ماه گذشته به لطف دوستان ما در جامعهی چابک ایران بهویژه اسد صفری عزیز در کلاس PSM اسکرام شرکت کردم. تجربهی جالبی بود از شرکت در کلاسی که بهنوعی روی مباحث مدیریتی در مهندسی نرمافزار تمرکز داشت. و برایم جالبتر این بود که چقدر اصول کاری حرفهای در حوزههای مختلف به هم شبیه است. 🙂
جدا از چیزهایی که در کلاس در مورد اسکرام یاد گرفتم، روش تدریس استاد درس فیصل محمود برایم بسیار بسیار جالب بود. به دوستان قول داده بودم در این مورد بنویسم که واقعن در این یک ماهه فرصت نشد. حالا بالاخره فرصت دارم در مورد نکاتی که از روش تدریس ایشان یادداشت کردهام بنویسم:
۱- فیصل ابتدا از ما خواست خودمان را معرفی کنیم و بگوییم چرا در این کلاس شرکت کردیم.
۲- فیصل کلاس را با پرسیدن این سؤال شروع کرد: سه سؤال اساسی که میخواهید با گذراندن این درس پاسخشان را یاد بگیرید، بگویید.
۳- او سؤالات بچهها را با آنها دقیق کرد و از هر سؤال یک یا دو کلمهی کلیدی استخراج کرد و آنها را منظم روی تختهسفید (!) نوشت.
۴- در مرحلهی بعد فیصل کلمات کلیدی روی تخته را با کلمات کلیدی اسکرام مقایسه کرد و مشابهتها و مغایرتهای میان آنها را نشان داد. بدین ترتیب همهی ما در مورد کلمات کلیدی مطرح در درس، تصور واحدی پیدا کردیم.
۵- حالا فیصل میتوانست وارد تدریس خودش شود. او در مورد هر مفهوم، ابتدا آن مفهوم را توضیح میداد و بعد به سؤالات بچهها را پاسخ میگفت.
۶- بهازای هر بخش از درس یک تمرین گروهی یا فردی داشتیم که باید در زمان مشخصی انجام میشد. پاسخها باید در جمع کلاس مطرح میشد و در مورد آنها همهی گروهها اظهارنظر میکردند.
۷- از همه جالبتر: فیصل وقتی اسلایدها را توضیح میداد در چند مورد عمدا بخشی از مطلب را ناگفته گذاشت تا ببینید ما حواسمان جمع هست یا نه؟ (چقدر هم جمع بود!) بلااستثنا کمی جلوتر در مورد آن مطلب ناگفته سؤال مطرح میشد. اینجا فیصل برمیگشت به اسلایدهای قبلی و مطلب را برایمان توضیح میداد.
روش تدریس جالبی بود!
ممنون