حجازی را تا آن‌جا که می‌شناسم و از سایرین شنیده‌ام عاشق حرفه‌اش بود و زندگی وی در حرفه‌ی او خلاصه می‌شد. بسیاری از افراد در حرفه و ورزش فوتبال حضور دارند اما در کنار آن به کارها و حرفه‌های دیگر فکر می‌کنند که حجازی این‌چنین نبود. حجازی فوتبالیست آمد و فوتبالیست رفت و همین باعث شد تا شخصیت ممتاز گردد.” (اکبر زنجان‌پور در مورد ناصر حجازی؛ این‌جا)

دوست داشتم!
۱

“حجازی را تا آن‌جا که می‌شناسم و از سایرین شنیده‌ام عاشق حرفه‌اش بود و زندگی وی در حرفه‌ی او خلاصه می‌شد. بسیاری از افراد در حرفه و ورزش فوتبال حضور دارند اما در کنار آن به کارها و حرفه‌های دیگر فکر می‌کنند که حجازی این‌چنین نبود. حجازی فوتبالیست آمد و فوتبالیست رفت و همین باعث شد تا شخصیت ممتاز گردد.”

تازه از ناهار برگشته بودم که ای‌میل احسان را دیدم با موضوع: دکتر وفا غفاریان. قبل از این‌که بازش کنم هر فکری را می‌کردم جز این خبر بسیار بد؛ هر چند مدت‌ها بود که آقای غفاریان دچار بیماری سختی شده‌ بودند.

احتمالا کم‌تر کسی از علاقه‌مندان مباحث مدیریت استراتژیک در ایران هست که نام دو کتاب معروف ایشان “استراتژی اثربخش” و “معانی نوظهور در مفهوم استراتژی” را نشنیده باشد. با بودن مدیرانی مثل آقای غفاریان در میان مدیران دولتی ایران، کمی می‌شد به آینده امیدوار بود. به قول شهرام، آقای غفاریان یکی از الگوهای مدیریتی برای جوانان نسل ما و نسل‌های قبلی ما بودند. کسانی که به دانش تئوریک بسنده نکردند و وارد عرصه‌ی عمل شدند و از آن طرف هم نیفتادند؛ یعنی به کار اجرایی بدون دانش تئوریک نپرداختند. آقای غفاریان از معدود مدیران رده بالای دولتی در این چند سال اخیر بودند که در هر دو عرصه‌ی علم و عمل، واقعا حرفی برای گفتن داشتند. کسانی که در بدترین حالت، مقابل بسیاری از خرابی‌های ناشی از اهمال و نادانی ایستادند. هنوز کارهای بسیار دیگری مانده بود که ایشان می‌توانستند انجام بدهند و رفتن‌شان با این سن کم، واقعا تأسف‌بار است.

بسیار متأسف‌م و درگذشت ایشان را به جامعه‌ی مدیریت ایران تسلیت می‌گویم. روح‌ش شاد.

دوست داشتم!
۱۱

تازه از ناهار برگشته بودم که ای‌میل احسان را دیدم با موضوع: دکتر وفا غفاریان. قبل از این‌که بازش کنم هر فکری را می‌کردم جز این خبر بسیار بد؛ هر چند مدت‌ها بود که آقای غفاریان دچار بیماری سختی شده‌ بودند. احتمالا کم‌تر کسی از علاقه‌مندان مباحث مدیریت استراتژیک در ایران هست که نام دو کتاب معروف ایشان “استراتژی اثربخش”

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

کارهایی که به جای غر زدن می‌توانیم انجام دهیم! (استثناییییی!)

تست خودشناسی فروید (جالبه!)

افراد خلاق بیشتر تقلب می‌کنند

مدیریت و کارآفرینی:

انتخاب نوع رابطه در زمان‌بندی (این نوشته‌ی نادر خرمی‌راد خیلی خوب بود)

درس‌هایی که می‌شود از ورشکستگی “کداک” گرفت (مهران نصر؛ رسانه‌های امروز)

لری پیج:‌گوگل باید مانند یک خانواده باشد (آی‌کلاب) (ویژگی‌های یک محیط کاری ایده‌آل از زبان پیج. مدیرای ایرانی، واقعا همه‌شون هم راه‌کارهای فوق‌العاده و غیرقابل دسترسی نیستند!)

مصاحبه مطبوعاتی اینجانب درباره مرسدس بنز با مجله خلاقیت (استاد پرویز درگی)

حرف و عمل‌تان یکی باشد (دست‌نوشت‌های یک مدیر)

یادگیری در بازاریابی و فروش (احسان نصیری)

موازی‌کاری به‌سبک ایرانی (سینا انصاری؛ دلتنگی‌های آخر هفته)

سه پنجم سایت‌های تجاری در ایران شکست می‌خورند (آمارهای خوبی داره داخل‌ش)

The Value of a BA: Building the Bridge (این‌ هم یک توصیف خوب از ماهیت کار تحلیل‌گران کسب و کار)

Interbrand – Best Global Brands 2011 – Top 100 brands (این‌ یکی هم رده‌بندی باارزش‌ترین برندهای جهان توسط بلومبرگ)

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

افزایش نقش‌آفرینی IT در سازمان‌ها؛ نتایج نظرسنجی سالانه موسسه مک‌کینزی (یک گزارش بسیار بسیار خواندنی و مهم‌ترین لینک این هفته از نظر من!)

جاکوب‌جک‌گلدمن، بنیان‌گذار زیراکس پارک‌ درگذشت (خبر بسیار بسیار مهمیه. این آدم یکی از مهم‌ترین و ناشناخته‌ترین آدم‌های تأثیرگذار بر پیش‌رفت صنعت آی‌تی در دنیا است.)

پوشش همایش اپل با موضوع آموزش، در «یک پزشک» (دکتر علی‌ رضا مجیدی؛ یک پزشک)

بسته شدن مگاآپلود و دستگیری صاحب عجیب‌ش (دکتر علی‌ رضا مجیدی؛ یک پزشک)

جری یانگ، موسس یاهو از این شرکت استعفا داد (وبلاگینا)

آمار و ارقامی از اینترنت در سال ۲۰۱۱ (وبلاگینا)

دبیان حالا اولین توزیع روی وب‌سرورهای جهان است (آزادراه)

وضعیت درآمد صنعت آی‌تی؛ افت بازار سخت‌افزار، رشد درآمد شرکت‌های نرم‌افزاری

متن کامل گزارش اینفورما در خصوص پیشبینی بازار تلفن همراه خاورمیانه و آفریقا تا سال ۲۰۱۵

رشد سریع سیستم‌­های رایانش ابری

آمار استفاده ایرانی‌ها از بازی‌های رایانه‌ای/ مصرف روزانه ۴۰ میلیون ساعت “گیم”

تلفن‌های هوشمند نسل چهارم ۵ درصد بازار را در دست دارند

مایکروسافت نگران از کاهش فروش ویندوز

صدور مجوز برای بیش از هزار نرم‌افزار در ایران در سال ۹۰

معاون وزیر ارتباطات: دلیل محدویت‌های ایجاد شده در اینترنت شناسایی دو ویروس جدید است (من یکی شخصا قانع شدم آقای معاون!)

اقتصاد:

تبیینی از رکود حال حاضر اقتصاد آمریکا (کافه‌ی اقتصاد) (عاااااااالی!)

نیروی کار دل‌سرد می‌شود (تحلیل آمار بی‌کاری در ایران توسط علی دادپی در “اقتصاد، خرد، بازار و خانوار”)

دوست داشتم!
۰

پیش از شروع: برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم. جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای: کارهایی که به

“من هرگز نگران داشتن یک تیم کوچک (از نظر تعداد بازیکن) نیستم. در واقع این می‌تواند برای ما به‌تر باشد. من به بازیکنان‌م اطمینان کامل دارم و فلسفه‌ی من این است که برای هر مشکلی یک راه حل وجود دارد.” (پپ گوآردیولا؛ این‌جا)

با تبریک تولدش و با آرزوی یک برد استثنایی دیگر در ال‌کلاسیکوی ام‌شب. 🙂

دوست داشتم!
۳

“من هرگز نگران داشتن یک تیم کوچک (از نظر تعداد بازیکن) نیستم. در واقع این می‌تواند برای ما به‌تر باشد. من به بازیکنان‌م اطمینان کامل دارم و فلسفه‌ی من این است که برای هر مشکلی یک راه حل وجود دارد.” (پپ گوآردیولا؛ این‌جا) با تبریک تولدش و با آرزوی یک برد استثنایی دیگر در ال‌کلاسیکوی ام‌شب. 🙂 دوست داشتم!۳

حل مسئله همیشه از راه‌های شناخته شده و معمولی قابل انجام نیست. خیلی وقت‌ها مشاوران ناگزیر از استفاده از روش‌های جدید و غیرسنتی برای حل مسائل سازمانی هستند. استفاده از روش‌های جدید می‌تواند دو وجه داشته باشد: یادگیری روش‌های جدیدی که دیگران ابداع کرده‌اند و ابداع روش‌های جدید توسط خود فرد یا تیم. دومی نیازمند خلاق بودن است. خلاقیت اگر چه می‌تواند یک ویژگی ذاتی آدم‌ها باشد (بعضی آدم ها همیشه خلاق‌اند)؛ اما این‌طور هم نیست که خلاقیت صرفا ذاتی باشد. به‌همین دلیل روش‌های زیادی برای خلاق‌تر شدن ارایه شده است. در عین حال تمریناتی هم برای افزایش توان خلاقیت ذهن وجود دارند که در این‌ پست ۱۲ تمرین ساده در این زمینه را مرور می‌کنیم:

  1. روزی یک ساعت را بدون سخن گفتن در میان جمع ـ به‌استثنای پاسخ دادن به پرسش‌های مستقیم ـ بگذرانید. این کار را البته باید طوری انجام دهید که دیگران نگران قهر کردن یا مریض شدن شما نشوند. هر چقدر که می‌توانید معمولی باشید. اما داوطلب صحبت کردن یا اطلاع‌رسانی نشوید!
  2. روزی ۳۰ دقیقه در مورد یک موضوع خاص فکر کنید. با ۵ دقیقه در روز شروع کنید.
  3. یک نامه بنویسید که در آن عبارات من و مال من و عبارت‌های مشابه وجود نداشته باشند.
  4. ۱۵ دقیقه در روز صحبت کنید بدون این‌که عبارات من و مال من و عبارت‌های مشابه در سخنان‌تان وجود داشته باشند.
  5. یک نامه‌ با لحن موفقیت‌آمیز یا آرام در مورد خودتان بنویسید. از عبارت‌های نادقیق استفاده نکنید و دروغ هم نگویید. به‌دنبال جنبه‌ها یا کارهایی از خود بگردید که می‌توانند با صداقت، راه طی شده توسط شما را بازتاب بدهند.
  6. پیش از ورود به یک اتاق شلوغ اوضاع را بسنجید!
  7. با یک آدم جدید دوست شوید و بدون این‌که متوجه شود او را وادار کنید تا در مورد خودش برای شما صحبت کند. سؤالات‌تان را طوری مطرح کنید که فرد احساس آزردگی نکند.
  8. برای همان آدم جدید به‌صورت اختصاصی در مورد خودتان و علایق‌تان صحبت کنید؛ بدون این‌که شکایت یا اغراق کنید یا مخاطب‌تان را خسته کنید.
  9. “منظورم این است که” یا “در واقع” و هر تکه‌کلام دیگری را از حرف‌ زدن‌تان حذف کنید.
  10. برای دو ساعت از روزتان برنامه‌ریزی کنید و این برنامه را اجرا کنید.
  11. برای خودتان ۱۲ وظیفه‌ی تصادفی تعیین کنید. مثلا: با اتوبوس تا یک شهر نزدیک بروید و برگردید، ۱۲ ساعت غذا نخورید، در بدترین محل ممکن غذا بخورید، تا صبح بیدار بمانید و کار کنید و …
  12. هر از چند گاهی یک روز کامل به همه‌ی خواسته‌های منطقی دیگران پاسخ مثبت بدهید.

منبع

پ.ن. خداوکیلی خیلی تمرین‌های خلاقانه‌ای هستند! 🙂

دوست داشتم!
۱۰

حل مسئله همیشه از راه‌های شناخته شده و معمولی قابل انجام نیست. خیلی وقت‌ها مشاوران ناگزیر از استفاده از روش‌های جدید و غیرسنتی برای حل مسائل سازمانی هستند. استفاده از روش‌های جدید می‌تواند دو وجه داشته باشد: یادگیری روش‌های جدیدی که دیگران ابداع کرده‌اند و ابداع روش‌های جدید توسط خود فرد یا تیم. دومی نیازمند خلاق بودن است. خلاقیت اگر

در دنیای امروز اولین و مهم‌ترین وظیفه‌ی هر مدیر تصمیم‌گیری است. مدیر مجبور است هر روز از میان گزینه‌های بسیاری که با آن‌ها روبرو است و با در نظر گرفتن محدودیت‌های پیش روی خود، تصمیم بهینه را بگیرد. تصمیم‌گیری یک انتخاب است و این انتخاب معمولا باید در زمان کوتاهی انجام شود. بنابراین تصمیم‌گیری همیشه در معرض خطا قرار دارد. آشنایی با اشتباهات احتمالی که می‌تواند در مسیر تصمیم‌گیری رخ بدهند؛ می‌توانند به مدیران در تصمیم‌گیری به‌تر یاری برساند. تحقیقات تعدادی خطای عمومی یا نقاط قابل توجه در فرایند تصمیم‌گیری را روشن کرده‌اند؛ از جمله موارد زیر:

  • عجله کردن: با سرعت در تصمیم‌گیری خود را گیج نکنید. تصمیمی که پیش از دسترسی به حقایق یا در نظر گرفتن آن‌ها اتخاذ شود.
  • دیدگاه تنگ‌نظرانه: اغلب به توجه به بررسی یک مسئله اشتباهی منجر می‌شود؛ زیرا مسئله اصلی مورد پیش‌قضاوت قرار گرفته یا توسط یک چارچوب تحلیلی نامرتبط بررسی و توسط آن محدود شده است.
  • اطمینان بیش از حد: به خود تصمیم و یا عمومی‌تر از آن در فهم به دست آمده مسئله و حقایق.
  • قانون سرانگشتی: تکیه کردن بر چارچوب‌ها یا میان‌برهای نامناسب برای گرفتن تصمیمات مهم به جای انجام تحلیل‌های کافی در مورد موضوع مورد نظر.
  • فیلتر کردن: نادیده گرفتن یافته‌های ناخوشایند و یا یافته‌هایی که نظریه‌های پذیرفته شده یا تصمیمات گرفته شده توسط شما را پشتیبانی نمی‌کنند.
  • کلک زدن: کمبود چارچوب‌های تحلیلی و در نتیجه تلاش برای مدیریت تعداد زیادی متغیر یا اطلاعات در مغز خودتان!

باز هم در مورد تصمیم‌گیری و خطاهای آن خواهم نوشت.

دوست داشتم!
۶

در دنیای امروز اولین و مهم‌ترین وظیفه‌ی هر مدیر تصمیم‌گیری است. مدیر مجبور است هر روز از میان گزینه‌های بسیاری که با آن‌ها روبرو است و با در نظر گرفتن محدودیت‌های پیش روی خود، تصمیم بهینه را بگیرد. تصمیم‌گیری یک انتخاب است و این انتخاب معمولا باید در زمان کوتاهی انجام شود. بنابراین تصمیم‌گیری همیشه در معرض خطا قرار دارد.

شد یک سال و نیم! :)

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

ده مهارت شغلی برای آینده (مهران نصر؛ رسانه‌های امروز) (من چرا این وبلاگ را مدت‌ها از فید اشتباهی دنبال می‌کردم!؟)

قانون آرزوها (آواز سکوت)

بودن در مسیر درست (امیر مهرانی؛ The Coach)

پنج اشتباه رایج در ساخت پاورپوینت (مهران نصر؛ رسانه‌های امروز)

نردبان تغییر در زندگی

بهبودپذیری چیست؟

آزمون دکتر فیل مک‌گرا (جالب است؛ امتحان‌اش کنید!)

مدیریت و کارآفرینی:

ارزش‌های اجتماعی – به بهانه یک کال فور پیپر (این نوشته‌ی نوید غفارزادگان به‌ترین مطلب هفته برای من بود. این سؤالی که مطرح کرده، برای من هم یک سؤال جدی در این روزها است …)

انتشار نسخه ۱/۱ کتاب ساختار شکست کار (نادر خرمی‌راد)

بررسی عوامل عرضه و تقاضا در قیمت‌گذاری نرم‌افزار (مجید آواژ؛ روزنوشت‌های بهساد)

قبل از تجدید سازماندهی، خوب فکر کنیم (محمد سالاری) (عاااالی!)

از آخر به اول (یادداشت‌های روزانه‌ی یک مدیر)

چه کسی گربه مرده را از وسط خیابان جمع می‌کند (مهدی عرب عامری؛ PMPlus.ir)

ارزش مشتری (احسان نصیری)

Management Training – Download free eBooks in PDF (می‌توانید در این سایت، کلی کتاب مدیریتی عالی را مجانی دانلود کنید!)

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

پاتوق من، سایت شماست! (این هم یک نوشته‌ی عالی از خانم پریا فرهادی در وبلاگ همینا)

یک پرسش و تردید قدیمی: کِی و چقدر باطری گوشی‌‌ام را شارژ کنم؟! (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

لایحه جنجالی SOPA و پیامدهای آن (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

مدیرعامل کنونیکال: تبلت اوبونتو تا آخر امسال (آزادراه)

رشد کُند سرمایه‌گذاری جهانی در صنعت IT

درآمد ۳٫۸ تریلیون دلاری برای صنعت آی‌تی‌ در سال جدید

اوضاع مناسب مشاغل حوزه آی‌.تی در سال ۲۰۱۲

اینترنت پرسرعت در جهان ۶۰ درصد رشد می‌کند

موبایل به دستان دنیا به ۶ میلیارد رسید

اظهارات جدید وینتون سرف پدر اینترنت: دسترسی به اینترنت حق بشر نیست/ شبکه؛ ابزاری برای کسب حقوق بنیادی

محدودیت اینترنت، سوای فیلترینگ و کاهش پهنای باند (مصاحبه با معاون شرکت فناوری اطلاعات در مورد این‌که شبکه‌ی ملی اطلاعات چیست؟)

گکفا به جای تکفا می‌آید (اسم‌شو!)

خسروی: ثبت‌نام نخستین دوره جایزه ملی کیفیت ICT ایران آغاز شد (چه شود! تازه اون هم وقتی که متولی‌اش شرکت زیرساخته نه حتا شرکت فناوری اطلاعات!)

وزیر ارتباطات به مهر خبر داد: آخرین وضعیت اتصال فیبرنوری به منازل/ دسترسی به اینترنت ۱۰ مگابیتی

اقتصاد:

دوره‌های کاربردی فوق‌لیسانس (چند پیشنهاد خواندنی از علی سرزعیم!)

مقالاتی در اقتصاد فساد (حامد قدوسی؛ یک لیوان چای داغ)

دلار چند نرخی و نرخ بهره (علی دادپی؛ اقتصاد، خرد، بازار و خانوار)

بانک مرکزی در حال خلق بازار سیاه (حجت قندی؛ اقتصادانه)

افسانۀ ارزش پول ملی (مجلۀ اقتصادی IRPD ONLINE JOURNAL)

بازار ارز (یک) و بازار ارز (دو) و بازار ارز (سه) (پویان مشایخ؛ خاکریز اقتصاد)

دوست داشتم!
۲

شد یک سال و نیم!  پیش از شروع: برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم. جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و

امشب یک مرد بزرگ باز هم با شایستگی هر چه تمام‌تر جایزه‌ی به‌ترین مربی سال دنیا را جلوتر از بزرگ‌مرد دیگری به نام سر الکس فرگوسن دریافت کرد. + مرد بزرگ قصه‌ی ما سال ۲۰۰۸ که مربی بارسا شد، همه هر هفته منتظر اخراج شدن او بودند. بازی هفته‌ی اول را هم که در نیوکمپ به یک رقیب تازه‌وارد و ضعیف باخت، دیگر بهانه‌ها جور شده بود. اما هفته‌ها گذشت و اخراج که نشد هیچ، کاری انجام داد که هیچ تیمی نتوانسته بود تا قبل از او آن را انجام بدهد: فتح سه گانه‌ی لالیگا، جام حذفی اسپانیا و مهم‌تر از همه لیگ قهرمانان اروپا. داریم از پپ گوآردیولا صحبت می‌کنیم: به‌ترین مربی جهان!

در این سه سال خیلی‌ها موفقیت‌های او را با بارسا به حساب نسل جادویی بازیکنان بارسا گذاشته‌اند؛ اما اگر به فهرست بازیکنان تیم‌هایی مثل رئال و بایرن و میلان و اینتر نگاه کنید، می‌بینید که خیلی هم حق با این گروه نیست. هیچ کس نمی‌تواند نقش پپ را در پدید آمدن سبک بازی منحصر به‌فرد بارسا انکار کند. اما عوامل موفقیت پپ چه بوده است؟ امشب زمان خوبی است تا به‌مناسبت این موفقیت پپ، نگاهی بیاندازیم به اصولی که پپ عزیز را موفق کرده است:

وقتی هیچ کس جدی‌تان نمی‌گیرد، خودتان خودتان را جدی بگیرید! اگر پپ می‌خواست به حرف منتقدان گوش کند، همان روزهای اول حضورش در بارسا باید این تیم را ترک می‌کرد.

و من این همه نیستم! هیچ وقت بی‌خودی مغرور نباشید. از خوبی‌های و توانایی‌های‌تان لذت ببرید؛ اما لازم هم نیست بهترین بودن‌تان را به زبان بیاورید. خودتان بدانید کافی است!

من می‌توانم تأثیر بگذارم، پس هستم! گواردیولا همیشه با تأثیری که بر سبک بازی بارسا گذاشته شناخته می‌شود. فوتبال تک‌ضرب و حفظ توپ بی‌نظیر بارسای او حسرت تمام مربیان دنیا است.

همیشه هم هدف‌های کوتاه‌مدت داشته باشید و هم هدف‌های بلند مدت. پپ همیشه پیروزی در هر بازی را هدف اصلی خود قرار می‌دهد؛ اما هرگز از هدف اصلی و نهایی‌اش ـ قهرمانی ـ هم غافل نمی‌شود.

برای موفقیت لازم نیست از روش‌های غیراخلاقی استفاده کنید! پپ همیشه و تحت هر شرایطی به مربی و بازیکنان حریف و داوران احترام می‌گذارد.

برای کارهای‌تان ایده داشته باشید. حداقل خودتان بدانید که قرار است در چه کاری موفق شوید و چطور می‌خواهید موفق شوید.

حواس‌تان به ریسک‌های احتمالی باشد و برای‌شان برنامه داشته باشید. گواردیولا حتی وقتی تیم‌اش در بازی رفت مرحله‌ی حذفی مسابقات تیم حریف را با نتیجه‌ای عجیب در هم می‌کوبد، باز هم برای بازی برگشت نگران پیروزی حریف است. بنابراین هیچ وقت حتی نامحتمل‌ترین خطرات ممکن برای مسیرتان به سوی تحقق اهداف‌تان را هم نادیده نگیرید.

و در نهایت این‌که انجام درست کارهای بزرگ، استثنایی است نه شکست خوردن! همیشه ساختن و خوب بودن و خوب ماندن، از تخریب و شکست خوردن، سخت‌تر است! بنابراین وقتی کاری را خوب انجام می‌دهید، از این‌که موفق شده‌اید لذت ببرید. وقتی هم شکست خوردید، بدانید که طبیعت زندگی بیش‌تر بودن شکست‌ها نسبت به موفقیت‌هاست.

این بند آخر را در جملات پپ در هنگام دریافت جایزه‌اش می‌توان به‌خوبی دید: او جایزه‌اش را متعلق به تمام کسانی دانسته است که در طول بیش از صد سال حیات باشگاه بارسلونا برای تبدیل شدن این باشگاه به یکی از به‌‌ترین باشگاه‌های جهان تلاش کرده‌اند. “برای من مایه‌ی مباهات و افتخار است که عضوی از این باشگاه بی‌نظیر و جذاب بوده‌ام.”+

پ.ن. این مطلب چند هفته قبل در صفحات سبک زندگی شماره‌ی ۳۴۰ هفته‌نامه‌ی همشهری جوان چاپ شده است.

دوست داشتم!
۲

امشب یک مرد بزرگ باز هم با شایستگی هر چه تمام‌تر جایزه‌ی به‌ترین مربی سال دنیا را جلوتر از بزرگ‌مرد دیگری به نام سر الکس فرگوسن دریافت کرد. + مرد بزرگ قصه‌ی ما سال ۲۰۰۸ که مربی بارسا شد، همه هر هفته منتظر اخراج شدن او بودند. بازی هفته‌ی اول را هم که در نیوکمپ به یک رقیب تازه‌وارد و ضعیف

در مورد این‌که کتاب چقدر موجود خوب و دوست‌داشتنی است احتمالا همه توافق داریم! مشکل در انتخاب کتاب‌های خوب است. کتاب‌هایی که به هزینه‌ی خریدشان و زمانی که برای خواندن‌شان می‌گذاریم، بیارزند.

دوستی از من خواستند تا چند کتاب کلاسیک در رشته‌ی مدیریت را به ایشان معرفی کنم. به‌تر از من می‌دانید که این کار عملا غیرممکن است و همیشه نقش علاقه و سلیقه غیرقابل انکار؛ با این حال من سعی کردم چند کتاب مهم را که فکر می‌کنم لازم است همه (اعم از دانش‌جو و مدیر و کارشناس و مشاور در حوزه‌ی مدیریت) آن‌ها را بخوانند، به ایشان معرفی کنم. بد ندیدم فهرست این کتاب‌ها را این‌‌جا هم بگذارم تا شاید سایر دوستان هم از آن‌ها استفاده کنند:

برنامه‌ریزی: برنامه‌ریزی تعاملی؛ راسل ایکاف

تصمیم‌گیری: مدیران و چالش‌های تصمیم‌گیری؛ ماکس بیزرمن

استراتژی و ارزیابی عملکرد: سازمان استراتژی محور؛ رابرت کاپلان و دیوید نورتون

سازمان‌دهی: سازماندهی: پنج الگوی کارساز؛ هنری مینتزبرگ

سازمان‌دهی: بازآفرینی سازمان؛ راسل ایکاف

تفکر سیستمی: پنجمین فرمان؛ پیتر سنگه

مهندسی مجدد: طرح‌ریزی دوباره‌ی شرکت: منشور انقلاب سازمانی؛ مایکل همر و جیمز شامپی

تاریخ علم مدیریت در قرن بیستم: ماجراهای یک مشاهده‌گر؛ زندگی‌نامه‌ی خودنوشت پیتر دراکر بزرگ

مسائل کلیدی مدیریت: چالش‌های مدیریت در سده ۲۱؛ پیتر دراکر

تجربیات مدیران: رقص فیل‌ها: معجزه‌ی تحول آی‌بی‌ام؛ لوئیس گشنر

همین الان عنوان بعضی از این کتاب‌ها که یادم آمد، کلی هیجان‌زده شدم از بس که عالی‌اند! سعی می‌کنم از این به بعد معرفی کتاب را جدی‌تر بگیرم.

دوست داشتم!
۹

در مورد این‌که کتاب چقدر موجود خوب و دوست‌داشتنی است احتمالا همه توافق داریم! مشکل در انتخاب کتاب‌های خوب است. کتاب‌هایی که به هزینه‌ی خریدشان و زمانی که برای خواندن‌شان می‌گذاریم، بیارزند. دوستی از من خواستند تا چند کتاب کلاسیک در رشته‌ی مدیریت را به ایشان معرفی کنم. به‌تر از من می‌دانید که این کار عملا غیرممکن است و همیشه

این روزها هر نشریه‌ی تخصصی مدیریت و حتا هر روزنامه‌ای را که باز می‌کنم، حتما آگهی مربوط به برگزاری دوره‌ی MBA توسط یک دانشگاه‌ یا مؤسسه‌ی جدید را می‌بینم. ظاهرا برگزاری دوره‌ی MBA به یکی از پرسودترین کسب و کارهای مربوط به آموزش تبدیل شده است. دوره‌هایی که من می‌بینم از دوره‌های استاندارد و معتبری مثل دوره‌ی سازمان مدیریت صنعتی هستند تا دوره‌هایی با عناوین بسیار عجیب و غریب (مثلا MBA حسابداری!؟) دوره‌های دانشگاهی که از طریق کنکور دانشجو می‌گیرند هم به‌جای خودشان. سؤال اصلی این روزها این است: از میان این همه دوره‌‌ی MBA، به‌ترین دوره متناسب با نیازها و شرایط من کدام است؟

این اواخر چند نفر از دوستان از من همین سؤال را پرسیدند. من هم سعی کردم چند معیار ساده را برای این ارزیابی به این دوستان معرفی کنم. بد ندیدم معیارهای انتخاب دوره‌ی MBA را این‌جا هم بنویسم تا شاید به‌درد کسان دیگری هم بخورد. من چهار معیار اساسی برای ارزیابی دوره‌های MBA به‌نظرم می‌رسد:

۱- برنامه‌ی درسی: چیزی که در دوره‌های MBA نسبت به دوره‌های معمولی مدیریت مهم است؛ کاربردی بودن درس‌ها است. بنابراین در مقایسه‌ی دوره‌ها یکی از کلیدی‌ترین معیارها، میزان کاربردی بودن درس‌های ارائه شده است.در این‌جا منظورم مقایسه در سطح فهرست درس‌ها است. در دوره‌های MBA معمولا چند درس بسیار کلیدی وجود دارند که وجودشان حتما ضروری است. این درس‌ها از نظر من این‌ها هستند: اصول و مبانی مدیریت، استراتژی، مدیریت مالی، مدیریت منابع انسانی، بازاریابی، رفتار سازمانی و سازماندهی. اگر دروسی مثل تحلیل سیستم، مدیریت ریسک، مدیریت پروژه و مدیریت تکنولوژی هم در برنامه‌ی درسی باشند که دیگر عالی است!
در مقابل، در بسیاری از دوره‌ها درس‌هایی وجود دارند که من هم در دوره‌ی دانشگاه امیرکبیر گذراندم‌شان؛ ولی واقعا به‌هیچ درد یک MBA نمی‌خورند (مثلا اقتصادسنجی یا مهندسی ارزش.) این‌ درس‌ها نمره‌ی منفی دارند!

۲- اساتید دوره‌ها: قرار است شما از زبان اساتید دوره‌ها دروس دوره‌ی MBA را یاد بگیرید. برای ارزیابی رزومه‌ی اساتید به‌نظرم دو معیار کلیدی وجود دارد: یکی این‌که اساتید باید حتما دارای سوابق مشاوره‌ای یا اجرایی در حوزه‌ی مدیریت باشند (استاد دارای بالاترین درجات علم دانشگاهی اما بدون تجربه‌ی اجرایی، به هیچ درد یک MBA نمی‌خورد.) دومین معیار هم داشتن سابقه‌ی تدریس در دوره‌ی MBA است (که اگر در دوره‌های معتبر داخلی یا خارجی و مخصوصا دوره‌های دانشگاهی MBA باشد هم چه به‌تر.) مهم نیست که استاد دوره آدم معروفی هست یا نه. رزومه‌ی او گویای همه چیز است.

۳- سیلابس دروس و زمان مورد نیاز برای تدریس مطالب: سیلابس دروس نشان‌دهنده‌ی مطالبی هستند که قرار است شما در این دوره یاد بگیرید. برای ارزیابی سیلابس دروس، می‌توانید سیلابس دروس دوره‌ی دانشگاه صنعتی شریف را که من قبلا این‌جا همراه با تعدادی مطلب مرتبط دیگر روی اینترنت گذاشته‌ام، ببینید و از آن‌ به‌عنوان خط‌کش ارزیابی‌تان استفاده کنید. فقط یک نکته‌ی کلیدی در این‌جا وجود دارد و آن هم زمان‌بندی دروس است. جدیدا ـ به‌ویژه در دوره‌های غیرآکادمیک ـ برگزاری دوره‌های مثلا فشرده مد شده که مدعی هستند ظرف مثلا بیست ساعت شما را استراتژی‌من می‌کنند. من از نزدیک که این دوره‌ها را تجربه نکرده‌ام؛ اما چیزی که از تحصیل در دوره‌ی MBA به یادم مانده این است که در یک دوره‌ی استاندارد با ۱۶ جلسه‌ی سه ساعته هم همیشه مطالب اساسی بسیاری ناگفته‌ می‌ماندند. مخصوصا در درس‌هایی مثل استراتژی، بازاریابی یا مدیریت منابع انسانی، به‌دلیل تجربیاتی که عموما دانشجویان از قبل داشته‌اند سر کلاس‌ها کلی بحث به‌وجود می‌آید که اتفاقا این گفتگوها هستند که باعث می‌شوند آدم از درس نکات بسیار بیش‌تری را یاد بگیرد. در این دوره‌‌های فشرده با تعداد ساعات بسیار کم، عملا داشتن چنین تجربیاتی سر کلاس غیرممکن است؛ تازه اگر از نظر تدریس مطالب استاد وقت کم نیاورد!

۴- هزینه‌‌ی دوره‌ها: یک نگاهی به جیب‌تان بیاندازید و یک نگاهی هم به آینده. این‌که گرفتن مدرک MBA قرار است چه عایدی برای شما داشته باشد. حتا اگر تحلیل هزینه ـ فایده‌ی مالی هم برای‌تان مهم نیست؛ به این توجه کنید که MBA قرار است چه کمکی به شما بکند. اگر یک مدیر اجرایی هستید، آیا قرار است با MBA گرفتن مدیر به‌تری باشید؟ آیا می‌خواهید یک مشاور مدیریت شوید؟ آیا قصد دارید کسب و کار خودتان را راه بیاندازید؟ به این سؤال فکر کنید که آیا هزینه‌ی یک دوره‌ی MBA برای شما ارزش لازم را دارد؟ به‌عنوان یک ملاک ارزیابی بد نیست بدانید در حال حاضر هزینه‌ی یک دوره‌ی آکادمیک دو ساله و نیمه در به‌ترین دانشگاه‌‌های ایران (یعنی شریف و تهران و امیرکبیر) بین ۱۵ تا ۲۰ میلیون تومان است (زمان ما حدود ۹ میلیون بود!) تازه این‌ها دوره‌هایی هستند که مدرک معتبر دانشگاهی به شما می‌دهند و از اساتید به‌ نام و بزرگ مدیریت در ایران بهره می‌برند. خودتان مقایسه کنید با این همه مؤسسه‌ی مدعی دیگر.

اگر در این زمینه راه‌نمایی بیش‌تری خواستید می‌توانید از طریق صفحه‌ی تماس با من، سؤال‌های‌تان را مطرح کنید. اما قبل‌ش شاید بد نباشد روایت من از دوره‌ی MBA خودم را بخوانید.

پ.ن. برای من جالب است که در دنیای پیش‌رفته، مشاوره برای پذیرفته شدن در دوره‌‌های MBA برای خودش بیزینس بسیار جذاب و پرسودی است (مثلا این سایت را ببینید) و برگزاری دوره‌های MBA عموما در انحصار دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزشی معتبر است؛ اما این‌جا خود دوره‌ی MBA است که تبدیل به بیزنس شده است و بعید نیست تا چند وقت دیگر، حاجی دریانی نزدیک محل کار من هم به صرافت برگزاری دوره‌ی MBA ویژه‌ی سوپرمارکت‌ها بیافتد! 🙂

دوست داشتم!
۸

این روزها هر نشریه‌ی تخصصی مدیریت و حتا هر روزنامه‌ای را که باز می‌کنم، حتما آگهی مربوط به برگزاری دوره‌ی MBA توسط یک دانشگاه‌ یا مؤسسه‌ی جدید را می‌بینم. ظاهرا برگزاری دوره‌ی MBA به یکی از پرسودترین کسب و کارهای مربوط به آموزش تبدیل شده است. دوره‌هایی که من می‌بینم از دوره‌های استاندارد و معتبری مثل دوره‌ی سازمان مدیریت صنعتی