جذاب‌ترین سازمان‌های ایالات متحده برای استخدام

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

براساس پیمایش انجام شده توسط مؤسسه‌ی یونیورسام، گوگل در میان ۱۵۰ سازمان، جذاب‌ترین سازمان برای استخدام شدن در ایالات متحده محسوب می‌شود. این پیمایش در میان بیش از ۱۰,۰۰۰ متخصص جوان که بین یک تا هشت سال سابقه‌ی کار داشته‌اند و در فاصله‌ی نوامبر ۲۰۱۰ تا ژانویه‌ی ۲۰۱۱ انجام شده است. ۱۰ کارفرمای جذاب آمریکایی را در شکل زیر می‌بینید:

فقط توجه کنید که افراد در تکمیل پرسش‌نامه‌شان به انتخاب یک سازمان محدود نبوده‌ند و می‌توانسته‌اند چند سازمان را هم انتخاب کنند.

این تحقیق از چند جهت برای من جالب بود: یکی این‌که در این فهرست ده تایی، ۵ سازمان از سازمان‌های وابسته به دولت آمریکا هستند. حالا شاید ناسا را بتوان به‌واسطه‌ی ماهیت کار‌ی‌اش جذاب دانست، اما به نظر می‌رسد پیامدهای بحران اقتصادی سال‌های اخیر در علاقه به سازمان‌های دولتی بی‌تأثیر نبوده‌اند.

نکته‌ی دوم که برای خودم بسیار جذاب‌تر بود: کار مؤسسه‌ی یونیورسام، کمک به سازمان‌ها جهت افزایش جذابیت‌شان برای کارکنان احتمالی آینده است!!!

و سرانجام این‌که همان‌طور که می‌بینید نبرد گوگل و اپل و مایکروسافت در این جبهه هم برقرار است!

منبع

مرتبط:

۶ شغل در حال ناپدید شدن!

دوست داشتم!
۰

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۱۶)

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

“آخر و عاقبتی مشابه با پیگرینی؟ (مربی فصل قبل رئال) اتفاق مشابهی رخ نخواهد داد. می‌دانید چرا؟ چون اگر سران رئال مرا اخراج کنند، من مربی مالاگا نخواهم شد و به تیم بزرگی در انگلیس یا ایتالیا می‌روم و نه مالاگا.” (از گفتگو با خوزه مورینیو؛ این‌جا)

به مناسبت پیروزی تاریخی رئال در کسب تساوی با بارسای گواردیولا (تازه آن هم در ورزش‌گاه سانتیاگو برنابو)، دو درس جذاب از آقای خاص تقدیم به مهدی عامری عزیز:

  1. پرسنال برندینگ را جدی بگیرید! این‌که مورینیو این حرف را می‌زند به این دلیل است که خود را به‌عنوان یک مربی همیشه برنده به جهان فوتبال ثابت کرده است.
  2. همیشه در کنار حفظ موقعیت کنونی، برای اوضاع بحرانی یک نقشه‌ی B داشته باشید. فرقی هم نمی‌کند مدیر باشید یا کارشناس و کارمند. و همین طور فرقی نمی‌کند که موضوع مربوط به تصمیم‌گیری در سطح شرکت و سازمان و واحد و تیم‌تان باشد یا زندگی شخصی یا کاری خودتان. نقشه‌ی B را فراموش نکنید لطفا!

پ.ن. مقاله‌ی هفته، حتما فردا.

دوست داشتم!
۰

راه‌نمای به‌ترین ابزارهای مدیریتی سال ۲۰۱۱ توسط شرکت بین منتشر شد

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

شرکت معظم مشاوره‌ی بین هر ساله گزارش بسیار جذابی را منتشر می‌کند با عنوان “راه‌نمای به‌ترین ابزارهای مدیریتی”. در این راه‌نما، ۲۵ ابزار پرکاربرد مدیریت که براساس پیمایش انجام شده توسط شرکت بین در دنیا از کاربرد بیش‌تری برخوردارند به شکلی جذاب معرفی و تشریح می‌شوند: برای هر ابزار مدیریتی، شرح، متدولوژی، کاربردهای معمول و منابع (شامل کتاب‌ها و مقالات) مرتبط برای مطالعه‌ی بیش‌تر و عمیق در مورد آن ابزار معرفی می‌شوند.

گزارش مربوط به سال ۲۰۱۱ (که البته در واقع نتایج پیمایش سال ۲۰۰۹) را نشان می‌دهد، اخیرا منتشر شده است (البته اخیرا یعنی دسامبر سال ۲۰۱۰ که من تازه خبردار شدم!)

در این گزارش ابزارهای مدیریتی در این گزارش به‌ترتیب حروف الفبا مرتب می‌شوند. ۵ ابزار برتر مدیریتی سال ۲۰۰۹ این‌ها بوده‌اند:

  • بهینه‌کاوی (Benchmarking)
  • برنامه‌ریزی استراتژیک
  • چشم‌انداز و رسالت سازمان
  • مدیریت ارتباط با مشتری (CRM)
  • برون‌سپاری

جالب است که در سال ۲۰۰۹ که بحران اقتصادی در اوج قرار داشت، ابزارهای استراتژیک و رقابتی در صدر فهرست ابزارهای پرکاربرد قرار گرفته‌اند.

توضیحات بین را در مورد این گزارش جذاب از این‌جا بخوانید، از این‌جا به صورت آن‌لاین بخوانیدش و ببینیدش و از این‌جا هم فایل این گزارش را با فرمت PDF به صورت مستقیم دریافت کنید.

کاش کسی همت کند و این کار را در میان شرکت‌های مشاوره‌ی ایرانی انجام دهد.

دوست داشتم!
۴

لینک‌های هفته (۳۳)

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

پیش از شروع سه نکته:

  1. لینک‌هایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینک‌ها متمایز می‌کنم.
  2. برای دیدن لینک‌های کلیه‌ی قسمت‌های قبل، می‌توانید به این‌جا مراجعه بفرمایید.
  3. این مجموعه پست‌ها در حکم یک دفترچه‌ی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم می‌گذارم، برای این است که به نظرم برخی اخبار حداقل تیترشان باید توسط کسانی که در حوزه مشاور‌ه‌ی مدیریت و آی‌تی فعال هستند، دیده شوند. بنابراین اگر تعداد لینک‌ها زیاد هستند، اولا ببخشید و ثانیا این‌که حداقل به تیترها نگاهی بیاندازید؛ ضرر نمی‌کنید!

با این توضیحات لینک‌های هفته را مرور می‌کنیم:

مدیریت:

مذاکره در آسانسور

به یک اژدهای تربیت نشده نیازمندیم! و IamINC سایتی متفاوت برای مدیریت اهداف، از مشاوره‌ها(۱): انتخاب رشته اشتباه و جایگاه کاری شما کجاست؟ (امیر مهرانی)

مدیریت ذی‌نفعان پروژه – قسمت یک و الگو و نمونه مستند ثبت کننده ذی‌نفعان و مدیریت پروژه‌های هلو و غیر هلو (مهدی عرب عامری)

چرا … چرا … چراگاه!!!، درد همیشه، بد نیست!، فرهنگ درست کار نکردن، آدم های نه گو! و چگونه به زبان فارسی در ایران از اینترنت کسب درآمد کنیم؟ (مایا؛ کسب و کار اینترنتی)

۲۰ نکته فراموش شده در فرهنگ کسب و کار ما (رضا قربانی)

رهایی از دست اطلاعات فراوان-۱ و رهایی از دست اطلاعات فراوان-۲ (سه استراتژی: چند تا کار را هم‌زمان انجام ندهید، اطلاعات را فیلتر کنید و اطلاعات را نادیده بگیرید.)

راز موفقیت مایکروسافت از نگاهی دیگر

چرا سرمایه‌گذاران علاقه‌ای به سهام شرکت‌های تکنولوژی ندارند

فناوری اطلاعات:

رقابت تا سر حد مرگ (مرورگرها البته!)

هشدار، ایران به مشکل هزاره نزدیک می‌شود (حرف حساب آقای شیرازی؛ مدیر بلاگفا)

داده‌ها در خدمت سودآوری (داده‌کاوی و هوش‌مندی کسب و کار یعنی چه؟)

استیو جابز چگونه دنیای تکنولوژی را متحول کرد؟

سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی: تعداد کاربران اینترنت پرسرعت به یک میلیون نفر رسید

عملیاتی شدن امضای دیجیتال تا دو ماه آینده (خبر بسیار مهم برای فعالان اقتصادی کشور)

انتشار نتایج جالب نظرسنجی گوگل از کاربران تبلت

اپل سکاندار کامپیوترهای لوحی

افزایش چشم‌گیر فروش تبلت هم‌زمان با کاهش فروش نت‌بوک

کاهش مداوم سهم گوگل از بازار جست‌و‌جو

تمام سرویس‌های گوگل را بشناسیم

دومین استیو شاید به اپل برگردد (استیو وزنیاک)

اضطراب در ۷۹درصد معتادان به فناوری

تغییرات گسترده مدیرعامل جدید گوگل (لاری پیچ)

ترفندهایی برای جستجوی بهتر تصاویر در گوگل

گوگل در حال اصلاح سیستم‌عامل کروم برای استفاده در تبلت‌ها

گوگل پیشتاز تبلیغات آنلاین جست‌وجوگر‌های اینترنتی

انتشار زندگی‌نامه استیو جابز در سال آینده (iSteve: The Book of Jobs)

ظرفیت اینترنت بین‌الملل به ۱۰۰ گیگابایت افزایش می‌یابد

چالش بازار نرم‌افزارهای مدیریتی از سوی مایکروسافت

اقتصاد:

تقصیر اقتصاددانان نیست! تقصیر مهندسان است! (حامد قدوسی)

هر چیزی بازار نیست در باب سازمان‌ها و نظم‌ها (“تمایز هایک بین نظم‌ها و سازمان‌ها به یکسری تمایز دیگر باز می‌گردد که مهم‌ترین شان این است که آیا موجود مورد بررسی دارای یک هدف واحد است یا فرآیندی است که طی آن افراد متعدد اهداف متعدد خود را دنبال می‌کنند. برای مثال، یک کسب‌و‌کار هدفی واحد دارد: سود. یک تیم ورزشی یک هدف واحد دارد: برنده شدن. بازارها، مانند دیگر نظم‌های خودجوش، هدف واحد و مشخصی از خود ندارند، بلکه فرآیندهایی هستند قاعده‌مند که در قالب آنها افراد یا گروه‌ها می‌توانند به دنبال اهداف خود باشند. کسب‌و‌کارها می‌توانند به دنبال بیشینه کردن سود باشند، ولی بازارها «به دنبال» چیزی نیستند.”)

دلایل و پیامدهای افزایش حضور زنان در بازار کار (“طبق گفته «گلدمن ساچ» در مقاله اکونومیست‌: اگر تمام مسائل را یکسان فرض کنیم‌، افزایش مشارکت زنان در بازار کار نسبت به مردان موجب افزایش سطح تولید ناخالص داخلی در بسیاری از کشورها شده است. برای مثال این افزایش در ایتالیا ۲۱ درصد‌، اسپانیا ۱۹ درصد‌، ژاپن ۱۶ درصد‌، آمریکا ۹ درصد‌، فرانسه‌، آلمان و بریتانیا ۸ درصد بوده است.”)

در تازه‌ترین گزارش صندوق بین‌المللی پول منعکس شد: چشم‌انداز اقتصاد ایران و جهان

صفرهای نامیمون پولی (حجت قندی)

حذف چند صفر از پول ملی قطعی شد

پیام ژاپنی‌ برای اقتصاد ایران

چه چیزی از ترکیه کمتر داریم؟

ادامه حراج سکه در هفته آتی و ثبت رکورد ۴۲۷ هزار تومانی برای قیمت سکه

اکونومیست برای سال ۲۰۱۱ پیش‌بینی کرد: دو رقمی‌شدن نرخ تورم خاورمیانه

تحقق افزایش سرمایه ۵۰۰ میلیارد تومانی بانک مرکزی

کاتوزیان: قیمت برق تا ۵ برابر گران می‌شود

جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

می‌خواهید عمر طولانی داشته باشید؟ خرید کنید

پ.ن. ۱. لطفا اگر وبلاگی، پستی یا مطلبی را من ندیده بودم یا نمی‌شناسم، کامنت بگذارید و معرفی بفرمایید برای یادگیری بیش‌تر.

پ.ن.۲. اگر دوست داشتید توئیتر گزاره‌ها را برای دیدن ایده‌ها و حال و احوال روزانه‌ی من و گودر گزاره‌ها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی (و گاهی هم که خیلی هیجان‌زده می‌شوم، علم و طنز و چیزهای دیگر!) دنبال کنید.

دوست داشتم!
۰

توجه به زوایای حاده در مشاوره!

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

“تیمی از پژوهش‌گرانِ دانشگاه جان‌هاپکینز ایالات متحده، به سرپرستی عصب‌شناسان توصیفی اصولی از نحوه‌ی فشرده‌سازیِ داده‌های تصویری، توسط مغز انسان ارائه کرده‌اند. آنان دریافته‌اند که سلول‌های ناحیه‌ی V4، که مرحله‌‌ای میانی واقع در مسیر اصلی بخش ادراک بصری مغز است؛ نسبت به تشخیص زوایای تند موجود در تصاویر، فوق‌العاده به‌گزین شده‌اند. اما چرا تمرکز بر زوایای حاده تا این حد از حجم تصویر را می‌کاهد؟ بدین‌دلیل که طبق مشاهداتِ تیم پژوهشی، زوایای تندِ اندکی را در قیاس با سطوح صاف و یا منحنی‌های نرم؛ در طبیعت می‌توان مشاهده کرد. واکنش به خصوصیاتِ نادر یک صحنه نیز طبیعتاً مقرون به‌صرفه‌تر است.” (این‌جا)

حجم داده‌های مرتبط برای پردازش تصویر بسیار بالاست. بنابراین باید راهی فشرده‌سازی این داده‌ها یافت تا امکان ذخیره‌سازی، انتقال و پردازش آن‌ها وجود داشته باشد. این تیم پژوهشی به دنبال این بوده تا ببیند روش فشرده‌سازی داده‌های تصویری در مغز انسان چگونه است و خوب نتیجه‌ی بسیار جالبی هم به‌دست آورده است!

کار یک مشاور هم همین است. سازمانی که شما مشاورش هستید، برای این به سراغ شما آمده که احساس می‌کند اشکالی درون‌اش به‌وجود آمده است. شما به‌عنوان مشاور دارید از بیرون به این سازمان می‌نگرید و دو برتری هم نسبت به خود سازمان دارید:

  • چون جزیی از سازمان نیستید، می‌توانید بدون پیش‌داوری و جهت‌گیری خاصی سازمان را بررسی کنید تا مشکل واقعی را بیابید.
  • اما دومین برتری خیلی مهم‌تر است: شما تجربه‌ی کار کردن با سازمان‌های مشابه را دارید. بنابراین با مطالعه‌ی کیس‌های متعدد، دو تصویر کلان و بسیار ارزش‌مند در ذهن شما ایجاد شده است: تصویر نقاط تمرکز مشکلات سازمان (یعنی همان زوایای حاده‌ی سازمانی!) و تصویر یک سازمان سالم (که نتیجه‌ی نسبی کار مشاوره‌ی شما بوده است.) کار شما به‌عنوان مشاور رسیدن از آن تصویر اولی به تصویر مطلوب دومی است.

بنابراین دوستان مشاور حواس‌تان باشد: در حل مسئله‌ی کارفرما، ابتدا به سراغ آن زاویه‌های حاده‌ی سازمانی بروید که بنابر تجربه‌ی شما بیش‌تر احتمال دارد زمینه‌ساز ایجاد مشکلات مشابه بین سازمان‌ها شده باشند.

بدیهی است که این نکته تنها به سرعت بیش‌تر کار و برای داشتن یک نقطه‌ی شروع در تحلیل سازمان، کمک می‌کند. والا همان‌طور که قبلا دیده‌ایم، در حل مسئله‌ی هر کارفرما با مسئله‌ای جدید مواجهیم و باید مسئله را از نو حل کنیم.

دوست داشتم!
۰

بزرگ شرط نبندید؛ ایده‌های میلیون دلاری از شرط‌های کوچک پدید می‌آیند!

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

پیتر سیمز این‌جا در تچ کرانچ مقاله‌ی بسیار جالب و جذابی نوشته در مورد این‌که ایده‌های میلیون دلاری از کجا پیدا می‌شوند. این مقاله این‌قدر جذاب است که من ترجیح دادم کامل ترجمه‌اش نکنم تا خودتان تشریف ببرید و مطالعه‌اش کنید. اما برای آن‌ها که حوصله یا وقت‌اش را ندارند؛ نکات مهم این مقاله از این قرار است:

  1. هیچ کارآفرین موفقی با یک ایده‌‌ی بزرگ شروع نمی‌کند؛ بلکه با ایده‌های معمولی و برای حل مسائل پیش‌پاافتاده‌ی موجودِ پیش رو شروع به‌کار می‌کند. در حین همین فرایند حل مسئله است که کارآفرینان ایده‌ی بزرگ‌شان را کشف می‌کنند. مثال جذاب: پروژه‌ی سرگئی برین و لاری پیچ، طراحی یک سیستم جستجو برای کتاب‌خانه‌ی دانشگاه استانفورد بود؛ نه یک موتور جستجوی جهانی به نام گوگل!
  2. تقریبا هر جا کسی با ایده‌ی بزرگی شروع کرده شکست خورده؛ مثال واضح‌اش: گوگل ویو! اگر این طور نبود که همه موفق می‌شدند. بیل هیولت یکی از دو بنیان‌گذار HP کشف کرده که از هر ۱۰۰ ایده‌ی خوب HP، تنها ۶ ایده تبدیل به پیشرفت‌های اساسی می‌شوند!

این، یکی از جذاب‌ترین مقالاتی بوده است که در زمینه‌ی نوآوری و کارآفرینی خوانده‌ام. من خودم همیشه به دنبال یک ایده‌ی بسیار عالی و الماس نشان برای کارآفرین شدن بوده‌ام؛ ظاهرا اشکال‌ام همین بوده که هنوز به جایی نرسیده‌ام!

دوست داشتم!
۲

۶ عنصر یک زندگی خوب

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

نویسنده: تونی شوارتز/ مترجم: علی نعمتی شهاب

من آخرین پست وبلاگم را با این جمله به پایان رساندم: “معیار درست بزرگ‌منشی ظرفیت ما برای حرکت در برابر بادهای مخالف زندگی همراه با چابکی و ظرافت است: پذیرفتن خودمان به همان شکل که هستیم بدون متوقف کردن تلاش‌های‌مان برای بهتر شدن.”

هفته‌ی پیش من در این مورد عمیق‌‌تر اندیشیدم. چیزی که به ذهنم رسید این بود که یک زندگی خوب تا چه حد به پذیرفتن پارادوکس‌ها نیازمند است.

همیشه انتظار یاد گرفتن و رشد کردن را داشته باشید؛ اما خودتان را همان‌طور که هستید بپذیرید

یادگیری و رشد نیازمند آمادگی برای نگاه صادقانه و بی‌رحمانه به نقاط ضعف‌مان است. با بهترین نقطه‌ی قوت‌ شخصی‌تان آغاز کنید. وقتی زیاده از حد از آن استفاده می‌کنید، اغلب این نقطه‌ی قوت به بزرگ‌ترین نقطه‌ی ضعف شما تبدیل می‌شود.

مهم‌ترین نقاط قوت من، توانایی هدایت‌گری و هم‌دلی است. وقتی بیش از حد آن‌ها را به کار بگیرم، به زورگویی تبدیل می‌شوند. چند ماه پیش من با مشتری درگیر شده بودم که فکر می‌کردم غیرمنصفانه و با دورویی با من رفتار کرده است. من با او منصفانه رفتار کردم و این منجر به از دست رفتن آن مشتری برای ما شد.

ارزش چندانی در شکستن خودم درباره‌ی آن‌چه رخ داد یا مقابله با عصبانیت‌ام وجود نداشت. مشتری بدرفتاری کرده بود؛ اما مهم‌تر، کاری بود که من انجام دادم: با پذیرفتن مسئولانه‌ و بخشیدن خودم درباره‌ی این حقیقت که هر چند زیادی نزدیک شدن به افراد بخش غیرقابل انکاری از من است؛ اما من هنوز می‌توانم خودم را رشد دهم و چیزهای جدیدی یاد بگیرم.

همین هفته‌ی پیش که من ملاقاتی با مشتری دیگری داشتم؛ احساس کردم ضروری است کمی واکنش جدی‌تر نشان بدهم. به جای این کار، من آگاهانه عقب‌نشینی را انتخاب کردم و اجازه دادم نتیجه‌ی کار، مواظب خودش باشد. و همین طور هم شد. با آگاه بودن از عادت خودم در مورد استفاده‌ی بیش از اندازه از یک نقطه‌ی قوت ـ یعنی با تشخیص نقطه‌ی آسیب‌پذیری خودم ـ توانستم انتخاب دیگری داشته باشم.

ارزش‌آفرینی برای دیگران و مراقبت از خودمان

تأمین ضروری‌ترین نیازهای‌ و آرزوهای‌مان موجب دل‌خوشی‌های پیاپی می‌شوند؛ اما این شادی‌ها کوتاه مدت هستند. وقتی ما به چیزی یا کسی فراتر از خودمان خدمت کنیم، دیرپاترین احساس بامعنا بودن زندگی و رضایت از آن را کسب می‌کنیم. بخشیدن به دیگران منبعی بی‌پایان از انرژی است.

به‌عنوان مثال وقتی با پرستاران بخش مراقبت‌های قلبی در بیمارستان کلیولند کلینیک کار می‌کردیم، به شکل سازگاری تعهد آن‌ها ما را شگفت‌زده می‌کرد. این پرستاران اغلب بدون این‌که چیزی بخورند، دمی بنشینند یا حتی دوشی بگیرند، ۱۲ تا ۱۴ ساعت به صورت مداوم برای بیماران‌شان کار می‌کردند.

با این حال تقریبا همه‌ی آن‌ها کارشان در خدمات‌رسانی به بیماران واقعا بدحال را رضایت‌بخش توصی می‌کردند. مشکل این بود که در طول زمان شغل آن‌ها طاقت‌فرسا می‌شد.

به تشویق بیمارستان پرستاران نیازهای بیماران را بر نیازهای خودشان مقدم می‌دانستند و معتقد بودند که هر کار دیگری، خودخواهی است. بسیاری از پرستاران از پدیده‌ای به نام خستگی از غم‌خواری (Compassion Fatigue) رنج می‌بردند. نرخ خروج از شغل، بالا بود.

بنابراین قربانی کردن خودتان برای کمک به دیگران هیچ فرقی با تمرکز کامل بر روی خودتان به هزینه‌ی دیگران ندارد. خودخواهی یعنی لذت‌بخش ساختن زندگی خودتان؛ اما مراقبت زا خود درباره‌ی اطمینان حاصل کردن از تأمین نیازهای اساسی شما است؛ بنابراین شما از خودتان رها می‌شوید و برای ارزش‌آفرینی برای دیگران انرژی به دست می‌آورید.

تمرکز زیاد و بازسازی منظم

ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که در آن هم‌واره با تقاضاهایی عجیب دست و پنجه نرم می‌کنیم؛ اما به ندرت روی چیزی برای زمانی طولانی تمرکز می‌کنیم. توجه مجذوبانه ـ توانایی به تأخیر انداختن دیگر چیزهای لذت‌بخش برای تمرکز بر یک موضوع در یک زمان خاص ـ شرط لازم رسیدن و حفظ تعالی در هر چیزی است.

اگر چه برخالف ماشین‌ها، از انسان‌ها انتظار نمی‌رود در بالاترین ظرفیت برای مدت طولانی کار کنند. به جای آن ما انسان‌ها طوری ساخته شده‌ایم تا تقریبا در هر ۹۰ دقیقه، بین مصرف کردن انرژی قبلی، برای کسب انرژی جدید وقفه‌ای ایجاد کنیم.

ساعاتی که کار می‌کنید ارزش ایجاد شده توسط شما را تعیین نمی‌کند؛ بلکه انرژی که به ساعات کاری‌تان می‌آورید است که مهم است. هر چقدر با مهارت بیش‌تری خود را بازسازی کنید، انرژی بیش‌تری هم خواهید داشت.

انسان‌های دارای به‌ترین عملکرد ـ موسیقی‌دان‌ها، شطرنج‌بازان و قهرمانان ورزشی ـ معمولا به همین شکل تمرین می‌کنند: بیش‌تر از ۴ و نیم ساعت در روز تمرین نمی‌کنند. آن‌ها از بیش‌تر نصف ما هم بیش‌تر می‌خوابند و چرت‌های بیش‌تری هم می‌زنند.

این افراد کشف کرده‌اند که وقتی برای مدت زیادی تمرین می‌کنند؛ حواس‌شان پرت می‌شود، انرژی‌شان کاهش می‌یابد و کارشان خسته‌کننده می‌شود. اما به این دلیل که آن‌ها در زمان کار کردن‌شان کاملا روی کار تمرکز دارند؛ در زمان کوتاه‌تری کار بیش‌تری انجام می‌دهند.

اگر دوست داشتید در مورد این‌که چطور انرژی‌تان را مدیریت می‌کنید بیش‌تر بدانید، آزمون انرژی ما را امتحان کنید.

منبع

دوست داشتم!
۰

لینک‌های هفته (۳۲)

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

هفته‌ای بسیار پرلینک در پایان هشتمین ماه! شخصا پیشنهاد می‌کنم لینک‌های قرمز شده‌ی قسمت اقتصاد را حتما بخوانید.

پیش از شروع سه نکته:

  1. لینک‌هایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینک‌ها متمایز می‌کنم.
  2. برای دیدن لینک‌های کلیه‌ی قسمت‌های قبل، می‌توانید به این‌جا مراجعه بفرمایید.
  3. این مجموعه پست‌ها در حکم یک دفترچه‌ی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم می‌گذارم، برای این است که به نظرم برخی اخبار حداقل تیترشان باید توسط کسانی که در حوزه مشاور‌ه‌ی مدیریت و آی‌تی فعال هستند، دیده شوند. بنابراین اگر تعداد لینک‌ها زیاد هستند، اولا ببخشید و ثانیا این‌که حداقل به تیترها نگاهی بیاندازید؛ ضرر نمی‌کنید!

با این توضیحات لینک‌های هفته را مرور می‌کنیم:

مدیریت:

مدیریت در شرایط بحران و رکود (احسان اردستانی)

۵ نکته کاری که می‌توان از “کلاه‌قرمزی” آموخت و زمان‌هایی برای رویاپردازی و گذشته و آینده (امیر مهرانی)

هنر علافی (این مطلب قدیمی رضا بهرامی در راستای لینک دوم امیر مهرانی خواندنی است!)

اولین الگو و نمونه مستند مدیریت پروژه (کار خوبی که مهدی عرب عامری آغاز کرده و ضمن تشکر از ایشان، امیدوارم ادامه‌دار باشد!)

تنبلیم و باید این تنبلی را زدود و این افراد ظالم! (مدیر نباید احساسات را در تصمیم‌گیری دخالت دهد! موافقم کامل!) (مجید آواژ)

چگونه رزومه بنویسیم؟ (مایا؛ کسب و کار اینترنتی)

گفتگوی دنیای اقتصاد درباره کسب و کار در صنایع کوچک (با استاد پرویز درگی)

سه روش برای شناخت تناسب فرهنگی کاندیدای شغل با شرکت (محمد سالاری)

کاغذ وخودکار ابزاری که مدیران فراموش کرده‌اند

ده نکته یادگرفتنی از ژاپن

افزایش بهره‌وری با جست‌وجوی تفریحی در اینترنت در ساعات کار (البته به این شرط که از ۲۰ درصد زمان کاری کم‌تر باشد!)

خلاقیت و نوآوری در سازمان‌ها

سه روش برای شروع صحبت در یک جلسه

رهبری سازمانی

قدرت برند

۱۰شغل برتر (در آمریکا)

فناوری اطلاعات:

با اپلیکیشن TravAlert در سفرها آسوده بخوابید! (فقط و فقط به دلیل پی‌نوشت بسیار مهم و خواندنی دکتر این‌جا قرار گرفت!) و پیرزنی که اینترنت یک کشور را قطع کرد! (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

Share and Share Alike (“خانم گانسکی می‌گوید که به‌اشتراک‌گذاری اطلاعات، آینده‌ی بیزینس است. اما یکی از مهم‌ترین جلوه‌های آن، توانایی به‌اشتراک‌گذاری اشتباهات و شکست‌ها است تا دیگران آن‌ها را مرتکب نشوند!”)

افزایش هشت درصدی سرمایه‌گذاری در IT آمریکا

گوگل واقعا چقدر بزرگ است (این وبلاگ را این هفته کشف کردم؛ بهترین ارتباط: نوشته‌های آقای علی اسماعیل‌زاده)

مدیریت گوگل تغییر کرد و مهم‌ترین دستاوردهای گوگل در زمان مدیریت اریک اشمیت

تعدادکاربران اینترنت و وایمکس کشور/ رتبه ایران دراتحادیه جهانی مخابرات

امین ذوفنون، مدیر توسعه فیسبوک: نوازنده کمانچه، عاشق فرهنگ ایران و موسیقی بنان

تحلیل سیستم های رایانه ای یکی از بهترین مشاغل سال ۲۰۱۱

رهبری آندروید در بازار موبایل‌های هوشمند تا سال ۲۰۱۶

سرمایه‌گذاری ۵ میلیاردی شرکت‌ها برای کنفرانس‌های ویدئویی تا سال ۲۰۱۵

سریع‌ترین اینترنت دنیا ایجاد شد (۴۴۸ گیگابیت در ثانیه!!!)

سرقت‌های اینترنتی ۲۵ درصد کاهش یافت

آمار پسوندهای اینترنتی در ایران

برترین برندها و سیستم‌عامل‌های موبایل: آندروید پیش می‌آید

حجم اطلاعات تا سال ۲۰۱۵ به ۱۵ زتابایت می‌رسد

فروش ۲۲ میلیون دستگاه تبلت در سال ۲۰۱۱ در اروپا

بیش از نیمی از بزرگسالان آمریکایی از فیس‌بوک استفاده می‌کنند

“آی- فن ۵” دوربین ۸ مگاپیکسلی دارد (سوتی مدیرعامل سونی!)

تغییر سیاست‌های سازمان‌ها در استفاده از نسل جدید سخت‌افزارها و نرم‌افزارها

سیستم‌عامل گوگل در آستانه شکست اپل

سازمان‌ها نگران مدیریت خدمات پردازش ابری

حل دائمی مشکل استفاده از «اندروید مارکت» برای کاربران ایرانی!

گوگل دروغ می‌گوید (دروغ ۱۳ گوگل!)

اپل، تولد ۳۵ سالگی‌ات مبارک!

مایکروسافت ۳۶ ساله شد

دیتاسنتر ملی در سال ۹۰ افتتاح می‌شود

داستان اولین تماس با تلفن همراه در ۳۸ سال پیش/ تصاویر موبایل در گذر زمان

اقتصاد:

معیار خوشبختی (علی سرزعیم)

قیمت نفت (حجت قندی)

نظریه بازی برای انقلابی‌ها (“اگر تغییرات نهادی واقعی به وجود نیاید، پادشاه‌ها و دیکتاتوران همیشه امکان دارد که نظرشان را عوض کنند. این در ۱۳۸۱ به همان اندازه درست است که در ۲۰۱۱٫”)

آنچه نمی‌دانید عصبی‌تان می‌کند (“ما ترجیح می‌دهیم بدترین‌ها را بدانیم به جای اینکه در شک و تردید به سر ببریم؟ چون وقتی که ما خبر بد را دریافت می‌کنیم برای لحظه‌ای گریه و مویه کرده و سپس سرگرم بهترین کاری که می‌توانیم برای زندگی‌مان در شرایط جدید بکنیم می‌شویم. رفتار و تلقی‌مان را تغییر می‌دهیم. ما شناختمان را بالا می‌بریم و معیارهایمان را پایین می‌آوریم. ما یدک‌ها و کمک‌های خودمان را پیدا می‌کنیم، اما نمی‌توانیم با شرایطی کنار بیاییم که هنوز نمی‌دانیم آن شرایط چیست. آینده نامطمئن ما را در حالت ناراحت‌کننده‌ای معطل و درمانده نگه می‌دارد که هیچ کاری بدون انتظار کشیدن نمی‌توانیم انجام دهیم.”)

باورهای نادرست اقتصادی: کنترل قیمت‌ها، تورم را کنترل می‌کند (” اگر تعریف قدیمی تورم (در ابتدای قرن بیستم و قبل‌تر) را به یاد آوریم به راحتی قابل‌فهمیدن است. تورم را در آن زمان، کاهش قدرت خرید پول تعریف می‌کردند. چنین کاهش مداوم فقط با رشد سریعتر هر ساله عرضه پول از رشد تقاضای پول اتفاق می‌افتد. چنین شرایطی منجر به تلاش مردم برای خرج کردن پول می‌شد- با خرید کالاها، خدمات و دارایی‌های واقعی و مالی. این تلاش‌ها قیمت‌ها را به سمت بالا فشار داده و قدرت خرید پول را کاهش می‌داد. مادامی که عرضه پول به رشد سریع خود ادامه دهد، پس قیمت‌ها به طور کلی افزایش و قدرت خرید پول کاهش می‌یابد.”)

کروزوئه کالاها را با قدرت ذهنش ساخت: اقتصاد رابینسون کروزوئه (“بسیار مهم است که درک کنیم یک شئ وقتی کالا می‌شود که شخصی آن را وارد برنامه‌هایش کند.”)

مالیات بر ارزش افزوده در سال ۹۰: چهار درصد

جزئیات سیاست‌های پولی برای سال جدید مشخص شد: رونمایی کامل از بسته پولی

یک پنجم سال ۹۰ رسما تعطیل است

برای سال جدید تصویب شد: وام خرید مسکن؛ ۲۰ میلیون تومان

بانک مرکزی اعلام کرد: نرخ رسمی تورم در سال ۸۹

فرزین خبر داد: طرح اصلاح نظام خزانه‌داری و بودجه کشور

۸ سرفصل طرح تحول بانکی منتشر شد

باید‌ها و نبایدهای حذف «چند» صفر از پول ملی!

بیزینس مانیتور پیش‌بینی کرد: افزایش سهم حق بیمه از تولید ناخالص داخلی ایران

جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

منسوخ شدن استخدام نوجوانان: کار به چه درد می‌خورد؟ (“شما در هر کاری ـ و خصوصا کارهایی که دستمزد پایینی دارد ـ سریعا می‌آموزید که کار کردن هم به جهت فیزیکی و هم به جهت ذهنی دشوار است. شما باید بیش از آن چیزی که علاقه دارید، علاقه نشان دهید. باید کارهایی انجام دهید که دوست ندارید. شما می‌توانید بهانه‌هایی جور کنید تا از زیر کار در روید، اما نمی‌توانید، چون همیشه وظایفی هست که باید انجام شود. و اگر این کار به دیگران مربوط باشد، در صورت انجام نشدن از سوی شما، دیگرانی که پیش و پس از شما در مسیر آن کار هستند، وظایفشان بیشتر و سخت‌تر می‌شود و این موجب تنفر همه از شما می‌شود.”)

روانشناسی خودنمایی: ثروت بی‌هدف، ماشین بی‌سوخت است

Getting a New Job? It Pays to Speak Up about Salary (در زمان مذاکره برای گرفتن یک شغل جدید، مذاکره در مورد حقوق را فراموش نکنید. رودربایستی هم نداشته باشید؛ این حق شماست. تحقیقی که نتیجه‌اش در این مطلب منتشر شده نشان داده کسانی که در مورد حقوق‌شان مذاکره کردند ـ حتا در میان تازه‌کارها ـ به صورت متوسط ۵ هزار دلار بیش‌تر از کسانی که این کار را نکرده بودند، حقوق می‌گیرند. این تفاوت، برای افراد تازه‌کار که افزایش حقوق سال‌های بعدشان مبتنی بر حقوق سال‌های اول کارشان است، بسیار چشم‌گیرتر می شود.)

رنج کشیدن مغز از بی‌عدالتی

پ.ن. ۱. لطفا اگر وبلاگی، پستی یا مطلبی را من ندیده بودم یا نمی‌شناسم، کامنت بگذارید و معرفی بفرمایید برای یادگیری بیش‌تر.

پ.ن.۲. اگر دوست داشتید توئیتر گزاره‌ها را برای دیدن ایده‌ها و حال و احوال روزانه‌ی من و گودر گزاره‌ها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی (و گاهی هم که خیلی هیجان‌زده می‌شوم، علم و طنز و چیزهای دیگر!) دنبال کنید.

دوست داشتم!
۰

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۱۵)

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

“خود تورس بهتر شده است؟ فکر نمی‌کنم. موضوع این است که فکر نمی‌کنم که تورس بتواند بهتر شود. ایبراهیموویچ هم بهتر نشده. او همان بازیکن سابق است و در بود یا نبود اتوئو یک جور بازی می‌کند. می‌توانی تغییراتی داشته باشی و از اشتباهات‌ات بکاهی؛ ولی چطور می‌توانی بهتر شوی؟” (گفتگوی روزنامه‌ی مارکا با فرناندو تورس؛ این‌جا)

درس این شماره این است: حتما لازم نیست برای واقعا به‌تر شدن تلاش کنید. همین که بتوانید تعداد اشتباهات‌‌تان را کاهش دهید یعنی به‌تر شدن!

 

دوست داشتم!
۰

مقاله‌ی هفته (۶): چگونه با تحلیل اطلاعات رقابت کنیم

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

موضوع تحلیل اطلاعات (Analytic) از آن موضوعات جذابی است که دارد این روزها به لطف تمرکز استاد معروف مدرسه‌ی مدیریت هاروارد یعنی توماس داونپورت بر این موضوع در دنیا به‌شدت مورد توجه قرار می‌گیرد و کاربردهای‌اش نیز در عمل گسترده‌تر می‌شوند. امواج این تغییر دارد کم‌کم به کشور ما هم می‌رسد و به نظر می‌رسد جدیدترین مد مدیریت و آی‌تی که در سال‌های آتی در ایران شدت مورد توجه خواهد بود، همین موضوع باشد.

به‌ دلیل اهمیت و جدید بودن این موضوع، مقاله‌ی این هفته اختصاص دارد به مروری اجمالی بر این‌که تحلیل اطلاعات چیست و چطور باید اجرایی شود. در هفته‌های بعد به مرور مقالاتی از خود داونپورت هم در این زمینه خواهیم پرداخت.  داونپورت حرف‌های‌اش را در دو کتابی هم که در این زمینه نوشته شرح و بسط داده است. مقاله‌ی این هفته از نگاهی کلی‌تر و اجرایی‌تر به پیاده‌سازی سیستم تحلیل اطلاعات در سازمان و جنبه‌های آن نگریسته است.

بنابراین با هم نگاهی می‌اندازیم به مقاله‌ی جیم فریس؛ مدیر خدمات‌ مشاوره‌ی کسب و کار جهانی SAS (که احتمالا معروف‌ترین تأمین‌کننده‌ی نرم‌افزارهای تحلیل اطلاعات در جهان است):

  • تحلیل اطلاعات درباره‌ی استخراج ارزش‌های پنهان در داده‌های حجیم سازمان‌ها است! و به همین دلیل است که تحلیل اطلاعات، اسلحه‌ی پنهان سازمان‌ها است.
  • تا یکی دو سال قبل سؤال اصلی مدیران و کارشناسان سازمان‌ها این بود که: “حالا این به چه دردی می‌خوره!؟” این روزها اما اهمیت تحلیل اطلاعات کاملا شناخته شده و ما با این پرسش روبرو هستیم: “من می‌دونم به چه دردی می‌خوره. چطوری اجراش کنم!؟”
  • سیستم‌های تصمیم‌یار مدیریت (DSS) نسل قبلی سیستم‌های تحلیل اطلاعات امروزی محسوب می‌شوند و هوش‌مندی کسب و کار (Business Intelligence) نسل بعدی آن!
  • برای پیاده‌سازی تحلیل اطلاعات، پیشنهاد آقای فریس توسعه‌ی یک مرکز تعالی تحلیل اطلاعات در سازمان (Analytical Center of Excellence) یا ACE است.
  • برای پیاده‌سازی ACE در سازمان نیاز به چهار نوع تخصص داریم:
    • فناوری: برای توسعه‌ی زیرساخت نرم‌افزاری و تکنولوژیکی تحلیل اطلاعات.
    • مشاوره: سطح کسب و کار؛ کاشف و توسعه‌دهنده‌ی کاربردهای تحلیل اطلاعات برای کسب و کار.
    • آموزش: برای آموزش اهمیت و روش استفاده از کاربردهای تحلیل اطلاعات.
    • مدیریت: برای توسعه‌ی سیاست‌ها، استانداردها و راه‌نماهای استفاده از تحلیل اطلاعات و هم‌چنین مدیریت عملکرد.
  • ACE در سه فاز پیاده‌سازی می‌شود: برون‌سپاری کل فعالیت‌های تحلیل اطلاعات به بیرون سازمان، توسعه‌ی متمرکز تحلیل اطلاعات در سازمان و ترکیب دو حالت فوق.

  • برای تحلیل اطلاعات، مدل بلوغی توسط داونپورت طراحی شده که دارای ۵ سطح است (به‌ترتیب از کم‌ترین سطح بلوغ به بیش‌ترین): آسیب‌رسانی، تحلیل محلی اطلاعات، اشتیاق، سازمان تحلیل‌گر و رقابت‌گر براساس تحلیل اطلاعات. پروژه‌ی پیاده‌سازی ACE از سطح سوم کلید می‌خورد.
  • ارزیابی سطح بلوغ براساس ۹ معیار زیر انجام می‌شود (هر کدام پرسش‌نامه‌ی استاندارد خودشان را دارند و با مصاحبه‌های تکمیلی پشتیبانی می‌شوند که البته پرسش‌نامه‌های‌اش در دسترس من و شما نیست!): استراتژی، پشتیبانی مدیریت ارشد، فرهنگ سازمانی، زیرساخت فناوری، مدیریت داده‌ها، مهارت‌ها / مزیت‌های تحلیلی، فرایند تصمیم‌گیری، اجرا و پایش / گزارش‌دهی.
  • پیاده‌سازی ACE شامل ایجاد تغییر در اجزای سازمانی زیر است: اهداف، فرایندهای تحلیلی (جایگاه تحلیل اطلاعات در فرایندهای کلیدی سازمان)، مهارت‌ها، فرهنگ سازمانی و زیرساخت فناوری.
  • اهمیت حمایت پشتیبانی مدیریت ارشد در موفقیت تحلیل اطلاعات، فراموش نشود! آن‌ها هستند که مشتریان اصلی این سیستم محسوب می‌شوند.
  • فرایند تصمیم‌گیری براساس تحلیل اطلاعات شامل چرخه‌ای تشکیل شده از ۵ گام زیر است:
    • پردازش داده‌ها.
    • تحلیل داده‌ها.
    • تصمیم‌گیری.
    • اقدام / اجرا.
    • پایش.
  • و سرانجام این‌که تحلیل اطلاعات دو جنبه دارد: جنبه‌ی کاربردی و جنبه‌ی فناوری. جنبه‌ی کاربردی‌اش می‌شود تصمیم‌گیری براساس اطلاعات و فکت‌ها و جنبه‌ی فناوری‌اش می‌شود نرم‌افزارهایی مثل همین هوش‌مندی کسب و کار محبوب این روزها. سازمان برای موفقیت، به بلوغ در هر دو بُعد نیازمند است.

این مقاله‌ی جذاب و خواندنی و نسبتا طولانیِ ۲۰ صفحه‌ای را از این‌جا دانلود کنید (برای این‌که بیش‌تر ترغیب‌تان کنم به دیدن اصل مقاله، این مقاله کلی نمودار و شکل جذاب دارد که باید ببینید!)

پ.ن. از شیوه‌ی پیشنهادی آقای فریس، برای طراحی و پیاده‌سازی سیستم‌های مدیریتی در سازمان هم می‌توان الگوهای خوبی گرفت. من حال ندارم بنویسم‌شان؛ ولی خوب، می‌دانم که خوانندگان باهوشی دارم!

دوست داشتم!
۴