استراتژی از آن موضوعات جذابی است که همه دوست دارند دستی در آن داشته باشند. استراتژی یک زاویهی دید و یک نوع نگاه بلندمدت و ژرف و عمیق به زندگی و کسب و کار است. تفکر استراتژیک رو به آینده دارد و چیزی است غیر از کارهای روزمرهی زندگی. برای همین اگر میخواهید “استراتژیک فکر کنید” لازم است به شیوهی اندیشیدنتان تکانی بدهید و کارهایی را انجام بدهید که به شما در ایجاد آن دیدگاه بلندمدت کمک میکنند. چطور باید این کار را بکنید؟ با ایجاد عادت! عادتها همیشه بد نیستند. عادتها یعنی رفتارها و کارهایی که ما معمولا بهصورت خودکار و ناآگاهانه آنها را انجام میدهیم. بنابراین ایجاد عادتهای درست یکی از راههای موفقیت در زندگی است.
در این پست شش عادت استراتژیستهای واقعی را با هم مرور میکنیم:
۱- پیشبینی میکنند: استراتژی نگاه به آینده است و آینده هم معمولا نامعلوم! بنابراین راهی جز پیشبینی آینده وجود ندارد.
۲- تفکر انتقادی دارند: زندگی روزمره یعنی پذیرش هر آن چیزی که برای ما پیش میآید. برای “تغییر” وضعیت موجود، پیش از هر چیز نیازمند درک “نیاز به تغییر” هستیم. برای این کار نباید هر چیز را در همان مواجههی اول بپذیریم. البته طبیعتا این فرق دارد با بدبینی! تفکر انتقادی تحلیل منطقی است نه احساسی.
۳- تفسیر میکنند: دیدن ظاهر موضوعات و نتیجهگیری که کار سختی نیست! متفکران استراتژیک، با بررسی اطلاعات تعداد زیادی منبع مختلف ساختارها و چارچوبها و روندها را استخراج میکنند. آنها پیشفرضها را زیر سؤال میبرند و فرضیههای خودشان را تعریف و آزمایش میکنند.
۴- تصمیم میگیرند: متفکران استراتژیک در مرحلهی “تحلیل” گیر نمیکنند! آنها میدانند هدف از تحلیل، تصمیمگیری و اجرا است.
۵- هماهنگی ایجاد میکنند: تصمیمات استراتژیک معمولا دارای ذینفعان (Stakeholders) بسیاری هستند که خیلی وقتها هم منافع (Stake) متضادی دارند. هنر استراتژیست، هماهنگ کردن و همسوسازی این منافع متنوع و احتمالا متضاد است.
۶- یاد میگیرند: متفکران استراتژیک از هر گامی که برمیدارند درسی جدید میگیرند. آنها از شکستها و موفقیتها میآموزند. و مهمتر اینکه این آموختهها را در عمل هم بهکار میگیرند.
میتوانید برای تشخیص میزان استراتژیست بودنتان در این آزمون آنلاین هم شرکت کنید. 🙂
این پست ترکیبی است از ترجمه و تألیف از اینجا
ممنونم؛ چشماتون قشنگ میبینه! 🙂
عالی و کم نظیر بود بسیار استفاده کردیم با تشکر فراوان
پست خیلی خوبی بود.
فکر کنم مهارت ۵ از اون چیزهاییه که کمتر پیدا میشه و در عین حال بدون اون همهٔ استراتژیها چیزی جز مشتی کاغذ نخواهند بود!
سلام
علی جان این مطلبت فوق العاده بود.
مورد دوم و سوم یه جورایی استراتژی در استراتژی بود.!
مرسی
این عالی بود
چون خلاف نظر بعضی دوستانه که حتی سالها کار مشاوره کردن و شریف ام بی ای خوندن و حقوق میلیونی می گرفتن
ولی استراتژیسیت بودن رو ذاتی افراد می دونن
مرسی علی جان