هر ایدهی کسب و کار جدید، بالاخره باید از جایی شروع به فروش محصول / خدمت خود بپردازد. ایدهای که نفروشد، از ابتدا ایدهی کسب و کار نبوده است! یکی از مشکلات پیش روی هر ایدهی نوآورانهی کسب و کار (بهویژه ایدههای فناورانه) در همین جا نهفته است: از کجا شروع به فروش کنم؟ پاسخ به این سؤال را میتوان از زوایای دید متفاوتی بررسی کرد؛ اما کلیدیترین بخش ماجرا پیدا کردن یک بازار درست است. بازارشناسی اصل اساسی موفقیت هر کارآفرین است. منظور از بازار در اینجا داشتن شناخت دقیقی از مشتریان کسب و کار مورد نظر است. بنابراین در فرایند اجرای یک ایدهی کسب و کار هم یکی از گامهای بسیار مهم شناخت مشتریان است. اهمیت موضوع “بازارشناسی” در فرایند توسعهی کسب و کار در گامهای مختلفی خود را به کارآفرین و مدیر کسب و کار نشان میدهد.
بازارشناسی ابتدا در زمان بررسی امکانپذیری ایده اهمیت مییابد. در این گام به بررسی مقدماتی این میپردازیم که آیا این ایده ـ فارغ از شیوهی اجرای آن ـ خریداری دارد یا خیر؟ مثلا فرض کنید من قصد دارم نوع جدیدی از خدمات آموزش الکترونیک را در قالب یک وبسایت اینترنتی به بازار عرضه کنم. این شکل جدید آموزش الکترونیک، تجربهی متفاوتی را در آموزش برای مشتری رقم میزند. حال باید دید مشتری حاضر است برای این نوع خدمت پول پرداخت کند؟ کلید اصلی ماجرا همین است. ممکن است من بهکمک تحقیقات بازار و روشهای معمول آن (مثل پرسشنامه، مصاحبه و …) واقعی بودن این ایدهی کسب و کار را ارزیابی کنم.
اما یک راه میانبر هم وجود دارد. در بسیاری مواقع ایدهی نوآورانهی کسب و کار قبلا در زمینهی متفاوتی حساب پس داده است و نوآوری من در واقع تنها عوض کردن زمینهی عرضهی محصول یا خدمت است (مثلا: ایدهی ابتدایی گوگل برای پول درآوردن عرضهی خدمات تبلیغات در فضای آنلاین بود. تبلیغات یک صنعت بالغ و موفق در دنیای آفلاین بود.) بنابراین در این حالت من میتوانم با پذیرش سطحی از ریسک و با در نظر گرفتن اینکه فروش خدمات الکترونیک درآمدزایی مناسبی در ایران داشته است، میتوانم فرض کنم که چون ایدهی آموزش الکترونیک من برگرفته از روشی است که در دنیای آفلاین فروش خوبی داشته، میتواند در دنیای آنلاین نیز فروش خوبی داشته باشد. البته بدیهی است که این تنها یک سر نخ برای تحقیقات بازار دقیقتر است و نباید براساس چنین استدلالی روی اجرای ایده سرمایهگذاری کرد. در واقع عوامل مهم دیگری (مثل: فناوری موجود و منابع مالی مورد نیاز) نیز در بررسی امکانپذیری ایده مهماند که لازم است بررسی شوند. علاوه بر آن، خیلی وقتها یک ایدهی کسب و کار در طول فرایند اجراییسازی آنقدر چکش میخورد که ایدهی نهایی با ایدهی اولیه تفاوتهای بسیاری دارد. بنابراین در هر فاز از توسعه و اجراییسازی ایدهی کسب و کار لازم است تحقیقات بازار صورت گیرد تا مشخص شود این ایده همچنان مورد پسند بازار است یا خیر؟
در مرحلهی بعدی به گام “طراحی کسب و کار” میرسیم. در این مرحله نیز “بازارشناسی” و “مشتریشناسی” ـ آن هم بهشکلی دقیقتر ـ باید انجام شوند. طراحی کسب و کار معمولا در مدل کسب و کار نمود مییابد. یکی از اجزای اصلی مدل کسب و کار بخش مشتریان آن است و مشکل اصلی همینجا پیش میآید. اغلب دیدهام که کارآفرینان و افراد صاحب ایده در زمان طراحی مدل کسب و کار به مشتری بهعنوان موجودی خیالی فکر میکنند: چیزی شبیه غول چراغ جادو که کافی است روی “چراغ جادو”یمان دست بکشیم ـ یعنی محصول / خدمتمان را به بازار عرضه کنیم ـ تا مشتری از راه برسد تا به همهی آرزوهایمان دست پیدا کنیم!
اما مشتری اینقدرها هم دوستداشتنی نیست! بیایید از خیال خوش بیرون بیاییم و کمی هم در دنیای واقعی زندگی کنیم. فرض کنید من میخواهم برای شما از مشتریان همان سامانه نوین آموزش الکترونیک بگویم. معمولا من جوری حرف میزنم که همهی آدمهای دنیا میتوانند مشتری این سامانه باشند! “هر کسی که بهدنبال یاد گرفتن به یک شیوهی نوین باشد مشتری من است.” با این تعریف دامنهی مشتریان من از آقای دریانی سوپرمارکتدار محلمان شروع میشود و تا پروفسور فلانی در دانشگاه هاروارد ادامه مییابد. نتیجه اینکه تلاش میکنم تا همه را راضی کنم که پایانی جز شکست برای آن قابل تصور نیست!
بله درسته؛ ممنون صبا جان 🙂
ممنون و حتمن 🙂
سلااام
مرسی خیلی عالی بود (مثل همیشه)
الان چون با دوستانم تو فکر راه انداختن یه کسب و کار اینترنتی هستیم خیلی بیشتر قدر نوشته هاتونو میدونم 🙂
پست های مشابهتون رو اگه معرفی کنید ممنون میشم.
مرسی
با توجه به اهمیت به مشتریان در کسب و کار های امروز باید به این نکته اشاره کرد که مبحث بازاریابی امروزه پا رو فراتر گذاشته و از مرحله رضایت مشتری به مرحله احساس شادمانی و وفاداری مشتری پیش رفته. یعنی بعد از استفاده مشتری از محصول یا خدمات ما فقط مشتری نباید راضی باشد باید نوعی احساس شادی و خشنودی در او به وجود بیاید که کم کم این احساس مشتری را به مشتری وفادار ما تبدیل کرده و در واقع خود مشتری تبلیغ کننده واقعی محصول ما باشد.