روایتتان را برایام بنویسید.
روایتتان را برایام بنویسید. دوست داشتم!۰
قبلا پستی داشتم با این عنوان که: حرفهای بودن یعنی چه؟ در ادامهی آن پست، در این پست ۷ عادت افراد حرفهای را مرور میکنیم:
پ.ن. خوشحالام که حداقل روی کاغذ، این عادتها را دارم! 🙂
قبلا پستی داشتم با این عنوان که: حرفهای بودن یعنی چه؟ در ادامهی آن پست، در این پست ۷ عادت افراد حرفهای را مرور میکنیم: کسب و بهروزرسانی دانش تخصصی به صورت مداوم: انتظار میرود حرفهایها دانش و تخصص بالایی داشته باشند. آیا آنهایی که بهروز هستند با آنهایی که بهروز نیستند، برابرند!؟ شرکت در دورههای آموزشی رسمی و غیررسمی:
پیش از شروع سه نکته:
مدیریت:
نقش داستان در زندگی ما و لیونل مسی به پرسپولیس پیوست! (امیر مهرانی)
عدم ممیزى باعث نابودى فرآیندهای مدیریت پروژه و مدیریت ذینفعان پروژه – قسمت چهار (مهدی عرب عامری)
از جات تکون نخور! (وبلاگ همینا)
طراحی سیستم پاداش (یک مطلب عالی از نیام یراقی در یادداشتهای مدیریت ریسک)
کفشی که میپوشیم … (وبلاگ The Notes)
فناوری اطلاعات و ارتباطات:
بازی با آمار به سبک استیو جابز! و با اپل بر فراز ابرها و اپل کمر به قتل SMS بست! (دربارهی سرویس جدید اپل iCloud) (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)
برنامهنویسی به سبک ایرانی! (این مطلب علی واحد در وبلاگ رادمان بهترین مطلب این هفته است!)
روز جهانی IPv6 ٬ آزمونی برای یک آینده و ۲۹ راه برای خلاق ماندن [ویدئو] (مهرداد نایب؛ ویزویز)
آیا گودر یک شبکه اجتماعی ایست؟ (بحث جالبی در این مورد در وبلاگ رسانههای اجتماعی جواد افتاده)
گوگل: ما از جستجوهای شما اطلاعات مفید استخراج میکنیم (دربارهی سرویس جدید گوگل: سرویس “همبستگی گوگل” (Google correlate)) (نارنجی)
گزارش یک تحقیق دربارهی رسانههای اجتماعی (وبلاگ مهران)
چهار تفنگدار IT ؛یکی برای همه ،همه برای یکی (گزارشی جالب از سخنرانی جالب اریک اشمیت در مورد وضعیت فعلی صنعت آیتی)
ژاپنیها هولوگرامهای قابل لمس ساختند (جلالخالق!!!) و استیو جابز: مانند این است که فضاپیما فرود آمده باشد (طرح ساختمان آیندهی اپل) و بهترین کارآفرینان جوان در بخش فناوری از نگاه بیزینس ویک (دنیای زیبای وب)
کنفرانس اپل؛ IOS5 و دیگر هیچ…! (گزارش کنفرانس سالانهی اپل)
آمارهایی جالب از اپل و محصولاتاش
گارتنر: رشد ۱۲ درصدی نرمافزارهای امنیتی در سال گذشته
ادغام وزارت ارتباطات غیرقانونی است (شورای نگهبان اعلام کرد)
استفاده یک سوم رایانه های متصل به اینترنت از ویندوز ۷
پورتهای ADSL نصب شده شرکتهای ندا از مرز ۱ میلیون و ۴۰۰ هزار گذشت
۲۰۱۵ سال تعهدات جامعهی اطلاعاتی ترافیک اینترنت ۴ برابر میشود (گزارش سیسکو)
اقتصاد:
سیاست و اقتصاد در خاورمیانه (حجت قندی)
قیمت برق ۵ برابر گرانتر از پارسال میشود؛ افزایش ۱۰ درصدی قیمت مواد غذایی تا دو هفته آینده؛ بانک جهانی: رشد اقتصادی صفر برای ایران در سال ۲۰۱۱ و تناقض آشکار در رقم تورم بانک مرکزی و مرکز آمار! (خبرهای خوش اقتصادی!)
جامعهشناسی، روانشناسی و کار حرفهای:
بحث و گفتگو: انتظار شما از دانشگاه چیست؟ (امیر مهرانی)
۲۰ تاکتیک برای اقناع طرف مقابل (محمد سالاری)
پ.ن. از معرفی سایتهای مفیدی که من نمیشناسمشان، استقبال میشود!
پیش از شروع سه نکته: لینکهایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینکها متمایز میکنم. اگر فکر میکنید تعداد لینکها زیاد است، با مطالعهی لینکهای قرمز شده هر آنچه را حتما باید بخوانید، خواندهاید! برای دیدن لینکهای کلیهی قسمتهای قبل، میتوانید به اینجا مراجعه بفرمایید. این مجموعه پستها در حکم یک
“خوشحالم که در این باشگاهم. افتخار میکنم که در کنار بازیکنان سطح جهانی مانند کریستیانو رونالدو و کریم بنزما بازی میکنم. البته مجبور بودهام که سخت تلاش کنم. برای من بازی در این تیم لذتبخش است و به نظرم این را در میدان میتوانید ببینید. اما مهمترین نکته این است که مربی اعتمادش به من را بازگو میکند. این کار را بسیار آسانتر میسازد.” (مسعوت اوزیل در مورد مورینیو؛ اینجا)
پارسال یک تجربهی تلخ با مدیری داشتم که بدون اینکه به من بگوید، از من ناراضی بود (و خوب اشتباه هم میکرد؛ اما قبول نکرد و دست آخر، هر دو به این نتیجه رسیدیم که با هم کار نکنیم بهتر است.) از آن طرف با مدیرانی هم کار کردهام که راضی بودهاند و به هر دلیلی رضایتشان را بیان نکردهاند.
درس این شماره این است: هر نظری ـ مثبت یا منفی ـ در مورد زیردستانتان دارید به آنها بگویید. بهویژه وقتی این نظر، مثبت و به معنی اعتماد به آنها است.
“خوشحالم که در این باشگاهم. افتخار میکنم که در کنار بازیکنان سطح جهانی مانند کریستیانو رونالدو و کریم بنزما بازی میکنم. البته مجبور بودهام که سخت تلاش کنم. برای من بازی در این تیم لذتبخش است و به نظرم این را در میدان میتوانید ببینید. اما مهمترین نکته این است که مربی اعتمادش به من را بازگو میکند. این کار
یکی از مشکلات اساسی ما مشاورها دعواهای تمام نشدنیمان با کارفرماها برای اثبات خودمان است! از آنجایی که اصولا گرفتن پروژه در ایران بیشتر یا به دلیل قیمت پایینتر است یا ارتباط بالاتر (!)، وقتی پروژه شروع میشود تازه باید ثابت کنی که: “باور بفرمایید من این کارهام!” خانم کریستین شونمیکر در اینجا ۱۴ روش را برای وادار کردن کارفرما به آن “باور فرمودن” ارایه کردهاند:
۱- خودتان را خوب و قوی معرفی کنید: اهمیت جلسات آغازین پروژه را دست کم نگیرید. خودتان را بهخوبی با رعایت درست زبان بدن و پررنگ کردن تجربیات قبلی و مرتبطتان پرزنت کنید.
۲- اعتماد بهنفس داشته باشید: اعتماد بهنفس داشتن جذاب است و یکی از راههای آسان کسب اعتبار محسوب میشود. البته لطفا اعتماد بهنفس متوهمانه نداشته باشید!
۳- درست و متناسب لباس بپوشید: وقتی به سر وضعتان نرسید، کارفرما احتمالا فکر میکند: “این آدم وقتی به همچین چیزهای جزیی توجه نمیکنه، حتما تو کارش هم به جزییات توجه نداره.”
۴- روراست باشید: دروغ گفتن هیچ مشکلی را حل نمیکند. اگر واقعا جواب سؤالی را نمیدانید، صادقانه بگویید نمیدانم یا حداقل به کارفرما نشان دهید که با چه منطقی دنبال پیدا کردن جواب هستید.
۵- ارتباط برقرار کنید: کار اصلی مشاوران حل مسئله است و درست ارتباط برقرار کردن با آدمها اولین گام در فرایند حل مسئله.
۶- سازگار عمل کنید: وقتی کیفیت خروجیهای کار شما همیشه در یک سطح قابل قبول باشد، کارفرماها هم به شما اطمینان پیدا میکند.
۷- برای اعضای تیم کارفرما و نظراتشان اعتبار قائل باشید: اینطوری کارفرما اطمینان میکند که شما یک شریک قوی هستید و نه یک آدم بیرونی!
۸- وقتشناس باشید: موقعی که به وقت کارفرما احترام بگذارید، آنها هم به وقت شما احترام خواهند گذشت.
۹- علاقهمند باشید: جلسات مشترک زمان چند ـ وظیفهای بودن نیست. از لپتاپ و موبایل تا زمانی که واقعا نیازی بهشان ندارید استفاده نکنید. نوتبرداری کنید، سؤال بپرسید و در گفتوگوها مشارکت فعال داشته باشید.
۱۰- قابل اعتماد باشید: نشان دهید که کارفرما میتواند روی شما حساب کند.
۱۱- دانشتان را نشان بدهید: “من قبلا فلانجا همین کار را کردم و موفق هم شدم” یا “میدونم فلان شرکت چطوری این مشکل را حل کرده.”
۱۲- درکتان را از مسئله نشان دهید: نتایج بحثها، توافقات و اطلاعات گنگ را با کارفرما مرور و مسائل را حل کنید. هر دو طرف دقیقا باید بدانند که قرار است چه کاری انجام شود و چه خروجیهایی تحویل داده شود.
۱۳- سوتی ندهید! شاید اشتباهات کوچکی مثل اشتباهات تایپی، ارسال اشتباهی ایمیل یا فایل ضمیمهی آن به نظر مهم نیایند؛ اما میتوانند به کارفرما این پیام را بدهند که شما به جزییات توجه نمیکنید.
۱۴- همیشه بهترین کاری را که میتوانید انجام دهید. اگر برای همهی پروژهها ـ بزرگ یا کوچک ـ زمان بگذارید و تلاش خوبی بکنید، بهزودی برای خودتان اسم و رسم و اعتبار در خوری را در کار مشاوره کسب خواهید کرد.
یکی از مشکلات اساسی ما مشاورها دعواهای تمام نشدنیمان با کارفرماها برای اثبات خودمان است! از آنجایی که اصولا گرفتن پروژه در ایران بیشتر یا به دلیل قیمت پایینتر است یا ارتباط بالاتر (!)، وقتی پروژه شروع میشود تازه باید ثابت کنی که: “باور بفرمایید من این کارهام!” خانم کریستین شونمیکر در اینجا ۱۴ روش را برای وادار کردن کارفرما
این شماره، ده ماهگی انتشار این مجموعه پستها است. حقیقتا در دو سه هفتهی اخیر که به دلیل مشغلههای کاری و برخی اتفاقات حاشیهای این پست خاص هفتگی با تأخیر منتشر شد و همین طور در گفتگوهای رودررو و ایمیلی که با برخی از دوستان داشتم، از میزان محبوبیت “مجموعهی لینکهای هفته” در میان خوانندگان ثابت گزارهها شگفتزده شدهام! ممنونام از محبت همهی دوستان.
پیش از شروع سه نکته:
مدیریت:
امید را سکه سکه به قلکت بیانداز و از نیروی تازهکار مهره سوخته نسازیم! (امیر مهرانی)
هزینهی بیهدف برای گزارش ممنوع (مهدی عرب عامری در مورد خاص مدیریت پروژه نوشته؛ ولی کلا چرا ما برای تهیهی اطلاعات غیرکاربردی زمان و هزینه صرف میکنیم!؟ خطابام مخصوصا به کارفرماهای محترم است که از ما انتظار دارند همیشه گزارشهای شونصد صفحهای تحویلشان بدهیم و هر چی هم میگوییم که یک پرزنت شاید کفایت و کیفیت بیشتری داشته باشد، قبول نمیکنند!)
وسوسههایی برای رشوه (این روزها سالم ماندن در کار اقتصادی با بخش دولتی بسیار سخت است. درک میکنم دغدغههای آقای مجید آواژ عزیز را.)
نخستین ویدئو کنفرانس بینالمللی بازاریابی در جهان و “نبوغ بازاریابی” (گزارش خواندنی از سخنرانی استاد پرویز درگی) و نخستین ویدئو کنفرانس بینالمللی بازاریابی با سخنرانی پرویز درگی، دکتر آرش شاهین، دکتر نیکزاد منطقی، دکتر محمد فاریابی، میشل نرای (ادامهی گزارش اولی )
ریسک مثبت (Baseline) (توجه کنید که اصولا تعریف علمی ریسک، رخدادهای پیشبینی نشده با تأثیر مثبت و منفی است!)
۱۱ پارادوکس رهبری (محمد سالاری)
معرفی کتاب: تجارت به شیوهی بیل گیتس (از وبلاگ مهران (!؟) که این هفته کشفاش کردم و در حوزهی ژورنالیسم بهویژه از نوع آنلایناش مینویسد.)
۴۶۸- عادت میکنیم (وبلاگ خاطرات یک مدیر)
ساخت یک گزارش پویا در اکسل ۲۰۱۰ (چون به درد مدیرا و مشاورا میخوره اینجا اومده! ;))
فناوری اطلاعات و ارتباطات:
چرا نباید از تلفن همراهتان بترسید و به انتخاب «فست کپمانی»: شهرزاد رفعتی یکی از خلاقترینهای دنیای تجارت (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)
آلودگی اطلاعات در سازمان و شیوه های مقابله با آن (۱ از ۲) و آلودگی اطلاعات در سازمان و شیوه های مقابله با آن (۲ از ۲) (خواندنی، مهم و مفید؛ اما به نظرم کمی بیش از اندازه با شرح و تفصیل و طولانی. حاصل زحمت محسن پاکنیت عزیز در مجلهی اینترنتی گویا آیتی.)
آینده فناوری اطلاعات در دست زنان/ آمارهای جدید استفاده زنان از موبایل (خبر مهم، جالب و خوب!)
اطلاعات پرواز گوگل (جستجوی اطلاعات پروازها حتا پروازهای داخلی ایران در گوگل!) (وبلاگ مانی)
فیس بوک ۷۰۰ میلیونی میشود! (وبلاگینا)
۱۵۰ دوست سهم هر کاربر در دنیای مجازی (حداکثر تعداد دوست قابل مدیریت در شبکههای اجتماعی!)
متن کامل قانون تشکیل وزارت امور زیربنایی (کسی میفهمه دارند چه بلایی سر صنعت ICT ایران میارن!!!)
اپل صاحب سودآورترین کارمندان دنیا (از لحاظ نوع آمار!)
ویندوز ۸ : فرزند ویندوز ۷ و Windows Phone 7 (مهرداد نایب؛ ویزویز)
چطور اینترنت در حال نابود کردن سیاره ماست ( اینفوگرافیک ) (علی اسماعیلزاده؛ بهترین ارتباط)
تکامل تهدیدهای IT در سه ماهه نخست ۲۰۱۱
۱۹ میلیارد دلاری مایکروسافت برای خرید بخش موبایل نوکیا! (نههههههه! یکی جحل.جلوی این استیو بالمر چلمنگ را بگیره!)
سه مدل نتبوک به شهروندان کرهشمالی از سوی دولت این کشور! (این خبر شخصا برایام جالب بود!)
اقتصاد:
مهندسی مالی چیست؟ (حامد قدوسی)
احیای مجدد سیاست صنعتی (علی سرزعیم)
انقلاب اینترنت سریعتر و قویتر از انقلاب صنعتی (این مطلب در زمینهی تأثیرات اقتصادی اینترنت بسیار خواندنی است.)
جامعهشناسی، روانشناسی و کار حرفهای:
او رؤیایی دارد (این چیزی که حامد قدوسی عزیز نوشته پارادوکسی است که هر مشاور و منتوری که آدمها از او میخواهند تا در انتخاب کردن کمکشان کند، با آن روبرو است؛ مثل من که از این کارها زیاد میکنم!)
شماره هفتاد و چهار / بعضیها نمیتونن… (یک قطعه از یک رمان جالب که توصیف همهی ماهاست!)
پایاننامهی بیکیفیت (این نکاتی که محمد رضا فرهادیپور گفته اشکال همهی ماست؛ بهویژه ما مشاورانی که برای نوشتن انواع و اقسام گزارشها داریم حقوق میگیریم؛ ولی نه زبان فارسی را درست و حسابی بلدیم، نه ورد و اکسل و پاورپوینت بلدیم، نه اصول علمی نوشتن گزارش و درست کردن پرزنت و … را و …)
شایعات نگاه ما به افراد را تغییر می دهند
پ.ن. از معرفی سایتهای مفیدی که من نمیشناسمشان، استقبال میشود!
این شماره، ده ماهگی انتشار این مجموعه پستها است. حقیقتا در دو سه هفتهی اخیر که به دلیل مشغلههای کاری و برخی اتفاقات حاشیهای این پست خاص هفتگی با تأخیر منتشر شد و همین طور در گفتگوهای رودررو و ایمیلی که با برخی از دوستان داشتم، از میزان محبوبیت “مجموعهی لینکهای هفته” در میان خوانندگان ثابت گزارهها شگفتزده شدهام! ممنونام
چند سالی است که جذابیتهای داخل زمین و حواشی اطراف فوتبال، باعث علاقهمندی و حضور ثروتمندان در فوتبال شده است. اگر روزی رومن آبراموویچ با خرید تیم چلسی بهیکباره تمامی فوتبال جزیره را در شوکی بزرگ فرو برد، امروز حضور خانوادههای ثروتمند عربستانی و اماراتی و … در فوتبال اروپا تعجبی را برنمیانگیزد. در همین ایران خودمان تیمی مثل استیل آذین، مثلا نمادی است از حضور بخش خصوصی در فوتبال!
این حضرات ثروتمند، از آنجایی که اغلب تنها از حواشی فوتبال سر در میآورند، معمولا فکر میکنند که فوتبال تشکیل شده است از تعدادی ستاره که در زمین دنبال توپ میدوند. بنابراین با حرص تمام بهدنبال جمع کردن ستارههای گرانقیمت و آنچنانی میروند و وقتی نتیجه نگرفتند هم تمامی کاسه کوزهها را بر سر مربی بخت برگشتهی تیمشان خراب میکنند و دوباره روز از نو، روزی از نو!
به چند مثال توجه کنید:
چه اتفاقی در این تیمها میافتد؟ چه درسی میتوانیم از این وضعیت بگیریم؟ به نظرم یک نکتهی مهم در این تیمها نادیده گرفته میشود که خیلی وقتها سازمانها و تیمهای درون آنها (مثلا تیمهای پروژه) آن را نادیده میگیرند: اگر همهی اعضای یک تیم ستاره باشند (یا بدتر، توهم خود ـ ستارهبینی داشته باشند!) گروهی از کارها روی زمین میمانند که ممکن است در ظاهر به چشم نیایند؛ اما اتفاقا انجام نشدن همین کارها است که باعث شکست تیم میشود. مثال: رئال مادریدِ بدون ماکهلهله در قیاس با رئال مادرید مورینیو که چهار تا هافبک دفاعی قلدر دارد! یا استیل آذینِ این فصل که با یک دفاع میانی به نام کاظم برجلو فصل را آغاز کرد و با مصدومیت او، علی کریمی را در دفاع وسط بهکار گرفت!
ترکیب آدمهای معمولی با ستارهها باعث میشود که هم تیم به موفقیت برسد و هم آن آدمهای معمولی رشد کنند و در حد خودشان ستاره شوند. چیزی که در بارسلونای این سالها میبینیم و قبلتر دربارهاش در سبک رهبری در بارسلونا نوشتهام.
چند سالی است که جذابیتهای داخل زمین و حواشی اطراف فوتبال، باعث علاقهمندی و حضور ثروتمندان در فوتبال شده است. اگر روزی رومن آبراموویچ با خرید تیم چلسی بهیکباره تمامی فوتبال جزیره را در شوکی بزرگ فرو برد، امروز حضور خانوادههای ثروتمند عربستانی و اماراتی و … در فوتبال اروپا تعجبی را برنمیانگیزد. در همین ایران خودمان تیمی مثل استیل
“یک شعار (Motto) عبارتی است که به صورت رسمی انگیزهی عمومی یا نیت (هدف) زیربنایی یک سازمان را بیان میکند.” (ویکیپدیا)
“یک شعار تبلیغاتی (Slogan) عبارتی است کوتاه و بهیادماندنی که بهعنوان نماد یک محصول یا شرکت در تبلیغات بهکار میرود.” (تعریف این سایت)
شعارهای تبلیغاتی شرکتها، عموما اصلیترین فلسفهی وجودی آن شرکت را بیان میکنند. در واقع به نظر میرسد که یک شعار تبلیغاتی، جوهرهی رسالت (Mission) یک شرکت را بازتاب میدهد و در نتیجه با مقایسهی شعارهای تبلیغاتی شرکتهای فعال در یک صنعت، بهنوعی میتوان مقایسهای هم داشت بین نوع نگاه شرکتهای فعال در آن صنعت به حوزهی فعالیت خود!
مرور شعارهای تبلیغاتی شرکتهای معروف فناوری ـ که احتمالا در جذابترین صنعت دنیا فعالیت میکنند ـ میتواند علاوه بر پوشش نکتهی مذکور، به صورت کلی هم جالب باشد:
به این شعارها دقت کنید. خود شما بهعنوان فردی که دارد خروجی کارش را به دیگران میفروشد میتوانید از این شعارها ـ که نشاندهندهی مزیتهای رقابتی شرکتهای بزرگ جهانی هستند ـ ایده بگیرید برای بهتر کردن کار خودتان و کشف ویژگیهایی که یک فرد برتر میتواند داشته باشد. شاید هم، اینها تنها ایدههایی باشند تا شما شعار تبلیغاتی خودتان را کشف کنید! در دنیای مشاورهی مدیریت هم که بسیاری از این شعارها جزو اصول محسوب میشوند؛ نه مزیتها! 🙂
“یک شعار (Motto) عبارتی است که به صورت رسمی انگیزهی عمومی یا نیت (هدف) زیربنایی یک سازمان را بیان میکند.” (ویکیپدیا) “یک شعار تبلیغاتی (Slogan) عبارتی است کوتاه و بهیادماندنی که بهعنوان نماد یک محصول یا شرکت در تبلیغات بهکار میرود.” (تعریف این سایت) شعارهای تبلیغاتی شرکتها، عموما اصلیترین فلسفهی وجودی آن شرکت را بیان میکنند. در واقع به نظر