احتمالا دیده‌اید که وقتی قرار است یک فروشگاه جدید در جایی افتتاح شود یا مغازه‌ای تغییر کاربری بدهد، مدتی شیشه‌های آن با روزنامه و کاغذ و … گرفته می‌شود تا آن داخل، اتفاقاتی بیافتد. خیلی وقت‌ها این تغییرات صرفا شامل کمی رنگ‌آمیزی و تعمیرات داخلی است؛ اما در مورد بعضی از کسب و کارها دامنه‌ی تغییرات بسیار گسترده‌تر است و ممکن است چند ماهی طول بکشد. مثلا ممکن است یک تغییر دکوراسیون اساسی در داخل مغازه انجام شود یا ویترین‌های جدیدی بسته به نوع فروشگاه در آن‌جا نصب شوند. خیلی وقت‌ها ممکن است حتی در یک فروشگاه با کاربری ثابت هم به‌دلایل مختلف ـ مثلا زیباتر شدن مغازه برای جذب مشتریان بیش‌تر ـ هم تغییراتی اتفاق بیافتد. هر کدام از این حالت‌ها که باشد، برای ایجاد این تغییرات هم به فکر نیاز داریم و هم به تجهیزات و ابزار.

کسب و کار کوچک ما لزوما که فروشگاه فیزیکی ندارد؛ اما هر کسب و کاری که داشته باشیم، لازم است گروهی از ابزارها و تجهیزات را برای کارمان تهیه کنیم و سپس آن‌ها را جوری در کنار هم قرار دهیم که به بهترین شکل ممکن از آن‌ها استفاده شود. توجه کنید که در این‌جا منظورم از ابزارها و تجهیزات لزوما سخت‌افزاری نیست: در بعضی از کسب و کارها نرم‌افزارهای مورد استفاده اهمیت‌شان بسیار بیش‌تر از سخت‌افزارها است.

بگذارید از یک زاویه‌ی دید دیگر هم به ماجرا نگاه کنیم تا ملموس‌تر شود: منظورم از ابزارها تجهیزات، هر چیزی است که برای‌اش پول می‌دهیم تا از آن در کسب و کارمان استفاده کنیم و ماندگار هم هست. یعنی مثل مواد اولیه نیستند که با مصرف کردن‌شان در همان زمان از بین بروند و می‌شود روی استفاده از آن‌ها برای مدت‌ها (و شاید سال‌ها) حساب کرد. به بیان بهتر، ابزارها و تجهیزات همان “دارایی”‌های ما هستند که با “سرمایه‌گذاری” آن‌ها را تهیه می‌کنیم.

خوب از کجا بفهمیم که به چه چیزهایی نیاز داریم؟ این سؤال یک جواب میان‌بر دارد و یک جواب روش‌مند. این‌جا هر دو را مرور می‌کنیم:

الف ـ پاسخ میان‌بر: از یک نگاه کل‌نگر، ابزارها و تجهیزات مورد نیاز ما به سه دسته تقسیم می‌شوند:

  • تجهیزات و ابزارهایی که مستقیما در فرایند تولید محصول یا ارائه‌ی خدمت ما استفاده می‌شوند: مثلا در یک کافی‌شاپ، دستگاه قهوه‌ساز جزو این دسته است. در یک دفتر خدمات اینترنتی، رایانه‌ها و تجهیزات شبکه از این نوع هستند. در یک آموزشگاه آشپزی، اجاق گاز و فر و لوازم آشپزی از این نوع هستند. در یک کسب و کار اینترنتی، وب‌سایت (بله! وب‌سایت!) شما این‌گونه است.
  • تجهیزات و ابزارهایی که در فرایند تولید محصول یا ارائه‌ی خدمت کاربرد غیرمستقیم دارند: مثلا در همان کافی‌شاپ، میز و صندلی و لیوان و بشقاب و قاشق و چنگال از این دسته‌اند. در دفتر خدمات اینترنتی، هم به‌همین شکل میز و صندلی‌‌ جزو واجبات ارائه‌ی خدمت هستند. در آموزشگاه آشپزی هم احتمالا میز چنین کارکردی دارد. البته فراموش نکنید که پیشخوان و دخل هم از این نوع هستند!
  • تجهیزات و ابزارهایی که در خود فرایند فرایند تولید محصول یا ارائه‌ی خدمت استفاده نمی‌شوند؛ اما لازم‌اند: این یکی شاید خیلی ملموس نباشد؛ اما لازم است به آن‌ها هم فکر کنیم. برای کسب و کارهای رسمی‌تر و اداری‌تر معمولا مبلمان اداری، لوازم پذیرایی و … از این نوع‌اند. اما مثال‌های دیگری هم هست: مثلا اگر کسب و کار ما شرکتی است که در آن جلسات مختلفی برگزار می‌شود؛ احتمالا میز کنفرانس و ویدئو پروژکتور یا یک تلویزیون برای نمایش اسلایدها از این نوع‌اند. یا در یک کسب و کار هنری از نوع سینمایی و تبلیغاتی، آرشیو کتاب و مجله و فیلم از این نوع‌اند تا بشود هر از گاهی با مرور آن‌ها الهامات جدیدی گرفت. و همین‌طور مثال‌هایی دیگر.

ب ـ پاسخ روش‌مند: در هر حال برای این‌که کشف کنید به چه چیزهایی نیاز داریم، لازم است کارهای زیر را انجام دهیم: روش‌های انجام کارها را در کسب و کارتان بررسی کنید. ببینید به‌ازای هر فعالیت به چه ابزارها و تجهیزاتی نیاز هست. همان سه نوع تجهیزاتی که در بالا گفتیم می‌تواند در این تحلیل به شما کمک کند. حتما بعضی از ابزارها و تجهیزات در فعالیت‌های مختلفی کاربرد دارند و برخی دیگر خاص یک فعالیت هستند. برای کشف این ابزارها و تجهیزات هم لازم نیست خودتان خیلی فکر کنید: خیلی وقت‌ها کافی است به کسب و کار مشابه یا رقیب‌تان سری بزنید!

پایان درس چهاردهم. در درس بعدی در ادامه‌ی این پست، در مورد روش تهیه‌ی ابزارها و تجهیزات مورد نیاز صحبت خواهیم کرد.

دوست داشتم!
۴

احتمالا دیده‌اید که وقتی قرار است یک فروشگاه جدید در جایی افتتاح شود یا مغازه‌ای تغییر کاربری بدهد، مدتی شیشه‌های آن با روزنامه و کاغذ و … گرفته می‌شود تا آن داخل، اتفاقاتی بیافتد. خیلی وقت‌ها این تغییرات صرفا شامل کمی رنگ‌آمیزی و تعمیرات داخلی است؛ اما در مورد بعضی از کسب و کارها دامنه‌ی تغییرات بسیار گسترده‌تر است و

نویسنده: ناوین جین / ترجمه: علی نعمتی شهاب

افسانه‌ای وجود دارد مبنی بر این‌که موفقیت کارآفرینانه تماما مربوط است به تفکر نوآورانه و ایده‌های بکر و پیشرو. در این مقاله می‌بینید که موفقیت واقعی چیست.

من اغلب دوره‌ی زندگی‌ام به‌عنوان یک بزرگ‌سال را کارآفرین بوده‌ام. این اواخر در یک پرواز تجاری طولانی، در مورد این‌که چه چیزی باعث شد من یک کارآفرین موفق بشوم و چگونه می‌توانم معنای موفقیت را تعریف کنم، اندیشیدم. هر دو ایده در ذهن در هم پیچیده شدند. موفقیت به‌عنوان یک کارآفرین، موفقیت کارآفرینانه. من هر ساله در مورد موضوع کارآفرینی حرف‌های زیادی می‌زنم. آن شب اولین چیزی که متوجه شدم باید انجام بدهم، رد این افسانه‌ی ماندگار است که موفقیت کارآفرینانه تماما مربوط است به تفکر نوآورانه و ایده‌های بکر و پیشرو. من متوجه شده‌ام که موفقیت کارآفرینانه معمولا ریشه در اجرای عالی دارد که  تنها با کشیدن درست نخ چرخ و محور قرقره تحقق می‌یابد.

اما چه چیزهای دیگری باعث موفقیت یک کارآفرین می‌شوند و چگونه باید کارآفرین موفقیت را برای خود تعریف کند؟

فهرست ده تایی من شامل این‌هاست:

۱۰- شما باید به چیزی که تلاش می‌کنید به آن دست بیابید، مشتاق باشید.

این بدان معناست که شما بخش عمده‌ای از ساعات بیداری‌تان را به ایده‌ای که روی آن کار می‌کنید، تخصیص خواهید داد. اشتیاق، نیرویی مشابهی را در درون کسان دیگری که برای تشکیل یک تیم جهت تحقق این رؤیا به شما می‌پیوندند، ایجاد می‌کند. و با این شور و اشتیاق، احتمال بیش‌تری می‌رود که تیم شما و مشتریان‌تان واقعا به آن‌چه تلاش می‌کنید انجام دهید، ایمان بیاورند.

۹- کارآفرینان بزرگ تمرکز شدیدی روی موقعیتی که دیگران نمی‌بینند، دارند.

این تمرکز و شدت به از میان برداشتن تلاش‌های غیرمفید و انحرافات کمک می‌کند. اغلب شرکت‌ها از سوء هاضمه می‌میرند، نه گرسنگی. این شرکت‌ها از انجام هم‌زمان تعداد زیادی کار ـ به‌جای انجام عالی و باکیفیت تعداد اندکی کار ـ رنج می‌برند. بنابراین روی مأموریت و فلسفه‌ی وجودی‌تان متمرکز بمانید.

۸- موفقیت فقط و فقط نتیجه‌‌ی سخت‌کوشی است.

همه‌ ما می‌دانیم که هیچ موفقیت یک شبه‌ای وجود ندارد. پشت هر موفقیت یک شبه، سال‌ها کار سخت و ریزش عرق جبین نهفته است. افراد خوش‌شانس به شما می‌گویند که راه آسانی برای موفقیت وجود ندارد؛ و آن شانس هم نصیب کسانی می‌شود که به‌سختی تلاش می‌کنند. اگر می‌دانید که دارید بهترین کاری را که می‌توانید انجام می‌دهید، نباید دلیلی برای افسوس خوردن داشته باشید. روی چیزهایی که می‌توانید کنترل کنید و روی تلاش‌های خودتان تمرکز کنید و اجازه بدهید نتایج هر آن چیزی که قرار است بشوند، بشوند.

۷- راه موفقیت طولانی خواهد بود؛ بنابراین یادتان باشد که از سفر لذت ببرید.

همه به شما می‌آموزند که باید روی اهداف‌تان تمرکز کنید؛ اما افراد موفق روی مسیر سفر متمرکزند و از رسیدن به منزل‌گاه‌های طول مسیر لذت می‌برند. اگر از مسیر لذت نبرید، آیا صرف بخش عمده‌ای از عمرتان برای رسیدن به مقصد، ارزشی خواهد داشت؟ آیا تیمی که برای تحقق مأموریت‌تان به شما ملحق می‌شوند هم از سفر لذت نخواهند برد؟ آیا برای همه شما بهتر نیست که زمانی از عمرتان را که در مسیر هستید در دستان خود داشته باشید؛ حتی اگر هیچ‌گاه به مقصد نرسید؟

۶- به غریزه شهودی خود بیش از هر برنامه صفحه گسترده‌ای اعتماد داشته باشید.

در جهان واقعی متغیرهای زیادی وجود دارند که شما به‌سادگی نمی‌توانید آن‌ها را در یک برنامه‌ صفحه گسترده (مثل اکسل) وارد کنید. صفحه گسترده‌ها نتایج خود را از فرضیات نادقیق شما به‌دست می‌آورند و در نتیجه به شما احساس امنیت اشتباهی می‌بخشند. در اغلب موارد، قلب شما و شهودتان هم‌چنان بهترین راهنماهای شما هستند. مغز انسان شبیه یک رایانه‌ی دو دویی عمل می‌کند و تنها می‌تواند اطلاعات دقیق صفر و یکی (یا سیاه و سفید) را پردازش و تحلیل کند. همه‌ی ما تجربیاتی در کسب و کارمان داشته‌ایم که در آن‌ها قلب‌مان به ما می‌گوید در اشتباهیم؛ در حالی که مغزمان هم‌چنان در تلاش برای استفاده از منطق جهت کشف چیزها است. بعضی وقت‌ها لازم است طنین قدرتمند یک صدای درونی مبتنی بر غرایز، بر منطق برتری ‌یابد.

۵- انعطاف‌پذیر اما ثابت‌قدم باشید. هر کارآفرین باید در اقدامات خود چابک باشد.

شما باید با به‌دست آمدن اطلاعات جدید، به‌صورت مداوم یاد بگیرید و خودتان را سازگار سازید. در عین حال شما باید بر علت وجودی و مأموریت سازمان‌تان نیز پافشاری کنید. این‌ جایی است که صدای درونی‌تان بسیار مهم می‌شود؛ به‌ویژه زمانی که به شما سیگنال‌های هشدار قوی می‌دهد که چیزها در حال منحرف شدن از مسیر صحیح خود هستند. کارآفرینان موفق میان گوش دادن به صدای درونی و ثابت‌قدم بودن برای رسیدن به موفقیت توازن ایجاد می‌کنند؛ چرا که برخی اوقات موفقیت دقیقا از جایی بیرون می‌زند که به‌صورت سنتی به‌عنوان شکست در نظر گرفته می‌شود.

۴- به تیم‌تان تکیه کنید. این یک حقیقت ساده است: هیچ فردی در همه چیز بهترین نیست.

هر کسی به دیگران نیاز دارد؛ کسانی که مهارت‌های مکمل او را دارند. کارآفرینان، جماعت خوش‌بینی هستند و برای آن ها بسیار سخت است که بپذیرند در چیزی خوب نیستند. عرق‌ریزی روحی بسیار زیادی لازم است تا مهارت‌های اصلی و نقاط قوت‌تان را کشف کنید. پس از این کشف و شهود درونی، افراد هوشمندی را بیابید که می‌توانند نقاط قوت شما را تکمیل کنند. مجذوب شدن به افرادی که شبیه‌تان هستند، کار ساده‌ای است. مهم این است که افرادی را بیابید که شبیه شما نیستند؛ اما در کاری که انجام می‌دهند ـ و در کارهایی که شما نمی‌توانید انجام دهید ـ خوب‌اند.

۳- اجرا، اجرا، اجرا

از آن‌جایی که هوشمندترین فرد روی زمین نیستید (و اصلا آیا چنین کسی وجود دارد؟)، این احتمال وجود دارد که بسیاری از افراد دیگر هم همان کاری را بکنند که شما تلاش می‌کنید انجام دهید. موفقیت لزوما از یک نوآوری‌ پیشرو به‌دست نمی‌آید؛ بلکه از اجرای بی‌عیب و نقص نشأت می‌گیرد. یک استراتژی عالی به‌تنهایی موجب برنده شدن در یک بازی یا نبرد نمی‌شود: پیروزی با یک چرخ و قرقره‌ی ساده هم به‌دست می‌آید. همه ‌ما کارآفرینانی را دیده‌ایم که زمان بسیاری را روی نوشتن طرح کسب و کارشان و آماده‌ کردن اسلایدهای پاورپوینت تلف کرده‌اند. من باور دارم که یک طرح کسب و کار بیش از یک صفحه‌ای، بسیار طولانی است. به‌علاوه در عمل کارها دقیقا به‌همان شکلی که شما تصور می‌کنید، پیش نمی‌روند. اهمیتی ندارد چقدر زمان روی تکمیل کردن طرح کسب و کار صرف می‌کنید. شما مجبورید که آن را براساس واقعیت‌های دنیای واقعی اصلاح کنید. شما از دست به‌کار شدن و اقدامات عملی چیزهای بیش‌تری یاد می‌گیرید تا تئوری‌پردازی. بنابراین به‌یاد داشته باشید: انعطاف‌پذیر بمانید و با به‌دست آوردن اطلاعات جدید، اقدامات خود را اصلاح کنید.

۲- نمی‌توانم فردی را تصور کنم که بدون داشتن صداقت و درستی به‌ موفقیت درازمدت دست یابد.

این دو ویژگی باید در هسته‌ی مرکزی وجود هر کسی باشند. هر کسی وجدان دارد؛ اما بسیاری از افراد گوش دادن به آن را متوقف کرده‌اند. همواره ندای درونی وجود دارد که زمانی که کاملا باصداقت نیستید یا حتی اندکی از مسیر درستی منحرف شده‌اید، به شما هشدار می‌دهد. مطمئن باشید که دارید به او گوش می‌سپارید.

۱- موفقیت یک سفر طولانی است که اگر بخشنده باشید، پاداش‌ زیادی به‌همراه دارد.

افراد زیادی به شما در طی این مسیر کمک می‌کنند تا به موفقیت دست ‌یابید. شما همانند من خواهید آموخت که به‌ندرت شانسی برای کمک به افرادی که شما را یاری داده‌اند، خواهید داشت. در بسیاری موارد حتی نمی‌دانید آن‌ها کجا هستند. تنها راهی که می‌توانیم بدهی‌های‌مان را پرداخت کنیم، کمک به دیگر افرادی است که می‌توانیم آن‌ها را یاری دهیم ـ و باید این امید را داشته باشیم که آن‌ها نیز به افراد بسیاری کمک کنند. زمانی که موفق هستیم، موقعیت‌های زیادی را در جامعه و شبکه‌ی اجتماعی‌مان تشخیص می‌دهیم که می‌توانیم به دیگران کمک کنیم. بعضی وقت‌ها این موضوع به‌سادگیِ “مهربان بودن با انسان‌ها” است. در زمان‌های دیگر گوش‌ دادن مشفقانه یا گفتن یک جمله مهربانانه تمام چیزی است که مورد نیاز است. “خوب رفتار کردن” با منابع در دسترس‌مان، مسئولیت ما محسوب می‌شود.

سنجش موفقیت

امید دارم که رازهای تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق را به گوش جان شنیده باشید. سؤال بعدی که احتمالا از خود خواهید پرسید این است که: چگونه موفقیت را اندازه بگیریم؟ از آن‌جایی موفقیت امری بسیار شخصی است؛ هیچ روش جهان‌شمولی برای سنجیدن آن وجود ندارد. افراد موفقی مانند بیل گیتس و مادر ترزا چه کار مشابهی انجام می‌دهند؟ به‌ظاهر یافتن اشتراکی میان این دو بسیار مشکل است؛ هر چند هر دو بسیار موفق‌اند. من شخصا باور دارم که معیار اصلی موفقیت، مبلغ موجود در حساب بانکی شما نیست. معیار سنجش موفقیت، تعداد زندگی‌هایی است که می‌توانید در آن‌ها یک تفاوت معنادار مثبت ایجاد کنید. این همان معیار موفقیتی است که باید در زمان طی مسیرمان به‌سوی موفقیت، خود را با آن بسنجیم.

منبع

دوست داشتم!
۶

نویسنده: ناوین جین / ترجمه: علی نعمتی شهاب افسانه‌ای وجود دارد مبنی بر این‌که موفقیت کارآفرینانه تماما مربوط است به تفکر نوآورانه و ایده‌های بکر و پیشرو. در این مقاله می‌بینید که موفقیت واقعی چیست. من اغلب دوره‌ی زندگی‌ام به‌عنوان یک بزرگ‌سال را کارآفرین بوده‌ام. این اواخر در یک پرواز تجاری طولانی، در مورد این‌که چه چیزی باعث شد من

خوب به‌دلیل اهمیت بسیار حیاتی آمار و اطلاعات در حوزه‌های مختلف، از این هفته بخش جدیدی با عنوان آمار و اطلاعات به بخش‌های پست لینک‌های هفته افزوده می‌شود و کلیه‌ی اخبار مربوط به آمار و اطلاعات در این بخش به‌صورت متمرکز ارائه می‌شوند. لطفا این بخش را جدی بگیرید!

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

جامعه‌شناسی، سلامت و روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

گفت‌وگوی اندیشه‌ی پویا با دکتر محمود سریع‌القلم: ایران و جهان به کدام سو‌ می‌روند؟ (این مصاحبه را حتما بخوانید.)

پنجره جو-هری (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت) (عااااااااااااااالی! به‌ترین مطلب هفته.)

چه زمانی اظهار نظر کنیم؟ (امیر مهرانی؛ The Coach) (عااااااالی!)

تجربه – پروژه‌های ناتمام (محسن صحراگرد؛ تجربه) (یک پیشنهاد عاااااالی!)

رفتار سازمانی | توصیه‌هایی برای مصاحبه (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت)

شرکت‌های بزرگ یا کوچک؛ کار کردن در کدامیک بهتر است؟ – زومیت 

رفتار سازمانی | خود کرده و تدبیر؟ (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت)

روش صحیح طرح شکایت و نارضایتی در محیط کار (محمد سالاری)

خبرآنلاین – از کمای بهزادی تا مدیریت فرگوسن (یادداشت خواندنی مازیار ناظمی عزیز)

خندیدن؛ فرایندی پیچیده برای مغز انسان

مدیریت، کارآفرینی و تحلیل کسب و کار: 

آرمان‌های استخدام نیروی سرآمد در عمل (شهرام کریمی؛ یادداشت‌های صنایعی)

مسایل پیچیده سازمانی و چالش‌های اخلاقی؛ پیامدهایی از عملکرد مدیرانی با مهارت‌های اجتماعی ضعیف | سید بابک علوی

تجربه به کاربر تعلق دارد (میلاد اسلامی‌زاد؛ ۵۲ هفته با UX)

آخرین هدیه استیو جابز (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک) (روش استیو جابز برای اصلاح فرایندهای اجتماعی!)

فیس‌بوک برای ایجاد خندانک‌های خود از یک روانشناس و یک تصویرگر پیکسار استفاده کرده است (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

کالبدشکافی علل ناکارآمدی شرکت‌های مشاوره مدیریت

استراتژی‌های تصمیم‌گیری: از دنیای واقعی فاصله نگیرید!

نقش فعالیت‌های پشتیبانی شرکت در استراتژی کسب‌و‌کار عملیاتی فکر کنید، استراتژیک عمل‌کنید

ضرورت پیش‌بینی برای رشد کسب‌وکار

چرا مدیران منابع انسانی شانس کمتری برای مدیر عامل شدن دارند؟ (جالب!)

چگونه در بازاریابی خود گروه هدف را به درستی انتخاب کنیم؟

چگونه در کسب‌وکارهای کوچک یک نیروی کار وظیفه‌شناس پرورش دهیم

آیا برای انجام تغییرات بزرگ آماده هستید؟

چرا کارمندان باید درگیر بهره‌وری خود باشند؟

بخش ویژه ـ کنفرانس I/O گوگل:

لری پیج خطاب به دنیای تکنولوژی: با منفی بافی به جایی نمی‌توان رسید – زومیت

اریک اشمیت: شعار «شیطان نباش»، احمقانه‌ترین شعاری که در کل تاریخ بیان شده است! – زومیت

Hangouts: اپلیکیشن جدید گوگل برای مکالمه صوتی و تصویری تحت اندروید، وب و iOS – زومیت

گوگل در طی کنفرانس خود یک آپدیت برای سرویس گوگل پلی برای مکان‌یابی، ورود به گوگل پلاس و پیام‌رسانی ابری را معرفی کرد – زومیت

Photos؛ نام سرویس جدید گوگل برای نگهداری و به اشتراک‌گذاری عکس‌های شما – زومیت

کنفرانس I/O گوگل: سرویس بازی گوگل‌پلی معرفی شد – زومیت

کنفرانس I/O گوگل: بازطراحی فروشگاه و اپلیکیشن‌های گوگل‌پلی – زومیت

Google Now بالاخره برای کروم عرضه شد: دستیار صوتی قوی و نمایش کارت شکل اطلاعات – زومیت

نقشه جدید گوگل، یک گام فراتر از مکان! [بروز شد] – زومیت

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

پردازش ابری پاسخگوی نیازهای امروز سازمان‌ها پنج باور غلط درباره‌ رایانش ابری

بروز رسانی به ویندوز ۸٫۱ برای کاربران ویندوز ۸ بصورت مجانی انجام می‌شود – زومیت

ویندوز کندتر از لینوکس

گوگل استاندارد ویدیویی جدید VP9 را معرفی کرد که نصف استاندارد فعلی فضا اشغال می‌کند – زومیت

نیمی از ترافیک اینترنت آمریکا ویدیو است

آغاز خدمات پولی یوتیوب

هشدار سیسکو به شکاف دنیای آی‌تی و تجارت

واکنش آمریکایی‌ها به مالیات بر خرید الکترونیک: خریدها را کم می‌کنیم – ایستنا

فناوری همراه:

رییس جدید اندروید از نقشه ها برای محبوب ترین سیستم عامل دنیای موبایل می گوید – نارنجی

GymPact، اپلیکیشنی که شما را با پول وادار به ورزش می‌کند + طرح یک ایده! (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

موبایل اعتمادمان را کم می‌کند

گوگل از مایکروسافت خواست تا اپلیکیشن ویندوز فون یوتیوب را حذف کند – زومیت

رسانه‌های اجتماعی:

دومین همایش روز رسانه‌های اجتماعی ۹ تیرماه جاری برگزار می‌شود (رسانه‌های اجتماعی)

فلیپ‌بورد ۲٫۰ به دنیای اندروید آمد + ویرایشگر وبی مجله‌های شخصی (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

چشم امید توییتر به جام جهانی برزیل

صنعت فاوا در ایران:

موافقت با انتشار پول الکترونیکی در ایران (خبر مهم!)

وزیر ارتباطات در خطبه‌های پیش از نماز جمعه تهران خبر داد ارائه پیشنهاد اینترنت پاک/ ربایش اطلاعات؛ کارکرد اصلی سیستم‌های جدید گوگل (:|)

مدیرکل فناوری اطلاعات بانک مرکزی در گفت‌وگو با «دنیای‌اقتصاد»: فرآیند چک الکترونیکی می‌شود

آهنگ کند رشد تولید اپلیکیشن بانکی

رفع محدودیت سرعت ۱۲۸k در اینترنت مخابرات (باور کنیم!؟)

توقف پروژه‌های بومی ‌فاوا به دلیل نرسیدن بودجه

سند ملی تجارت الکترونیکی تدوین شد و برگزاری دومین کنفرانس دولت همراه در مشهد

اقتصاد آنلاین – مجوزهای کاغذی گمرک حذف شد

تأیید الکترونیکی مدارک تحصیلی دانشگاهی در وزارت علوم

واگذاری امضای الکترونیکی به مخابرات

بزرگیان مرد سال نظام الکترونیکی شد

زیرساخت دولت الکترونیکی آماده است

رئیس شورای رقابت: افزایش تعرفه تلفن ثابت و اینترنت ضروری نیست – ایستنا

اقتصاد:

تمرین اقتصاد: مسئله ی کارفرما-کارگزار و بررسی دو مثال (کافه‌ی اقتصاد) (عااااااااااااااالی!)

روند اقتصادی جهان به کدام سو می‌رود؟

لزوم توجه به قیود در برنامه‌ها

نتایج بررسی‌های کارشناسی نشان می‌دهد: ۶ چالش سیاست‌گذاری پولی در ایران

«دنیای اقتصاد» بررسی می‌کند تاثیر انتخابات بر ساخت‌و‌ساز

پیامدهای نرخ نامتعادل در بازار پول بررسی شد انتقال پول به حصارهای تورمی

محمدهادی مهدویان صاحب‌نظر حوزه پولی و بانکی: ظرفیت رشد ایران محدود شده است و مرکز پژوهش‌های مجلس مطرح کرد پیش‌بینی رشد اقتصادی ۷/۰ تا ۴- درصدی

در گفت‌وگو با دکتر مسعود نیلی مطرح شد: آموزش اقتصاد برای ایران (در دفاع از دانشکده‌ی مدیریت و اقتصاد شریف. راست‌ش بخش پایانی مصاحبه اشک‌م را درآورد. چرا دل آدم‌های نازنینی مثل دکتر نیلی را می‌شکنند؟)

بیل گیتس عنوان ثروتمندترین مرد دنیا را پس گرفت! (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

خبرآنلاین – آمریکایی‌ها، جهان را متعجب کردند (کاهش شدید کسر بودجه در آمریکا!)

بانک مرکزی از طرح انحلال مرکز مبادلات ارزی خبر داد – ( Tala.ir ) سایت طلا

یکم تا دهم تیرماه، دهه تولید ملی نام گرفت

آمار و اطلاعات:

فاوا در ایران و جهان:

فقط یک‌دهم کاربران برای ابزارهای موبایلی پول می‌دهند

گزارش جدید گارتنر نشان می‌دهد آندروید حاکم هفتاد درصد تبلت و موبایل

رشد بازار نرم‌افزارهای سبد پروژه‌ها

تعداد تلفن‌های همراه تا ۲۰۱۳ از انسان‌ها بیشتر می‌شود

ظرفیت دیتای بین‌الملل کشور ۸ گیگابیت افزایش یافت

دسترسی به ۱۰ بانک اطلاعات از طریق شبکه ملی اطلاعات تا ۲ هفته آینده و اتصال ۱۳۰ هزار نقطه به شبکه ملی اطلاعات

ایتنا – کاهش تمایل سازمان‌ها به استفاده از دستگاه الکترونیکی شخصی کاربران در محل کار

ایرانی‌ها چگونه از اینترنت استفاده می‌کنند؟ – ایستنا

اقتصاد:

هر خانوار ایرانی ۴ کارت بانکی دارد – ایستنا 

جزییات تجارت غیرنفتی ایران در فروردین ۹۲

خبرآنلاین – عضو کمیسیون تلفیق توضیح می‌دهد: قیمت ارز و بنزین در لایحه بودجه سال ۱۳۹۲ و خبرآنلاین – میزان افزایش قیمت حامل‌های انرژی مشخص شد

ایسنا – حقوق ماهانه تا ۸۳۰ هزار تومان از پرداخت مالیات معاف شد

اقتصاد آنلاین – پیش‌بینی اکونومیست از نرخ‌ بیکاری ایران و اقتصاد آنلاین – بالاترین تقاضای کار از سوی کدام گروه سنی است؟

ایران ۵۰ سال نفت و ۸۰ سال گاز دارد و اقتصاد آنلاین – افزایش درآمد گازی ایران به ۱۰میلیارد دلار

خبرآنلاین – قیمت تمام شده آب شرب اعلام شد

بهمنی:برای ۱۵ سال طلا خریدیم – ( Tala.ir ) سایت طلا

اقتصاد آنلاین – سرانه ایجاد شغل در بخش تعاون ۲۵ میلیون‌ تومان

تهرانی‌ها ۲۵۰ میلیارد تومان عوارض پرداختند

دوست داشتم!
۰

خوب به‌دلیل اهمیت بسیار حیاتی آمار و اطلاعات در حوزه‌های مختلف، از این هفته بخش جدیدی با عنوان آمار و اطلاعات به بخش‌های پست لینک‌های هفته افزوده می‌شود و کلیه‌ی اخبار مربوط به آمار و اطلاعات در این بخش به‌صورت متمرکز ارائه می‌شوند. لطفا این بخش را جدی بگیرید! پیش از شروع: برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست،

ـ  آیا دوست داشتید فوتبالیست بودید؟

می‌تواند جزو رؤیاهای شیرین باشد؛ اما اصولا رؤیایی نیست که من را خیلی به وجد بیاورد.

(از مصاحبه با رامبد جوان؛ این‌جا)

*****

ـ “زن عوض کردن! این قراره چی رو عوض کنه؟ فکر می‌کنی چیزی رو حل می‌کنه؛ چیزی رو عوض می‌کنه؟” 

ـ مرد می‌گوید: “من نمی‌دونم.”

(داستان کولینگا؛ نیمه‌ی راه ـ مجموعه‌ داستان خوبی خدا؛ نوشته‌ی سام شپارد و ترجمه‌ی امیر مهدی حقیقت)

*****

رؤیاهای بزرگ و دوری داشته باش … (شعار کارتون بالا)

 *****

رؤیای شما چگونه است؟ آیا به این فکر کرده‌اید خیلی وقت‌ها به‌علت کوچک بودن و نزدیک بودن رؤیای‌تان اتفاقات مثبتی که دوست‌شان دارید برای‌تان نمی‌افتد؟ این، یکی از کشف‌های بزرگ زندگی من بوده که رؤیا هر چه در ظاهر نشدنی‌تر و دورتر باشد، دست‌ یافتن به آن شدنی‌تر و لذت‌بخش خواهد بود. رؤیای بزرگ مارتین لوترکینگ را در وبلاگ یک پزشک بخوانید!

خلاصه کنم: لذت بردن از تلاش برای رسیدن به یک رؤیای بزرگ، انرژی بی‌پایانی به آدم می‌دهد. امتحان‌ش کنید! 

 

دوست داشتم!
۵

ـ  آیا دوست داشتید فوتبالیست بودید؟ می‌تواند جزو رؤیاهای شیرین باشد؛ اما اصولا رؤیایی نیست که من را خیلی به وجد بیاورد. (از مصاحبه با رامبد جوان؛ این‌جا) ***** ـ “زن عوض کردن! این قراره چی رو عوض کنه؟ فکر می‌کنی چیزی رو حل می‌کنه؛ چیزی رو عوض می‌کنه؟”  ـ مرد می‌گوید: “من نمی‌دونم.” (داستان کولینگا؛ نیمه‌ی راه ـ مجموعه‌

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

جامعه‌شناسی، سلامت و روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

رئیس بدقلق – مدیر بی‌عمل (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت) (عاااااااااالی!)

ایده‌ای برای گشایش گره مدیریت عملکرد (افشین دبیری؛ مدیریت منابع انسانی) (عاااااااالی!)

سه عنصر یک ارتباط خوب (شهرام کریمی؛ یادداشت‌های صنایعی)

خودتان را فریاد بزنید (احسان طریقت)

برآیند مثبت رفتار (محسن صحراگرد؛ تجربه)

پیکاسو سخن می‌گوید: موفقیت (امیر مهرانی؛ The Coach)

چگونه پیش‌داوری بر درک ما از دنیای اطراف تاثیر می‌گذارد

چطور زمان‌های تنهایی را سودبخش‌تر کنیم؟ – زومیت

در ورزش جسمانی مغز نیز تقویت می‌شود

مدیریت، کارآفرینی و تحلیل کسب و کار: 

یک حرفه (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت) (عااااااااااالی! نگاهی متفاوت به حرفه‌ی مشاوره‌ی مدیریت. به‌شدت توصیه می‌کنم بخوانید!)

 خانه پدری (علی واحد؛ وبلاگ رادمان)

چرا اختلاف جنسیتی در بازارهای نوظهور، به نفع زنان است؟

مهارت‌های مدیریتی: آیا مدیری استراتژیک هستید؟

جام حذفی؛ همچنان بی‌‌نام‌ونشان (امیر علی‌زاده؛ فریادنامه) (باز هم یک یادداشت عالی از امیر عزیز در مورد بازاریابی ورزشی)

برای رشد… (مجید آواژ؛ روزنوشت‌های بهساد)

ارزش یک تصویر برابر با هزار واژه است، مگر اینکه وجود نداشته باشد. (میلاد اسلامی‌زاد؛ ۵۲ هفته با UX)

چگونه فروشگاه‌ها احساسات ما را دستکاری می‌کنند تا پول بیشتری خرج کنیم (احمد شریف‌پور؛ یک پزشک)

به حرف مشتریان گوش نکنید (رفتار آن‌ها را ارزیابی کنید) (محمد سالاری)

کارمندان واقعا چه می‌خواهند؟

چطور اعتماد مشتریان را به دست آورید

چگونه از‌ایده‌های خوب حفاظت کنیم؟

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

راهکارهایی برای مدیران «آی‌تی»: شرکت شما به کدام توانمندی‌های دیجیتالی نیاز دارد؟

بیگ‏دیتا : تعریف، مزایا، معایب و فرصت‏ها (نیام یراقی؛ یادداشت‌های مدیریت ریسک)

۱۰ سایت محبوب سال ۲۰۱۳

مایکروسافت درصدد خرید اکوسیستم کتاب‌های الکترونیکی نوک با پرداخت ۱ میلیارد دلار – نارنجی

آیا یاهو از همکاری در زمینه‌ی جستجوی اینترنتی با مایکروسافت روی‌گردان شده؟ – زومیت

چرا پُر بودن رم کامپیوتر خوب است؟ – نارنجی

فناوری همراه:

وایبر وارد رقابت با اسکایپ شد؛ نسخه تحت ویندوز و مک وایبر رسما منتشر گردید – زومیت

از خودروسازی تا تولید اپ؛ آئودی و کاهش مصرف باتری (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک) (ایده را داشته باشید!)

اشکال آیپد از نظر بیل گیتس

اقتصاد آنلاین – رشد ۱۴۲ درصدی فروش جهانی تبلت

آمریکایی‌ها با پیامک خداحافظی می‌کنند

رسانه‌های اجتماعی:

پائول میلر و درس هایی که از بی اینترنتی گرفت | OnEver

نتیجه یک پژوهش تازه: توئیتر فاصله‌ها را کم‌رنگ می‌کند

صنعت فاوا در ایران:

سازمان IT رگولاتور IT شد

برنامه‌ریزی ده ساله از سوی وزیر ارتباطات و اقتصاد آنلاین – راه‌اندازی بخش‌های جدید در وزارت ICT

پیشنهاد ارایه خدمات صوتی توسط ISPها و مدیرعامل مخابرات ایران: هیچ تعهدی به Pap ها نداریم!

تماس تصویری رایتل رسما قطع شد و مدیرعامل رایتل: تماس تصویری قطع نشده است

تهیه دستورالعمل پیشگیری از قطع ارتباطات در زمان انتخابات

بزرگترین مزایده الکترونیکی کشور برگزار می‌شود

۸۶ پروژه تحقیقاتی ارتباطی کشور متوقف شد! – ایستنا

معاون فناوری و امور بین‌الملل وزارت ارتباطات خبر داد: بیش از ۷۰ کشور بازار هدف ایران

پژوهشگران ایرانی گوشی تلفن ثابت آندرویدی ساختند

شرکت مشترک توسط اپراتور فیبرنوری با ارایه‌دهندگان محتوا تاسیس می‌شود

تفاهم‌نامه سازمان نظام صنفی رایانه‌ای تهران با انجمن تشکل‌هایICT عرب

«فاوا» از تسهیلات شرکت های دانش بنیان بی‌نصیب مانده است

اقتصاد:

رفتار شخصی در مواجهه با نرخ ارز نامعلوم (حامد قدوسی؛ یک لیوان چای داغ)

در اولین نظرسنجی تخصصی «دنیای اقتصاد» مطرح شد: توصیه‌های ارزی ۳۳ اقتصاددان

املاکی در اینجا و آنجا (علی سرزعیم؛ دوست‌دار سقراط)

اقتصاد تولید گندم (حسین عباسی؛ IRPD ONLINE)

غلامرضا سلامی؛ رییس انجمن حسابداران خبره ایران: ضعف حسابرس از عوامل فساد ۳ هزارمیلیاردی بود

آمار بانک مرکزی نشان می‌دهد: رکوردشکنی تزریق نقدینگی در سال ۹۱

اقتصاد آنلاین – وزیر اقتصاد در کجا سرمایه‌گذاری می‌کند؟

 رییس اتاق ایران به «دنیای‌اقتصاد» اعلام کرد طرح جدید بخش خصوصی برای هدفمندی

از سوی وزیر صنعت، معدن و تجارت صورت گرفت: اعلام سیاست جدید ارزی دولت

خبرآنلاین – آفتاب توسعه از کدام کشورها طلوع می‌کند/جایگاه ایران کجاست؟

اقتصاد آنلاین – بازارمسکن بعد از انتخابات رونق‌ می‌گیرد؟ و اقتصاد آنلاین – “مسکن” مقام اول نرخ تورم در ایران

روزنامه دنیای اقتصاد – نرخ سود بانکی در سال جدید چقدر باید باشد؟ و اقتصاد آنلاین – تغییر نرخ سود بانکی در دستورکار نیست

خبرآنلاین – راغفر: آمار کارشناسان مستقل می‌گوید میزان بیکاری ۲۰ درصد است و اقتصاد آنلاین – رشد ۲۷ درصدی سپرده‌های بانکی و اقتصاد آنلاین – رتبه ۲۱ نرخ بیکاری ایران در جهان و خبرآنلاین – بانک مرکزی نرخ تورم فروردین را اعلام کرد

اولویت‌های صادراتی ایران کدامند؟ و عراق شریک اول تجاری ایران شد و اقتصاد آنلاین – صادراتی‌ترین استان‌های ایران کدامند؟

دوست داشتم!
۰

پیش از شروع: برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم. جامعه‌شناسی، سلامت و روان‌شناسی و کار حرفه‌ای: رئیس

فرض کنید من کتاب الکترونیکی نوشته‌ام که می‌خواهم کتابم را بفروشم. وقتی کتابم آماده شد، با این سؤال مواجه می‌شوم که چطور باید کتابم را به‌فروش برسانم؟ فروش دو مرحله دارد: بازاریابی (که در واقع تبلیغات فقط بخشی از آن است) و فروش. در بازاریابی من باید ببینم کتابم به‌درد چه کسانی می‌خورد و بعد کتابم را به آن‌ها معرفی کنم و بگویم چرا به‌دردشان می‌خورد. فروش هم که به‌معنی رساندن کتابم به‌دست خریداران‌اش در قبال دریافت پول از آن‌هاست. سؤال این است که چطور می‌توانم این کار را انجام بدهم؟ چند راه به ذهن من می‌رسد: الف ـ می‌توانم کتابم را از طریق سایت شخصی یا وبلاگم معرفی کنم و همان‌جا هم بفروشم. ب ـ می‌توانم کتابم را در یک سایت واسط (مثلا یک سایت آمازون ایرانی!) بفروشم. ج ـ شاید هم بشود با ایمیل زدن، کتابم را به مخاطبان‌اش معرفی کنم و به‌فروش برسانم. و البته بدیهی است که می‌توانم ترکیبی از این‌ها را هم امتحان کنم. درخواست‌های خریداران را هم می‌توانم از همین روش‌ها دریافت کنم. در مرحله‌ی بعد پول از مشتری دریافت می‌شود و او سپس می‌تواند کتاب را از سایت دانلود کند یا آن را از طریق ایمیل دریافت کند.

اگر دقت کنید چیزی میان همه‌ی مثال‌های فوق مشترک است: همه‌ی این مثال‌ها در مورد روش انجام یک کار هستند. در واقع زندگی روزمره‌ی هر کسب و کاری ـ چه بزرگ باشد و چه کوچک ـ شامل مجموعه‌ای است از کارهای لازم‌الاجرا و بدیهی است که هر کاری را هم به روش‌های مختلفی می‌توان انجام داد. بنابراین در مرحله‌ی طراحی و راه‌اندازی کسب و کار و سپس در زمان اداره‌ی کسب و کار، باید همواره به دو سؤال کلیدی پاسخ داد: ۱- چه کارهایی باید انجام شوند تا محصول و خدمت نهایی در اختیار مشتری قرار بگیرد؟ ۲- هر یک از این کارها باید به چه شکلی انجام شوند؟

برای پاسخ دادن به سؤالات فوق می‌توانیم دو مسیر را به‌صورت جداگانه یا هم‌زمان طی کنیم: اول: با بررسی مدل و ماهیت کسب و کارمان. مثلا: در فروش اینترنتی، من لازم نیست فکری به حال فروش رو در رو به مشتری بکنم؛ چون ارتباطم با مشتری از نوع مجازی است. ولی باید از روش‌های فروش قابل اجرا در دنیای مجازی مطلع باشم و روش‌های مناسبی را انتخاب کنم. در مقابل، وقتی یک مغازه‌ی کتاب‌فروشی دارم، باید از تکنیک‌های فروش حضوری استفاده کنم. دوم: با بررسی روش‌های کاری دیگران. به‌احتمال زیاد می‌شود کسب و کاری مشابه با کسب و کار خودمان پیدا کرد و دید که آن‌ها از چه روش‌هایی برای انجام کارها استفاده می‌کنند. مثلا می‌توانیم به‌عنوان مشتری به آن کسب و کار مراجعه کنیم و روش‌های کاری‌شان را به‌دقت زیر نظر بگیریم یا از روش‌های کسب و کار یکی از دوستان‌مان الگوبرداری کنیم. دو نکته در این‌جا مهم‌اند: الف ـ لازم نیست کسب و کار مورد نظر، دقیقا شبیه کسب و کار ما باشد، اما باید از نظر منطق کسب و کار مشابهت داشته باشد. مثلا: من برای فروش اینترنتی کتابم، می‌‌توانم از روش‌های کاری فروشگاه اینترنتی گل و گیاه دوستم الگوبرداری کنم. ب ـ الگوبرداری به‌معنای کپی‌برداری نیست! منظورم از الگوبرداری، این است که کلیات کارها و روش‌های کاری چند کسب و کار مشابه را بررسی کنیم و آن‌هایی را که با ماهیت کسب و کار ما هم‌خوانی بیش‌تری دارند را انتخاب و اجرا کنیم.

خروجی دو گام بالا، فهرستی از کارهای لازم‌الاجرا و روش‌های کاری ما در کسب و کارمان است. مثلا برای کسب و کار ‌فروش اینترنتی کتاب من، این فهرست به شکل زیر است:

۱- بازاریابی کتاب: من کتابم را در وبلاگ خودم معرفی می‌کنم و به چند سایت پربیننده هم آگهی می‌دهم.

۲- فروش کتاب: من کتابم را در یک فروشگاه اینترنتی کتاب قرار می‌دهم و از طریق درگاه اینترنتی آن‌ها، پول به حساب من واریز می‌شود.

۳- کاربر کتاب پس از پرداخت وجه، کتاب را مستقیم از سایت فروشگاه اینترنتی دانلود می‌‌کند.

فراموش نکنید که این یک فهرست اولیه است. یعنی در عمل من باید کارهای دیگری را هم انجام دهم. مثلا: تدوین ویرایش‌های بعدی کتابم یا نوشتن و ترجمه‌ی کتاب‌های جدید. نتیجه این‌که این فهرست اولیه را به‌صورت پویا باید بازنگری و اصلاح شود. بنابراین هر از گاهی براساس آن‌چه در عمل دارید انجام می‌دهید و با مطالعه‌ی کارهای دیگران این فهرست را اصلاح کنید و بهبود بدهید.

بد نیست بدانید مفهومی که در این درس در مورد آن صحبت کردیم در ادبیات علم مدیریت با نام “فراینده کسب و کار” شناخته می‌شود. فرایند را به‌‌صورت زیر تعریف کرده‌اند:

“مجموعه‌ای از مراحل، فعالیت‌ها و وظایف هدفمند و به هم مرتبط که با استفاده از زیرساخت‌ها و روش‌های خاص و ضمن مصرف منابع تعریف شده یک یا چند ورودی را به یک چند خروجی هدفمند تبدیل می‌کند.”

فرایند مفهومی گسترده‌تر از گردش کاری دارد. در گردش کاری تنها انجام یک یا چند وظیفه از شرح وظایف واحد سازمانی مورد نظر است و به تولید خروجی مشخص برای مشتری سازمان توجه نمی‌شود؛ در حالی که در فرایند هدف، تولید یک یا چند خروجی دارای ارزش برای مشتری (درون / برون سازمانی) است. می‌توان گفت که هر فرایند ممکن است از یک یا چند گردش کاری تشکیل شود (و این در صورتی است که گردش کاری مورد نظر یک یا چند خروجی را برای مشتری سازمان تولید کند.) و همین‌جا یک نکته‌ی کلیدی مشخص می‌شود که باید به آن توجه کنیم: در شناسایی و طراحی فرایندهای کسب و کار، تنها نباید روی روش‌های کاری‌مان با مشتریان تمرکز کنیم. بنابراین هر کاری که باید در کسب و کار ما انجام پذیرد ـ حتی اگر نتیجه‌اش مربوط به داخل سازمان باشد ـ را باید در فهرست فرایندهای‌مان در نظر بگیریم.

پایان درس سیزدهم. هفته‌ی آینده در مورد بحث مهمی در کسب و کارهای اینترنتی صحبت می‌کنیم: مدیریت تکنولوژی.

دوست داشتم!
۸

فرض کنید من کتاب الکترونیکی نوشته‌ام که می‌خواهم کتابم را بفروشم. وقتی کتابم آماده شد، با این سؤال مواجه می‌شوم که چطور باید کتابم را به‌فروش برسانم؟ فروش دو مرحله دارد: بازاریابی (که در واقع تبلیغات فقط بخشی از آن است) و فروش. در بازاریابی من باید ببینم کتابم به‌درد چه کسانی می‌خورد و بعد کتابم را به آن‌ها معرفی

خب با چند ساعت تأخیر لینک‌های هفته‌ی شماره‌ی ۱۳۶ تقدیم به دوستان عزیز. به‌عبارتی رسیدیم به مرز حدود ۳۴ ماه!

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

جامعه‌شناسی، سلامت و روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

یک زندگی امیدوار (شدیدا توصیه می‌کنم بخوانید!)

برنده بازی می‌کنیم یا بازنده؟ (امیر مهرانی؛ The Coach)

پول بیشتر با خوشبختی بیشتر همراهی دارد، فرقی نمی‌کند کجا زندگی کنید! (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

مهارت‌های مدیریتی: مدیریت مؤثر تعارض

برای مصاحبۀ استخدام‌تان خاطره آماده کنید (محمد سالاری)

۶ ترفند برای دست‌یابی به شغل رویایی! – زومیت

آیا می‌دانید مغز انسان چه مقدار فضای ذخیره‌سازی دارد؟ (فارنت)

مدیریت، کارآفرینی و تحلیل کسب و کار: 

روزنامه دنیای اقتصاد – «مدیریت و اقتصاد» در دانشگاه شریف، چرا؟ (به‌قلم دکتر مشایخی)

آموزش‌های بی‌حاصل (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت) (عااااااااااالی!)

راهبرد جالب یک شرکت تولیدکننده بازی برای مبارزه با دانلود غیرقانونی محصولاتش: آینه چون نقش تو بنمود راست … (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

فروختنی نیست، حتی در ازای ۱۰۰ میلیون دلار ! ۴ رئیسی که در مقابل وسوسه فروختن شرکت نوپای خود مقاومت کردند (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

ویژگی یک طرح بازاریابی خوب در شرایط سخت اقتصادی

۱۰ سؤال که باید قبل از مشخص کردن بازار هدف خود، بپرسید

کسی هست که بداند گوگل دقیقا چرا موتورولا را خرید؟ (نارنجی) و ناکامی گوگل در دریافت غرامت میلیاردی از مایکروسافت

برگزاری اولین جایزه مشاوره مدیریت ایران

رمز موفقیت: خلاقیت استیو جابز یا واقع‌بینی ووزنیاک

ریسک نیروی کار اضافی برای کسب وکارهای کوچک

۷ قانون برای مدیریت افراد خلاق اما پردردسر

فرآیند استاندارد ثبت اختراع

اتاق بازرگانی ایران اعلام کرد: افزایش معافیت مالیاتی بنگاه‌های مناطق محروم

MediaNews.ir | تولید برنامه‌های تلویزیونی کسب و کار جدید شرکت آمازون

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

۱۰ فناوری تأثیرگذار سال ۲۰۱۳ (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

IBM کوچک‌ترین فیلم دنیا را ساخت، فیلمی که هنرپیشه‌هایش اتم‌ها هستند: فیلم «پسرک و اتمش» را حتما ببینید! (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

در پی جایگزینی برای GPS (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

کره‌شمالی دو میلیون کاربر ۳G دارد!

مشخص شدن پروتکل نسل جدید اینترنت

خبرآنلاین – اگر “گوگل فایبر” جهانی شود دنیا چگونه خواهد شد؟

به بهانه ۱۰ سالگی آی‌تونز؛ آمار و ارقامی از محبوب میلیارد دلاری!

مرورگر مایکروسافت در محیط‌های شغلی اول است

رشد قابل ملاحظه درخواست دولت‌های جهان برای حذف اطلاعات از روی گوگل

سیستم‌عامل اینترنتی مایکروسافت رکورد شکست

قابلیت‌های آفلاین گوگل درایو افزایش یافت

پنجاه و ششمین زن قدرتمند دنیا ۱۰۰ هزار تبلت هدیه می‌دهد

اقتصاد آنلاین – اپل از گوگل سبقت گرفت

فناوری همراه:

گوشی‌های هوشمند محبوب‌ترین دستگاه الکترونیکی جهان هستند – ایستنا

نگرانیهای امنیتی مانع رشد بانکداری با تلفن همراه است – ایستنا

خبرآنلاین – علاقه خاص کرزانیچ، مدیر جدید اینتل، به کسب و کار تراشه‌های موبایل

چک کردن و کارکردن با موبایل ویروسی است! – ایستنا

شیشه گوگل گلاس شکسته شد! (مصطفی لامعی؛ iCulb)

اطلاعات جدید از ایکس فون گوگل (نارنجی)

پیش‌بینی مدیرعامل بلک بری: مرگ تبلت ها تا ۵ سال آینده (نارنجی)

رسانه‌های اجتماعی:

سنجش شادمانی مردم دنیا با استفاده از توییتر (نیام یراقی؛ یادداشت‌های مدیریت ریسک)

آغاز دوران فناوری‌های شخصی، واقعیت افزوده در قامت هشتمین رسانه جمعی تأثیرگذار (احمد شریف‌پور؛ یک پزشک)

#هشتگ در رسانه‌های اجتماعی؛ محتوا را جهانی کنید! (رسانه‌های اجتماعی)

مرده‌ها در شبکه فیس‌بوک زنده ‌می‌مانند

امسال بازار نرم‌افزارهای همراه به ۲۵ میلیارد دلار می‌رسد

هر لایک ۱۷۴ دلار ارزش دارد

صنعت فاوا در ایران:

روزنامه دنیای اقتصاد – امضای دیجیتال (توکن) چیست؟ 

تغییر مداوم اولویت‌های توسعه آی تی در ایران: در مسیر، بدون هدف و پیش‌نویس جامع دولت الکترونیکی پایان تیر ماه آماده است و وزیر ارتباطات: ایران توانایی پیشرفت و درآمدزایی در زمینه ICT را دارد! – ایستنا و برنامه وزارت ارتباطات برای ایجاد پژوهشگاه‌های ICT (تیتر خبرها در کنار هم بدون شرح!)

طرح‌های پژوهشکده IT پژوهشگاه فضای مجازی تدوین شد – ایستنا

وزیر ارتباطات: تعرفه تلفن همراه هیچگونه افزایش قیمتی نخواهد داشت/منتظریم شبکه ملی اطلاعات تکلمیل شود تا تعرفه های تلفن همراه یک سوم شود – ایستنا و رضوانی: اپراتورها باید تعرفه های جدید را از اول خرداد اعمال کنند – ایستنا (باز هم بدون شرح!)

ایتنا – اجرای طرح «هر خانوار ایرانی یک خط اینترنت پرسرعت» و اپراتورچهارم: مکلف به جذب ۸ میلیون مشترک فیبر نوری در ۸ سال هستیم – ایستنا و وزارت ارتباطات: ضریب نفوذ اینترنت از ۲۰ درصد گذشت اما هدف ما رسیدن به ضریب نفوذ ۵۰درصدی است (و باز هم بدون شرح)

اتصال تمام دستگاه‌ها به شبکه ملی‌ تا پایان دولت! و دستورالعمل جدید اشتراک‌گذاری اطلاعات دردستگاه‌های دولتی

تولید ۷۸۰۰ محتوای الکترونیکی در شبکه ملی یادگیری

سهم بازار بازیهای رایانه ای داخلی تنها ۱۰ درصد است – ایستنا

یک میلیون مدرک گمشده در صندوق‌های پست

 ترک‌سل شکایت‌خود از ایرانسل‌ را پس‌ می‌گیرد

کارمزد خدمات بانکداری الکترونیکی افزایش نمی‌یابد

اقتصاد:

آیا تورم باعث تروریسم می‌شود؟ (علی دادپی؛ اقتصاد خرد، بازار و خانوار) 

فلسفه تأسیس نهادها (علی سرزعیم؛ دوستدار سقراط)

خبرآنلاین – بهمنی: تغییر نرخ سود بانکی در دستور کار است و سیاست‌های پولی و مالی کشور تغییر نمی‌کند و خبرآنلاین – بازگشت ارز مرجع

اقتصاد آنلاین – مسوول اجرای مصوبات شورای رقابت کیست؟

اقتصاد آنلاین – رتبه ۱۳ کسب‌وکار ایران درمیان ۱۵ کشور خاورمیانه

اقتصاد آنلاین – حداقل دستمزد؛ تنها یک سوم از مخارج خانوار

اقتصاد آنلاین – سود صنایع بورسی در مرز ۳۴۰ هزار میلیارد ریال

اقتصاد آنلاین – پیش‌بینی اکونومیست از افزایش صادرات ایران و رشد ۲۰ درصدی صادرات غیر نفتی در سال ۹۱

اتصال ۵۰ موسسه به سامانه اعتبارسنجی

سبقت دولت از شرکت‌های دولتی در بدهی به بانک‌ها

از ابتدای سال آینده اجرایی می‌شود: تغییر روش صدور دسته چک و سامانه نظارت الکترونیکی بانک‌ها در راه است/ تنظیم بازار سکه و طلا – ( Tala.ir ) سایت طلا

اقتصاد آنلاین – جزئیات اکتشافات طلایی گاز در قلب ایران

دوست داشتم!
۰

خب با چند ساعت تأخیر لینک‌های هفته‌ی شماره‌ی ۱۳۶ تقدیم به دوستان عزیز. به‌عبارتی رسیدیم به مرز حدود ۳۴ ماه! پیش از شروع: برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که

نویسنده: نادیا گودمن / مترجم: علی نعمتی شهاب

به‌عنوان یک کارآفرین، غذاهای زیادی برای میل کردن در بشقاب روی میزتان قرار دارند. متمرکز ماندن زیر فشار دائمی درخواست‌های کارکنان و مشتریان، نامه‌های الکترونیک و تماس‌های تلفنی که همه به‌دنبال پاسخی از جانب شما هستند، بسیار مشکل است. در میان این همه عوامل منحرف‌کننده‌ی حواس، درک محدودیت‌های ذهنی‌‌تان و کار کردن روی آن‌ها می‌توانید تمرکز و بهره‌وری شما را افزایش دهد.

مغزهای ما به‌خوبی برای حواس‌پرتی تنظیم شده‌اند. به‌همین دلیل است که محیط دیجیتال امروزی باعث شده تا تمرکز بسیار سخت‌تر شود. دیوید راک بنیان‌گذار مشترک “مؤسسه‌ رهبری مبتنی بر علم عصب‌شناسی” و نویسنده کتاب “مغز شما در کار” می‌گوید: “حواس‌پرتی نشان‌دهنده‌ی این است که چیزی تغییر کرده است. حواس‌پرتی یک اخطار است که می‌گوید «توجه‌‌ات را همین الان جمع کن؛ این می‌تواند خطرناک باشد.»” این واکنش مغز، خودکار و عملا غیرقابل توقف است.

در حالی که چند وظیفه‌ای بودن یک مهارت ضروری است؛ دارای یک جنبه‌ی منفی نیز است. راک می‌گوید: “این کار می‌تواند هوشمندی ما را کاهش دهد و به‌زبان بهتر، IQ ما را کم کند. ما اشتباه می‌کنیم، نشانه‌های ظریف را تشخیص نمی‌دهیم، زمانی که نباید، فرمان را رها می‌کنیم یا حرف اشتباهی می‌زنیم.”

شرایط وقتی بدتر می‌شود که بدانیم حواس‌پرتی باعث ایجاد احساس خوبی هم در ما می‌شود. راک می‌گوید: “مغز شما در زمان چند وظیفه‌ای بودن، کلید پاداش‌دهی مغزتان را روشن می‌کند” که بدین معناست: زمانی که کارهای زیادی را هم‌زمان انجام می‌دهید، احساس بسیار خوبی در مورد توانایی‌های خودتان دارید.

سرانجام این‌که هدف اصلی، تمرکز مستمر نیست؛ بلکه دستیابی به یک زمان کوتاه بدون حواس‌پرتی در هر روز است. راک می‌گوید: “بیست دقیقه تمرکز عمیق در هر روز می‌تواند تحول‌آفرین باشد.”

این سه ترفند را برای متمرکز شدن و بهره‌وری بالاتر امتحان کنید:

۱٫ کارهای خلاقانه را اول انجام دهید: معمولا ما کارهای بی‌نیاز از تفکر را اول انجام می‌دهیم و بعد به‌سراغ کارهای سخت می‌رویم. این کار انرژی شما را تحلیل می‌برد و تمرکزتان را کاهش می‌دهد. راک می‌گوید: “یک ساعت بعد از آغاز کار، شما ظرفیت کم‌تری نسبت به زمان آغاز کارتان دارید. هر تصمیمی که ما می‌گیریم، ذهن‌مان را خسته‌تر می‌کند.” برای اثربخشی در تمرکز، ترتیب کارها را برعکس کنید: صبح‌ها پیش از هر چیز، کارهای نیازمند خلاقیت یا توجه زیاد را انجام دهید و کارهای آسان‌تر ـ مانند پاک کردن ایمیل‌ها یا زمان‌بندی جلسات ـ را برای زمان دیگری در روز بگذارید.

۲- زمان‌تان را سنجیده تخصیص دهید: با مطالعه‌ی هزاران فرد مختلف، راک متوجه شده که ما دقیقا تنها شش ساعت در یک هفته تمرکز کامل داریم. او می‌گوید: “شما باید در مورد کارهایی که در این ساعات محدود انجام می‌دهید، بسیار سخت‌گیر باشید.”

اغلب افراد در ساعات ابتدایی صبح یا ساعات انتهایی شب بهتر تمرکز می‌کنند و مطالعات راک نشان می‌دهد که ۹۰ درصد افراد خارج از محل کارشان بهتر فکر می‌کنند. بنابراین دریابید که کجا و چه زمانی بهتر می‌توانید تمرکز کنید و سپس سخت‌ترین وظایف‌تان را برای آن زمان‌ها نگاه دارید.

۳- مغزتان را همانند عضلات‌تان پرورش دهید: زمانی که چندوظیفه‌ای بودن هنجار قابل قبولی است؛ مغز‌تان به‌سرعت خودش را با شرایط تطبیق می‌دهد. شما با تبدیل شدن حواس‌پرتی به یک عادت قابلیت تمرکز را از دست می‌دهید. راک می‌گوید: “ما مغزمان را برای تمرکز نداشتن تربیت می‌کنیم.”

تمرکز را با حذف کلیه عوامل منحرف‌کننده حواس‌ و توجه کامل به یک فعالیت مشخص تمرین کنید. با زمان محدودی ـ مثلا ۵ دقیقه در روز ـ شروع کنید و تلاش کنید این زمان را به‌صورت مداوم افزایش دهید. در زمان تمرین، اگر متوجه شدید تمرکز ذهنی‌تان از بین رفته است، تنها به همان فعالیتی که دارید انجام می‌دهید بپردازید. راک می‌گوید: “این کار مثل متناسب کردن اندام‌ها است. شما باید روی عضله‌ای که می‌خواهید بسازید، تمرکز کنید.”

دوست داشتم!
۱۴

نویسنده: نادیا گودمن / مترجم: علی نعمتی شهاب به‌عنوان یک کارآفرین، غذاهای زیادی برای میل کردن در بشقاب روی میزتان قرار دارند. متمرکز ماندن زیر فشار دائمی درخواست‌های کارکنان و مشتریان، نامه‌های الکترونیک و تماس‌های تلفنی که همه به‌دنبال پاسخی از جانب شما هستند، بسیار مشکل است. در میان این همه عوامل منحرف‌کننده‌ی حواس، درک محدودیت‌های ذهنی‌‌تان و کار کردن

بهمن فرمان‌آرا از آن آدم‌هایی است که در هر مصاحبه‌اش باید منتظر کلی غافل‌گیری باشی. یکی از ویژگی‌های مهم آقای فرمان‌آرا، توجه‌اش به دنیای حرفه‌ای‌گری و فروش هنر و رد گزاره‌هایی شبیه “هنر برای هنر” است. فرمان‌آرا برای سال‌ها فروش را در سینمای حرفه‌ای جهان تجربه‌ کرده و به‌همین دلیل، حرف‌های‌اش در این‌باره‌ شنیدنی است.

هفته‌ی پیش در گفتگوی مفصل استاد با روزنامه‌ی شرق، ایشان به دو اصل بسیار کلیدی برای موفقیت در دنیای کسب و کار اشاره کرده بودند:

۱٫ نظم، زیربنای فرصت‌سازی است: هنگام تحصیل هم در دانشگاه به این دلیل که کنار هالیوود بودیم، اول از همه انضباط را یاد می‌دادند. به این خاطر که می‌گفتند شما اگر بهترین فیلمنامه جهان را نوشتید ولی اگر چهار روز بعد از تاریخ مقرر تحویل دهید باز هم نمره مردودی می‌گیرید، چون دیگر فایده‌ای ندارد. برای اینکه می‌گفتند اگر انضباط نداشته باشید کسی در سینمای آمریکا شما را نمی‌پذیرد. چون اینجا همه‌چیز حرفه‌ای است، بنابراین در دانشگاه نظم و انضباط در عالم سینما را یاد گرفتم و پدرم هم به ما قانون را یاد داد. ما در خانه همیشه قانون داشتیم؛ یعنی باید فلان ساعت و پیش از پدرم در خانه می‌بودیم.

۲٫ شما ایده‌ی محصول / خدمت‌تان را می‌فروشید و نه خودش را: فروش اگر از ابتدا فکر بازگشت سود و سرمایه نباشید و از سرمایه‌ی بانک ملی هم در فیلم‌تان استفاده کنید باز هم تمام می‌شود. به هر جهت من از ابتدا به سینما به عنوان یک حرفه نگاه می‌کردم … من در فیلم‌های‌م سرمایه‌گذاری نمی‌کنم. دلیلش هم این است، اگر شما موضوع فیلم‌تان را نتوانید به دو نفر بفروشید، خود فیلم را هم نمی‌توانید به بقیه بفروشید. 

توصیه می‌کنم بقیه‌ی بخش‌های این مصاحبه‌ی جذاب و بانمک را هم از دست ندهید!

دوست داشتم!
۱۴

بهمن فرمان‌آرا از آن آدم‌هایی است که در هر مصاحبه‌اش باید منتظر کلی غافل‌گیری باشی. یکی از ویژگی‌های مهم آقای فرمان‌آرا، توجه‌اش به دنیای حرفه‌ای‌گری و فروش هنر و رد گزاره‌هایی شبیه “هنر برای هنر” است. فرمان‌آرا برای سال‌ها فروش را در سینمای حرفه‌ای جهان تجربه‌ کرده و به‌همین دلیل، حرف‌های‌اش در این‌باره‌ شنیدنی است. هفته‌ی پیش در گفتگوی مفصل استاد

نوشتن درس‌های توسعه‌ی کسب و کارهای کوچک را سال گذشته آغاز کردم؛ اما از درس یازدهم به‌بعد به‌دلیل شلوغ شدن‌ و البته تنبلی این درس‌ها ادامه نیافت. از این هفته ادامه‌ی این درس‌ها را پی‌ می‌گیریم. برنامه‌‌ی آموزشی مطابق همان سرفصل‌هایی که سال گذشته نوشته بودم ادامه می‌یابد. بنابراین این شما و این هم درس دوازدهم:

هر کسب و کار همانند هر موجود زنده نیاز به گروهی از منابع دارد تا نفس بکشد و زنده بماند. ضمن این‌که اساسا ماهیت هر کسب و کاری چیزی بیش از ایده‌ای برای ایجاد تغییری روی همین منابع و تبدیل کردن آن‌ها به کالاها و خدمات نیست! مشکل این‌جاست که مثل بدن انسان که باید غذا و اکسیژن و آب را از بیرون بدن دریافت کند، کسب و کارها هم نیازمند جذب منابع از بیرون هستند. اما سؤال اصلی این است که یک کسب و کار به چه منابعی نیاز دارد؟ شکل زیر را ببینید:

این مدل را قبلا هم دیده‌ایم. این مدل به ما نشان می‌دهد که یک کسب و کار کوچک به چه ورودی‌هایی نیاز دارد. کسب و کار ورودی‌هایی را که در شکل بالا تمایش داده شده‌اند را می‌گیرد و تبدیل به کالا و خدمات می‌کند. اما شکل بالا یک اشکال دارد. حدس می‌زنید که اشکال‌اش چیست؟

مشکل این‌جاست که شکل بالا یک مدل مفهومی است. بنابراین وقتی به زمان راه‌اندازی کسب و کار کوچک‌مان می‌رسیم و بعدتر که می‌خواهیم آن را مدیریت کنیم، هم‌چنان با این سه سؤال کلیدی مواجهیم:

۱- باید چه منابعی تهیه کنیم؟

۲- از هر منبعی چقدر نیاز داریم و در چه زمانی؟ 

۳- این منبع را باید از کجا تأمین کنیم؟ آیا می‌توانیم خودمان تأمین‌اش کنیم (مثلا انباری خانه‌مان را بکنیم کارگاه تولید محصولات چوبی) یا این‌که باید آن را از جای دیگری تهیه کنیم؟

منبع‌یابی به‌صورت خلاصه یعنی پاسخ‌گویی به همین سؤالات. در این درس می‌خواهیم روش پیدا کردن پاسخ این سؤالات را با هم یاد بگیریم. حاضرید؟ شروع می‌کنیم:

سؤال یک ـ به چه منابعی نیاز داریم؟

پاسخ به این سؤال تا حدودی وابسته است بانه ماهیت کسب و کار شما؛ چرا که مثلا برای یک شرکت توسعه‌دهنده‌ی نرم‌افزار، یک منبع کلیدی احتمالا رایانه‌های شخصی مهندسان نرم‌افزارش است؛ اما برای یک کارگاه تراش‌کاری ماشین‌های تراش. اما بدون در نظر گرفتن ماهیت شرکت، هر کسب و کار کوچکی حداقل به منابع زیر دارد:

۱- منابع فیزیکی؛ که می‌توانند شامل این موارد باشند: زمین / ساختمان / دفتر کار، وسایل اداری (میز و صندلی و مبلمان، خودکار و مداد و دفتر و کاغذ و …)،  وسایل حمل و نقل و …

۲- مواد اولیه و جانبی (مثلا روغن مربوط به ماشین‌آلات)؛

۳- نیروی انسانی (اعم از مدیر و مهندس و کارگر و فروشنده و …)؛

۴- پول و منابع مالی؛

۵- فناوری؛ از جمله: رایانه و تجهیزات جانبی (چاپگر، اسکنر و …)، ماشین‌آلات و ابزارها و …

۶- دانش و اطلاعات (اعم از دانش مدیریت و کسب و کار، دانش فنی و اطلاعات و آمار بازار و محیط کسب و کار)؛

۷- دارایی‌های معنوی (مثلا نمایندگی فروش فلان کارخانه!)

اما چطور فهرست منابع کسب و کارمان را استخراج کنیم؟ این سه گام را طی کنید:

۱- فهرست کلی منابع را که در ابتدای این درس ارائه شد، جلوی چشم‌تان بگذارید و فکر کنید به کدام‌ یک از انواع منبع نیاز دارید و آن منبع در کسب و کار شما یعنی چه؟ (مثلا اگر می‌خواهید کافه راه بیاندازید، به یک مغازه، میز و صندلی، دستگاه قهوه‌ساز، فر و چیزهایی شبیه این‌ها، قهوه و شکر و شیر، و  یک فرد حرفه‌ای در قهوه‌سازی نیاز دارید.)

۲- برای این‌که مطمئن شوید که منبع مهمی جا نیفتاده، به سراغ مدل کسب و کارتان بروید و با بررسی آن مطمئن شوید که برای همه‌ی عملیات و فعالیت‌های اصلی کسب و کارتان، منابع مورد نیاز را شناسایی کرده‌اید یا نه.

 ۳- اگر کسب و کارتان، کسب و کاری نیست که برای اولین بار در تاریخ بشریت به بازار آمده، نمونه‌های مشابه را بررسی و منابع مورد استفاده‌ی آن‌ها را تعیین کنید. مثلا وقتی برای خرید چیپس و ماست به مغازه‌ی خواروبارفروشی سر کوچه‌تان رفتید، ببینید که حاج آقای دریانی از چه منابعی را در کسب و کارش استفاده می‌کند؟ حتی اگر کسب و کارتان هم جدید باشد، احتماالا از نظر ماهیت کسب و کارهای مشابهی را می‌توانید پیدا کنید. مثلا اگر یک اپلیکیشن جدید اندروید می‌نویسید، می‌توانید ببینید دیگر توسعه‌دهندگان از چه منابعی دارند استفاده می‌کنند.

سؤال دو ـ از هر منبعی چقدر نیاز داریم و در چه زمانی؟ 

می‌توانیم به‌صورت کلی سه فاز اصلی را برای چرخه‌ی عمر هر کسب و کار در نظر بگیریم: فاز راه‌اندازی، فاز توسعه و فاز بلوغ. در هر یک از این فازها طبیعتا به منابع مختلفی نیاز داریم و نیازمان هم متفاوت است. دو نکته در این مورد مهم‌اند:

الف ـ در هر مرحله از کسب و کار منابع مختلفی مورد نیازند: مثلا ممکن است در مرحله‌ی راه‌اندازی نیاز به دفتر مستقل نداشته باشیم و از دفتر دوستان‌مان استفاده کنیم؛ اما در مرحله‌ی توسعه و بلوغ باید محل استقرار مشخصی داشته باشیم. 

ب ـ در هر مرحله نیاز به مقدار متفاوتی از منابع داریم: مثلا در روزهای ابتدایی که فروش‌مان کم است به مواد اولیه و فروشنده‌های کمی نیاز داریم و بعد که کارمان گرفت و فروش‌مان بالا رفت، باید مواد اولیه‌ی بیش‌تری تهیه کنیم و فروشنده‌های بیش‌تری داشته باشیم. 🙂

خوب هنوز نگفتیم که باید به سؤال شماره‌ی دو چطور پاسخ بدهیم! می‌توانیم از سه مرجع زیر استفاده کنیم:

ـ تجربه: در مراحل ابتدایی کمک گرفتن از یک آدم باتجربه‌‌ی حوزه‌ی کاری‌مان، دوستان‌مان و یا حتی رقبای‌مان مفید خواهد بود. می‌توانیم از آن‌ها مستقیم سؤال کنیم یا از طریق افراد دیگر از آن‌ها کمک بگیریم.

ـ آمار و اطلاعات: وقتی کسب و کارمان راه افتاد، می‌توانیم از آمار و اطلاعات وضعیت واقعی کسب و کارمان استفاده کنیم. مثلا: برای ساختن یک بستنی نیاز به چقدر شیر و شکر دارد؟ این میزان به‌اصطلاح به‌تدریج “دست‌تان می‌آید.”

ـ شهود: در جایی که نمی‌شود از اطلاعات دنیای واقعی استفاده کرد، طبیعتا باید سراغ پیش‌بینی کردن برویم و حدس بزنیم! در این‌جا با اتکا بر دانش و اطلاعات و شهود خودمان، حدس می‌زنیم که مثلا در سه ماه اول فروش‌مان کم است، یک فروشنده که احتمالا خود منِ کارآفرین است کفایت می‌کند. بنابراین لازم نیست به‌فکر استخدام نیروی انسانی باشیم.

و البته می‌شود از ترکیب دو یا سه مرجع فوق هم استفاده کرد. 

اما باز در این‌جا لازم است به نکات مهم دیگری هم توجه داشته باشیم:

ـ هر منبعی، هزینه‌ی خاص خودش را دارد. بنابراین برای برآورد میزان منبع مورد نیاز، باید به محدودیت‌های مالی‌مان هم توجه کنیم. در واقع از آن‌جایی که معمولا مهم‌ترین محدودیت پیش روی ما احتمالا محدودیت پولی است که داریم؛ به‌تر است در پیش‌بینی‌های‌مان تا جایی که می‌توانیم بدبینانه عمل کنیم. 

ـ به‌تر است نیازمان را به منابع، از پیش برای یک دوره‌ی زمانی یک ماهه تا سه ماهه پیش‌بینی کنیم تا مثلا با افزایش قیمت منابع به‌دلیل تورم، غافل‌گیر نشویم!

 ـ لازم است منابع استراتژیک‌تان را تعیین کنید. منابع استراتژیک یعنی چه؟ دو نوع منابع استراتژیک داریم: الف ـ منبعی که اگر نباشد، من به‌تر است کلا کسب و کارم را تعطیل کنم (مثل چوب برای نجار!)؛ ب ـ منبعی که من دارم و دیگران ندارند! (که خیلی وقت‌ها مالکیت معنوی است؛ مثلا من بلدم یک نوع چیزکیک خوش‌مزه بپزم و در کافه‌ام عرضه کنم که بقیه دستورپخت‌اش را ندارند!) ـ نکته‌ی مهم در این‌جا این است که ممکن است به‌دلیل محدودیت‌های مالی یا غیرمالی، در یک زمان من نتوانم همه‌ی منابع مورد نیاز را تهیه کنم. در این حالت باید تمرکزم را بگذارم روی منابع استراتژیک و برای دیگر منابعی که نمی‌توانم تهیه کنم، جای‌گزینی بیابیم (مثلا اگر پول ندارم که یک کیک‌پز خفن استخدام کنم، از مادر عزیزم کمک بخواهم!)

سؤال سه ـ هر منبع را از کجا باید تهیه کنم؟

به این سؤال اصلا نمی‌شود پاسخ دقیقی داد. باید بسته به ماهیت، اهمیت و میزان نیاز به هر منبع، روش تأمین آن را مشخص کرد. طبیعتا در حالت کلی، روش‌هایی مثل: خرید / قرض کردن / اجاره / همکاری مشترک با دیگران می‌توانند مطرح شوند؛ اما نباید از راه‌های خلاقانه‌ی تأمین منابع هم غافل شویم (مثلا من جایی می‌خواندم که یک خانم اصفهانی، با جمع کردن دورریز پارچه‌های خانم‌های دیگر به‌صورت مجانی از آن‌ها چهل‌تکه‌های زیبایی می‌دوزد و به همان خانم‌ها می‌فروشد!)

این سه سؤال را لازم است هر روز از خودمان بپرسیم و سعی کنیم پاسخ‌های به‌تر و خلاقانه‌تر و اثربخشی‌تری برای‌شان پیدا کنیم تا هم هزینه‌های‌مان را کاهش دهیم و هم کیفیت کارمان را بالاتر ببریم. 🙂 

پایان درس دوازدهم. هفته‌ی آینده در مورد بحث شیرین و جذاب فرایندها و سیستم‌های مدیریتی صحبت خواهیم کرد.

دوست داشتم!
۷

نوشتن درس‌های توسعه‌ی کسب و کارهای کوچک را سال گذشته آغاز کردم؛ اما از درس یازدهم به‌بعد به‌دلیل شلوغ شدن‌ و البته تنبلی این درس‌ها ادامه نیافت. از این هفته ادامه‌ی این درس‌ها را پی‌ می‌گیریم. برنامه‌‌ی آموزشی مطابق همان سرفصل‌هایی که سال گذشته نوشته بودم ادامه می‌یابد. بنابراین این شما و این هم درس دوازدهم: هر کسب و کار همانند