لحظات آخر سال ۹۳ است؛ سالی سخت و طولانی و سرشار از تجربیات عمیق و بهیادماندنی. سالی برای تغییر و آغاز یک جهش بلند بهسوی رؤیاها. سالی که هر روزش همراه با یادگارهایی ماندگار از لبخند تا گریستن و سراسر خاطره بود. سالی برای حرکت دائمی از امید به ناامیدی و دوباره از ناامیدی به امیدی بیپایان. آنچه در کولهپشتیام برای بهار نو قرار دادهام را باز به دعوت امیر مهرانی عزیز اینجا روایت میکنم:
اول ـ از دنیایی حرف تا حرفی برای دنیا: سالهای سال با نوشتن و مشاوره دادن و گفتگو با دیگران، تلاش کرده بودم تا تغییری مثبت هر چند کوچک در زندگی دیگران ایجاد کنم. امسال را اما بهدنبال “کلمه”ای گشتم که بتوانم از خودم به یادگار بگذارم. “کلمه”ای که از آن خودم باشد. من در این مسیر، تازه به راه افتادهام و هنوز در جستجو هستم. امیدوارم سال جدید آن گوهر نادیدنی را بیابم!
دوم ـ بکوب برو تا برسی به فردا: چند سال پیش از این، در روزهای آخر سال، پندی گرفتم که هر روز را با یاد آن آغاز میکنم: فردا همان گذشته نیست؛ امروز را داری که فردا را بسازی و مسئولیت آن بهعهدهی هیچ کسی جز خودت نیست. امسال را به تلاش برای ساختن فردایی که همیشه رؤیایش را داشتهام، گذراندم و با وجود تمام سختیها، همین مسیر را تا رسیدن به “فردا” در سال جدید هم ادامه خواهم داد.
سوم ـ آی آدمها …: امسال بیش از هر سال دیگری به تعامل با دیگران فکر کردم و تلاش کردم تا ضعفهای بزرگی که در این زمینه را داشتم، کمی بهبود ببخشم. اما با روحی زخمی، متأسفم که به این نتیجه رسیدهام که به قانون پارتو در تعامل انسانی هم پایبند باشم: ۲۰ درصد آدمها، هشتاد درصد تعاملات من را به خودشان اختصاص میدهند. با باقی آدمها صرفا در صلح هستم. میتوانند نظر و قضاوت خاص خودشان را در مورد من داشته باشند. با زخمهایی که امسال خوردم، دیگر حق نشنیدن و ندیدن و توجه نکردن را در روابط انسانی برای خودم محفوظ میدانم. قرار نیست با همه در ارتباط و تعامل باشیم. قرار نیست همیشه از همدیگر راضی باشیم. متأسفانه قرار نیست همیشه بخشی از لحظات زندگی هم باشیم.
چهارم ـ حرف بزن حتی اگر …: این یکی شاید زیرمجموعهی قبلی باشد؛ اما بههمان اندازه و حتی بیشتر مهم است. امسال جادوی حرف زدن صریح را کشف کردم. بخشی از داستان، شفافسازی است و بخشی دیگر، جلوگیری از آزار خود با فرو خوردن حرفهای ناگفته است. بنابراین حرف خواهم زد حتی اگر برایم هزینه داشته باشد.
پنجم ـ رفتن، رسیدن است؛ بهشرط تاب آوردن: تاب آوردن سخت است؛ اما پاداش پایان آن به سختیاش میارزد. تجربهی من این است که برای رسیدن به مقصد و گذر از سختیهای راه، باید تکلحظههای خوش زندگی و موفقیتهای کوچک را ببینی و جشن بگیری. باید انرژی مثبت را برای دیگران بفرستی و از آنها هم مهر و دوستی را دریافت کنی. خلاصهی امسال برای من این بود!
برایتان سالی سرشار از #خبرخوش، مهر و دوستی، لبخند و آرامش و پرانرژی آرزو میکنم.
پ.ن.۱٫ کولهپشتی سال ۹۳ من.
پ.ن.۲٫ عیدی سال نو گزارهها تا ساعاتی دیگر همینجا. 🙂
پ.ن.۳٫ آخرین پست گزارهها در سال ۹۳ که لینکهای هفته است، امشب منتشر خواهد شد.