مشاهده‌گر (۱۸)

روایت‌تان را برای‌ام بنویسید.

دوست داشتم!
۰

Tags:

7 thoughts on “مشاهده‌گر (۱۸)

  1. زندگی با تمام مشکلات و سنگینی مسئولیت و خطراتی که از پشت سر دائما در کمین هست ، در جریان می باشد به مسیر خود ادامه می دهد.

  2. خطر نزدیک و پشت سر است، ولی آنقدر کوله بار ات بزرگ شده که هم نمی توانی پشت سرت را ببینی و هم راه رفتنت کند می شود. جالب اینکه با گوش هایت صدای نزدیک شدن خطر را می شنوی و با تمام وجودت لرزه های نزدیک شدنش را حس می کنی ولی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *