یکی از مهمترین نقشهای مشاوران مدیریت انتقال دانش مدیریت و ادارهی سازمانها به مدیران سازمانها است. ارزش افزودهی مشاوران انتقال درست دانشها و مهارتهای مورد نیاز سازمان محسوب میشود؛ دانشها و مهارتهایی که به افزایش اثربخشی در مدیریت و توسعهی سازمانها توسط مدیران آنها بیانجامد. بنابراین جوهرهی مشاورهی مدیریت خلق، انتقال، بهاشتراکگذاری و بهکارگیری دانش تخصصی مدیریت است. مقصود از دانش در اینجا تجربهی فراگیر، تخصص، مهارتها، روشهای انجام کارها و شایستگیهای تخصصی مشاوران در کنار دانش عمومی و نظری آنها در مورد علم مدیریت است. بنابراین انتقال دانش تنها بهمعنی مطلع بودن و درک حقایق و واقعیتها نیست؛ بلکه شامل رویکردها، روشها و قابلیتهایی است که برای کاربرد اثربخش دانش در محیطهای اقتصادی، کسب و کار، سازمانی، فرهنگی و مدیریتی خاص مورد نیازند.
روشن است که مشاوران مدیریت نمیتوانند چنین دانش و مهارتهایی را صرفا از راه مطالعات تئوریک بهدست آورند؛ هر چند که مهمترین منبع دانشی آنها مطالعات آکادمیک و نظری هستند. آنها بیشتر از تجربیات خود و همکارانشان و روشهای انجام کاری که از کار کردن مستقیم با مشتریانشان به آنها دست مییابند، میآموزند. بنابراین انتقال دانش برای مشاوران یک فرایند دو سویه است: در توسعهی دانش و قابلیتهای مشتری برای برای انجام کارها بهصورت اثربخش، مشاور خود از مشتری یاد میگیرد و دانش و مهارتهای خود را برای ارایهی توصیههای مناسب و اثربخش به مشتریان در موقعیتهای جدید و دربارهی مشکلات جدید در حال و آینده توسعه میدهد.
انتقال دانش میان مشاور و مشتری دارای دو جنبهی کلیدی است:
- جنبهی فنی: که با ماهیت فعالیتهای مدیریتی و فرایندهای کسب و کار سازمان، مسائلی که مشتری با آنها روبرو است و روشهای کشف و تحلیل و حل این مسائل مرتبط است؛
- جنبهی انسانی: که منظور از آن روابط غیررسمی در سازمان مشتری، احساس افراد در مورد مسائل موجود و میزان علاقهی آنها به بهبود وضعیت موجود و روابط بین فردی میان مشاور و مشتری است.
البته باید توجه نمود که در عمل جنبههای فنی و انسانی مسائل مدیریتی از یکدیگر جدا نیستند؛ اما مشاوران باید از این دو جنبهی مسائل سازمانی آگاه باشند و برای تحلیل و حل آنها، رویکردها و روشهای مناسبی را در نظر بگیرند.