دل در خیال رفتن و من فکر ماندن / او پختهی راه است و من خام رسیدن
بر خامیام نام تمامی میگذارم / بر رخوت درماندگی نام رسیدن
هر چه دویدم جاده از من پیشتر بود/ پیچیده در راه است ابهام رسیدن …
قیصر امینپور
دل در خیال رفتن و من فکر ماندن / او پختهی راه است و من خام رسیدن
بر خامیام نام تمامی میگذارم / بر رخوت درماندگی نام رسیدن
هر چه دویدم جاده از من پیشتر بود/ پیچیده در راه است ابهام رسیدن …
قیصر امینپور
هر چند غیر از عشق دیگر به چیزیمْ اعتقادی نیست؛ اما بهشتی هم اگر باشد حتما همان فردای بیاندوهگینِ توست مفهومِ دوزخ […]
به گرد چشمهی آب حیات خضری نیست که حیرت است در این ره دلیل بیخبری اگر چه نالهی شب چاه عشقبازان است […]
با تیشه بیشه را نمیتوان از ریشه کند حتی فرهاد هم اگر باشی ـ به شیرینکاری یا بیگاری ـ تنها میتوانی قلبی […]
ای روزهای خوب که در راهید! ای جادههای گمشده در مه! ای روزهای سختِ ادامه! از پشت لحظهها به درآیید! ای روز […]