“تونی کروس هافبک آلمانی رئال‌ مادرید معتقد است یک مربی سطح بالا باید سه ویژگی داشته باشد: اول از همه مربیان سطح بالا باید فلسفه کاری و سبک بازی واضح و روشنی داشته باشند. دوم اینکه، آن‌ها باید قادر باشند تا با بازیکنان خود صحبت و حرف‌های‌شان را بشنوند و در کنارش برای بالا بردن روحیه تیم تلاش کنند. در آخر هم باید به موفقیت برسند.” (این‌جا)

در گزاره‌ها پیش از این بارها و بارها در مورد اصول کلیدی موفقیت مدیران نوشته‌ام. اصولی که چندان هم عجیب و غریب نیستند و در اصل، بسیار ساده‌اند؛ اما در کتاب‌ها و کلاس‌های مدیریتی چنان پیچیده می‌شوند که مدیران، در اجرای آن‌ها در می‌مانند. اما این مصاحبه را که خواندم دیدم تونی کروس ـ که بنا بر پست بازی‌اش در میان بازیکنان تیم قهرمان جام‌جهانی ۲۰۱۴ آلمان بیش از دیگران به فوتبالیست‌های فانتزی فوتبال آمریکای جنوبی شبیه باشد ـ با نگاهی آلمانی (!) به موضوع مدیریت و مربی‌گری، سه اصل بنیادین را برای مدیریت از زاویه‌ی دید همکاران یک مدیر بیان کرده است. این نکته مهم است که اصولا محتوای آموزشی مدیریت بیش‌تر از زاویه‌ی دید سازمانی و خود مدیران به اصول مدیریتی می‌پردازد و نه از زاویه‌ی دید همکارانی که باید توسط مدیر هدایت و ره‌بری شوند! به‌همین دلیل ارزش نکات بیان شده توسط تونی کروس بسیار بیش‌تر از آنی است که در ابتدای امر به‌نظر می‌رسد.

کروس می‌گوید یک مدیر بزرگ باید سه کار مهم را انجام دهد تا بتواند همکاران خود را به‌خوبی مدیریت کند و ضمن جلب رضایت آن‌ها به اهداف سازمانی نیز دست یابد:

۱- داشتن فلسفه‌ی مدیریتی شفاف: پیش از این بارها در این مورد در گزاره‌ها نوشته‌ام. جالب است که فلسفه‌ی مدیریتی روشن از نظر همکاران یک مدیر هم مهم است! مهم‌تر از این‌که همکاران شما باید بدانند که کشتی سازمان در اقیانوس پرتلاطم محیط بیرونی قرار است به کدام ساحل آرامش برسد، آن‌ها باید بدانند به‌عنوان مدیر از آن‌ها چه انتظاری دارید و در مقابل، آن‌ها چه وظایف و مسئولیت‌ها و اختیاراتی دارند.

۲- گفت‌وگو (نه گفت و نگو!): انتقال فلسفه‌ی مدیریتی به همکاران شاید اولین دلیل اهمیت گفت‌وگو در مدیریت از نظر همکاران باشد؛ اما جدا از آن نباید فراموش کنیم که همه‌ی ما انسان هستیم و جدا از اندیشه، “قوه‌ی ناطقه” یکی دیگر از مهم‌ترین تفاوت‌های ما با دیگر موجودات این جهان خاکی است. گفت‌وگو آیینی شریف است که می‌تواند ذهن‌ها و قلب‌های مدیر و همکاران‌اش را ـ به‌ویژه در روزهای سخت ـ هم‌سو کند و جلوی بسیاری از سوءتفاهم‌ها را بگیرد. در کنار آن، گفت‌وگو می‌تواند یک مزیت پنهان هم برای مدیریت شما ایجاد کند: این‌که همکاران شما متوجه شوند به آن‌ها توجه کافی دارید و جز دستور دادن، کارهای دیگری هم از شما برمی‌آید!

۳- هم‌دلی و انگیزش: شاید چنان‌که در تعاریف ره‌بری کسب‌وکار گفته می‌شود، مهم‌ترین وظیفه‌ی یک ره‌بر سازمانی در دنیای امروز، هم‌دلی و انگیزش‌بخشی به همکاران خود باشد. شما باید روحیات و شخصیت خاص همکاران خود را درک کنید و با هر کس مطابق ویژگی‌های خود او رفتار و تعامل کنید. انعطاف‌پذیری در رفتار و گفتار با همکاران بسته به موقعیت کاری نیز هرگز از یاد یک مدیر بزرگ نمی‌رود!

دوست داشتم!
۰

“تونی کروس هافبک آلمانی رئال‌ مادرید معتقد است یک مربی سطح بالا باید سه ویژگی داشته باشد: اول از همه مربیان سطح بالا باید فلسفه کاری و سبک بازی واضح و روشنی داشته باشند. دوم اینکه، آن‌ها باید قادر باشند تا با بازیکنان خود صحبت و حرف‌های‌شان را بشنوند و در کنارش برای بالا بردن روحیه تیم تلاش کنند. در

پیش از شروع:

  1. می‌توانید فید وب‌سایت گزاره‌ها و هم‌چنین فید لینک‌دونی گزاره‌ها (که مطالب این پست از میان آن‌ها انتخاب می‌شوند) را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. اگر تمایل به دریافت هر هفته دو مطلب آموزشی در زمینه‌ی مهارت‌های کار حرفه‌ای و هم‌چنین لینک‌های منتخب کار حرفه‌ای در ایمیل‌تان هستید، در راه‌کاو عضو شوید!
  4. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و کار و کار حرفه‌ای را به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در مجله‌های فلیپ‌بوردی گزاره‌ها هر روز مطالعه کنید: فارسی: کسب و کار رقابت‌پذیر: شایستگی‌های بردن! / متخصص حرفه‌ای و انگلیسی: Competitive Business: Winning Competencies! / Professional Expert
  5. من مسئولیتی در مورد کپی‌کاری محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

شناخت عملکرد مغز برای طراحی بهتر ـ ۱۰۰۱ بوم

تکلیفت رو نوشتی؟ (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی)

چگونه هدف زندگی خود را در عمل بیابیم؟ ـ دیجیاتو

اسم من توی گینس ثبت شده ـ ترجمان

راز یادگیری مهارت‌های تازه با سرعتی دو برابر در چیست؟ ـ دیجیاتو

مدیریت کسب‌وکار:

چرا پول نمی‌تواند به تنهایی انگیزه ایجاد کند؟

پایبندی به ارزش‌های سازمانی شعار نیست!

لزوم مداخله هیأت‌مدیره شرکت‌ها در مدیریت ریسک شهرت

تجاری‌سازی و تحلیل و توسعه‌ی کسب‌وکار:

چگونه یک استراتژی کارآ ایجاد کنیم؟

چرا تولیدکنندگان تلفن‌های هوشمند اندرویدی علی‌رغم زیان‌دهی باز هم به فعالیت خود ادامه می‌دهند؟ ـ دیجیاتو

وقتی مشتری هواخواه شماست

مایکروسافت و سرنوشت بخش موبایل ـ دیجیاتو

۹ توصیه برای فروش اثربخش‌تر محصول و خدمات به مشتری ـ دیجیاتو

اقتصاد، تأمین مالی و سرمایه‌گذاری:

اقتصاد آنلاین – ۶ علت پول‌دار نشدن را بشناسید

نگاهی بر جزئیات کارخانه عظیم باتری‌سازی تسلا در نوادا و تخفیف مالیاتی ۱٫۳ میلیارد دلاری آن ـ دیجیاتو (یک مطالعه‌ی موردی جالب در مورد استراتژی دولت برای جلب سرمایه‌گذار)

کلید چهار قفل اقتصاد ایران

حبس پول کشور در سپرده‌های بانکی

تغییر ریل نظام مالی ایران

فناوری، رسانه‌های اجتماعی و بازاریابی دیجیتال:

پنج تحول بزرگ شبکه‌های اجتماعی در سال ۲۰۱۶

فن‌آوری و ابزار جدید

مزایا و ریسک‌های رسانه‌های دیجیتال بر تعاملات ما

سهم ۸۵ درصدی بازی‌ها از فروش کلی برنامه‌های موبایل در سال ۲۰۱۵ | زومجی

کتاب‌هایی که دیگر چاپ نمی‌شوند. نگاهی بر پروژه تازه گوگل برای ارائه کتب تعاملی ـ دیجیاتو

دوست داشتم!
۱

پیش از شروع: می‌توانید فید وب‌سایت گزاره‌ها و هم‌چنین فید لینک‌دونی گزاره‌ها (که مطالب این پست از میان آن‌ها انتخاب می‌شوند) را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم. اگر

نیم‌نگاهی به پاهای‌م انداخت
و گفت
فرقی ندارد چگونه می‌روی
با هواپیما
با قطار
با اسب
یا پای پیاده
به‌هر حال
نه زود می‌رسی
نه دیر
این سفر
یک عمر طول خواهد کشید
پیاده برو …

واهه آرمن

دوست داشتم!
۲

نیم‌نگاهی به پاهای‌م انداخت و گفت فرقی ندارد چگونه می‌روی با هواپیما با قطار با اسب یا پای پیاده به‌هر حال نه زود می‌رسی نه دیر این سفر یک عمر طول خواهد کشید پیاده برو … واهه آرمن دوست داشتم!۲

پیر لومتر نویسنده‌ی فرانسوی و برنده‌ی جایزه‌ی گنگور ۲۰۱۳ برای به‌ترین رمان است. در مصاحبه‌ی جذاب او منتشر شده در روزنامه‌ی آرمان ـ نکات بسیار جالبی در مورد تفکر و رویکرد یک حرفه‌ای واقعی مطرح شده که آن‌ها را با هم مرور می‌کنیم:

ـ اگر به خوانندگان فکر نکنم نخواهم توانست سوال «آیا رمانم خوب است یا نه؟» را از خودم بپرسم. وانگهی، من برای خواننده داستان می‌سازم و آن را به او می‌فروشم. بنابراین «باید» آن را بپسندد. اما پرسش واقعی این نیست که بدانیم آیا خواننده از اثر خوشش آمده یا نه، بلکه این است که «آیا من توانسته‌ام احساساتی را در خواننده برانگیزم که می‌خواسته‌ام برانگیزانم؟ آیا خواننده من گریه کرده آن‌زمانی‌که من خواسته‌ام گریه کند؟» بنابراین، من به نوعی مجبور خواهم بود به خوانندگانم فکر کنم. وظیفه ادبیات، فهماندن مردم از طریق عواطف و احساسات است. هر کس شغلی دارد و شغل من نیز «تولید احساس» است.

ـ رمان‌نویس باید اعتماد زیادی به نوشتن داشته باشد؛ درعین‌حال باید حذر کردن نیز بداند. اگر شما داستان خود را بیش از حد بتن‌ریزی کنید، آنگاه نخواهید توانست به آنچه ممکن است در حین نوشتن پیش بیاید اطمینان کنید. برای مثال، احتمال دارد شخصیت شما به‌طور ناگهانی کار بزرگی انجام دهد که همه‌چیز را تغییر دهد و شما آن را فوق‌العاده ببینید. همچنین اگر شما در مرحله آماده‌سازی اصلاحات بسیاری انجام دهید، آنگاه جای زیادی برای «خیال» باقی نمی‌ماند. در نوشتن امکان وقوع اتفاقات زیادی وجود دارد، اما باید در نوشتن مراقب نیز بود و نباید تصور کرد که نوشتن همه مشکلات را حل‌وفصل خواهد کرد. من شخصا، تا زمانی‌ که طرح کلی و پایان را ندانم شروع به نوشتن نمی‌کنم. در این هنگام است که می‌دانم نوشتن می‌تواند خلأ باقیمانده را پر کند و دقیقا می‌دانم به کجا می‌روم.

ـ من به هیچ‌وجه مغرور نیستم، اما همان‌طور که می‌دانید، در زندگی نباید خود را دست‌کم گرفت. کارهایی هستند که به خوبی از عهده انجام‌شان برمی‌آییم و در مقابل کارهایی نیز هستند که کم‌تر در آن‌ها موفقیم. در مورد کارهایی که می‌توانیم انجامشان دهیم باید بتوانیم بگوییم: «من به خوبی از عهده انجام این کار برمی‌آیم.» ممکن است دیگران آن را بهتر از من انجام دهند و من بهترین نباشم، اما با تخصصی که من دارم، این کاری است که می‌توانم به بهترین وجه انجامش دهم.

دوست داشتم!
۳

پیر لومتر نویسنده‌ی فرانسوی و برنده‌ی جایزه‌ی گنگور ۲۰۱۳ برای به‌ترین رمان است. در مصاحبه‌ی جذاب او منتشر شده در روزنامه‌ی آرمان ـ نکات بسیار جالبی در مورد تفکر و رویکرد یک حرفه‌ای واقعی مطرح شده که آن‌ها را با هم مرور می‌کنیم: ـ اگر به خوانندگان فکر نکنم نخواهم توانست سوال «آیا رمانم خوب است یا نه؟» را از

احتمالا تجربه کرده‌اید که در زمان دندان‌درد، معمولا درد در دندان خراب احساس نمی‌شود و بیش‌تر دندان‌های کنار آن درد می‌کنند. در کسب و کارها هم در بسیاری اوقات همین اتفاق رخ می‌دهد. بنابراین درمان واقعی دردهای سازمانی، نیازمند کشف درد واقعی است. در اما چطور درد واقعی را کشف کنیم؟ پاسخ من این است: با طرح سؤالات درست.

شاید شنیده باشید که می‌گویند سؤال درست پرسیدن، نصف بیش‌تر راه‌حل مسئله است. سؤال درست می‌تواند باعث شود تا زوایای پنهان یک درد سازمانی کشف شود و ریشه‌های واقعی یک مشکل شناسایی شود. تجربه نشان می‌دهد که در بسیاری موارد، دردها نشانه‌های مشکلاتی که ما فکر می‌کنیم در سازمان‌مان وجود دارند نیستند! و این‌جاست که اهمیت طرح سؤالات درست، مشخص می‌شود. اما چطور درست سؤال کنیم!؟

ابتدا بیایید به یک سؤال دیگر پاسخ دهیم: چرا سؤالات درستی نمی‌پرسیم؟ پاسخ این است که ما برای اغلب مسائل، راه‌حل‌های از پیش تعیین شده داریم. خیلی وقت‌ها مشکل اصلی در حقیقت راه‌حل معمول برای یک مسئله است و ما باید اول مشکلِ “درست نبودن راه‌حل” را حل کنیم! در واقع ما همیشه به‌دنبال پیچی می‌گردیم که آچارمان به آن بخورد!

بنابراین برای پرسیدن سؤالات درست، باید اول کلیشه‌ها و سنت‌ها را کنار بگذاریم و بعد، سؤالات جدیدی بپرسیم. یک راه دیگر هم این است که سؤالات قدیمی را به‌روشی جدید مطرح کنیم. به‌عبارت بهتر: لازم است با یک ورق کاغذ سفید برای نوشتن سؤالات شروع کنیم!

کسب این مهارت نیازمند تمرین بسیار زیاد است. شخصا فکر می‌کنم این می‌تواند یک تمرین فوق‌العاده عالی برای درک به‌تر مفاهیم و مسائل باشد: سعی کنیم هر از گاهی با سؤالاتی جدید یا متفاوت، خودمان را در مورد یک مفهوم که فکر می‌کنیم کاملا درک کرده‌ایم، به چالش بکشیم! همین تمرین کردن به ما این اجازه را می‌دهد تا در دنیای واقعی ـ مخصوصا در جایگاه یک مدیر ـ بتوانیم سؤالات درستی طرح کنیم و با رسیدن به عمق مسئله‌ی واقعی و بعد پیدا کردن یک راه‌کار مناسب، درد واقعی را درمان کنیم!

دوست داشتم!
۵

احتمالا تجربه کرده‌اید که در زمان دندان‌درد، معمولا درد در دندان خراب احساس نمی‌شود و بیش‌تر دندان‌های کنار آن درد می‌کنند. در کسب و کارها هم در بسیاری اوقات همین اتفاق رخ می‌دهد. بنابراین درمان واقعی دردهای سازمانی، نیازمند کشف درد واقعی است. در اما چطور درد واقعی را کشف کنیم؟ پاسخ من این است: با طرح سؤالات درست. شاید

ممفیس باید تنها روی فوتبال تمرکز کند. مایه‌ی تأسف خواهد بود اگر استعداد بازیکنی مثل ممفیس به خاطر مسائل جانبی هدر برود. باید کاری کند که مردم راجع به ممفیس فوتبالیست صحبت کنند. او باید انتقادات را قبول کند و به کارش برسد. بازیکن بزرگ نباید به آسانی راضی شود. اگر سه موقعیت بدست آورید و تنها یک گل بزنید، باید قبول کنید که عالی بازی نکردید. این در بالاترین سطح به اندازه کافی خوب نیست.” (رود گولیت؛ این‌جا)

ممفیس در ابتدای فصل با هزار امید و آرزو به “تئاتر رؤیاها” آمده تا بار دیگر ثابت کند شماره‌ی ۷ منچستر یونایتد تا چه اندازه افسانه‌ای است؛ اما در عمل نتوانست آنی باشد که باید! حالا رود گولیت ستاره‌ی سابق فوتبال هلند ـ که همه با قیافه‌ی عجیب و غریب‌ش در زمان بازیگری و ابتدای دوران مربی‌گری‌ش به‌یاد می‌آوریم ـ به او یادآور شده که چطور می‌تواند به جواهری که همه به دنبال آن هستند تبدیل شود.

توصیه‌های گولیت در نوع خودشان جذاب هستند. گولیت در این‌باره سخن می‌گوید که چگونه می‌توانیم زمانی که پشت در قفل‌ شده‌ی موفقیت حرفه‌ای گرفتار شده‌ایم، این قفل سه کلیده را باز کنیم و راه‌مان را به‌سوی آینده ادامه دهیم. سه کلید قفل بزرگ موفقیت حرفه‌ای به‌روایت گولیت عبارتند از:

۱- تمرکز روی تثبیت ذهنیت حرفه‌ای: یکی از مشکلات اصلی ممفیس این است که تمرکز خودش را از فوتبال به چیزهای دیگر معطوف کرده. بارها و بارها خودروهای گران‌قیمت ممفیس در این فصل جنجال‌آفرین شده‌اند. گولیت توصیه می‌کند در درجه‌ی اول تمرکزتان را روی حرفه‌ای که به آن اشتغال دارید بگذارید. تمام فکر و ذهن‌ شما باید معطوف حرفه‌تان باشد.

۲- ساختن برند شخصی: شما ممکن است متخصص‌ترین فرد دنیا در حرفه‌ی خودتان باشید؛ اما تا مخاطبان و مشتریان و همکاران‌تان شما را به‌عنوان فردی حرفه‌ای نشناسند، نباید منتظر هیچ اتفاق خارق‌العاده‌ای در زندگی حرفه‌ای‌‌تان باشید!

۳- ارزیابی عملکرد: متأسفانه هنوز این قانون قدیمی که “دو صد گفته چون نیم کردار نیست!” در دنیایی که ریای حرفه‌ای و اغراق تبدیل به یک اصل زندگی برای بسیاری از ما شده، برقرار است. بنابراین در کنار ساختن ذهنیت حرفه‌ای برای خودتان و برند شخصی برای دیگران، تلاش کنید تا یاد گرفتن، کسب تجربه و هر روز به‌تر شدن را جزو اولویت‌های اصلی زندگی‌تان قرار دهید. حساب‌رسی و ارزیابی عملکرد خودتان فراموش نشود!

دوست داشتم!
۱

“ممفیس باید تنها روی فوتبال تمرکز کند. مایه‌ی تأسف خواهد بود اگر استعداد بازیکنی مثل ممفیس به خاطر مسائل جانبی هدر برود. باید کاری کند که مردم راجع به ممفیس فوتبالیست صحبت کنند. او باید انتقادات را قبول کند و به کارش برسد. بازیکن بزرگ نباید به آسانی راضی شود. اگر سه موقعیت بدست آورید و تنها یک گل بزنید،

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. اگر تمایل به دریافت هر هفته دو مطلب آموزشی در زمینه‌ی مهارت‌های کار حرفه‌ای و هم‌چنین لینک‌های منتخب کار حرفه‌ای در ایمیل‌تان هستید، در راه‌کاو عضو شوید!
  4. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و کار و کار حرفه‌ای را به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در مجله‌های فلیپ‌بوردی گزاره‌ها هر روز مطالعه کنید: فارسی: کسب و کار رقابت‌پذیر: شایستگی‌های بردن! / متخصص حرفه‌ای و انگلیسی: Competitive Business: Winning Competencies! / Professional Expert
  5. من مسئولیتی در مورد کپی‌کاری محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

ده راز بزرگ برای زندگی بهتر

چگونه سبک زندگی خلاقانه داشته باشیم؟ ـ ۱۰۰۱ بوم

نتیجه می‌خواهید؟ خودتان را تنبیه کنید!

۱۴ چیزی که لازم نیست همیشه به آن‌ها جواب مثبت بدهید

افراد موفق، این هشت چیز را قربانی می‌کنند

مدیریت کسب‌وکار:

با انجام دادن این ۱۰ کار مدیر بهتری باشید

به کارکنان‌مان کمک کنیم تا از یکدیگر یاد بگیرند (محمد سالاری)

بنگاه‌داران موفق چگونه در جلسات B2B حاضر می‌شوند؟

اولین کسی که باید مدیریتش کنید خودتان هستید

تکنیک‌های مشکل‌گشایی

تجاری‌سازی و تحلیل و توسعه‌ی کسب‌وکار:

چرا آژانس‌های کوچک در پیچ‌های بزرگ شکست می‌خورند؟ | ماکان مهرپویا

تکلیف تیز کردن تبر چی می‌شه؟ ـ نادر خرمی راد

با مشتریان‌تان بازی کنید

افق‌های جدید؛ میراث ارزشمند سازمان‌های امروز

گوگل و اپل چگونه تا این حد بزرگ شده‌اند؟ ـ دیجیاتو

اقتصاد، تأمین مالی و سرمایه‌گذاری:

اقتصاد آنلاین – اعلام شاخص‌های اقتصادی فصل تابستان

مقصد ۹۵ بورس در سه سناریو

اقتصاد آنلاین – بزرگترین شرکت‌های ایران را بشناسید

اقتصاد آنلاین – در پسابرجام کجا سرمایه‌گذاری کنیم؟

بهبود نمره آزادی اقتصادی ایران

فناوری، رسانه‌های اجتماعی و بازاریابی دیجیتال:

کسب و کار کوچک شما به اپلیکیشن موبایل احتیاج دارد

توسعه اپلیکیشن‌های موبایلی؛ اولویت سازمان‌ها در سال ۲۰۱۶

اینترنت چطور درآمد تجاری تلویزیون را به چالش کشیده است؟

اینستاگرام سریال ۱۵ ثانیه‌ای می‌سازد

در سال ۲۰۱۶ منتظر کدام فناوری‌ها باشیم؟ ـ دیجی‌کالا مگ

دوست داشتم!
۲

پیش از شروع: برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم. اگر تمایل به دریافت هر هفته دو مطلب آموزشی

رسیدن به رؤیاهای بزرگ زندگی می‌تواند بزرگ‌ترین و دل‌انگیزترین داستان زندگی هر کدام از ما باشد. اما مسیر رسیدن به آرزوها مسیری دشوار و سنگ‌لاخ است و فشارهای محیط بیرونی آن‌قدر زیادند که برای دوام آوردن و به‌سرانجام رساندن کار، خیلی بیش‌تر از آنی که فکرش را می‌کنیم باید “مجنونِ لیلی” باشیم. رسیدن به ساحل آرامش دریای پرتلاطم زندگی نیازمند خودشناسی و از آن بیش‌تر “خوداتکایی” است. فردی که خود را نمی‌شناسد، از توانمندی‌ها و نقاط ضعف‌اش باخبر نیست و نمی‌داند که چرا و چگونه می‌خواهد در مسیر تحقق رؤیاهای‌اش گام بردارد، در مواجهه با اولین مانع مسیر از ادامه‌ی حرکت باز خواهد ماند. اما کسی که با خودشناسی و تکیه بر گوهر وجودی و شور درونی خود، به‌دنبال رسیدن به آرزوها و رؤیاهای خود با تکیه بر اندیشه و ایده‌های نوآورانه‌ی خود است، از مواجه شدن با کوهی از مشکلات نیز باکی نخواهد داشت.

اما همیشه هم اوضاع آن‌طور که باید پیش نمی‌رود. اجازه بدهید بگویم که برخی اوقات مسئله‌ی اصلی پیش رویِ ما اصلا “آغاز کردن” نیست؛ بلکه درک این است که چه زمانی باید دست از کار کشید و ایستاد! ما کاری را شروع می‌کنیم و با انگیزه برای تحقق هدف‌های‌مان پیش می‌رویم. اما هر چه پیش می‌رویم، نه‌تنها اتفاق مثبتی نمی‌افتد، بلکه اتفاقات بسیار بدی می‌افتند. اما ما با باور این‌که “موقتی است، می‌گذرد” یا “بالاخره این بدبیاری‌ها تمام می‌شود”، هم‌چنان پیش می‌رویم. غافل از این‌که شاید مسیر اشتباهی را برای حرکت انتخاب کرده‌ایم. پس هم‌چنان هزینه می‌دهیم، به‌امید این‌که روزی این هزینه‌ها جبران شوند. “هزینه‌های سوخته” به تلاش یا پولی اشاره دارند که در راه دستیابی به هدف‌مان پرداخته‌ایم.

روان‌شناسان دریافته‌اند که هزینه‌های سوخته می‌توانند باعث شوند تا ما کارهای عجیبی انجام دهیم و از همه بدتر این‌که حتی زمانی که طرح‌‌مان کاملا شکست خورده است، به حرکت براساس آن ادامه می‌دهیم. تحقیقات نشان داده‌اند که هر چه انسان‌ها روی هدفی سرمایه‌گذاری کنند، احتمال بیش‌تری می‌دهند که موفق شوند ـ بدون این‌که این خیال‌پردازی ربطی به موفقیت واقعی داشته باشد. خوب است بدانید چه زمانی باید سکان قایق را بچرخانید که در غیر این‌ صورت، افسار اسب مرده‌ای را در دست خواهید داشت.

رسیدن به آرزوها نیازمند دادن هزینه، صبر و کوشش بسیار است. اما هیچ‌وقت نباید از تناسب میان “ارزش تحقق اهداف” با “ارزش از دست رفته بابت هزینه‌ها”ی تحقق رؤیاها غافل شویم. خوب است که در “مسیرِ رفتن تا رسیدن” هر از گاهی لحظه‌ای توقف کنیم، نگاهی به خودمان و دور و اطراف و مسیر طی شده و فاصله‌ی مانده تا مقصد بیاندازیم. شاید نیاز باشد مسیر حرکت‌مان را عوض کنیم. شاید لازم باشد اسباب و ابزار سفرمان را عوض کنیم. و شاید … این شاید آخری تلخ است و برای همین پذیرش آن همیشه سخت‌ترین کار دنیا: پذیرش این‌که شاید مقصدمان اشتباه است یا دور از دسترس، و در نتیجه به‌تر است مقصد دیگری را برگزینیم.

البته خبر خوب این است که پذیرش این‌که هدف‌مان دست‌نیافتنی است لزوما به‌معنی شکست خوردن نیست! خیلی وقت‌ها تمرکز بیش از اندازه‌ی یک هدفِ نشدنی، ما را از دیدن اهدافی جذاب‌تر باز می‌دارد! فراموش نکنیم که خلاصه‌ی داستان زندگیِ‌ ما تجربه‌ی زندگی است که از آن برمی‌گیریم؛ پس به‌تر است با حساسیت بیش‌تری به عمرِ بازنیافته‌ای که در مسیر رسیدن به آرزوها صرف می‌کنیم، بنگریم. چنان که خواجه‌‌ی شیراز “حافظ” گفت:

در شاه‌راه جاه و بزرگی خطر بسی است / به‌تر کزین گریوه سبک‌بار بگذری …

پ.ن. عنوان این نوشته، مصرعی است از زنده‌یاد استاد شهریار.

دوست داشتم!
۳

رسیدن به رؤیاهای بزرگ زندگی می‌تواند بزرگ‌ترین و دل‌انگیزترین داستان زندگی هر کدام از ما باشد. اما مسیر رسیدن به آرزوها مسیری دشوار و سنگ‌لاخ است و فشارهای محیط بیرونی آن‌قدر زیادند که برای دوام آوردن و به‌سرانجام رساندن کار، خیلی بیش‌تر از آنی که فکرش را می‌کنیم باید “مجنونِ لیلی” باشیم. رسیدن به ساحل آرامش دریای پرتلاطم زندگی نیازمند

“«بعد از گذشت سه چهار سال دیگر هر چه لازم بوده تجربه کرده‌ام. از بارسلونا هم بعد از چهار سال که با موفقیت‌های متعددی هم همراه بود جدا شدم. من عقیده دارم برای بهتر شدن نیاز است دشمن داشته باشی! این دشمن می‌تواند چالش‌های جدید تو باشد. باید همواره به جدال با چالش‌های تازه رفت.» او با اشاره به این‌که هر چه چالش در بایرن وجود داشته را تجربه کرده و تغییر سیستم در این تیم ـ یعنی رویکرد استفاده از سه مدافع و بردن فیلیپ لام به پست هافبک دفاعی ـ هم برای‌ش تکراری شده است، افزود: «به‌عنوان مربی باید همواره واکنش‌های جدید و متفاوتی داشته باشی تا میزان هیجان را بالا نگه داری، حتی برای بازیکنان. در غیر این صورت همه چیز تکراری، یکنواخت و خسته‌کننده می‌شود.»” (پپ گواردیولا؛ این‌جا)

راست‌ش شرح خاصی بر جملات مثل همیشه درخشان پپ ندارم؛ جز این‌که برای پایدار ساختن موفقیت و غنی‌سازی کیفیت زندگی شغلی و شخصی حرف‌های او را به‌خاطر بسپارید!

دوست داشتم!
۴

“«بعد از گذشت سه چهار سال دیگر هر چه لازم بوده تجربه کرده‌ام. از بارسلونا هم بعد از چهار سال که با موفقیت‌های متعددی هم همراه بود جدا شدم. من عقیده دارم برای بهتر شدن نیاز است دشمن داشته باشی! این دشمن می‌تواند چالش‌های جدید تو باشد. باید همواره به جدال با چالش‌های تازه رفت.» او با اشاره به این‌که