یک مشاور برای ارایه خدمات مورد نظر کارفرما نیازمند دو نوع دانش است: ۱- دانش مفاهیم؛ ۲- دانش ابزارها. مفاهیم نشاندهنده حوزههایی هستند که مسئلههای کسب و کار در آنها امکان مطرح شدن را دارند و ابزارها راههای تعریف و سپس حل مسایل را مشخص میکنند. به بیان دیگر مفاهیم فضای حل مسایل کسب و کار هستند و ابزارها روشهای جستجو و یافتن پاسخهای احتمالی را نشان میدهند. هنر مشاور در این است که به خوبی بتواند ابتدا براساس مفاهیم، مسئله مورد نظر و فضای حل مورد نظر را مشخص کند و سپس با بهکار گرفتن بهترین و مناسبترین ابزارها پاسخ مورد نظر کارفرمای خود را بیابد.
در ایران عموما تعریف مسئله به مشاور سپرده نمیشود و مشاورین به صورت کلی پس از تعریف مسئله (و در واقع همان تعریف پروژه) وارد میدان میشوند تا بتوانند راهکاری برای حل مسئله مورد نظر ارایه بدهند. در واقع با توجه به وضعیت بازار مشاوره مدیریت در ایران مشاورین باید اهمیت بسیار بیشتری برای ابزارها نسبت به مفاهیم قایل باشند و بتوانند به خوبی از ابزارها برای حل مسایل بهره بگیرند. در واقع تسلط مشاور از ابزارها در تدوین متدولوژی کار وی نمود مییابد. اگر متدولوژی را سیستمی بدانیم که ابزارها اجزای تشکیلدهنده آن باشند و ترتیب و ترکیب بهکارگیری، و تقدم و تأخر استفاده از ابزارها روابط میان اجزا را در سیستم نشان بدهند؛ بنابراین تدوین متدولوژی بهتر به شناخت بیشتر از ابزارها (عمیقتر شدن شناخت ابزارها و شناختن تعداد بیشتری ابزار) برای بهینهسازی ابزارهای مورد استفاده و آشنایی با تئوری سیستمها برای بهینهسازی روابط میان اجزای متدولوژی است.
به نظر میرسد یکی از راههای ارزیابی وضعیت فعالیتهای مشاوره مدیریت، سنجش میزان تکیه آنها بر مفاهیم و ابزارها باشد. و با توجه به وضعیت ایران، بهبود وضعیت مشاوره مدیریت نیازمند افزایش کمیت و کیفیت استفاده از ابزارها باشد.
پینوشت ـ این مطلب را قبلا در اینجا نوشته بودم. حالا برای این آن را مجددا در اینجا منتشر میکنم که سرآغازی باشد بر نوشتن گاه گاه درباره مشاوره مدیریت و یادداشت نکاتی از مطالبی که در مورد حوزههای کاری مورد علاقهام یاد میگیرم یا میخوانم.
سلام. ممنون از لطف شما. 🙂 خودم هم همینطور فکر میکردم؛ الان خوشحالم که واقعنگرانه بوده! 😉
سلام.
پس از ۴ سال نوشتنتون بهتر شده و انسجام مطالب بیشتر و البته مخاطبانتون هم بیشتر.
موفق باشید.