی!)
دارایی فیسبوک از ۱۸ میلیارد دلار فراتر رفت
ویندوز ۸ را با همان سختافزار مورد نیاز ویندوز ۷ تجربه کنید! (وبلاگینا)
مایکروسافت و فروش ۴۰۰ میلیون مجوز ویندوز ۷
مدیر ایرانی مایکروسافت به رقیب ملحق شد (ساناز اهری مدیر ارشد توسعهی بینگ رفت گوگل!)
اخبار گجتها و ابزارهای فناوری:
با پرینتر سه بعدی Objet260 تخیلات را به واقعیت تبدیل کنید، لباس های مجازی را با کینکت تجربه کنید و رکورد زمان بازی با تلفن های همراه (نارنجی)
شارژ ابتدایی ۱۲ ساعته باطری غلط است! (وبشهر)
اولین گوشی مجهز به سیستم عامل Anna وارد بازار شد (البته یه مدل سیمبین هست.)
عرضه تبلت نسل چهارم با روحیه یک رایانه رومیزی/ تصاویر تبلتی برای دورکاری
اقتصاد:
صنعت هواپیمایی و افزایشی که درمان نیست (علی دادپی؛ اقتصادخرد، بازار و خانوار)
صندوق مسخره توسعه ملی (حجت قندی؛ اقتصادانه)
فنآوری عامل رشد اقتصادی ایالاتمتحده (گزارش مککنزی)
کشف ارتباط میان درآمد ملی و مرگ در اثر حمله قلبی (زندهایم الان!؟)
این هفته بهصورت آزمایشی تغییراتی در بخش لینکهای فناوری اطلاعات و ارتباطات دادم و سعی کردم یک دستهبندی موضوعی داشته باشم تا مرور تعداد زیاد لینکها آسانتر شود. لطفا نظر و پیشنهاد بدهید. پیش از شروع سه نکته: لینکهایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینکها متمایز میکنم. اگر
تصویر یک ـ سر کلاس در ردیف دوم نشستم و دارم زور میزنم تخته را بخونم. نمیشه که نمیشه. به خودم میگم از پنجرهی کلاس نور افتاده روی تخته نمیبینم!
تصویر دو ـ با مدیرعامل شرکتمان در جلسهای شرکت کردهایم که ایشان در آنجا سخنرانی دارد. وسطهاس سالن نشستم و دارم سعی میکنم فایل پاورپوینتاش را بخونم، نمیتونم! به خودم میگم: دوره خوب!
تصویر سه ـ نشستم روی صندلی مطب چشمپزشکی و دارم تلاش میکنم تشخیص بدهم بزرگترین علامت ممکن روی تختهی آقای دکتر کدوم طرفیه!
تصویر چهار ـ عینکام روی چشمام است و دارم مثل بچههای کوچولو از کشف تصویر سه بعدی و پررنگ و زیبای جهان دور و برم لذت میبرم!
در همان زمانی که دارم از دیدن دنیای جدید لذت میبرم، به این فکر میکنم که توجه نکردن به ضعیف شدن چشمانام چقدر برایام مشکل ایجاد کرده. چقدر تصویرهای ناواضحی را که بهدلیل ضعف بیناییام میدیدم برای خودم توجیه میکردم و همین درست ندیدنها، چه بسا باعث برداشتهای اشتباهام از تصاویر دنیای اطرافام شدهاند.
یاد حرفهای دکتر رمضانی دربارهی منظر (View) در تحلیل سیستم میافتم. اینکه هر آدمی براساس دانش و تجربهاش و براساس توان و ظرفیت ذهنیاش در تحلیل موضوعات، سوژهی تحلیل را از دیدگاه متفاوتی میبیند. همانطور که من، تصویر متفاوت و نادرستی را از دنیای اطرافام میدیدم و حتا شک هم نمیکردم که دیدن من است که مشکل دارد!
وقتی بهعنوان یک مشاور و تحلیلگر داریم به مسئله نگاه میکنیم، باید دقیقا مواظب همین باشیم که “بینایی تحلیلیمان” دچار مشکل نباشد. همیشه احتمال اینکه به تصویر اشتباهی از موضوع تحلیل و مسئلهی مورد نظر برسیم وجود دارد. حتا بزرگترین مشاوران دنیا هم دچار اشتباهات تحلیلی میشوند. اما اگر حواسمان باشد که ممکن است عجیب بودن تصویری که از سازمان / مسئلهی پیش رویمان داریم ریشه در ضعف دید ما داشته باشد، آنوقت بهانههایی مثل نور پنجره و دور بودن و اینها را برای خودمان نمیآوریم و میرویم دنبال پیدا کردن اشکال کار. بهنظرم ضعف بینایی تحلیلی چیزی است که کاملا ریشه در دانش و تجربهی فرد تحلیلگر دارد. شما هر چقدر بیشتر بدانید و هر چقدر بیشتر با مفاهیم و تئوریها و ابزارها آشنا باشید، بهتر و دقیقتر میتوانید مسئله و اجزای آن را ببینید و در نتیجه با درک درست آن، راهحل درستی هم برای آن تجویز کنید. از آن طرف تجربه هم عامل دیگری است که به شما نشان میدهد که خطوط پررنگ مسئله کجا هستند، رخ دادن کدام خطاها احتمال بیشتری دارند و نشانهها و ریشههای احتمالی بروز مسائل عامتر را در سازمان مورد مطالعه پیدا کنید. ضمن اینکه حواستان به “زوایای حادهی سازمانی” هم خواهد بود.
اگر از این دید به مسئله نگاه کنیم، وقتی با سازمانی روبرو میشویم که مثلا در آن نمایندهی کارفرما مدام در کار مشاور سنگاندازی میکند، با کمی دقت بیشتر متوجه میشویم که این آدم دارد برای رسیدن به جایگاه خالیماندهی قائممقام سازمان دست و پا میزند. وقتی این را بفهمیم نوع روابطمان را با او تغییر میدهیم. یا مثال دیگر: در سازمانی که بهدنبال اصلاح ساختار سازمانی است، هنوز استراتژی تدوین نشده و کارفرما هم اصرار دارد که این دو کار موازی انجام شوند. وقتی این را درک کنیم که عملا مدیرعامل سازمان از استراتژی تنها برای توجیه تصمیمات خودش میخواهد استفاده کند، آنوقت حواسمان به این خواهد بود که ساختار سازمانی را هم مطابق چارچوب ذهنی آقای مدیرعامل بچینیم.
شاید یک مثال بانمک دیگر هم این باشد: شرلوک هلمز و پوآرو را یادتان هست که چقدر دنبال شواهد ریز بودند و از همانها برای کشف راز جرم استفاده میکردند؟ آن عینک پنسی پوآرو ظاهرا مهمتر از چیزی بود که من تصور میکردم.
بنابراین اگر میدانید که دارای ضعف بینایی تحلیلی هستید؛ عینک بزنید لطفا!
تصویر یک ـ سر کلاس در ردیف دوم نشستم و دارم زور میزنم تخته را بخونم. نمیشه که نمیشه. به خودم میگم از پنجرهی کلاس نور افتاده روی تخته نمیبینم! تصویر دو ـ با مدیرعامل شرکتمان در جلسهای شرکت کردهایم که ایشان در آنجا سخنرانی دارد. وسطهاس سالن نشستم و دارم سعی میکنم فایل پاورپوینتاش را بخونم، نمیتونم! به خودم
این روزها من دارم اولین تجربهی مدیریت جدیام را میگذرانم و از سیستم کارشناسی درآمدم. ولی خوب همچنان “رئیس بزرگ” (آقای مدیرعامل عزیز) هستند که باید هر از چند گاهی به ایشان “نه” بگویم! (چقدر هم میگم واقعا! :دی)
من همیشه فکر میکردم مشکلام این است که جرأت “نه گفتن” ندارم. اما ظاهرا نه گفتن هم راه و روش دارد و مشکلام بیشتر از این حرفها بوده. 🙂 اینجا ۷ روش “نه گفتن به رئیسها” نوشته شده که با هم مرورشان میکنیم:
۱٫ منطقی باشید: “بدترین بلایی که ممکنه رئیس بعد از نه گفتن سرم بیاره چیه؟” این را که از خودتان بپرسید، میبینید که نه گفتن چندان هم سخت نیست!
۲- قبل از اینکه دیر شود، دست به کار شوید!
۳- پر رو باشید! (تا حالا نه نگفتم؛ از این به بعد میگم!)
۴- گزینهی جایگزین داشته باشید: “حالا فرض کن من حرف تو رو قبول کردم. چی کار کنم جاش؟” (اگر رئیس اینو پرسید جوابی دارید برای او؟)
۵- سؤال بپرسید: “چرا من؟” (البته نه با طلبکاری!) “ایکس یا ایگرگ الان بیکارند میتونند این کارو بکنند ها.” بعضی وقتها رئیسها نیاز به کمک دارند تا تصویر بزرگتری را از ماجرا ببینند.
۶- بر روی نتایج متمرکز شوید: معمولا برای رؤسا نتیجهی نهایی مهم است. اگر واقعا فکر میکنید نه گفتن شما نتیجهی بهتری را در پی دارد، این را به رئیستان نشان دهید.
۷- آستینها را بالا بزنید؛ وقت جنگه: خوب اگر مطمئن شدید که برای نه گفتن دلیل منطقی دارید و مثل گولوم گالیور بیخودی ناامید و نگران نیستید؛ همین حالا وقتاش رسیده. بروید سراغ رئیستان. 🙂
این روزها من دارم اولین تجربهی مدیریت جدیام را میگذرانم و از سیستم کارشناسی درآمدم. ولی خوب همچنان “رئیس بزرگ” (آقای مدیرعامل عزیز) هستند که باید هر از چند گاهی به ایشان “نه” بگویم! (چقدر هم میگم واقعا! :دی) من همیشه فکر میکردم مشکلام این است که جرأت “نه گفتن” ندارم. اما ظاهرا نه گفتن هم راه و روش دارد