لینک‌های هفته (۱۷)

این هفته نوشتن در این پست کمی تأخیر شد و در واقع به هفته‌ی بعد منتقل شد! امیدوارم دیگر این اتفاق رخ ندهد. با این توضیح بریم سر کار خودمون!

این مجموعه پست‌ها در حکم یک دفترچه‌ی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم می‌گذارم، برای این است که به نظرم برخی اخبار حداقل تیترشان باید توسط کسانی که در حوزه مشاور‌ه‌ی مدیریت و آی‌تی فعال هستند، دیده شوند. بنابراین اگر تعداد لینک‌ها زیاد هستند، اولا ببخشید و ثانیا این‌که حداقل به تیترها نگاهی بیاندازید؛ ضرر نمی‌کنید!

با این دو توضیح لینک‌های هفته را در قالب دسته‌بندی موضوعی مرور می‌کنیم:

مدیریت:

نایابی در تخصص (شعار من همیشه اینه که تخصص خود را بشناسید! در این پست شهرام کریمی معیار خوبی برای سنجش متخصص بودن / نبودن ارایه کرده.)

ارزش های سازمانی (اصطلاح ارزش‌های سازمانی این روزها خیلی این طرف و آن طرف شنیده می‌شود؛ از برنامه‌ریزی استراتژیک گرفته تا رفتار سازمانی. این مطلب خوب احسان اردستانی نگاهی نسبتا جامعی داشته به این‌که کلا این مفهوم یعنی چه!)

حل مسئله به روش شرلوک هولمز (من هم یک چیزی تو همین مایه‌ها ترجمه کردم که البته با این مطلب امیر مهرانی متفاوته. یک مدت بگذره از مطلب بسیار عالی امیر، منتشرش می‌کنم.) و جمع بندی: تاخیر پرداخت حقوق و استرس شغلی (امیر این هفته یک نظرسنجی داشت در مورد نتایج تأخیر در پرداخت حقوق. این پست جمع‌بندی نظرات ارایه شده و توصیه‌هایی در این مورد است که حتما توصیه می‌کنم اگر شاغل هستید بخوانیدش.)

اگر مشتری گزاره‌ها بوده باشید، من دور و بر زمان ال کلاسیکو چند تا پست در مورد درس‌های مدیریتی بارسا نوشتم. حالا بعد از فاجعه‌ی ال کلاسیکو مهدی عرب عامری آمده و در پست مورینیو، مدیری برای تمام پروژه ها همه‌ی ما طرف‌داران بارسا را با خاک ورزش‌گاه سانتیاگو برنابئو یکسان کرده! من اگر چیزی در جواب این پست ننوشتم به خاطر پاسخ منطقی و جالب آیدین کسایی در پست مدیری خاص، نه برای پروژه‌های خاص بود. طبعا نظر من به نظر آیدین نزدیک‌تره! مدیران پروژه راه‌نمای مهدی را هم تحت عنوان مدیریت ریسک آسان مطالعه کنند.

چه می‌کنه این نیام یراقی! چند تا پست عالی داشت این هفته که نتوانستم از بین‌شان انتخاب کنم: پرسشنامه (حضرات محققین چطور پرسش‌نامه طراحی می‌کنید‍؟ این پست را بخونید و یاد بگیرید!)، چگونه بنویسیم؟ (رفرنس‌دهی در مقاله و تحقیق این طوری است!)، به یک ایده جهت رسیدن به ذهن نیازمندیم (این همه من می‌گم ایده مهمه؛ هیشکی گوش نمی‌کنه. کیس بانمکی را که نیام در این مورد نوشته بخونید!) و ارائه های آسانسوری

تفکیک مسائل شخصی از محیط کار- خلاصه نظرات و نتیجه گیری (نکاتی که مجید آواژ در این یادداشت در مورد محدودیت‌های تکنولوژیک در محیط کار گفته‌اند و دلایل این کار جالب‌اند؛ اما من شخصا جز در مورد موبایل با بقیه به‌ویژه محدودیت اینترنت مخالفم. مخالفت‌ام دلایل خاص خودش را دارد که شاید در آینده‌ی نزدیک نوشتم.)

تهران: پنجمین کنفرانس بین‌المللی برند- ۱۱ آذرماه ۱۳۸۹ (خلاصه‌ی جذابی از سخنرانی دیوید آکر از بزرگان بازاریابی) و معرفی کتاب هنر ایجاد انگیزه (هر دو از استاد پرویز درگی. دومی را بدهید از بچه‌ی ۵ ساله تا آدم‌های ۵۰۰ ساله بخونند!)

آقای خرمی‌راد هم چند تا پست بسیار عالی داشتند طبق معمول: برنامه ریزی پروژه چیه؟ و ارائه یا تکمیل طراحی؟

توسعه نرم افزار Agile (توسعه‌ی چابک یعنی چی؟)

برنامه مدیریت ریسک پروژه (وبلاگ درس‌های آموخته پس از مدت‌ها به‌روز شد. تعریف و اجزای برنامه‌ی مدیریت ریسک پروژه را در این پست بخوانید.)

مدیران خودشیفته: مزایا و معایب

چگونه به کارکنان بی‌تفاوت خود انگیزه بدهیم

تاثیر تصمیمات روزانه مدیران بر استراتژی سازمان (در هر سطحی از سازمان که مدیریت می‌کنید، این مطلب را لازم است بخوانید.)

فناوری اطلاعات:

گوگل با شبکه اجتماعی Google +1 می آید (خبر بسیار جالب؛ به امید پیروزی گوگل بر رقبای‌‌اش یعنی فیس‌بوک و اپل! مایکروسافت را هم اصلا جزو رقبا محسوب نکردم … :دی) و مقایسه ای بین گوشی جدید گوگل و Galaxy S (از مهرداد نایب)

۳۰ زن برتر کارآفرین اینترنتی (خواهران آن‌لاین به جای این همه گودربازی بیایید بروید ببینید چه کارها نمی‌شود در این فضای مجازی کرد! مطلب بسیار عالی مایا؛ کسب و کار اینترنتی)

گوگل در برابر فیس بوک: دوران طلایی شرکت‌های اینترنتی چقدر طول می‌‌کشد؟ (گوگل پیروز است! من مطمئنم …)

«فوربس» معرفی کرد: مردان قدرتمند جهان تکنولوژی

اتمام آدرس‌های اینترنتی در ماه‌ژانویه (سیستم IPv4 به پایان راه رسید …)

برترینهای جستجو در موتور گوگل

برترین جستجوها و سئوالات در یاهو / نشت نفت بریتیش پترولیوم در صدر

ارائه نسل چهارم شبکه‌ بی‌سیم در آمریکا دانلود فیلم ویدئویی در یک دقیقه (نخورید این سرعت‌ها رو …)

رونمایی نسخه فارسی سیستم عامل آندروئید/ “فارسی تل” در گوشی گوگل (خبر مهم)

معرفی بزرگترین حملات سایبری جهان/ استاکس نت پیچیده ترین کرم رایانه‌ای

“فیس بوک” عامل یک پنجم طلاقها درآمریکا

اقتصاد:

درس‌هایی که برای بازی زندگی باید یاد گرفت (گریگوری منکیو استاد معروف افتصاد هاروارد در این مطلب به دانش‌هایی پرداخته که یک دانش‌جوی تازه وارد به دانشگاه حتما یاد بگیرد. این مطلب یکی از جذاب‌ترین مطالبی بوده که این هفته خواندم. حتما مطالعه کنید.)

خلع سلاح (به کدام منبع اطلاعاتی دقیق در مورد اقتصاد ایران اشاره می‌کنید حضرات مثلا محقق و روزنامه‌نگاران دنبال مشتری؟) و احتکار پیاز (اقتصاد سیاسی احتکار) (هر دو از حامد قدوسی عزیز)

وبینارهای آی‌ایم (وبینارهای انجمن بین‌المللی مدیران ایرانی آغاز شد. تشریف ببرید این‌جا برای ثبت‌نام در اولی‌اش با سخنرانی دکتر هژیر رحمان‌داد)

دکتر رنانی: تحقیقات دانشگاهی درباره طرح هدفمندی، سانسور می‌شود (خواندن این سخنرانی طبق معمول عالی دکتر رنانی توصیه اکید می شود.)

ماندگاری در آمریکا بعد از دریافت دکترا (ایرانی‌ها در میان تمام ملل بیش‌ترین ماندگاری را پس از دریافت دکترا در ایالات متحده دارند. جای تأسف است … از پویان مشایخ)

اقتصاد برای همه معنی اقتصادی قیمت چیست؟

جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

چرا می نویسم ؟ (کمی بی‌ربطه به این‌جا ولی جالبه! یک نقل قول جالب در مورد چراییِ نوشتن توسط مازار ناظمی عزیز)

فصل تولد شخصیت ما را می‌سازد

چرا سر رایانه خود داد می زنیم؛ کشف علت تمایل انسان به دوستی با دستگاههای الکترونیکی!

تمام مغز خاستگاه خلاقیت است (چپ مغزی و راست مغزی افسانه است!)

مغز خاطرات را مدیریت می کند/ تصمیم گیری برای خاطراتی که باید فراموش شوند (این کشف فو‌ق‌العاده است!)

درس “خوشبختی” در مدرسه آلمانی (مسئولان مدرسه‌ای در آلمان به فکر راه‌انداختن درس جدیدی برای دانش‌آموزان افتاده‌اند. عنوان این درس “خوشبختی” است. قرار است دانش‌آموزان از طریق این درس برای ورود به دنیای بزرگ‌سالان آماده شوند، البته خوشبخت!)

امکان خواندن افکار در آینده‌ای نزدیک!!! (این آلمانی‌ها خطرناک‌اند ها!)

قسمت‌های قبل:

برای دیدن لینک‌های کلیه‌ی قسمت‌های قبل، می‌توانید به این‌جا مراجعه بفرمایید.

پ.ن. ۱٫ لطفا اگر وبلاگی، پستی یا مطلبی را من ندیده بودم یا نمی‌شناسم، کامنت بگذارید و معرفی بفرمایید برای یادگیری بیش‌تر.

پ.ن.۲٫ اگر دوست داشتید توئیتر گزاره‌ها را برای دیدن ایده‌ها و حال و احوال روزانه‌ی من و گودر گزاره‌ها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی (و گاهی هم که خیلی هیجان‌زده می‌شوم، علم!) دنبال کنید.

دوست داشتم!
۰

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۲)

کارلو آنچلوتی در مصاحبه‌ای که سایت گل فارسی منتشر کرده حرف بسیار جالبی زده: “حریف‌ها دیگر از ما نمی‌ترسند!” به نظرم این حرف کارلتو می‌تواند بنیان یک استراتژی رقابتی جالب باشد: “در رقابت، برای پیروزی مهم است که حریف فکر کند نمی‌تواند با ما رقابت کند!” این طوری رقیب یا وارد رقابت با ما نمی‌شود، یا اگر رقابت می‌کند احتمالا خیلی در آن حوزه سرمایه‌گذاری نخواهد کرد یا حتی اصلا دنباله‌رو (Follower) ما خواهد شد. در واقع این احتمالا باید یکی از استراتژی‌های اصلی ره‌بران بازار (Market Leaders) باشد؛ کاری که به نظر می‌رسد گوگل عزیز و اپل مثال‌های خوبی برای آن باشند!

پ.ن. به دلایلی در این آخر هفته امکان تدوین پست لینک‌های هفته برای من حاصل نشد. در نتیجه هر چند استثنا کردن اشتباه است و من هم با آن مخالف‌ام؛ اما خوب این بار چاره‌ای نیست. با این اوصاف قسمت ۱۷ پست لینک‌های هفته فردا منتشر خواهد شد.

دوست داشتم!
۰

۴ منبع ایجاد پیچیدگی در سازمان‌ها

سایت هاروارد بیزینس ریویو یک بخش ویدئوی بسیار جالب دارد که در آن در گفتگو با نویسندگان این مجله و اساتید مدرسه‌ی مدیریت هاروارد تلاش می‌شود برخی مفاهیم مدیریتی به شکلی ساده و کاربردی تشریح شوند. به همه‌ی دانشجویان و علاقه‌مندان مدیریت توصیه می‌کنم که این ویدئوها را از دست ندهند. این کار اگر برای بقیه واجب کفایی باشد، برای دانشجویان MBA واجب عینی است! در هر حال تلاش می‌کنم که هر از چند گاهی خلاصه‌ای از ویدئوهایی از این بخش که دیده‌ام این‌جا بگذارم. این هم اولین‌اش:

ران اشکناس در این‌جا از منابع ایجاد پیچیدگی در سازمان‌ها می‌گوید. به عقیده‌ی او وجود پیچیدگی در سازمان‌ها غیرقابل اجتناب است و به همین دلیل است که ساده‌سازی یک سفر تمام نشدنی است. بر همین اساس وی معتقد است که توانایی ساده‌سای پیچیدگی‌ها، یک شایستگی مدیریتی است.

خوب برای ساده‌سازی باید اول ببینیم پیچیدگی در سازمان‌ها از کجا  نشأت می‌گیرد؟ آقای اشکناس ۴ منبع ایجاد پیچیدگی را در سازمان‌ها شناسایی کرده است:

  1. وزن بالای ساختار سازمانی: وجود لایه‌های متعدد مدیریتی، پراکندگی جغرافیایی زیاد سازمان، وجود واحدهای متعدد در ساختار سازمانی و موارد مشابه همه باعث پیچیدگی ساختار سازمانی می‌شوند.
  2. پیچیدگی در مدیریت محصول: وجود تعداد زیادی محصول، فرایند تولید پیچیده، سفارشی‌سازی بیش از حد محصول (مثلا ۴ میلیون ورژن از یک صندلی!) و … همه نشانه‌های پیچیدگی در این حوزه هستند.
  3. عدم هم‌خوانی فرایندها با فناوری‌های جدید و محیط متغیر بیرونی: هر روز فناوری‌های جدیدی پدید می‌آیند و فناوری‌های موجود هم ارتقا پیدا می‌کنند. هنر مدیریت سازمان ایجاد یک سبد مناسب از فناوری‌ها است که طیفرایند تدوین برنامه‌ی استراتژیک تکنولوژی ایجاد می‌شود.
  4. رفتار مدیران (و کارشناسان): این رفتارها به‌ویژه در حالت ناخودآگاه‌شان مهم‌ترین عامل ایجاد پیچیدگی در سازمان هستند. اشکناس دو مثال در این زمینه می‌زند که بسیار گویا هستند: یکی داشتن ورژن‌های مختلف از یک فایل خاص و دیگری دادن اطلاعات غیرضروری به افرادی که به آن‌ها نیازی ندارند!

راه‌کار پیشنهادی آقای اشکناس هم خیلی ساده است: کشف پیچیدگی و رفع آن با ساده‌سازی. اشکناس برای اولی احتمالا مهم‌تر و سخت‌تر است پیشنهاد می‌کند که در درجه‌ی اول باید هر کس در هر نقشی در سازمان کشف کند که چه پیچیدگی‌های ایجاد کرده و در مرحله‌ی بعد از دیگران برای کشف آن‌ها کمک بگیریم!

پ.ن.۱٫ از میان این چهار منبع، چهارمی به نظرم جا برای فکر کردن و کشف کردن ـ به‌ویژه در زندگی شخصی‌مان ـ زیاد دارد.

پ.ن.۲٫ در همین زمینه قبلا مطلبی نوشته بودم تحت عنوان در ستایش سادگی که پیشنهاد می‌کنم آن را هم بخوانید.

دوست داشتم!
۷

۳ اصل دیگر رزومه‌نویسی

در مورد رزومه‌نویسی قبلا این‌جا راه‌نمایی نوشته‌ بودم . آن راه‌نما قطعا کافی نیست و هر از چند گاهی که نکات جدیدی در این زمینه ببینم به آن اضافه خواهم کرد. فعلا این سه نکته را داشته باشید تا بعد:

  1. رزومه یک ابزار بازاریابی است: شما با رزومه می‌خواهید خودتان را بازاریابی کنید. بنابراین باید حتما با طرح و برنامه‌ی مشخص به آن بپردازید و برای درست کردن‌اش، وقت بگذارید.
  2. رزومه اولین نقطه‌ی تأثیرگذار شما بر کارفرمای احتمالی است: یکی از نکاتی که آقای دکتر روستا ـ استاد محترم و برجسته‌ی بازاریابی ما ـ همیشه روی‌اش تأکید داشتند، اهمیت بسیار بالای ۳۰ ثانیه اول در مواجهه‌ی فروشنده (در این‌جا شما) با خریدار (در این‌جا کارفرمای احتمالی) بود. خوب طبعا این‌جا مواجهه‌ی شما با کارفرما از نوع مکتوب‌ و در قالب رزومه‌تان است؛ بنابراین باید حسابی روی رزومه کار کنید تا تأثیرگذاری لازم را داشته باشد.
  3. یک رزومه‌ی خوب باید حداکثر در دو دقیقه به صورت کامل مطالعه شود!

سومی برای خودم از همه جالب‌تر بود!

منبع

دوست داشتم!
۱

از مغزتان بیش از اندازه کار نکشید

نوشته: پاتریک جی. اسکرت / ترجمه: علی نعمتی شهاب

ساعت‌های طولانی که هر هفته کار می‌کنید ممکن است برای سازمان شما خوب باشد، ولی برای مغزتان خیلی خوب نیست. براساس تحقیقی طولانی مدتی که بر روی کارکنان بریتانیایی انجام شده، کار بیش از اندازه می‌تواند فرایند ضعیف شدن حافظه و توانایی تفکر به علت پیری را تسریع کند.

پیش از آن در سال ۱۹۸۵ محققات تحقیقی تحت عنوان Whitehall II را آغاز کردند که تأثیر کار، طبقه اجتماعی، عوامل روان‌شناختی و سبک زندگی را بر گسترش ابتلا به بیماری‌های مزمن در میان هزاران مرد و زن شاغل در ۲۰ دفتر خدمات شهری لندن بررسی می‌کرد. بین سال‌های ۱۹۹۷ تا ۱۹۹۹ و بین سال‌های ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۴، تعداد ۲۲۱۴ نفر از داوطلبان آزمایش‌های طراحی شده برای اندازه‌گیری کارکرد قوه تشخیص (Cognitive Function) را گذراندند. آزمایش‌ها شامل ارزیابی حافظه شفاهی و مهارت‌های گفتاری، هوش سیال (Fluid Intelligence) ـ که با حافظه کوتاه مدت، تفکر انتزاعی، خلاقیت و حل مسئله مرتبط است ـ و هوش کریستال شده (Crystallized Intelligence) ـ دانش انباشته شده در طول زندگی که از آموزش، کار کردن و تجربیات فرهنگی به دست می‌آیند ـ بود. هوش سیال با افزایش سن، بیماری یا جراحت تحت تأثیر قرار می‌گیرد؛ در حالی که هوش کریستال شده در سنین ۶۰ و ۷۰ سالگی رو به افزایش می‌گذارد و تا ۸۰ سالگی هم شروتع به کاهش نمی‌کند.

در مقایسه با شرکت‌کنندگانی که ۴۰ ساعت یا کم‌تر در هفته کار کرده بودند، کسانی که بیش‌تر از ۵۵ ساعت در هفته کار کردند نمرات کم‌تری در آزمایش‌های لغت‌شناسی (Vocabulary) در آزمایش‌های اولیه و انتهای دوره به دست آوردند. آن‌ها هم‌چنین در آزمایش دوم کاهش بیش‌تری را در هوش سیال نسبت به آزمایش اول از خود نشان دادند. این رابطه حتی با بررسی‌های بیش‌تر روی عوامل تأثیرگذار بر قوه تشخیص ـ مانند: تحصیلات، شغل، بیماری، استرس، خواب و … ـ به شدت تقویت شد.

این مطالعه اخطاری در مورد کار زیاد نداد و این را هم ثابت نکرد که کار زیاد برای مغز بد است. انحرافات بسیار زیادی در امتیاز به دست آمده در هر گروه وجود داشت ـ بعضی از افراد که ساعت‌های زیادی کار می‌کردند در آزمایش‌ها به شکل وحشتناکی خوب بودند، در حالی که برخی از افرادی که در گروه ۴۰ ساعت کار و کم‌تر قرار داشتند نتایج ناامیدکننده‌ای داشتند. نتیجه این تحقیق کشف وجود رابطه‌ای میان کار بیش از حد و کارکرد قوه تشخیص آدمی بود که البته یک رابطه علت و معلولی نیست. امکان دارد نتایج این تحقیق دلخواه کسانی که زیاد کار می‌کنند نباشد و این موضوع بر کسب امتیازهای پایین توسط این افراد در آزمایش‌های مورد استفاده برای سنجش قوه شناختی تأثیر بگذارد. محققان یک توضیح احتمالی دیگر برای نتایج این تحقیق دارند و آن این‌که افرادی توانایی تفکر پایینی دارند، زمان بیش‌تر برای تکمیل کارشان صرف می‌کنند و در نتیجه به زمان بیش‌تری نیز نیازمند هستند.

اجازه دهید فرض کنیم که چیزی در مورد کار زیاد وجود دارد که می‌تواند مشکلاتی را در آینده برای مغز ایجاد کند. این تأثیر کوچک و احتمالا غیرقابل اجتناب است. کار زیاد می‌تواند از دو راه اصلی به مغز و بدن ضرر برساند: افزایش استرس و با جایگزین شدن ورزش کردن، غذاهای سالم و سایر رفتارهای خوب. اگر شما زیاد کار کردن را سودمند و نیروبخش می‌یابید و آن را جایگزین روابط خود با دیگران نمی‌کنید، زیاد کار کردن احتمالا می‌تواند برای مغز شما مفید باشد. اگر کار برای شما طاقت‌فرسا است و مزاحم خواب شما می‌شود و شما را مجبور می‌کند تفریح را کنار بگذارید، توجه به سلامت روانی، فیزیکی و احساسی‌تان می‌‌تواند به هشیاری مغز شما برای در زمانی که سن‌تان بالا می‌رود کمک کند.

۴ راه برای هشیار کردن مغزتان عبارتند از:

  1. ورزش کردن: این برای مغزتان همانند بدتان مفید است.
  2. خودتان را از استرس‌ آزاد کنید: این‌که هر روز ۱۰ دقیقه ساکت در گوشه‌ای بنشینید یا از تکنیک‌های ریلکس شدن استفاده کنید، می‌تواند به از بین بردن استرس ـ چیزی که برای مغز بسیار مضر است ـ کمک کند. این کار هم‌چنین راه خوبی است برای اعمال کنترل بیش‌تر بر زندگی‌تان.
  3. ارتباط با خانواده و دوستان: روابط انسانی می‌تواند به حفظ سلامت روانی و فیزیکی کمک کنند.
  4. کار متفاوتی انجام دهید: کارتان را کنار نگذارید، چرا که این می‌تواند یک تغییر فریب‌دهنده باشد. قایق‌سواری کنید، درس پیانو بگیرید، به یک دانش‌آموز درس دهید، هم‌زمان با ناهار شطرنج بازی کنید و کارهای دیگری از این قبیل.

زمان استراحتی که به خود می‌دهید شما را دوباره سرشار از انرژی می‌سازد و می‌تواند برای کارتان هم مفید باشد!

منبع

پ.ن. رونوشت به خودم!

دوست داشتم!
۰

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۱)

در این دو سه هفته‌ی اخیر پست‌های فوتبالی کم نداشته‌ام! چند وقتی است که دارم به نوشتن یک مجموعه پست در مورد درس‌هایی که می‌شود از فوتبال به‌عنوان یک صنعت عظیم در دنیای امروز گرفت، فکر می‌کنم. این اولین پست در این زمینه است:

درس اول: وقتی قدرت زیادی دارید، سعی کنید در پایدار ماندن قدرت رقابتی‌تان دچار تردید شوید

سایت گل فارسی مصاحبه‌ی جالبی چاپ کرده از یک روزنامه‌نگار طرف‌دار بارسا در مورد ال‌کلاسیکوی این هفته. خوان کروز، معاون سردبیر روزنامه ال پاییس اسپانیا یک جای مصاحبه جملات جالبی دارد: “رئال شیفته قدرت است، ولی تردید را کم دارد. در زندگی هم کسی که تردید نکند مرتکب اشتباه می شود. دوشنبه بارسا به هوش تکیه داشت و رئال به قدرت.”

وقتی سازمانی قدرت زیادی دارد، حسابی حریفان‌اش را شکست می‌دهد و با موفقیت پیش می‌رود، معمولا بزرگ‌ترین اشتباهی که مدیران آن سازمان ممکن است بکنند، دل بستن به پایدار بودن آن موفقیت بدون تغییر در سازمان خود است. این اشتباهی بود که مورینیو انجام داد و نتیجه‌اش شکست تحقیرآمیز این هفته‌ی رئال بود. رئال در تمام طول این فصل تیم‌های رقیب را با ۴-۵ گل بدرقه می‌کرد و در مقابل از ضعیف‌ترین رقبا هم گل می‌خورد. در مقابل بارسا شاید نتایج درخشانی نمی‌گرفت (البته برد ۸-۰ آلمریا نشان داد بارسای واقعی یعنی چی) ولی خط دفاعی‌اش از وضعیت مناسبی برخوردار بود. و این دقیقا اشتباه “آقای خاص” بود: دفاع ضعیف رئال در برابر خط حمله‌ی قوی بارسا زانو زد و از آن طرف خط حمله‌ی قدرت‌مند رئال در برابر خط دفاعی بدون اشتباه بارسا نمایش پرفروغی نداشت. در واقع پاشنه‌ی آشیل رئال این‌جا معلوم شد: وقتی خط حمله‌اش نتواند کاری بکند، دفاع ضعیف این تیم، نابودش می‌کند!

این قضیه مسبوق به سابقه است. اگر یادتان باشد پارسال هم بارسا و اینتر در دور گروهی لیگ قهرمانان با هم، هم‌گروه بودند که بارسا اینتر را برد. اما مورینیو از آن باخت درس گرفت و با ایجاد تغییرات تاکتیکی در تیم‌اش در نیمه نهایی بارسای محبوب ما را حذف کرد (امیدوارم بازی برگشت ال‌کلاسیکو این طوری نشود!)

به‌ترین مثال این اشتباه در حوزه‌ی کسب و کار، جنرال موتورز است که سقوط عجیب و غریب‌ و ورشکستگی‌اش در سال ۲۰۰۹ جزو اخبار عجیب صنعت خودرو بود. این‌جا در مقاله‌ای به تفصیل در این مورد توضیح داده شده است که توصیه می‌کنم مطالعه بفرمایید.

دوست داشتم!
۰

مزیت‌ رقابتی یک مشاور خوب در دنیای ام‌روز

در اخبار داشتیم که “شرکت‌های بزرگ مشاوره‌ی دنیا درهای استخدام را روی مشاوران جوان گشوده‌اند. مثلا دیلویت تا سال ۲۰۱۵ می‌خواهد حدود ۲۵۰۰۰۰ مشاور جوان در سراسر دنیا جذب کند!!!” به نظرم فرصت خوبی برای خیلی از ما مشاوران جوان خواهد بود که شانس‌مان را برای قرار گرفتن در میان این تعداد قابل توجه استخدام شرکتی مثل دیلویت امتحان کنیم. این آخرِ داستان هم نیست و تقریبا تمام شرکت‌های مشهور مشاوره‌ی دنیا قصد استخدام مشاور جدید را دارند (حالا مشکلات سیاسی و تحریم و ویزا و این‌ها را بگذاریم کنار.)

خوب برای این کار چه کنیم؟ اول: این‌که داشتن گواهی‌نامه‌های مربوط به مشاوره‌ی مدیریت از جمله CMC (که قبلا به تفصیل در مورد آن این‌جا توضیح داده‌ام) می‌تواند به ما کمک بکند. دوم: تمرین این‌که چطور آزمون استخدامی و مصاحبه‌ی این شرکت‌ها را بگذرانیم هم به جای خودش می‌‌تواند مفید باشد (در این مورد قبلا این‌جا به نمونه‌ی آزمون شرکت Bain اشاره کرده‌ام و در آینده باز هم خواهم نوشت.)

اما شاید این سؤال هم مهم باشد که مزیت رقابتی یک مشاور جوان برای ورود به شرکت‌های مشاوره‌ی بین‌المللی چیست؟ طبق چیزی که این‌جا نوشته شده بن هادسون نویسنده‌ی کتاب “چگونه کار پیدا کنیم … وقتی کاری وجود ندارد” در این مورد گفته: “اغلب مشاوران خودشان را به‌عنوان فردی متخصص یا راه‌حلی در جستجوی مسئله (!) معرفی می‌کنند؛ اما تصمیم‌گیران شرکت‌های مشاوره به فروش راه‌حل‌های ویترینی به ویژه در وضعیت کنونی اقتصاد نیازی ندارند. راه‌حل بودن (Solutionship) به معنای توسعه‌ی راه‌حل‌های متناسب با نیازهای خاص مشتریان احتمالی است. داشتن این توانایی به شما این امکان می‌دهد که خود را به شکلی متفاوت و اثربخش‌تر در بازار مشاوره‌ی مدیریت جانمایی (Positioning) کنید!”

“توانایی حل مسئله‌ی مشتری به‌عنوان یک مسئله‌ی جدید و خاص خود او” ـ چیزی که قبلا هم این‌جا در موردش نوشته بودم ـ مزیت رقابتی یک مشاور جوان در صنعت مشاوره‌ی امروز است.

دوست داشتم!
۰