روزنامهی معروف گاردین نظرسنجی انجام داده با این عنوان که: آیا من میتوانم مشاور بشوم!؟ نتیجه: ۶۴ درصد گفتهاند بله و ۳۶ درصد نظرشان خیر بوده است. در کنار این نظرسنجی، گاردین با چند مشاور باتجربهی بریتانیایی مصاحبه کرده و نکاتی که از نظر آنها برای تصمیمگیری در این مورد مهم است، در قالب گزارشی منتشر کرده است. قسمت اول ترجمهی این گزارش، هفتهی پیش منتشر شد و ترجمهی قسمت دوم آن در این پست از نظر شما میگذرد:
سیلویا پرسلی:
- مهارتهایتان را همیشه تازه نگه دارید:
- همیشه بهدنبال جدیدترین اطلاعات مربوط به حوزهی کاریتان باشید. مقالهها و کیسهای جدید را بخوانید. به موضوعات سنتی خلاقانه فکر کنید.
- اگر در حوزهای مثل رسانههای اجتماعی کار مشاوره میکنید، باید خودتان با آنها کار کنید تا ابزارها و فناوریهای جدید آنها را کاملا بشناسید. فقط لطفا خودتان را به یک رسانه مثل فیسبوک یا توئیتر محدود نکنید و حواستان هم باشد که این رسانهها، میتوانند در عین حال ابزار بازاریابی و روابط عمومی شما هم باشند!
- به تجربهتان توجه کنید و ببینید چه چیزهایی برای شما بیشتر جذاب هستند.
- شما باید خودتان را برای تکیه بر خودتان آماده کنید: چند چیز کار مشاوره را برای من جذاب میکنند؛ از جمله منعطف بودن کار، نیاز به بهبود مداوم خودم برای قرار گرفتن در صدر مشاوران آشنا با موضوعات و نوآوریهای جدید مطرح در حوزهی تخصصیام و تنوع کارها و آدمهایی که هر روز با آنها درگیرم. من از شبکهسازی و کمک کردن به مشتریان برای کشف کردن پتانسیلهای جدید در کسب و کارشان و کار کردن با ابزارها و استراتژیهای جدید لذت میبرم. حرکت به سوی آینده در دنیای مشاوره، کاملا وابسته به نوع شخصیت شما، سوابق شما و اشتیاق شما به یادگیری و توسعه و وفق یافتن با شرایط است. برخی افراد، واقعا از کار کردن در سیلوها (حوزههای کاملا تخصصی) احساس راحتی میکنند. بعضی دیگر هم ترجیح میدهند خارج از سیستم کار کنند و با آغوش باز از هر موقعیتی که پیش میآید استقبال میکنند. طبعا گروه دوم از شانس بیشتری برای کار گرفتن برخوردارند!
جان باگولی:
- مشاوران جایگزینی برای کارکنان خود سازمان نیستند: مشاوران معمولا مجبورند زیر نظر مدیران سازمان کارفرما کار کنند یا یا روی بخش خاصی از سازمان تمرکز کنند؛ چیزی که به نظر من بسیار خطرناک است. ما نمیتوانیم کارهایی که مربوط به خود سازمان است را انجام دهیم.
خیلی جالب و البته مفید.
من عدم توچه به موارد اشاره شده تو متن رو بیشتر تو وضعیت داخلی دانشگاه ها می بینم. یعنی:
استادی که ۱۰ ساله از یه جزوه بره تدریس استفاده میکنه
مدیری فناوری اطلاعاتی که از اینترنت فقط IE رو می شناسه بعد از خوبی کیفیت اینترنت دانشگاه حرف می زنه
و …..