“تیم ملی برزیل هنوز چیزهای زیادی برای ارائه دارد. ما میخواهیم از طریق نتایجی که در دیدارهای پیشِ رو کسب میکنیم، بار دیگر غرورمان را بهدست بیاوریم و نشان دهیم که برای رسیدن به بهترین شرایط، تمام تلاشمان را خواهیم کرد. ما برنامهمان را آماده کردهایم. رسانهها و هواداران من را میشناسند. من رؤیافروشی نمیکنم. من واقعیت را به آنها نشان میدهم و واقعیت این است که ما به کار زیادی نیاز داریم. ما دیگر نمیتوانیم فکر کنیم که بهترین هستیم. ما بهترین بودیم و استعدادهایی داریم که میتوانیم بهترین باشیم؛ اما نیاز داریم که فروتنانه درک کنیم که تیمهای دیگر با سختکوشی به جایی رسیدهاند که حالا هستند.” (کارلوس دونگا؛ اینجا)
شاید بدترین هواداران فوتبال هم پیشبینی نمیکردند که برزیل در خانه با نتیجهی توفانی ۷-۱ به آلمان ببازد و فرصت حضور فینال جام جهانی را از دست دهد. اما متأسفانه تلخترین واقعیت دنیا این است که “رؤیا”ها دستنیافتنیتر از آنی هستند که تصورش را داریم. کارلوس دونگا کاپیتان پرافتخار برزیل که قبلا یک بار در قامت سرمربی توانسته بود با بردن کوپا آمریکا، تیم کشورش را باز هم به موفقیت برساند، حالا بعد از چند سال بازگشته تا ناجی فوتبال شکستخوردهی برزیل باشد. حرفهای کارلوس دونگا آیینهی تمامنمای سقوط فوتبال کشورش است: تیمی که دیگر تنها چیزی که ندارد “جوگو بونیتو” است!
حرفهای کارلوس دونگا در ابتدای مسیر بازسازی برزیل تأملبرانگیز است. او یک روش ساده را برای موفقیت در رؤیاسازی ارائه کرده است:
- خودشناسی: پیش از هر چیز باید بدانیم که کجا قرار داریم و مهمتر از آن اینکه چرا در چنین موقعیتی قرار گرفتهایم. ما باید کشف کنیم که چه نقاط ضعف و قوتی داریم و از آن مهمتر اینکه روی چه شایستگیهایی میتوانیم تمرکز کنیم و به آنها امیدوار باشیم! بنابراین داشتن نگاه تحلیلی و سیستمی بیطرف به گذشته و امروز در چنین نقطهای ضروری است.
- رؤیاسازی: حالا وقت فکر کردن به آیندهی مطلوب است. رؤیا را با واژههای زیادی میتوان جمع بست. مشکل این است که اغلب اوقات آن چیزی که ما از آن به رؤیاسازی تعبیر میکنیم، چیزی جز رؤیافروشی و رؤیابافی نیست! بنابراین مشخص کردن یک هدف واقعبینانه و ملموس برای آیندهی مطلوب، بسیار مهم است. بهعنوان مثال هدفگذاری دونگا برای برزیل در حال حاضر صعود به کوپا آمریکای تابستان آینده و بعد قهرمانی در آن است.
- تمرکز: گذشته چه خوب و بد، تمام شده است. امروز، نه دیروز است نه فردا. مهمترین ویژگی امروز این است که با آن میشود فردای رؤیایی را ساخت!
- رقیبشناسی: اینکه دیگران در کجا قرار گرفتهاند نکتهی مهمی در شناخت رقبا است؛ اما رقیبشناسی یک جنبهی دیگر هم دارد که معمولا نادیده گرفته میشود: رقبا چه کار کردهاند که امروز در جایگاهی برتر از ما قرار دارند؟ بهینهکاوی روشهای پیروزی رقبا هرگز نباید فرامشو شود.
- سختکوشی: حالا نقطهی شروع، مقصد و مسیر حرکت مشخص است. دیگر کاری نمیماند جز شروع و سختکوشی و سختکوشی و سختکوشی و البته امیدوار ماندن تا رسیدن به رؤیاها!
شکست در دستیابی به رؤیاهای بزرگ، پایان دنیا نیست. این را خیلی از ما میدانیم که بعد از شکست خوردن میتوان از جا برخاست. اما مشکل این است که اغلب ما بعد از شکست خوردن، در زمان اندیشیدن به آینده، همان کاری را میکنیم که درویش فقیر حکایت معروف کلیله و دمنه انجام داد: رؤیابافی! اما تجربه نشان داده است که آینده از آن کسانی است که شجاعت به راه افتادن و امیدوار بودن را دارند.