ـ آیا دوست داشتید فوتبالیست بودید؟
میتواند جزو رؤیاهای شیرین باشد؛ اما اصولا رؤیایی نیست که من را خیلی به وجد بیاورد.
(از مصاحبه با رامبد جوان؛ اینجا)
*****
ـ “زن عوض کردن! این قراره چی رو عوض کنه؟ فکر میکنی چیزی رو حل میکنه؛ چیزی رو عوض میکنه؟”
ـ مرد میگوید: “من نمیدونم.”
(داستان کولینگا؛ نیمهی راه ـ مجموعه داستان خوبی خدا؛ نوشتهی سام شپارد و ترجمهی امیر مهدی حقیقت)
*****
رؤیاهای بزرگ و دوری داشته باش … (شعار کارتون بالا)
*****
رؤیای شما چگونه است؟ آیا به این فکر کردهاید خیلی وقتها بهعلت کوچک بودن و نزدیک بودن رؤیایتان اتفاقات مثبتی که دوستشان دارید برایتان نمیافتد؟ این، یکی از کشفهای بزرگ زندگی من بوده که رؤیا هر چه در ظاهر نشدنیتر و دورتر باشد، دست یافتن به آن شدنیتر و لذتبخش خواهد بود. رؤیای بزرگ مارتین لوترکینگ را در وبلاگ یک پزشک بخوانید!
خلاصه کنم: لذت بردن از تلاش برای رسیدن به یک رؤیای بزرگ، انرژی بیپایانی به آدم میدهد. امتحانش کنید!
مخالفم و برای علت مخالفتم شما را به متن رجوع میدهم. همین!
🙂
علی جان این مجمعه ی خوبی خدا – امیر مهدی حقیقت- خیلی خوبه
مرسی از معرفی
سلام
یه چیزی توی ذهنم اومد که فکر میکنم بهتره بگم..
رویاهای بزرگ را خیلی ها داشتند، روزهایی که به اونا نرسیدن و نرسیدن به مرور چه احساسی به اونها میده؟
ما گاهی در این رویاها و آرزوها تصور داشتن چیزی را میکنیم که اساسا با واقعیت آتی همخونی نداره..
گرچه انسان توان تغییر را داره، گرچه انسان، انسانه با تمامه ویژگی های منحصر به فردش.. اما رویاهای بلندی که به دلیل و دلایل شخصی محیطی فرهنگی و .. به اونها نمیرسه در بلندمدت اون را تخریب میکنه.. میشه دید افرادی که به دلیل رویاهای بلندی که پروراندن و پروراندن و نرسیدن دچار افسردگی شدن.. راستش فکر نمیکنم درست باشه هر انسانی هر رویایی را بپروراند.. چرخ برای چرخیدن باید تعدل داشته باشه آرزو و تخیل+ چیزها و چیزهایی دیگه، اگر متعادل نباشد و فرد نتواند متعادلش کند، نتیجه رسیدن نیست واژگونیه..