هفته پیش جایی برای مصاحبه استخدامی رفته بودم. تجربه بسیار جالبی بود و چیزهای زیادی یاد گرفتم. اما از همه جالبتر و بامزهتر جایی بود که مصاحبهگر (که مدیرعامل آن شرکت بود) از من پرسید: “شما فکر میکنی تخصصت چیه؟ در یک جمله به من بگو.” سؤال جالبی که تا آن لحظه بهش فکر نکرده بودم! سریع خودم را جمع کردم و جوابی دادم که مقبول نظر طرف مقابل هم بود.
غرض اینکه وقتی ما رزومههایمان را پر میکنیم از کارهای مختلف و متنوع، ارزیابی تخصص ما برای دیگران مشکل میشود. این مهم است که دقیقا بدانیم چه کاری را خوب بلدیم یا حداقل به آن علاقه داریم. اینجوری هم مطالعاتمان و هم تجربههایمان در یک حوزه مشخص متمرکز میشود و وقتی این دو از یک سطحی بالاتر رفت، آن وقت بر مبنای اصل کمبود منابع عرضه (!)، انتخابهای شغلیمان هم افزایش خواهد یافت. دیگران هم براساس اینکه خودمان تخصصمان را بشناسیم ارزیابی بهتری در مورد ما خواهند داشت؛ یعنی میفهمند باید با چه زبان فنی با ما صحبت کنند و در چه حوزهای باید آشنایی ما با ادبیات علمی یا تجربیات قبلیمان را محک بزنند.
آن قسمت سؤال آقای مدیرعامل که از من خواست در یک جمله تخصصام را بیان کنم به نظرم آموزندهترین بخش صحبتهای او بود. منظورم این است که حواسمان باشد شرح شغل نمیخواهیم بنویسیم؛ باید واقعا مختصر و مفید بدانیم که تخصصمان چیست. برای این مختصر و مفید نویسی پیشنهاد میکنم همین الان گوگل پروفایل خودتان را تکمیل کنید؛ چون باید در آن در بخش “What I do” خیلی ساده و کوتاه بنویسید که چه کار بلدید. یعنی در واقع عنوان شغلتان را بنویسید.
از همه این حرفها گذشته فکر میکنم پیدا کردن عنوان تخصصمان تمرین خوبی است برای اینکه خودمان و دیگران بفهمیم “چه کارهایم!”