“مدیریت تماما دربارهی تصمیمگیری است. همین. بعضی وقتها تصمیمات شما مثبت و خوباند. بعضی وقتها هم احساس میکنید که تصمیم نادرستی گرفتهاید و باید به آن مسئله به شکل دیگری حمله کرد!”
ضمن تسلیت ایام سوگواری سید الشهدا امام حسین (ع)، برویم سر کار خودمون! فقط چند تا توضیح:
- از این هفته لینکهایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینکها متمایز میکنم.
 - پیام هدایت یکی از خوانندگان خوب و محترم این وبلاگ هم از این هفته به جمع مدیریتینویسهای وب پیوست. ضمن تبریک به پیام، امیدوارم که زود به زود بنویسه!
 - امیر مهرانی این هفته به رکورد ۱۰۰۰ مشترک ثابت در فید وبلاگاش رسید. به امیر هم تبریک میگویم و امیدوارم یک روزی خودم هم به همچین جایی برسم!
 
این هم شما و لینکهای منتخب این هفته:
این مجموعه پستها در حکم یک دفترچهی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم میگذارم، برای این است که به نظرم برخی اخبار حداقل تیترشان باید توسط کسانی که در حوزه مشاورهی مدیریت و آیتی فعال هستند، دیده شوند. بنابراین اگر تعداد لینکها زیاد هستند، اولا ببخشید و ثانیا اینکه حداقل به تیترها نگاهی بیاندازید؛ ضرر نمیکنید!
با این توضیح لینکهای هفته را در قالب دستهبندی موضوعی مرور میکنیم:
مدیریت:
بستر پیشرفت شما کجاست؟ (آیا کارتان را بستر پیشرفت میدانید؟) و سیگنال در مقابل نویز (از امیر مهرانی)
گام نخست اجرای مدیریت پروژه در سازمان (جمعآوری اطلاعات، اولین گام مدیریت پروژه است) و اهداف هوشمند (کاربرد مدل SMART در تحلیل فرایند) (از مهدی عرب عامری)
قانون، محدودیت نیست (بخش اول) (نوشتهی آقای مجید آواژ در مورد لزوم محدودیت اینترنت در شرکتهای آیتی. من با نظر ایشان مخالفم و میتوانید در این مورد کامنت من و پاسخ متین و سنجیدهی ایشان را پای همین پست مشاهده کنید.)
گزارشی دربارهی مدیریت منابع انسانی در گوگل (این گزارش به دغدغههای مدیریت منابع انسانی در گوگل پرداخته. کسی حوصله داشت ترجمهاش کند. سه تا نکتهی بسیار مهماش اینها هستند: ۱. گوگل الگوریتمی را برای تعیین ریسک شرکت توسط تک تک ۲۰۰۰۰ کارمندش در قالب برنامای به نام Googlegeist توسعه داده. ۲. در گوگل روی ایجاد سیستم تصمیمگیری که در آن اشتباهات شناختی یا همون Cognitive Biases خودمون حذف شده باشند!!! ۳. در گوگل همه چیز باید از نو ابداع شود؛ حتی در حوزهی منابع انسانی. اینکه یک طرح منابع انسانی مثلا در GE یا IBM به خوبی کار کرده دلیل نمیشود که در گوگل هم به کار گرفته شود!)
تأسیس سایت “دفتر ارتباط با دانشگاه” (برای اطلاعرسانی و ترویج فعالیتهای آکادمیک بازاریابی )
مدیریت ریسک راه حلی جهت غلبه بر رکود اقتصادی
فناوری اطلاعات:
مایکروسافت تبلت های جدید خودش را برای رقابت با آی پد معرفی می کند (کلا کپی پیستکار خوبی است این مایکروسافت!) (مهرداد نایب)
خروجی کارآ در Agile (تفاوت روش Agile با متدولوژیهای موجود توسعهی نرمافزار)
فعالیت گروهی برای گسترش کتاب الکترونیک فارسی (پیشنهاد قابل تأمل دکتر مزیدی عزیز برای گسترش محتوای فارسی)
برتری آماری اندروید بر آیفون، در میدان گوشیهای همراه و نقشه روابط فیسبوکی (از یک پزشک؛ دکتر علی رضا مجیدی عزیز)
گزارش صریح مرکز پژوهشهای مجلس چالشهای اصلی صنعت نرمافزار ایران
تحقیقی درباره گرایشهای مختلف وبلاگهای ایرانی (گزارش مربوطه را در قالب فایل PDF از اینجا دریافت کنید.)
جدول میزان تحقق برنامه چهارم در فناوری اطلاعات
نتیجهی نظرسنجی والت: آیا کارکنان باید براساس اظهارنظرهایشان در فیسبوک اخراج شوند!؟
روزانه ۳۰۰.۰۰۰ گوشی آندروید فعال میشود! (دم گوگل گرم!)
۱۰ موضوع مورد علاقه کاربران توئیتر در سال ۲۰۱۰
افشای پیشنهاد ۱۵ میلیارد دلاری مایکروسافت برای خرید فیسبوک (دم مارک زوکربرگ گرم که نفروخت!)
بیشترین کلمه بکار رفته در ویکی لیکس
اقتصاد:
دوستان لطفن کمی هوای تازه یا چهگونه در ۱۲ ساعت یک منتقد رادیکال شده و باعث کسالت و خوابآلودگی بقیه شویم؟ (مطلب بسیار بسیار عالی حامد قدوسی عزیز در نقد ناقدان هوچیگر چپگرای حوزهی اقتصاد) و پست مکمل آن پاسخهایی به یک منتقد رادیکال: کشاورزی آمریکایی یا دهقان هندی؟ (اگر به اقتصاد علاقه دارید هر دو تا را بخوانید حتما)
درسهای اقتصادی آلودگی هوای تهران (علی دادپی)
مروری بر گزارش ۲۰۱۰ موسسه فریزر آزادی اقتصادی در جهان کمتر شده است
۲۸ ماه است که نرخ رشد اقتصادی کشور اعلام نشده است (فاجعه!!!)
جامعهشناسی، روانشناسی و کار حرفهای:
یک روانشناس از منطق اقتصادی میگوید: چرا شاد بودن همیشه خوب نیست؟ (“اگر احساس خوب داشتن اولویت اصلی نباشد، اولویت اصلی چیست؟ به نظر من، آرامش داشتن. منظور من از آرامش هیچ چیز فراطبیعی نیست. منظورم نادیده گرفتن خودآگاه برای رسیدن به شور و آرامش نیست؛ موادمخدر هم اثر مشابهی ایجاد میکند. منظور من از آرامش وضعیتی است که شما در کنترل کامل ذهن و زندگیتان هستید، از اراده آزادتان در سازگارترین شکل ممکن استفاده میکنید؛ و در عین حال، نسبت به اموری که اداره شان از دست شما خارج است بیتفاوت هستید.”)
مدیریت باهوشترینها (رونوشت به مدیران من! :دی)
کارآفرینی کار آفرینی ، روانشناسی موفقیت (کارآفرینان با سایر انسانها فرقی ندارند؛ فقط درک نمیکنند که چرا میشود شکست خورد!!!)
کیفیت زندگی در جزئیات کوچک نهفته است
مهارتهای مدیریتی اصول کنار آمدن با کارهای خصمانه (“بسیاری از مشاجرات تنها به این دلیل روی میدهند که یکی از دو طرف مجادله یا هر دو، از جملات تحریک کننده استفاده میکنند. معمولا مشاجراتی که به این شیوه روی میدهند، برای روابط بسیار مضر هستند. یاد گرفتن کلماتی که میتوانند منجر به دعوا شوند و جایگزین کردن آنها با کلمات دیگر، کار چندان دشواری نیست.”)
چرا باید مدیران درد را احساس کنند؟ (“هرچه بیشتر تلاش کنم تا دیگران را تحت تاثیر قرار بدهم به همان اندازه کمتر خود را باور میکنم و هیچ دوره آموزشی ارتباطات برای بهبوداین شرایط به من کمک نخواهد کرد مگر در صورتی که قادر باشم درد هیچ گاه به اندازه کافی خوب نبودن را احساس کنم و قبول کنم تنها راهی که ما بتوانیم به سمت جلو حرکت کنیم، از زندگی لذت ببریم و با جرات رهبری کنیم این است که جلوی احساسات خودمان را نگیریم و آنها را کاملا تجربه کنیم تا بتوانیم تبدیل به یک انسان کاملا بالغ و به کمال رسیده شویم.”)
برای دیدن لینکهای کلیهی قسمتهای قبل، میتوانید به اینجا مراجعه بفرمایید.
پ.ن. ۱. لطفا اگر وبلاگی، پستی یا مطلبی را من ندیده بودم یا نمیشناسم، کامنت بگذارید و معرفی بفرمایید برای یادگیری بیشتر.
پ.ن.۲. اگر دوست داشتید توئیتر گزارهها را برای دیدن ایدهها و حال و احوال روزانهی من و گودر گزارهها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روانشناسی و جامعهشناسی (و گاهی هم که خیلی هیجانزده میشوم، علم!) دنبال کنید.
این هفته نوشتن در این پست کمی تأخیر شد و در واقع به هفتهی بعد منتقل شد! امیدوارم دیگر این اتفاق رخ ندهد. با این توضیح بریم سر کار خودمون!
این مجموعه پستها در حکم یک دفترچهی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم میگذارم، برای این است که به نظرم برخی اخبار حداقل تیترشان باید توسط کسانی که در حوزه مشاورهی مدیریت و آیتی فعال هستند، دیده شوند. بنابراین اگر تعداد لینکها زیاد هستند، اولا ببخشید و ثانیا اینکه حداقل به تیترها نگاهی بیاندازید؛ ضرر نمیکنید!
با این دو توضیح لینکهای هفته را در قالب دستهبندی موضوعی مرور میکنیم:
مدیریت:
نایابی در تخصص (شعار من همیشه اینه که تخصص خود را بشناسید! در این پست شهرام کریمی معیار خوبی برای سنجش متخصص بودن / نبودن ارایه کرده.)
ارزش های سازمانی (اصطلاح ارزشهای سازمانی این روزها خیلی این طرف و آن طرف شنیده میشود؛ از برنامهریزی استراتژیک گرفته تا رفتار سازمانی. این مطلب خوب احسان اردستانی نگاهی نسبتا جامعی داشته به اینکه کلا این مفهوم یعنی چه!)
حل مسئله به روش شرلوک هولمز (من هم یک چیزی تو همین مایهها ترجمه کردم که البته با این مطلب امیر مهرانی متفاوته. یک مدت بگذره از مطلب بسیار عالی امیر، منتشرش میکنم.) و جمع بندی: تاخیر پرداخت حقوق و استرس شغلی (امیر این هفته یک نظرسنجی داشت در مورد نتایج تأخیر در پرداخت حقوق. این پست جمعبندی نظرات ارایه شده و توصیههایی در این مورد است که حتما توصیه میکنم اگر شاغل هستید بخوانیدش.)
اگر مشتری گزارهها بوده باشید، من دور و بر زمان ال کلاسیکو چند تا پست در مورد درسهای مدیریتی بارسا نوشتم. حالا بعد از فاجعهی ال کلاسیکو مهدی عرب عامری آمده و در پست مورینیو، مدیری برای تمام پروژه ها همهی ما طرفداران بارسا را با خاک ورزشگاه سانتیاگو برنابئو یکسان کرده! من اگر چیزی در جواب این پست ننوشتم به خاطر پاسخ منطقی و جالب آیدین کسایی در پست مدیری خاص، نه برای پروژههای خاص بود. طبعا نظر من به نظر آیدین نزدیکتره! مدیران پروژه راهنمای مهدی را هم تحت عنوان مدیریت ریسک آسان مطالعه کنند.
چه میکنه این نیام یراقی! چند تا پست عالی داشت این هفته که نتوانستم از بینشان انتخاب کنم: پرسشنامه (حضرات محققین چطور پرسشنامه طراحی میکنید؟ این پست را بخونید و یاد بگیرید!)، چگونه بنویسیم؟ (رفرنسدهی در مقاله و تحقیق این طوری است!)، به یک ایده جهت رسیدن به ذهن نیازمندیم (این همه من میگم ایده مهمه؛ هیشکی گوش نمیکنه. کیس بانمکی را که نیام در این مورد نوشته بخونید!) و ارائه های آسانسوری
تفکیک مسائل شخصی از محیط کار- خلاصه نظرات و نتیجه گیری (نکاتی که مجید آواژ در این یادداشت در مورد محدودیتهای تکنولوژیک در محیط کار گفتهاند و دلایل این کار جالباند؛ اما من شخصا جز در مورد موبایل با بقیه بهویژه محدودیت اینترنت مخالفم. مخالفتام دلایل خاص خودش را دارد که شاید در آیندهی نزدیک نوشتم.)
تهران: پنجمین کنفرانس بینالمللی برند- ۱۱ آذرماه ۱۳۸۹ (خلاصهی جذابی از سخنرانی دیوید آکر از بزرگان بازاریابی) و معرفی کتاب هنر ایجاد انگیزه (هر دو از استاد پرویز درگی. دومی را بدهید از بچهی ۵ ساله تا آدمهای ۵۰۰ ساله بخونند!)
آقای خرمیراد هم چند تا پست بسیار عالی داشتند طبق معمول: برنامه ریزی پروژه چیه؟ و ارائه یا تکمیل طراحی؟
توسعه نرم افزار Agile (توسعهی چابک یعنی چی؟)
برنامه مدیریت ریسک پروژه (وبلاگ درسهای آموخته پس از مدتها بهروز شد. تعریف و اجزای برنامهی مدیریت ریسک پروژه را در این پست بخوانید.)
مدیران خودشیفته: مزایا و معایب
چگونه به کارکنان بیتفاوت خود انگیزه بدهیم
تاثیر تصمیمات روزانه مدیران بر استراتژی سازمان (در هر سطحی از سازمان که مدیریت میکنید، این مطلب را لازم است بخوانید.)
فناوری اطلاعات:
گوگل با شبکه اجتماعی Google +1 می آید (خبر بسیار جالب؛ به امید پیروزی گوگل بر رقبایاش یعنی فیسبوک و اپل! مایکروسافت را هم اصلا جزو رقبا محسوب نکردم … :دی) و مقایسه ای بین گوشی جدید گوگل و Galaxy S (از مهرداد نایب)
۳۰ زن برتر کارآفرین اینترنتی (خواهران آنلاین به جای این همه گودربازی بیایید بروید ببینید چه کارها نمیشود در این فضای مجازی کرد! مطلب بسیار عالی مایا؛ کسب و کار اینترنتی)
گوگل در برابر فیس بوک: دوران طلایی شرکتهای اینترنتی چقدر طول میکشد؟ (گوگل پیروز است! من مطمئنم …)
«فوربس» معرفی کرد: مردان قدرتمند جهان تکنولوژی
اتمام آدرسهای اینترنتی در ماهژانویه (سیستم IPv4 به پایان راه رسید …)
برترین جستجوها و سئوالات در یاهو / نشت نفت بریتیش پترولیوم در صدر
ارائه نسل چهارم شبکه بیسیم در آمریکا دانلود فیلم ویدئویی در یک دقیقه (نخورید این سرعتها رو …)
رونمایی نسخه فارسی سیستم عامل آندروئید/ “فارسی تل” در گوشی گوگل (خبر مهم)
معرفی بزرگترین حملات سایبری جهان/ استاکس نت پیچیده ترین کرم رایانهای
“فیس بوک” عامل یک پنجم طلاقها درآمریکا
اقتصاد:
درسهایی که برای بازی زندگی باید یاد گرفت (گریگوری منکیو استاد معروف افتصاد هاروارد در این مطلب به دانشهایی پرداخته که یک دانشجوی تازه وارد به دانشگاه حتما یاد بگیرد. این مطلب یکی از جذابترین مطالبی بوده که این هفته خواندم. حتما مطالعه کنید.)
خلع سلاح (به کدام منبع اطلاعاتی دقیق در مورد اقتصاد ایران اشاره میکنید حضرات مثلا محقق و روزنامهنگاران دنبال مشتری؟) و احتکار پیاز (اقتصاد سیاسی احتکار) (هر دو از حامد قدوسی عزیز)
وبینارهای آیایم (وبینارهای انجمن بینالمللی مدیران ایرانی آغاز شد. تشریف ببرید اینجا برای ثبتنام در اولیاش با سخنرانی دکتر هژیر رحمانداد)
دکتر رنانی: تحقیقات دانشگاهی درباره طرح هدفمندی، سانسور میشود (خواندن این سخنرانی طبق معمول عالی دکتر رنانی توصیه اکید می شود.)
ماندگاری در آمریکا بعد از دریافت دکترا (ایرانیها در میان تمام ملل بیشترین ماندگاری را پس از دریافت دکترا در ایالات متحده دارند. جای تأسف است … از پویان مشایخ)
اقتصاد برای همه معنی اقتصادی قیمت چیست؟
جامعهشناسی، روانشناسی و کار حرفهای:
چرا می نویسم ؟ (کمی بیربطه به اینجا ولی جالبه! یک نقل قول جالب در مورد چراییِ نوشتن توسط مازار ناظمی عزیز)
چرا سر رایانه خود داد می زنیم؛ کشف علت تمایل انسان به دوستی با دستگاههای الکترونیکی!
تمام مغز خاستگاه خلاقیت است (چپ مغزی و راست مغزی افسانه است!)
مغز خاطرات را مدیریت می کند/ تصمیم گیری برای خاطراتی که باید فراموش شوند (این کشف فوقالعاده است!)
درس “خوشبختی” در مدرسه آلمانی (مسئولان مدرسهای در آلمان به فکر راهانداختن درس جدیدی برای دانشآموزان افتادهاند. عنوان این درس “خوشبختی” است. قرار است دانشآموزان از طریق این درس برای ورود به دنیای بزرگسالان آماده شوند، البته خوشبخت!)
امکان خواندن افکار در آیندهای نزدیک!!! (این آلمانیها خطرناکاند ها!)
برای دیدن لینکهای کلیهی قسمتهای قبل، میتوانید به اینجا مراجعه بفرمایید.
پ.ن. ۱. لطفا اگر وبلاگی، پستی یا مطلبی را من ندیده بودم یا نمیشناسم، کامنت بگذارید و معرفی بفرمایید برای یادگیری بیشتر.
پ.ن.۲. اگر دوست داشتید توئیتر گزارهها را برای دیدن ایدهها و حال و احوال روزانهی من و گودر گزارهها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روانشناسی و جامعهشناسی (و گاهی هم که خیلی هیجانزده میشوم، علم!) دنبال کنید.
کارلو آنچلوتی در مصاحبهای که سایت گل فارسی منتشر کرده حرف بسیار جالبی زده: “حریفها دیگر از ما نمیترسند!” به نظرم این حرف کارلتو میتواند بنیان یک استراتژی رقابتی جالب باشد: “در رقابت، برای پیروزی مهم است که حریف فکر کند نمیتواند با ما رقابت کند!” این طوری رقیب یا وارد رقابت با ما نمیشود، یا اگر رقابت میکند احتمالا خیلی در آن حوزه سرمایهگذاری نخواهد کرد یا حتی اصلا دنبالهرو (Follower) ما خواهد شد. در واقع این احتمالا باید یکی از استراتژیهای اصلی رهبران بازار (Market Leaders) باشد؛ کاری که به نظر میرسد گوگل عزیز و اپل مثالهای خوبی برای آن باشند!
پ.ن. به دلایلی در این آخر هفته امکان تدوین پست لینکهای هفته برای من حاصل نشد. در نتیجه هر چند استثنا کردن اشتباه است و من هم با آن مخالفام؛ اما خوب این بار چارهای نیست. با این اوصاف قسمت ۱۷ پست لینکهای هفته فردا منتشر خواهد شد.
سایت هاروارد بیزینس ریویو یک بخش ویدئوی بسیار جالب دارد که در آن در گفتگو با نویسندگان این مجله و اساتید مدرسهی مدیریت هاروارد تلاش میشود برخی مفاهیم مدیریتی به شکلی ساده و کاربردی تشریح شوند. به همهی دانشجویان و علاقهمندان مدیریت توصیه میکنم که این ویدئوها را از دست ندهند. این کار اگر برای بقیه واجب کفایی باشد، برای دانشجویان MBA واجب عینی است! در هر حال تلاش میکنم که هر از چند گاهی خلاصهای از ویدئوهایی از این بخش که دیدهام اینجا بگذارم. این هم اولیناش:
ران اشکناس در اینجا از منابع ایجاد پیچیدگی در سازمانها میگوید. به عقیدهی او وجود پیچیدگی در سازمانها غیرقابل اجتناب است و به همین دلیل است که سادهسازی یک سفر تمام نشدنی است. بر همین اساس وی معتقد است که توانایی سادهسای پیچیدگیها، یک شایستگی مدیریتی است.
خوب برای سادهسازی باید اول ببینیم پیچیدگی در سازمانها از کجا نشأت میگیرد؟ آقای اشکناس ۴ منبع ایجاد پیچیدگی را در سازمانها شناسایی کرده است:
- وزن بالای ساختار سازمانی: وجود لایههای متعدد مدیریتی، پراکندگی جغرافیایی زیاد سازمان، وجود واحدهای متعدد در ساختار سازمانی و موارد مشابه همه باعث پیچیدگی ساختار سازمانی میشوند.
 - پیچیدگی در مدیریت محصول: وجود تعداد زیادی محصول، فرایند تولید پیچیده، سفارشیسازی بیش از حد محصول (مثلا ۴ میلیون ورژن از یک صندلی!) و … همه نشانههای پیچیدگی در این حوزه هستند.
 - عدم همخوانی فرایندها با فناوریهای جدید و محیط متغیر بیرونی: هر روز فناوریهای جدیدی پدید میآیند و فناوریهای موجود هم ارتقا پیدا میکنند. هنر مدیریت سازمان ایجاد یک سبد مناسب از فناوریها است که طیفرایند تدوین برنامهی استراتژیک تکنولوژی ایجاد میشود.
 - رفتار مدیران (و کارشناسان): این رفتارها بهویژه در حالت ناخودآگاهشان مهمترین عامل ایجاد پیچیدگی در سازمان هستند. اشکناس دو مثال در این زمینه میزند که بسیار گویا هستند: یکی داشتن ورژنهای مختلف از یک فایل خاص و دیگری دادن اطلاعات غیرضروری به افرادی که به آنها نیازی ندارند!
 
راهکار پیشنهادی آقای اشکناس هم خیلی ساده است: کشف پیچیدگی و رفع آن با سادهسازی. اشکناس برای اولی احتمالا مهمتر و سختتر است پیشنهاد میکند که در درجهی اول باید هر کس در هر نقشی در سازمان کشف کند که چه پیچیدگیهای ایجاد کرده و در مرحلهی بعد از دیگران برای کشف آنها کمک بگیریم!
پ.ن.۱. از میان این چهار منبع، چهارمی به نظرم جا برای فکر کردن و کشف کردن ـ بهویژه در زندگی شخصیمان ـ زیاد دارد.
پ.ن.۲. در همین زمینه قبلا مطلبی نوشته بودم تحت عنوان در ستایش سادگی که پیشنهاد میکنم آن را هم بخوانید.
در این دو سه هفتهی اخیر پستهای فوتبالی کم نداشتهام! چند وقتی است که دارم به نوشتن یک مجموعه پست در مورد درسهایی که میشود از فوتبال بهعنوان یک صنعت عظیم در دنیای امروز گرفت، فکر میکنم. این اولین پست در این زمینه است:
درس اول: وقتی قدرت زیادی دارید، سعی کنید در پایدار ماندن قدرت رقابتیتان دچار تردید شوید
سایت گل فارسی مصاحبهی جالبی چاپ کرده از یک روزنامهنگار طرفدار بارسا در مورد الکلاسیکوی این هفته. خوان کروز، معاون سردبیر روزنامه ال پاییس اسپانیا یک جای مصاحبه جملات جالبی دارد: “رئال شیفته قدرت است، ولی تردید را کم دارد. در زندگی هم کسی که تردید نکند مرتکب اشتباه می شود. دوشنبه بارسا به هوش تکیه داشت و رئال به قدرت.”
وقتی سازمانی قدرت زیادی دارد، حسابی حریفاناش را شکست میدهد و با موفقیت پیش میرود، معمولا بزرگترین اشتباهی که مدیران آن سازمان ممکن است بکنند، دل بستن به پایدار بودن آن موفقیت بدون تغییر در سازمان خود است. این اشتباهی بود که مورینیو انجام داد و نتیجهاش شکست تحقیرآمیز این هفتهی رئال بود. رئال در تمام طول این فصل تیمهای رقیب را با ۴-۵ گل بدرقه میکرد و در مقابل از ضعیفترین رقبا هم گل میخورد. در مقابل بارسا شاید نتایج درخشانی نمیگرفت (البته برد ۸-۰ آلمریا نشان داد بارسای واقعی یعنی چی) ولی خط دفاعیاش از وضعیت مناسبی برخوردار بود. و این دقیقا اشتباه “آقای خاص” بود: دفاع ضعیف رئال در برابر خط حملهی قوی بارسا زانو زد و از آن طرف خط حملهی قدرتمند رئال در برابر خط دفاعی بدون اشتباه بارسا نمایش پرفروغی نداشت. در واقع پاشنهی آشیل رئال اینجا معلوم شد: وقتی خط حملهاش نتواند کاری بکند، دفاع ضعیف این تیم، نابودش میکند!
این قضیه مسبوق به سابقه است. اگر یادتان باشد پارسال هم بارسا و اینتر در دور گروهی لیگ قهرمانان با هم، همگروه بودند که بارسا اینتر را برد. اما مورینیو از آن باخت درس گرفت و با ایجاد تغییرات تاکتیکی در تیماش در نیمه نهایی بارسای محبوب ما را حذف کرد (امیدوارم بازی برگشت الکلاسیکو این طوری نشود!)
بهترین مثال این اشتباه در حوزهی کسب و کار، جنرال موتورز است که سقوط عجیب و غریب و ورشکستگیاش در سال ۲۰۰۹ جزو اخبار عجیب صنعت خودرو بود. اینجا در مقالهای به تفصیل در این مورد توضیح داده شده است که توصیه میکنم مطالعه بفرمایید.
چهار ماه به همین سرعت گذشت … بریم سر لینکهای این هفته.
این مجموعه پستها در حکم یک دفترچهی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم میگذارم، برای این است که به نظرم برخی اخبار حداقل تیترشان باید توسط کسانی که در حوزه مشاورهی مدیریت و آیتی فعال هستند، دیده شوند. بنابراین اگر تعداد لینکها زیاد هستند، اولا ببخشید و ثانیا اینکه حداقل به تیترها نگاهی بیاندازید؛ ضرر نمیکنید!
با این توضیح لینکهای هفته را در قالب دستهبندی موضوعی مرور میکنیم:
مدیریت:
مدال طلای سجاد مرادی، نتیجه همکاری تیمی یا…؟ (این مدال طلای سجاد مرادی هم کیس جالبی است برای فکر کردن! این پست امیر مهرانی، که من هم باهاش موافقم نگاهی دارد به اینکه آیا اسم این جور نتیجه گرفتن، کار گروهی است یا … بخوانید!)، پرسنال برندینگ: ال گراند کلاسیکو (امیر مهرانی در این پست به مناسبت الکلاسیکوی این هفته به این موضوع پرداخته که پپ گواردیولا و خوزه مورینیو چه نمونههای خوبی برای یاد گرفتن پرسنال برندینگ هستند! از همین تریبون ضمن اعلام همبستگی با امیر در مورد آقامون پپ از مهدی عامری میخواهم که کمی در وبلاگاش در مورد آقاشون خوزه بنویسد که ما هم یاد بگیریم!) و نتیجه نظر سنجی سفر بی بازگشت به مریخ (همه از امیر مهرانی)
برآورد مدت زمان فعالیتها(۲) (از احمد شریفی)
کیست که فداکاری کند (تغییر دردآور است؛ کسی حاضر است دردش را تحمل کند؟) و مراقب باش پیچانده نشوی (چند نکتهی مهم در مورد مصاحبه کردن در پروژههای مشاوره!) (از مهدی عرب عامری)
The Rat Race و پذیرش دکتری مدیریت آمریکا (از نیام یراقی؛ که دومی اگر چنین هدفی دارید حتما باید خوانده شود. من که خوندم به این نتیجه رسیدم که دکترای مدیریت در آمریکا را بیخیال شم!)
نمودارهای سه بعدی و روش مناسب برای ارزیابی پیشرفت طراحی (کارشناسان کنترل پروژه و مدیران پروژههایی که توشون طراحی دارند، واجب است این مطلب دومی آقای خرمی راد را بخونند!)
مدیریت در گوگل (از آقای افشین دبیری)
پاریتو در ورزش (اثبات قانون پارتو براساس نتایج بازیهای آسیایی گوانگژو توسط آیدین کسایی عزیز)
روانشناسی ارتباط با مشتریان در بازار خدمات (این مطلب استاد درگی را لازم است همهی ما بخوانیم!)
روشی نوین برای یادگیری از وبلاگ دنیای چابک: Shu-Ha-Ri روشی برای Agile شدن
آنچه هر رهبر سازمانی باید در مورد پیروان خود بداند
نوآوری درسهایی در زمینه نوآوری از دهه ۱۹۳۰ (هر چند در رکود منابع برای سرمایهگذاری کم است؛ ولی هر کس روی R&D در این اوضاع احوال سرمایهگذاری کند وقتی اقتصاد از رکود خارج شد برندهی واقعی است!)
دانلود چند کتاب عالی در مورد مدیریت تکنولوژی (ترجمهی چند کتاب بسیار عالی در زمینهی مدیریت تکنولوژی و آیندهنگاری را از این سایت دانلود کنید. کتاب کیزا که یکی از معروفترین کتابهای مدیریت تکنولوژی هست هم اینجا موجوده.)
فناوری اطلاعات:
هشت پیش بینی درباره آینده آی تی در جهان توسط گارتنر (مهرداد نایب عزیز باز هم میگم عالی! ITکارها این را واجب است بخونند.)
آیا وب فارسی مرده است؟ (مایای عزیز در کسب و کار اینترنتی به نکتهی بسیار جالبی پرداخته: به جای غر زدن در مورد اینکه وبلاگستان وضعاش خربه بیایید تک تک ما با تولید محتوا این فضا را گرم کنیم!)
شبکههای اجتماعی و تلفنهای هوشمند کارایی کارمندان را افزایش میدهند (نقش مهم و مثبت و سازندهی گودربازان در سازمانها!)
فهرست ۱۰۰ شرکت برتر IT برای اشتغال اعلام شد (جالبه که خیلیهاشون شرکت ITکار نیستند؛ واحد فناوری اطلاعاتشون خفنه!)
پیشبینی رشد ۴ درصدی صنعت جهانی IT در سال ۲۰۱۱
حکم نهایی دادگاه دو غول نرمافزاری جهان صادر شد SAP در برابر اوراکل تعظیم میکند؟ (دعوای این دو غول بالاخره با رأی نهایی داداگاه تمام شد و SAP باید بالاترین جریمهی تعیین شده در تاریخ را برای نقض کپیرایت به اوراکل بپردازد: ۱.۳ میلیارد دلار! حقیقتا به نظر من این کار استراتژی کثیفی است که لری الیسون از مایکروسافت و اپل یاد گرفته و معنایی جز انحصار ندارد! نخطه!)
گوگل با ارزش ترین برند تجاری دنیاست! (صلواط اصلا!)
اتحاد مایکروسافت و فیس بوک در مبارزه با گوگل (عمرا!)
فرانسه «مالیات بر گوگل» میگیرد (مملکته دارند!)
پایان تأسف بار برای Novell (چه کسی باور میکرد ناول عزیز بیفتد دست مایکروسافت تا نابودش کند؟ تأسفبار …)
۲۵ درصد سازمانهای بزرگ از سرورهای مجازی استفاده میکنند
جابهجایی مبالغ زیر ۵۰ میلیون تومان با امضای الکترونیکی امکانپذیر شد
اینترنت ملی سال ۹۲ راه اندازی می شود
اقتصاد:
پارادکس زندانبان (بازی جالب مطرح شده در وبلاگ علی سرزعیم)
راهحل «بازاریابی اجتماعی» برای خروج از تله فقر نگاهی متفاوت به مساله جهانی فقر (مقدمه و فصل اول کتاب بازاریابی اجتماعی نوشتهی فیلیپ کاتلر بزرگ که از این هفته چهارشنبهها فصلهای مختلفاش در روزنامهی دنیای اقتصاد منتشر میشود.)
کسل کنندهترین روز قرن بیستم مشخص شد! / روز بیخبری در دنیا (روز ۱۱ آوریل ۱۹۵۴!)
جامعهشناسی، روانشناسی و کار حرفهای:
راست مغز هستید یا چپ مغز؟ (مطلبی بسیار عالی از مایای عزیز در وبلاگ کسب و کار اینترنتی که حتما بخونیدش!)
خرد جمعی در مغز فردی (موقع تصمیمگیری خودتان را گول بزنید: اول با یک شخصیتتان تصمیم بگیرید و بعد با یک شخصیت دیگر! از شوخی گذشته این مطلب نوید غفارزادگان را به شدت برای خواندن توصیه میکنم.)
هفت علت مهمی که همیشه مانع خلاقیت شماست (اگر فکر میکنید خلاقیتتون مشکل داره؛ این مطلب را بخوانید!)
کشف نوع پردازش چهره افراد در مغز توسط پژوهشگر ایرانی “ام. آی. تی” (کشف بسیار جالبی است. ما در مغزمان در مناطق مختلفی مرد بودن یا زن بودن یک چهره را پردازش میکنیم. عموما ویژگیهای کمکی مثل لباسهای طرف مقابل به ما در تشخیص جنسیت او کمک میکنند. اما چه میشود اگر ساختار چهرهی یک فرد را روبروی ما بگذارند؟ فیلم فیسآف را یادتان هست؟)
برای دیدن لینکهای کلیهی قسمتهای قبل، میتوانید به اینجا مراجعه بفرمایید.
پ.ن. ۱. لطفا اگر وبلاگی، پستی یا مطلبی را من ندیده بودم یا نمیشناسم، کامنت بگذارید و معرفی بفرمایید برای یادگیری بیشتر.
پ.ن.۲. اگر دوست داشتید توئیتر گزارهها را برای دیدن ایدهها و حال و احوال روزانهی من و گودر گزارهها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روانشناسی و جامعهشناسی (و گاهی هم که خیلی هیجانزده میشوم، علم!) دنبال کنید.
درسهای بارسای گواردیولا تمام شدنی نیست و این نشان از پویایی بالای این تیم دارد. قبلا هم دربارهی درسهای مکتب فوتبال بارسلونا و بهویژه بارسای پپ گواردیولا نوشتهام. و این هم یک درس جدید:
مصاحبهی سایت گل را با ژاوی هرناندز در مورد ال کلاسیکوهایی که در آنها حضور داشته میخواندم که یک جایاش این سؤال و جواب نوشته شده بود:
بهترین نصیحت تو پیش از کلاسیکو؟ حرف گواردیولا: «از بازی خود لذت ببرید اما فلسفهمان را فراموش نکنید».
تا به حال فکر کردهاید که اصلیترین نقش یک رهبر سازمانی چیست؟ تعیین چارچوب و جهتگیریهای حرکت زیردستاناش در راستای رسیدن به اهداف سازمان. اما تعریف رهبری یک بخش دوم هم دارد: اینکه رهبر باید کاری بکند که آدمها با میل و رغبت درونی آن کارهایی که باید را انجام بدهند. و اینجا است که زیبایی نصیحت گواردیولا بیش از پیش معلوم میشود:
- فلسفهی فوتبال بارسای گواردیولا، فوتبال تهاجمی و زیبا با حفظ توپ بسیار زیاد و حملات برقآسا است (یعنی استراتژی سازمان!)
 - در این چهارچوب هر بازیکنی آزاد است که بدون بهم زدن نظم تیمی از فوتبالاش و توانا بودناش لذت ببرد و این دو در کنار یکدیگر موجب میشوند که بازیکنان (کارکنان سازمان) با میل و رغبت درونی برای تحقق هدف سازمان (پیروزی!) در چارچوب استراتژی سازمان حداکثر تلاش خود را انجام دهند!
 
همیشه گفته میشود که این تیم، فراتر از یک تیم فوتبال ساده است و یک فلسفهی فوتبال کامل (Total Football که مکتب فوتبال هلند جادویی دههی ۷۰ و یوهان کرویف است) را عرضه میکند؛ اما این روزها باید این تیم را بهعنوان یک کلاس درس مدیریت و رهبری هم در نظر گرفت! باز هم از این بارسای جادویی و درسهایاش خواهم نوشت.
در آستانهی الکلاسیکو (که فردا شب است) برای تیم محبوبام بارسلونای کاتالونیا آرزوی موفقیتی در حد همان نتیجهی ۶-۲ معروف برنابئو و فراتر از آن را دارم!
این مجموعه پستها در حکم یک دفترچهی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم میگذارم، برای این است که به نظرم برخی اخبار حداقل تیترشان باید توسط کسانی که در حوزه مشاورهی مدیریت و آیتی فعال هستند، دیده شوند. بنابراین اگر تعداد لینکها زیاد هستند، اولا ببخشید و ثانیا اینکه حداقل به تیترها نگاهی بیاندازید؛ ضرر نمیکنید!
ابتدا دو تا نکته:
اول: فید مجموعهای از وبلاگهای مدیریت، آیتی و تکنولوژی را به انتخاب مهرداد نایب عزیز از اینجا مشترک شوید.
دوم: تشکر از همهی خوانندگان این وبلاگ و دوستانی که با لطفشان بنده را شرمنده میکنند؛ بهویژه استاد پرویز درگی که تشویقشان در کامنتها بسیار مایهی دلگرمی است.
با این دو توضیح لینکهای هفته را در قالب دستهبندی موضوعی مرور میکنیم:
مدیریت:
این هفته من پستی نوشته بودم با عنوان: آیا برای مدیر پروژه بودن، حداقل سن و حداکثر وجود دارد؟ که نظرسنجی بود در این زمینه. چند نفر از دوستان عزیزم (احسان اردستانی، امیر مهرانی، آیدین کسایی و مجید آواژ) لطف کردهاند در این مورد نظراتشان را دادهاند که اگر به این موضوع علاقهمندید پیشنهاد میکنم حتما کامنتهای این پست را ببینید. در همین زمینه شهرام کریمی عزیز لطف کرده و در وبلاگاش به صورت مفصل پاسخی به این سؤال داده که این مطلب را با عنوان سن مدیر پروژه مطالعه کنید.
بهبودهای ساده (Quick fix) (احسان اردستانی)
جزیی نگری و رابطه آن با موفقیت، پست مهمان: مراقبه در ۵ دقیقه (در این پست خانم ساناز صدوقی یک تمرین ۵ دقیقهای برای آرامشبخشی به خود پیشنهاد کردهاند) و پادکست: دورنمای کار و زندگی (امیر مهرانی ـ خواندن دو تا پست آخر بسیار واجب است!)
برآورد مدت زمان فعالیتها (دردسرهای زمانبندی پروژهها در ایران به روایت احمد شریفی)
خطر بزرگ: قائم به فرد بودن سازمانها (از استاد پرویز درگی)
طوفان جمع آوری اطلاعات (قوانین Brainstorming از زاویهی دیدی دیگر!) و مدیر پروژه باید خودش کارشناس ارشد باشد (مهدی عرب عامری)
موانع و مشکلات پروژه (نادر خرمیراد)
در مورد موفقیت خانمها در مسابقات آسیایی (آیدین کسایی)
روش تحقیق – بخش آخر (از نیام یراقی؛ اگر دنبال یاد گرتفن اصول تحقیق در مدیریت و اقتصاد هستید، ۵ قسمت قبلترش را هم بخوانید.)
در سوگ روابط کار و کارکنان! (در مورد عدم توجه به استانداردسازی و حرفهای سازی روابط کار در سازمانهای ایرانی از آقای افشین دبیری)
سه مطلب جالب از جی فارستر بنیانگذار دینامیک سیستمها در معرفی این شاخه از علم مدیریت در دنیای اقتصاد این هفته: چگونه اجتماعات از رایانهها عقب ماندند؟، آنچه از مدیریت بیشتر اهمیت دارد و مدلسازی رفتار درونگرا در مدیریت (به ترتیب از اولین لینک بخوانید)
مهارتهای مدیریتی چهار توانایی ویژه مدیران قوی (مدیران محترم؛ این ۴ تا نکتهی بیان شده حرف دل همهی ماست. بخوانید لطفا!)
مدیریت منابع انسانی کوچکسازی سازمانها:اثرات بلند مدت (این مهم ها؛ توجه کنید لطفا!)
تنها بی پروایان پایدارند (معرفی کتاب عالی اندرو گروو؛ مدیرعامل سابق اینتل در مورد تدوین استراتژی که من هم شدیدا توصیه میکنم خواندناش را!)
Big consultancies opening their doors to new hires (“شرکتهای بزرگ مشاورهی دنیا درهای استخدام را روی مشاوران جوان گشودهاند. مثلا دیلویت تا سال ۲۰۱۵ حدود ۵۰۰۰۰ مشاور جوان می خواهد جذب کند!!!” بریم!؟)
Job Stress Raises Risk of Heart Attacks | Vault (حفظ سلامتی روانی و فیزیکی پرسنل به یک بخش مهم از برنامههای حفظ استعدادها در سازمانها تبدیل شده است.)
فناوری اطلاعات:
۱۰۱ راه بالابردن ترافیک وب سایت، چقدر می تونم از اینترنت درآمد داشته باشم؟ و بلاگرها در طول روز چگونه کار می کنند؟ (از وبلاگ مایا؛ کسب و کار اینترنتی)
پیش بینی ها و شایعات پیرامون آی پد جدید اپل (مهرداد نایب)
از تخیل تا واقعیت: تعامل با کامپیوترها با حرکت و اشاره دستها (دکتر علی رضا مجیدی)
اولین کتاب غول اینترنتی جهان؛ «۲۰ چیزی که گوگل در مورد اینترنت به شما یاد میدهد!»
«گوگل» امکان ضبط تماسهای صوتی را به «جیمیل» افزود!
اختصاص ۱۰ درصد از بازدیدهای اینترنتی آمریکا به فیسبوک
راهاندازی شبکه اجتماعی بخشی از استراتژی گوگل
فروش مرکزی مجازی با قیمت ۶۳۵ هزار دلار (یک شرکت در یک دنیای مجازی به این قیمت فروش رفته!!!)
اقتصاد:
مدخلی برای مطالعه گذار به اقتصاد بازار و یک سوال اقتصادی (معمای اقتصادی بانمکی که تشریف ببرید و حلاش کنید!) (علی سرزعیم)
جنگ طبقاتی وهارمونی منافع (به عقیدهی لودویگ فون میزس، در دنیای قدیم، هر فردی در هر طبقهی اجتماعی که به دنیا میآمد محبوس بود و سرنوشتاش مقدر و معلوم. زیبایی نظام سرمایهداری در این است که به آدمها اجازهی ساختن سرنوشتشان را میدهد.)
گزارش توسعه انسانی سال ۲۰۱۰: جهان جای بهتری برای زندگی شده است
گنج یابی یا اشتغال زایی (به اعتقاد علی دادپی، گنجیابی یعنی کارآفرینی با استفاده از عوامل موجود و مزیتهای رقابتی مناطق مختلف جغرافیایی)
اقتصاد برای همه ـ درس چهارم چرا تخصص به نفع شماست؟
کالبدشکافی جنگ ارزی (حجت قندی)
داستان بازار بهتر است فساد، انحصاری باشد (دیکتاتوری سوهارتو به نفع توسعهی اندونزی بود؛ چون که او فساد را در انحصار خودش نگه داشت!)
اقتصاددانان را سرزنش کنید نه علم اقتصاد را (نوشتهی دنی رودریک؛ ترجمهی محمد رضا فرهادیپور)
تعطیلی یا قیمتگذاری ترافیک؟ (« قیمتگذاری ترافیک سیستمی از قیمتها است که با تغییر زمان و مکان تغییر میکند و هدف از طراحی آن کاهش ترافیک از طریق ترغیب افراد به انتقال سفر خود به ابزارها، مکانها و ساعاتی از روز است که هزینه اجتماعی کمتری را به همراه داشته باشند.». این سیستم در سنگاپور و لندن و برخی از کشورهای دیگر بهکار گرفته شده و تاحد زیادی هم جواب داده است.) (محمد رضا فرهادیپور)
استقلال بانک مرکزی؛ چرا و چگونه؟ (“«اهداف» بانک را مجلس و دولت تبیین میکنند، ولی «ابزار»ها و «سیاست»ها را باید بانک مرکزی خود تعیین کند و این مفهوم کلیدی مبحث استقلال بانک مرکزی است. “)
تقوی به بهمنی :شما حسابدار هستید نه اقتصاددان، لطفا استعفا بدهید (در راستای در و گهرهای آقای دکتر بهمنی در مورد استقلال بانک مرکزی)
دنیای اقتصاد منتشر میکند فهرست کامل قیمتهای جدید مسکن در تهران
جامعهشناسی، روانشناسی و کار حرفهای:
۶ قدم تا تبدیل شدن به یک سخنران حرفه ای
افسردگی زندگی ما را تباه میکند، با آن مبارزه کنیم
برنده جایزه جهانی شعر وحشت در گفتگو با ایلنا: ما در هراس خود را کشف میکنیم (حرفهای خیلی خوبی زده. بخونید.)
۱۴ درصد دختران از جنسیت خود ناراضی اند
برای دیدن لینکهای کلیهی قسمتهای قبل، میتوانید به اینجا مراجعه بفرمایید.
پ.ن. ۱. لطفا اگر وبلاگی، پستی یا مطلبی را من ندیده بودم یا نمیشناسم، کامنت بگذارید و معرفی بفرمایید برای یادگیری بیشتر.
پ.ن.۲. اگر دوست داشتید توئیتر گزارهها را برای دیدن ایدهها و حال و احوال روزانهی من و گودر گزارهها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روانشناسی و جامعهشناسی (و گاهی هم که خیلی هیجانزده میشوم، علم!) دنبال کنید.
به کارنامهی حرفهایام که نگاه میکنم به نظرم میرسد که در طی این چهار سالی که دارم کار میکنم شتاب پیشرفت خوبی داشتهام. در طی همین دوره ادامه تحصیل دادهام و به زودی مدرک MBAام را میگیرم. از نظر فنی حداقل به سطحی از بلوغ رسیدهام که میدانم چه کارهام و تخصصام چیست، در چه چارچوبی میخواهم فعالیت بکنم و در نتیجه چه چیزهایی را باید غیر از دانش فنی (مدیریت و آیتی) یاد بگیرم و در کنارش شاید مهمتر این باشد که میدانم چه چیزی را از کجا باید پیدا کنم و یاد بگیرم.
از قدیمترها (مثلا حول و حوش سال سوم دانشگاه) ـ که کار کردن کمکم برایام جدیتر میشد ـ یک دغدغهی اساسی برای من وجود داشت که اگر روزی وارد بازار کار بشوم، آیا سرعت رشد عمودیام مطابق با سرعت رشد فنی و سنیام خواهد بود یا نه؟ مثلا وقتی دوستان بزرگترم را میدیدم که در سنهای ۲۵-۲۶ سالگی برای خودشان مدیر پروژهای شده بودند و پروژهها و تیمهای نسبتا بزرگی را مدیریت میکردند، به خودم میگفتم وقتی من به آن سن برسم آیا از یک طرف، قابلیت و شایستگی مدیر پروژه بودن را دارم و از آن سو، امکان مدیر پروژه بودن را هم خواهم داشت؟ حالا که به همان محدودهی سنی رسیدهام هنوز این دو سؤال برای من مطرح هستند: آیا خودم به سطحی از بلوغ رسیدهام که مدیریت یک پروژه کوچک را بهعهده بگیرم و از طرف دیگر، آیا برای یک کارفرما پذیرفتنی است که یک بچهی (!) ۲۶ ساله مدیر پروژهاش باشد یا خیر؟ (خیلی از آدمهای همسن و سال من را میشناسم که همین الان مدیریت پروژههای بسیار بزرگی را برعهده دارند؛ اما خوب خیلی از این دوستان از نظر من پذیرفتن مسئولیتشان بیشتر از روی اعتماد به نفس زیادی و البته و متأسفانه روابط غیرحرفهای است؛ نه شایستگی!)
این سؤال را از آن طرف هم میشود مطرح کرد: یک مدیر پروژه در چه سنی باید بازنشسته شود؟ آیا اصلا بازنشستگی برای یک مدیر پروژهی بسیار باتجربه خوب است یا نه؟ یا شاید بازنشستگی از کار عملی خوب باشد و این آدم باتجربه بهتر باشد به انتقال تجربیات و آموزش مدیران پروژهی جوانتر وهدایت آنها بپردازد.
سؤال اصلی این نظرسنجی این است: آیا سن و سال در مجموعهی شایستگیهای یک مدیر پروژه اهمیت قابل توجهی دارد یا خیر؟
پ.ن. این یک سؤال فلسفی است و هیچ ارتباطی به عقدهی مدیر نبودن یا حسادت به دیگری ندارد. لطفا از این فکرها نکنید.
										