خدایا ما همیشه ندادههایات را به یاد میآوریم و دادههایات را نه. گهگاه دومی را به یادمان بیاور، باشد که به آرامش درونی در زندگیمان دست یابیم.
دسته: دين
از دعاهای شب بیست و سوم ماه مبارک:
وَاَنْ تَهَبَ لى یَقینَاً تُباشِرُ بِهِ قَلْبى وَاِیماناً یُذْهِبُ الشَّکَّ عَنّى …
برای من این دو، تمامِ دین هستند: یقین و ایمان!
التماس دعا.
از دعاهای شب بیست و سوم ماه مبارک: وَاَنْ تَهَبَ لى یَقینَاً تُباشِرُ بِهِ قَلْبى وَاِیماناً یُذْهِبُ الشَّکَّ عَنّى … برای من این دو، تمامِ دین هستند: یقین و ایمان! التماس دعا. دوست داشتم!۰
قلب، کتاب چشم است … (هر چه چشم ببیند لاجرم در دل نشیند!)
حکمت ۴۰۹ ـ نهجالبلاغه
قلب، کتاب چشم است … (هر چه چشم ببیند لاجرم در دل نشیند!) حکمت ۴۰۹ ـ نهجالبلاغه دوست داشتم!۰
با درد خود بساز، همان سان که او با تو میسازد!
حکمت ۲۷ ـ نهجالبلاغه
با درد خود بساز، همان سان که او با تو میسازد! حکمت ۲۷ ـ نهجالبلاغه دوست داشتم!۰
از آنچه پدید نیامده مپرس، که آنچه پدید آمده برای سرگرمی تو کافی است …
حکمت ۳۶۴ ـ نهجالبلاغه
از آنچه پدید نیامده مپرس، که آنچه پدید آمده برای سرگرمی تو کافی است … حکمت ۳۶۴ ـ نهجالبلاغه دوست داشتم!۰
اگر به آنچه میخواستی نرسیدی، از آنچه هستی نگران نباش!
حکمت ۶۹ ـ نهجالبلاغه
پ.ن. فردا شب ۱۹ ماه مبارک، شب ضربت خوردن مولا علی (ع) و اولین شب قدر است. این چند شب، سعی میکنم که هر شب یکی از حکمتهای مولا را انتخاب کنم و اینجا بنویسم. پیشاپیش التماس دعا.
اگر به آنچه میخواستی نرسیدی، از آنچه هستی نگران نباش! حکمت ۶۹ ـ نهجالبلاغه پ.ن. فردا شب ۱۹ ماه مبارک، شب ضربت خوردن مولا علی (ع) و اولین شب قدر است. این چند شب، سعی میکنم که هر شب یکی از حکمتهای مولا را انتخاب کنم و اینجا بنویسم. پیشاپیش التماس دعا. دوست داشتم!۰
بچه که بودم همیشه فکر میکردم مادرم یک دوربین مخفی دارد که همیشه همراه من است و همهی کارهایام را ضبط میکند تا بعدا مادر بفهمد و برای کارهای بدم دعوایام کند! یادم هست هر از چند گاهی (مخصوصا وقتی تنها بودم) یواشکی پشت سرم را نگاه میکردم تا جای آن دوربین را پیدا کنم و بلایی سرش بیاورم!
وقتی بزرگتر شدم فهمیدم که مادرم کار عجیب و غریبی نمیکرده و دقیقا از جاهایی که من به دلیل بچهگیام فکرش را نمیکردهام، کارهایام را کشف میکرده است. اما در کنار درک این موضوع، این حقیقت را هم فهمیدم که دو تا دوربین مخفی بزرگتر و واقعی در زندگی هر آدمی وجود دارند: خدا و وجدان. اما حیف و صد حیف که آن تأثیری که خیال وجود دوربین مادرم روی من داشت، در مورد این دو دوربین خیلی وقتها وجود ندارد!
بچه که بودم همیشه فکر میکردم مادرم یک دوربین مخفی دارد که همیشه همراه من است و همهی کارهایام را ضبط میکند تا بعدا مادر بفهمد و برای کارهای بدم دعوایام کند! یادم هست هر از چند گاهی (مخصوصا وقتی تنها بودم) یواشکی پشت سرم را نگاه میکردم تا جای آن دوربین را پیدا کنم و بلایی سرش بیاورم! وقتی